در مورد ازلی و ابدی بودن مادّه آیا می توان به قطع حکم داد؟ یعنی آیا می توان گفت که حتما مادّه ازلیست یا ابدیست یا خیر؟ لطفا با برهان توضیح دهید. ازلیت ماده از دو منظر قابل بررسی است: یک. از علمی: از نظر علمی هیچ دلیلی بر ازلی یا غیر از ازلی بودن ماده وجود ندارد. ممکن است برای اثبات ازلی بودن ماده نخستین به مدل نوسانی جهان استناد شود، هم چنانکه برای اثبات ازلی نبودن آن به نظریه مهبانگ استناد شده است؛ لیکن چنین استدلالی با دو اشکال روبرو است: 1. آن گاه که یک نظریه از نظر علمی قابل استناد است که بر همه نظریه های رقیب فراز آمده و آنها را ابطال کند. در حالی که حتی اگر هیچ دلیلی بر تفوق نظریه مهبانگ در کار نباشد، حداقل بر اساس اطلاعات علمی موجود دلیل قانع کننده ای بر تقدم یکی بر دیگری وجود ندارد. بنابراین، استناد به چنین نظریه ای قانع فاقد اعتبار علمی است؛ از همین رو مایکل پترسون، هاسکر، رایشنباخ، و بازینچر برآنند که: نمی توان به درستی معلوم کرد کدامین مدل درست است و در این باره، باید در انتظار پیشرفتهای بیشتر در عرصه فیزیک نجومی باشیم.(پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص145) 2. مدل نوسانی جهان لزوما ازلیت ماده را نتیجه نمی دهد، بلکه هم با نظریه حدوث و محدودیت زمانی آن در گذشته سازگار است و هم با نظریه ازلیت ماده. تفاوت این مدل با نظریه مهبانگ در آن است که دومی فقط با حدوث ماده سازگار است و بر فرض صحت، بر حدوث ماده گواهی می دهد، اما مدل نوسانی از این جهت خنثی است و دلیل بر هیچ یک از دو انگاره رویارو(حدوث و ازلیت ماده) نتواند بود. دو. از منظر فلسفی از نظر فلسفی زمان تابع ماده و حرکت آن به عبارت دیگر بعدی از ابعاد ماده است بنابراین ماده از این جهت که موجودی متحرک است و حرکت چیزی جز حدوث های پیایی است،حادث آن است؛ از این جهت که زمان پیش از ماده معنی ندارد و به عبارت دیگر ماده مسبوق به عدم زمانی نیست، دارای ازلیت زمانی(نه ازلیت ذاتی) است. ازلیت زمانی ماده به تنهایی مستلزم غنا و بی نیازی از علت نیست. اگر ملاک حاجت به علت حدوث زمانی بود چنین گمانه ای به جا می نمود، در حالی که که در بحث از ملاک حاجت به علت خلاف این مسأله ثابت شده است. بسیاری از فلاسفه و حکمای الاهی نیز ماده را قدیم زمانی و در عین حال مخلوق باری تعالی دانسته و مسبوقیت آن به عدم زمانی را به منزله منع فیض ازلی دانسته اند. افزون بر آن بر اساس دیدگاه ملاصدرا، زمان از توابع ماده و منتزع از حرکت و سیلان آن است و در این صورت وجود زمان پیش از ماده بی معنی است. بنابراین آنچه نگرش ماتریالیستی باید به اثبات رساند وجوب ذاتی ماده است. ولی ازلیت و مسبوق به عدم نبودن ملاک بی نیازی نیست.
در مورد ازلی و ابدی بودن مادّه آیا می توان به قطع حکم داد؟ یعنی آیا می توان گفت که حتما مادّه ازلیست یا ابدیست یا خیر؟ لطفا با برهان توضیح دهید.
در مورد ازلی و ابدی بودن مادّه آیا می توان به قطع حکم داد؟ یعنی آیا می توان گفت که حتما مادّه ازلیست یا ابدیست یا خیر؟ لطفا با برهان توضیح دهید.
ازلیت ماده از دو منظر قابل بررسی است:
یک. از علمی:
از نظر علمی هیچ دلیلی بر ازلی یا غیر از ازلی بودن ماده وجود ندارد. ممکن است برای اثبات ازلی بودن ماده نخستین به مدل نوسانی جهان استناد شود، هم چنانکه برای اثبات ازلی نبودن آن به نظریه مهبانگ استناد شده است؛ لیکن چنین استدلالی با دو اشکال روبرو است:
1. آن گاه که یک نظریه از نظر علمی قابل استناد است که بر همه نظریه های رقیب فراز آمده و آنها را ابطال کند. در حالی که حتی اگر هیچ دلیلی بر تفوق نظریه مهبانگ در کار نباشد، حداقل بر اساس اطلاعات علمی موجود دلیل قانع کننده ای بر تقدم یکی بر دیگری وجود ندارد. بنابراین، استناد به چنین نظریه ای قانع فاقد اعتبار علمی است؛ از همین رو مایکل پترسون، هاسکر، رایشنباخ، و بازینچر برآنند که: نمی توان به درستی معلوم کرد کدامین مدل درست است و در این باره، باید در انتظار پیشرفتهای بیشتر در عرصه فیزیک نجومی باشیم.(پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص145)
2. مدل نوسانی جهان لزوما ازلیت ماده را نتیجه نمی دهد، بلکه هم با نظریه حدوث و محدودیت زمانی آن در گذشته سازگار است و هم با نظریه ازلیت ماده. تفاوت این مدل با نظریه مهبانگ در آن است که دومی فقط با حدوث ماده سازگار است و بر فرض صحت، بر حدوث ماده گواهی می دهد، اما مدل نوسانی از این جهت خنثی است و دلیل بر هیچ یک از دو انگاره رویارو(حدوث و ازلیت ماده) نتواند بود.
دو. از منظر فلسفی
از نظر فلسفی زمان تابع ماده و حرکت آن به عبارت دیگر بعدی از ابعاد ماده است بنابراین ماده از این جهت که موجودی متحرک است و حرکت چیزی جز حدوث های پیایی است،حادث آن است؛ از این جهت که زمان پیش از ماده معنی ندارد و به عبارت دیگر ماده مسبوق به عدم زمانی نیست، دارای ازلیت زمانی(نه ازلیت ذاتی) است. ازلیت زمانی ماده به تنهایی مستلزم غنا و بی نیازی از علت نیست. اگر ملاک حاجت به علت حدوث زمانی بود چنین گمانه ای به جا می نمود، در حالی که که در بحث از ملاک حاجت به علت خلاف این مسأله ثابت شده است. بسیاری از فلاسفه و حکمای الاهی نیز ماده را قدیم زمانی و در عین حال مخلوق باری تعالی دانسته و مسبوقیت آن به عدم زمانی را به منزله منع فیض ازلی دانسته اند. افزون بر آن بر اساس دیدگاه ملاصدرا، زمان از توابع ماده و منتزع از حرکت و سیلان آن است و در این صورت وجود زمان پیش از ماده بی معنی است. بنابراین آنچه نگرش ماتریالیستی باید به اثبات رساند وجوب ذاتی ماده است. ولی ازلیت و مسبوق به عدم نبودن ملاک بی نیازی نیست.
- [سایر] یکی از موارد شبهه معاد جسمانی شبهه بنایی است که قائل شده اند نفس انسان ازلی نیست پس ابدی نخواهد بود. حال چه ارتباطی بین ازلی بودن و ابدی بودن و چه ارتباطی بین ازلی نبودن و ابدی نبودن وجود دارد و چگونه می توان از ازلی نبودن ابدی نبودن را نتیجه گرفت؟
- [سایر] در برهان امکان و وجوب، در جایی که میتوانیم ماده را ازلی فرض کنیم؛ چرا دیگر دنبال علتی برای ماده باشیم؟ اگر ماده واجب الوجود باشد دیگر تسلسل پیش نمیآید و برهان به بن بست بر میخورد. چرا باید مکان و زمان را نقص ماده بدانیم؟! مگر مکان و زمان علت میخواهند؟
- [سایر] من چطور با دلیل عقلی میتوانم ثابت کنم و یقین کنم که خدا ازلی و ابدی است؟ شاید نباشد؟ شما از کجا میدانید خدا ازلی و ابدی است؟
- [سایر] من چطور با دلیل عقلی می توانم ثابت کنم و یقین کنم که خدا ازلی و ابدی است؟ شاید نباشد؟ شما از کجا می دونید خدا ازلی وابدی است؟
- [سایر] آیا از آن رو که خداوند به شیطان تا قیامت مهلت داد، در ازلی و ابدی بودن همانند خداوند است؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] اگر بپذیریم که خدا خالق مطلق است و صفات حق تعالی مثل ذات مقدسشان ازلی و ابدی است پس باید این را هم بپذیریم که مخلوقاتی از ازل بوده اند؟
- [سایر] این قانون که هرگز موجود معدوم و معدوم موجود نمیشود قانونی است که صد در صد صحیح است، ولی تفسیر این قانون این نیست که هر موجودی وجودش ازلی و ابدی است و هر معدومی عدمش ازلی و ابدی است.(اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم) قانونی که در ابتدا ذکر کردند پذیرفتنی است، اما عدم برابریاش با جمله دوم نامفهوم است. در صورت امکان آنرا توضیح دهید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر دو نفر با هم اختلافی داشته باشند، و هر کدام طبق فتوای مرجع تقلیدش حق با او باشد، آیا در این صورت برای قطع مادّه نزاع می توان به حاکم غیر شرعی رجوع کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] زکاْ شتر وگاو وگوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است چه همه آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند وبعضی ماده.
- [آیت الله وحید خراسانی] زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است چه همه انها نر باشند یا ماده یا بعضی نر باشند و بعضی ماده
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب رسیده واجب است چه همه آنها نر باشند، یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زکات شتر و گاو و گوسفندی که بمقدار نصاب برسد واجب است چه همه آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
- [امام خمینی] زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است، چه هم? آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه گوسفند و گاو و شتر به مقدار نصاب برسد زکات آن واجب است خواه همه آنها نر باشد یا ماده یا بعضی نر و بعضی ماده.
- [آیت الله سیستانی] زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است ، چه همه آنها نر باشند ، یا ماده ، یا بعضی نر باشند ، و بعضی ماده .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر با زنی که در عدّه طلاق است زنا کند باعث حرمت ابدی نمی شود لذا می تواند بعد از گذشت عده با او ازدواج کند هرچند احتیاط در ترک این ازدواج است و اگر با زنی که در عده است عقد کند (چه موقت چه دائم) هر چند این عقد باطل است ولی باعث حرمت ابدی می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پیوند قلب، یا کلیه، یا اعضای دیگر جایز است، خواه آن عضو از انسان زنده ای گرفته شده باشد یا از میت و خواه آن میت، میت مسلمان باشد یا غیر مسلمان، ولی در صورتی می توان آن عضو را از بدن (میت مسلمان) قطع کرد و به بدن دیگری پیوند زد که حفظ جان آن مسلمان موقوف بر این پیوند باشد، همچنین اگر حفظ عضو مهمی مانند چشم موقوف بر این کار باشد و در هر صورت احتیاط آن است که قطع کننده عضو میت مسلمان، دیه قطع عضو را مطابق آنچه در کتابهای فقهی مفصل آمده است، بپردازد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهرِ زنی دختر شیر خواری را برای خود عقد کرده باشد ، چنانچه زن ، آن دختر شیر خوار را شیر دهد ، بنابر احتیاط واجب آن زن بر او حرام ابدی میشود ، و احتیاطاً باید او را طلاق دهد ، و هرگز با او ازدواج نکند ، و اگر شیر مربوط به خود او باشد ، دختر شیر خوار نیز بر او حرام ابدی میشود ، و اگر شیر از شوهر سابق باشد ، بنابر احتیاط عقد او باطل میشود .