آیا به طور کلی قاعده سنخیت در بین معلول و علت تامه در غیر از علل هستی بخش نیز برقرار است؟ دلیل آن چیست؟ سنخیت علت و معلول تردیدی نیست که هر معلولی از هر علتی بوجود نمیآید و حتی میان پدیدههای متعاقب یا متقارن هم همیشه رابطه علیت برقرار نیست بلکه علیت رابطه خاصی است میان موجودات معینی و به دیگر سخن باید میان علت و معلول مناسبتخاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت علت و معلول تعبیر میشود این قاعده نیز از قضایای ارتکازی و قریب به بداهت است که با سادهترین تجربههای درونی و بیرونی ثابت میگردد . اما سنخیت و مناسبتی که بین علت و معلول لازم است در مورد علتهای هستی بخش و علتهای مادی و اعدادی تفاوت دارد در مورد اول ویژگی این سنخیت را میتوان با برهان عقلی اثبات کرد و تقریر آن این است . چون علت هستیبخش وجود معلول را افاضه میکند و به تعبیر مسامحی به معلول خودش وجود میدهد باید خودش وجود مزبور را داشته باشد تا به معلولش بدهد و اگر آن را نداشته باشد نمیتواند اعطاء و افاضه کند معطی الشیء لا یکون فاقدا له و با توجه به اینکه با اعطاء وجود به معلول چیزی از خودش کاسته نمیشود روشن میگردد که وجود مزبور را بصورت کاملتری دارد به گونهای که وجود معلول شعاع و پرتوی از آن محسوب میشود . پس سنخیت بین علت هستیبخش و معلول آن به این معنی است که کمال معلول را به صورت کاملتری دارد و اگر علتی در ذات خودش واجد نوعی از کمال وجودی نباشد هرگز نمیتواند آن را به معلولش اعطاء کند و به دیگر سخن هر معلولی از علتی صادر میشود که کمال آن را بصورت کاملتری داشته باشد . ولی چنین سنخیتی بین علتهای مادی و اعدادی و معلولاتشان وجود ندارد زیرا آنها اعطا کننده و افاضه کننده وجود نیستند بلکه تاثیر آنها محدود به تغییراتی در وجود معلولات میباشد و با توجه به اینکه هر چیزی موجب هر گونه تغییری نمیشود اجمالا بدست میآید که نوعی مناسبت و سنخیت بین آنها هم لازم است ولی نمیتوان ویژگی این سنخیت را با برهان عقلی اثبات کرد بلکه تنها بوسیله تجربه باید تشخیص داد که چه چیزهایی میتوانند منشا چه تغییراتی در اشیاء بشوند و این دگرگونیها در چه شرایطی و به کمک چه چیزهایی انجام میپذیرد . مثلا هرگز عقل نمیتواند با تحلیلات ذهنی دریابد که آیا آب موجود بسیطی است یا مرکب از عناصری دیگر و در صورت دوم از چند عنصر و از چه عناصری ترکیب مییابد و برای ترکیب آنها چه شرایطی لازم است و آیا شرایط مفروض جانشین پذیر هستند یا نه . پس اثبات اینکه آب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن با نسبتخاصی ترکیب یافته و برای ترکیب آنها درجه حرارت و فشار خاصی لازم است و جریان الکتریکی میتواند در سرعت ترکیب آنها مؤثر باشد تنها از راه تجربه امکانپذیر میباشد.(ر.ک. آموزش فلسفه / مصباح یزدی / ج 2 / ص 69-68 )
آیا به طور کلی قاعده سنخیت در بین معلول و علت تامه در غیر از علل هستی بخش نیز برقرار است؟ دلیل آن چیست؟
آیا به طور کلی قاعده سنخیت در بین معلول و علت تامه در غیر از علل هستی بخش نیز برقرار است؟ دلیل آن چیست؟
سنخیت علت و معلول
تردیدی نیست که هر معلولی از هر علتی بوجود نمیآید و حتی میان پدیدههای متعاقب یا متقارن هم همیشه رابطه علیت برقرار نیست بلکه علیت رابطه خاصی است میان موجودات معینی و به دیگر سخن باید میان علت و معلول مناسبتخاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت علت و معلول تعبیر میشود این قاعده نیز از قضایای ارتکازی و قریب به بداهت است که با سادهترین تجربههای درونی و بیرونی ثابت میگردد .
اما سنخیت و مناسبتی که بین علت و معلول لازم است در مورد علتهای هستی بخش و علتهای مادی و اعدادی تفاوت دارد در مورد اول ویژگی این سنخیت را میتوان با برهان عقلی اثبات کرد و تقریر آن این است .
چون علت هستیبخش وجود معلول را افاضه میکند و به تعبیر مسامحی به معلول خودش وجود میدهد باید خودش وجود مزبور را داشته باشد تا به معلولش بدهد و اگر آن را نداشته باشد نمیتواند اعطاء و افاضه کند معطی الشیء لا یکون فاقدا له و با توجه به اینکه با اعطاء وجود به معلول چیزی از خودش کاسته نمیشود روشن میگردد که وجود مزبور را بصورت کاملتری دارد به گونهای که وجود معلول شعاع و پرتوی از آن محسوب میشود .
پس سنخیت بین علت هستیبخش و معلول آن به این معنی است که کمال معلول را به صورت کاملتری دارد و اگر علتی در ذات خودش واجد نوعی از کمال وجودی نباشد هرگز نمیتواند آن را به معلولش اعطاء کند و به دیگر سخن هر معلولی از علتی صادر میشود که کمال آن را بصورت کاملتری داشته باشد .
ولی چنین سنخیتی بین علتهای مادی و اعدادی و معلولاتشان وجود ندارد زیرا آنها اعطا کننده و افاضه کننده وجود نیستند بلکه تاثیر آنها محدود به تغییراتی در وجود معلولات میباشد و با توجه به اینکه هر چیزی موجب هر گونه تغییری نمیشود اجمالا بدست میآید که نوعی مناسبت و سنخیت بین آنها هم لازم است ولی نمیتوان ویژگی این سنخیت را با برهان عقلی اثبات کرد بلکه تنها بوسیله تجربه باید تشخیص داد که چه چیزهایی میتوانند منشا چه تغییراتی در اشیاء بشوند و این دگرگونیها در چه شرایطی و به کمک چه چیزهایی انجام میپذیرد .
مثلا هرگز عقل نمیتواند با تحلیلات ذهنی دریابد که آیا آب موجود بسیطی است یا مرکب از عناصری دیگر و در صورت دوم از چند عنصر و از چه عناصری ترکیب مییابد و برای ترکیب آنها چه شرایطی لازم است و آیا شرایط مفروض جانشین پذیر هستند یا نه .
پس اثبات اینکه آب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن با نسبتخاصی ترکیب یافته و برای ترکیب آنها درجه حرارت و فشار خاصی لازم است و جریان الکتریکی میتواند در سرعت ترکیب آنها مؤثر باشد تنها از راه تجربه امکانپذیر میباشد.(ر.ک. آموزش فلسفه / مصباح یزدی / ج 2 / ص 69-68 )
- [سایر] آیا به طور کلی قاعده سنخیت در بین معلول و علت تامه در غیر از علل هستی بخش نیز برقرار است؟ دلیل آن چیست؟
- [سایر] <ul> <li></li> </ul>با توجه به اینکه ملاک احتیاج معلول به علت هستی بخش ضعف و فقر مرتبه وجودی است، آیا در مورد ملاک احتیاج معلول به علت تامه درغیر از علل هستی بخش چه می توان گفت؟
- [سایر] در برهان علیت گفته می شود منظور از علت، علت تامه است و آن علتی است که با وجود آن معلول ضرورتاً به وجود می آید و نابودی معلول نشان دهنده نابودی علت است، در این صورت آیا علت و معلول در وجود به هم وابستگی متقابل پیدا نمی کنند؟ آیا علت می تواند وجودی مستقل از معلول داشته باشد؟
- [سایر] آیا درباره وجودبخشی میتوان فرض کرد که؛ وجود معلول غیر از معلول باشد و کار علت ارتباط برقرار کردن بین آن دو باشد؟
- [سایر] 1. با توجه به این که ملاک احتیاج معلول به علت هستی بخش، ضعف و فقر مرتبه وجودی است، آیا درکل در مورد ملاک احتیاج معلول به علت تامه که مشتمل بر علل هستی بخش نیز هستند چنین می توان گفت؟ 3. آیا همان گونه که علت هستی بخش موجودات مادی، به مادیات علم حضوری دارد، آیا موجودات مادی نیز به علل هستی بخش خود علم حضوری دارند؟ 4. با توجه به این که روشن ترین خاصیت همه اجسام امتداد (طول-عرض-ارتفاع) است و از این امتداد حجم اجسام به دست می آید و وقتی حجم اجسام را با حجم کل جهان مقایسه می کنیم مکان اجسام از آن انتزاع می شود. این یعنی این که هر جسمی مکان دار است. حال با مبنا قرار دادن این مطالب چگونه می توان ثابت کرد که هر موجود جسمانی و مادی زمان مند است و دارای بعد زمانی است؟
- [آیت الله نوری همدانی] خواهشمند است در صورت امکان قاعده کلّی بیان فرمائید که در چه موارد شرط جزائی صحیح است و در چه مواردی صحیح نیست؟
- [سایر] با توجه به اینکه هر موجودی ممکن است مگر خداوند که وجودش از خودش است و هر غیر واجبی را علتی است که تخطی معلول از آن محال است و هم چنین به این خاطر که اراده آدمی موجود است و گرنه منشا اثر نمی شد پس نتیجه می گیریم اراده انسان نیز با واسطه یا بی واسطه از طریق علل و معلول ها به خداوند می رسد و قابل تخطی نیست پس چگونه اختیار ممکن است؟
- [سایر] گاهی میگویند علت چهار قسم است: فاعلی، صوری، مادی و غایی. گاهی صحبت از علت تامه و ناقصه است. گاهی صحبت از مقتضی و عدم مانع است. این تقسیمها به اعتبارات مختلفی است؟ رابطه آنها چیست؟ آیا آن علل چهارگانه مذکور از اقسام علت تامهاند؟
- [سایر] چنان که می دانیم کثرت موجوداتی که در طول هم قرار دارند، بر اساس قاعده علیت و این که معلول مرتبه ضعیفی از علت است، قابل توجیه است. اما کثرت موجوداتی که در عرض هم اند؛ مثل موجودات مادی یا عقول عرضیه، چگونه قابل توجیه است؟ با در نظر گرفتن این که همه مخلوقات از وجود واحد و بسیط خدا نشأت گرفته اند.
- [سایر] سلام. من فردی معلول هستم. در غسلهای گذشته فکر میکردم که باید در حد توان غسل کنم، به همین دلیل آب به برخی جاها نمیرسید. آیا نمازهای من صحیح بوده است؟ به صورت کلی فرد ناتوان، جهت غسل، آیا لازم است آب را به همه جای بدن برساند؟