کلمه مذهب یعنی چه و برای تداوم دین خود باید چه کرد؟ سوال دارای دو بخش است . به هر بخش جداگانه پاسخ میدهیم . بخش اول : مراد از مذهب در اصطلاح امروزه ، گرایشی خاص از یک دین است که با سایر فرقه های ان دین هم دارای اصول مشترکی است و هم دارای اعتقادات متفاوت و گاهی معارض با هم . مثلا در دین اسلام ، در دیدگاههای فقهی مذاهب ، گاهی اختلاف زیادی وجود دارد همین طور در روش وشیوه استنباط با مبانی مختلفی روبهرو هستیم و هر گروه دیدگاه و مبنای خاص خود رادارد.( مذاهب شیعه ، شافعی ،حنبلی ، مالکی ، حنفی مذاهب عمده اسلامی اند و البته در یک نگاه عام تر میتوان انرا به شیعه و سنی تقسیم کرد .) ذکر یک نکته مفید است که در دهه های اخیر برخی از متفکران جهان اسلام نظریهای را طرح کردهاند که بهنظریه(اسلام بلامذاهب) یا نفی مذاهب اسلامی معروف شدهاست .گسترش پدیده اسلام بلامذاهب در گستره حوزه های مختلف تبلیغی، دو خاستگاه متفاوت دارد؛ خاستگاه نخست تبلیغات سلفی ها و فراخوان آنها به اسلام منهای مذهب است. و خاستگاه دوم اندیشه های نوظهور یافته در میان اقشار روشنفکر است که به همراه موجی جهانی در پی برداشتن محدودیت های مذهبی است. ناتوانی برخی از مذاهب و بن بست انها در گره گشایی از بسیاری مسائل و انسداد باب اجتهاد هم می تواند از وسایل رویگردانی از مذاهب باشد. به عنوان نمونه دکتر حسن عبد اللّه الترابی، که مدّتی رهبر شاخه سودانی اخوان المسلمین و مدّتی قاضی القضاة و هم چنین وزیر معارف کشور سودان بوده است با تأثیر پذیری از جبران خلیل جبران که او معتقد است دین الهی باید از پسوندهایی بنام اسلام و مسیحیت و یهود و... منتزع شود و خالص خدایی باشد پروژه اسلامِ منهای مذهب را (نه شیعه، نه سنّی) در سودان مطرح کرد. که البته پذیرش این نظریه مساوی با رها کردن اصول مسلم مذاهب است و در عمل هم قابل اجرا و عمل نیست . بخش دوم : از انجا که مراد شما از دین همان ایمان دینی است ما بحث خود را پیرامون ایمان تقدیم می کنیم. برای تقویت ایمان دینی ابتدا باید ببینیم ایمان چیست تا در نتیجه آن پی ببریم که چگونه می شود آن را افزایش داد. ایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبی و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزههایی که به بشریت ارائه کردهاند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد . حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمن داخلی( جهاد اکبر) یعنی نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) یعنی سلطه گران و ظالمان باشد ایمان در قرآن، گونهای از معرفت وعلم را داراست، ولی تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن تسلیم و خضوع عملی در برابر حق نیز میباشد(حجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110) (إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لمیرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون) حجرات / 15. در حقیقت، مؤمنان کسانیاند که به خدا و پیامبر او گرویده و دیگر شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند. اینانند که راستکردارند). پس اهل ایمان کسانیاند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته، به آنها علم و یقین دارند . بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود. . این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است. از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمی عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبی او ژرفتر و مستحکمتر باشد، ایمان هم افزایش مییابد و هر چه معرفت کمتر و سطحیتر و خضوع قلبی اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش مییابد لازم است انسان با ایمان در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینی، ابهامات و شبهاتی که در ذهنش مطرح میشود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند. علم و ایمان رابطهی طرفینی ندارند و این طور نیست که پس از کسب علم ایمان نیز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ایمان جدای از هم است، علم به مغز و ایمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمی را کسب کند، ولی بر آن ملتزم نشود) علّت این امر نیز آن است علم دین اگر برای کسی حاصل شد، حال نوبت دل میرسد که با اختیار و قدرت تصمیمگیری آن را به صورت ایمان در خود بپذیرد. تا زمانی که تمایلات حیوانی بر قلب ما تسلط دارد، جایی برای انگیزههای متعالی باقی نمیماند. اگر ما بخواهیم به آن چه میدانیم حقّ است مؤمن و ملتزم شویم، چیزهایی را که ممکن است ما را از ایمان و پذیرش قلبی باز دارد، باید از خود دور سازیم، در این صورت آماده پذیرش و التزام نسبت به حقایقی میشویم که حقّانیّت آنها را از راه علم و معرفت کسب کردهایم. قرآن شریف در سوره حجرات قضیه عدّهای اعرابی را تعریف میکند که خدمت پیامبر مکرم اسلام آمدند و عرض کردند ما (ایمان) آوردهایم، ولی پیامبر مکرم اسلام به فرمان خداوند به ایشان فرمود: نگوئید ایمان آوردهایم، بلکه بگوئید اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در قلبهای شما وارد نشده است: (قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخُلِ الایمانُ فی قلوبِکُم) (حجرات، آیهی 14) از قسمت بعدی آیه چنین استفاده میشود که ایمان زمانی تحقّق پیدا میکند که مؤمن حقیقی، از خداوند و رسولش اطاعت و پیروی نماید (... و ان تطیعُواللّه و رسوله... ان اللّه غفور رحیم) و اگر ایمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ایمان راه نیافته، به عبارتی ایمان یک درجه از اسلام برتر است. لذا در حدیث میخوانیم: (الایمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل) ایمان عبارت است از باور قلبی و عملی به آن (اصول کافی، ج 2، ص 24) بنابر این بر ماست که برای فراهم آوردن ایمان در دو زمینه تلاش داشته باشیم: الف) در زمینه تقویت شناخت خویش و دوم در زمینه انگیزش میل فطری خویش به آوردن ایمان و انجام کارهای شایسته. روشن است که راههای کسب علم از درون انسان شروع میشود . از طرق زیر این مهم دست یافتنی است : 1. تفکر و اندیشه در کتاب تکوین (طبیعت و جهان آفرینش) . تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40). 2. تفکر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسی). 3. تفکر و تأمل در پایان زندگی انسان (معادشناسی). 4. مراجعه به کتاب تشریع (قرآن و سیره اهل بیت علیهمالسلام) 5. مطالعه تاریخ اسلام و تحلیل آن در تقویت ایمان تاثیری بسیار عمیق خواهد داشت. لزوم سیر مطالعاتی: برای تقویت این بخش لازم است سیر مطالعاتی داشته باشید، زیرا در این راستا به آگاهی های فراوانی نیاز دارید. ابتدا توصیه می کنیم کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را مطالعه کنید و سیری در کتاب های آن شهید بزرگوار داشته باشید و از این طریق اطلاعات دینی خود را توسعه دهید، سپس سعی کنید با خودسازی و عمل به آموزه های دینی صفت ایمان را در خویش تقویت نمایید. یکی از بهترین شیوههای این برنامه که امروزه مورد توجّه قرار گرفته، سیر مطالعاتی (آسان به مشکل) است. ما سعی نمودهایم ضمن دستهبندی آثار شهید مطهری قدس سره به چند بخش، شیوه فوق را نیز رعایت نموده باشیم: الف) بخش سیره معصومین و بزرگان ( شامل کتابهای: 1- داستان راستان، 2- سیری در سیره نبوی(ص)، 3- سیری در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، 4- جاذبه و دافعه علیعلیه السلام، 5- حماسه حسینی، 6- سیری در نهج البلاغه،7- پیامبر امّی) ب) بخش گفتارها ( شامل کتابهای 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بیست گفتار، 11- حکمتها و اندرزها) پ) بخش انسانشناسی ( شامل کتابهای 12- ولاءها و ولایتها، 13- امدادهای غیبی در زندگی بشر، 14- تکامل اجتماعی انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت) ت) بخش اخلاقی تربیتی ( شامل کتابهای 17- آزادی معنوی، 18- تعلیم و تربیت در اسلام، 19- انسان کامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق) ث) بخش زنان (شامل کتابهای 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهای استاد، 25- اخلاق جنسی) ج) بخش سیاسی اجتماعی (شامل کتابهای 26- اسلام و نیازهای زمان، 27- احیای تفکر اسلامی، 28- جهاد، 29- قیام و انقلاب مهدیعلیه السلام، 30- پیرامون جمهوری اسلامی، 31- پیرامون انقلاب اسلامی) چ) بخش تاریخ (شامل 32 کتابهای - نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، 33- خدمات متقابل اسلام و ایران، 34- فلسفه تاریخ) ح) بخش جهان بینی (35- شامل 6 جلد مقدمهای بر جهان بینی اسلامی که مقام معظم رهبری (دام ظله) در مورد آنها فرمودهاند: اعتقاد من این است که طلاّب باید کتابهای جهان بینی شهید مطهری را مباحثه کنند) خ) بخش اصول عقاید (شامل کتابهای 36- توحید، 37- عدل الهی، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتمیت، 41- امامت و رهبری، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرایش به مادیگری) د) بخش تفسیر (45- شامل دوره 14 جلدی آشنایی با قرآن) ذ) بخش اقتصاد (شامل کتابهای 46- مسأله ربا و بانک، 47- مسأله بیمه، 48- نظری به نظام اقتصادی اسلام) ر) بخش آشنایی با علوم اسلامی (شامل کلیات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- کلام، عرفان و حکمت عملی) ز) بخش فلسفه (شامل کتابهای 52- اصول فلسفه و روش رئالیسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفی، 55- درسهای اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدی بر مارکسیسم) ب) حرکت عملی؛ گفته شد که ایمان مقتضی عمل صالح است، این واقعیت را در آیه آیه قرآن شریف میتوانیم به دست آوریم: (والّذین آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...) (نساء، آیهی 57 و 122) ایمان و عمل در دیدگاه قرآن دو جزء جدانشدنی از هم هستند، در واقع ایمان، شخص را به انجام عمل شایسته وا میدارد، امّا در همین جا یک نکته دقیقی وجود دارد و آن این که ایمان، در صورتی میتواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود که زنده و فعّال باشد. به عبارتی آگاهی و تنبه همواره باید زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصیه شده در این مرحله برای تشخیص کار (خوب) از کار (بد) تا آن چه که عقل میفهمد از عقل، و آن چه را نمیفهمد از شرع دریافت کنیم و بدانیم چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را باید ترک کنیم. لذا موضوع انجام واجبات و ترک محرّمات مطرح میشود. نکتهی دیگر در سیر عملی آن است که مؤمن پیوسته به عمل صالح و کردار شایسته اهتمام بورزد، هر عمل شایسته، در تقویت ایمان و تقوا نقشی اساسی دارد و متقابلاً ایمان به دست آمده خود منشأ عمل شایستهتر میشود و این ارتباط ایمان و عمل صالح به صورت صعودی تحقق مییابد. (والذین اهتَدوا زادهُم هُدی) کسانی که هدایت الهی را بپذیرند خداوند هدایت آنها را زیادتر میکند (محمد، آیهی 17) نکته بعد این که میبایست مؤمن ارتباطی تنگاتنگ با عالمان دینی داشته باشد تا با استفاده از سیره علمی و عملی ایشان بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیبها و شبهات برکنار و مصون باشد.
کلمه مذهب یعنی چه و برای تداوم دین خود باید چه کرد؟
سوال دارای دو بخش است . به هر بخش جداگانه پاسخ میدهیم .
بخش اول :
مراد از مذهب در اصطلاح امروزه ، گرایشی خاص از یک دین است که با سایر فرقه های ان دین هم دارای اصول مشترکی است و هم دارای اعتقادات متفاوت و گاهی معارض با هم . مثلا در دین اسلام ، در دیدگاههای فقهی مذاهب ، گاهی اختلاف زیادی وجود دارد همین طور در روش وشیوه استنباط با مبانی مختلفی روبهرو هستیم و هر گروه دیدگاه و مبنای خاص خود رادارد.( مذاهب شیعه ، شافعی ،حنبلی ، مالکی ، حنفی مذاهب عمده اسلامی اند و البته در یک نگاه عام تر میتوان انرا به شیعه و سنی تقسیم کرد .)
ذکر یک نکته مفید است که در دهه های اخیر برخی از متفکران جهان اسلام نظریهای را طرح کردهاند که بهنظریه(اسلام بلامذاهب) یا نفی مذاهب اسلامی معروف شدهاست .گسترش پدیده اسلام بلامذاهب در گستره حوزه های مختلف تبلیغی، دو خاستگاه متفاوت دارد؛ خاستگاه نخست تبلیغات سلفی ها و فراخوان آنها به اسلام منهای مذهب است. و خاستگاه دوم اندیشه های نوظهور یافته در میان اقشار روشنفکر است که به همراه موجی جهانی در پی برداشتن محدودیت های مذهبی است. ناتوانی برخی از مذاهب و بن بست انها در گره گشایی از بسیاری مسائل و انسداد باب اجتهاد هم می تواند از وسایل رویگردانی از مذاهب باشد. به عنوان نمونه دکتر حسن عبد اللّه الترابی، که مدّتی رهبر شاخه سودانی اخوان المسلمین و مدّتی قاضی القضاة و هم چنین وزیر معارف کشور سودان بوده است با تأثیر پذیری از جبران خلیل جبران که او معتقد است دین الهی باید از پسوندهایی بنام اسلام و مسیحیت و یهود و... منتزع شود و خالص خدایی باشد پروژه اسلامِ منهای مذهب را (نه شیعه، نه سنّی) در سودان مطرح کرد. که البته پذیرش این نظریه مساوی با رها کردن اصول مسلم مذاهب است و در عمل هم قابل اجرا و عمل نیست .
بخش دوم :
از انجا که مراد شما از دین همان ایمان دینی است ما بحث خود را پیرامون ایمان تقدیم می کنیم.
برای تقویت ایمان دینی ابتدا باید ببینیم ایمان چیست تا در نتیجه آن پی ببریم که چگونه می شود آن را افزایش داد. ایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبی و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزههایی که به بشریت ارائه کردهاند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد .
حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمن داخلی( جهاد اکبر) یعنی نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) یعنی سلطه گران و ظالمان باشد
ایمان در قرآن، گونهای از معرفت وعلم را داراست، ولی تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن تسلیم و خضوع عملی در برابر حق نیز میباشد(حجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110) (إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لمیرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون) حجرات / 15. در حقیقت، مؤمنان کسانیاند که به خدا و پیامبر او گرویده و دیگر شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند. اینانند که راستکردارند).
پس اهل ایمان کسانیاند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته، به آنها علم و یقین دارند . بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود. . این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است.
از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمی عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبی او ژرفتر و مستحکمتر باشد، ایمان هم افزایش مییابد و هر چه معرفت کمتر و سطحیتر و خضوع قلبی اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش مییابد
لازم است انسان با ایمان در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینی، ابهامات و شبهاتی که در ذهنش مطرح میشود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند.
علم و ایمان رابطهی طرفینی ندارند و این طور نیست که پس از کسب علم ایمان نیز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ایمان جدای از هم است، علم به مغز و ایمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمی را کسب کند، ولی بر آن ملتزم نشود) علّت این امر نیز آن است علم دین اگر برای کسی حاصل شد، حال نوبت دل میرسد که با اختیار و قدرت تصمیمگیری آن را به صورت ایمان در خود بپذیرد.
تا زمانی که تمایلات حیوانی بر قلب ما تسلط دارد، جایی برای انگیزههای متعالی باقی نمیماند. اگر ما بخواهیم به آن چه میدانیم حقّ است مؤمن و ملتزم شویم، چیزهایی را که ممکن است ما را از ایمان و پذیرش قلبی باز دارد، باید از خود دور سازیم، در این صورت آماده پذیرش و التزام نسبت به حقایقی میشویم که حقّانیّت آنها را از راه علم و معرفت کسب کردهایم.
قرآن شریف در سوره حجرات قضیه عدّهای اعرابی را تعریف میکند که خدمت پیامبر مکرم اسلام آمدند و عرض کردند ما (ایمان) آوردهایم، ولی پیامبر مکرم اسلام به فرمان خداوند به ایشان فرمود: نگوئید ایمان آوردهایم، بلکه بگوئید اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در قلبهای شما وارد نشده است: (قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخُلِ الایمانُ فی قلوبِکُم) (حجرات، آیهی 14)
از قسمت بعدی آیه چنین استفاده میشود که ایمان زمانی تحقّق پیدا میکند که مؤمن حقیقی، از خداوند و رسولش اطاعت و پیروی نماید (... و ان تطیعُواللّه و رسوله... ان اللّه غفور رحیم) و اگر ایمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ایمان راه نیافته، به عبارتی ایمان یک درجه از اسلام برتر است. لذا در حدیث میخوانیم: (الایمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل) ایمان عبارت است از باور قلبی و عملی به آن (اصول کافی، ج 2، ص 24)
بنابر این بر ماست که برای فراهم آوردن ایمان در دو زمینه تلاش داشته باشیم:
الف) در زمینه تقویت شناخت خویش و دوم در زمینه انگیزش میل فطری خویش به آوردن ایمان و انجام کارهای شایسته.
روشن است که راههای کسب علم از درون انسان شروع میشود . از طرق زیر این مهم دست یافتنی است :
1. تفکر و اندیشه در کتاب تکوین (طبیعت و جهان آفرینش) . تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40).
2. تفکر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسی).
3. تفکر و تأمل در پایان زندگی انسان (معادشناسی).
4. مراجعه به کتاب تشریع (قرآن و سیره اهل بیت علیهمالسلام)
5. مطالعه تاریخ اسلام و تحلیل آن در تقویت ایمان تاثیری بسیار عمیق خواهد داشت.
لزوم سیر مطالعاتی:
برای تقویت این بخش لازم است سیر مطالعاتی داشته باشید، زیرا در این راستا به آگاهی های فراوانی نیاز دارید. ابتدا توصیه می کنیم کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را مطالعه کنید و سیری در کتاب های آن شهید بزرگوار داشته باشید و از این طریق اطلاعات دینی خود را توسعه دهید، سپس سعی کنید با خودسازی و عمل به آموزه های دینی صفت ایمان را در خویش تقویت نمایید.
یکی از بهترین شیوههای این برنامه که امروزه مورد توجّه قرار گرفته، سیر مطالعاتی (آسان به مشکل) است. ما سعی نمودهایم ضمن دستهبندی آثار شهید مطهری قدس سره به چند بخش، شیوه فوق را نیز رعایت نموده باشیم:
الف) بخش سیره معصومین و بزرگان ( شامل کتابهای: 1- داستان راستان، 2- سیری در سیره نبوی(ص)، 3- سیری در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، 4- جاذبه و دافعه علیعلیه السلام، 5- حماسه حسینی، 6- سیری در نهج البلاغه،7- پیامبر امّی)
ب) بخش گفتارها ( شامل کتابهای 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بیست گفتار، 11- حکمتها و اندرزها)
پ) بخش انسانشناسی ( شامل کتابهای 12- ولاءها و ولایتها، 13- امدادهای غیبی در زندگی بشر، 14- تکامل اجتماعی انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت)
ت) بخش اخلاقی تربیتی ( شامل کتابهای 17- آزادی معنوی، 18- تعلیم و تربیت در اسلام، 19- انسان کامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق)
ث) بخش زنان (شامل کتابهای 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهای استاد، 25- اخلاق جنسی)
ج) بخش سیاسی اجتماعی (شامل کتابهای 26- اسلام و نیازهای زمان، 27- احیای تفکر اسلامی، 28- جهاد، 29- قیام و انقلاب مهدیعلیه السلام، 30- پیرامون جمهوری اسلامی، 31- پیرامون انقلاب اسلامی)
چ) بخش تاریخ (شامل 32 کتابهای - نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، 33- خدمات متقابل اسلام و ایران، 34- فلسفه تاریخ)
ح) بخش جهان بینی (35- شامل 6 جلد مقدمهای بر جهان بینی اسلامی که مقام معظم رهبری (دام ظله) در مورد آنها فرمودهاند: اعتقاد من این است که طلاّب باید کتابهای جهان بینی شهید مطهری را مباحثه کنند)
خ) بخش اصول عقاید (شامل کتابهای 36- توحید، 37- عدل الهی، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتمیت، 41- امامت و رهبری، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرایش به مادیگری)
د) بخش تفسیر (45- شامل دوره 14 جلدی آشنایی با قرآن)
ذ) بخش اقتصاد (شامل کتابهای 46- مسأله ربا و بانک، 47- مسأله بیمه، 48- نظری به نظام اقتصادی اسلام)
ر) بخش آشنایی با علوم اسلامی (شامل کلیات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- کلام، عرفان و حکمت عملی)
ز) بخش فلسفه (شامل کتابهای 52- اصول فلسفه و روش رئالیسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفی، 55- درسهای اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدی بر مارکسیسم)
ب) حرکت عملی؛ گفته شد که ایمان مقتضی عمل صالح است، این واقعیت را در آیه آیه قرآن شریف میتوانیم به دست آوریم: (والّذین آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...) (نساء، آیهی 57 و 122)
ایمان و عمل در دیدگاه قرآن دو جزء جدانشدنی از هم هستند، در واقع ایمان، شخص را به انجام عمل شایسته وا میدارد، امّا در همین جا یک نکته دقیقی وجود دارد و آن این که ایمان، در صورتی میتواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود که زنده و فعّال باشد. به عبارتی آگاهی و تنبه همواره باید زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصیه شده در این مرحله برای تشخیص کار (خوب) از کار (بد) تا آن چه که عقل میفهمد از عقل، و آن چه را نمیفهمد از شرع دریافت کنیم و بدانیم چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را باید ترک کنیم. لذا موضوع انجام واجبات و ترک محرّمات مطرح میشود.
نکتهی دیگر در سیر عملی آن است که مؤمن پیوسته به عمل صالح و کردار شایسته اهتمام بورزد، هر عمل شایسته، در تقویت ایمان و تقوا نقشی اساسی دارد و متقابلاً ایمان به دست آمده خود منشأ عمل شایستهتر میشود و این ارتباط ایمان و عمل صالح به صورت صعودی تحقق مییابد. (والذین اهتَدوا زادهُم هُدی) کسانی که هدایت الهی را بپذیرند خداوند هدایت آنها را زیادتر میکند (محمد، آیهی 17)
نکته بعد این که میبایست مؤمن ارتباطی تنگاتنگ با عالمان دینی داشته باشد تا با استفاده از سیره علمی و عملی ایشان بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیبها و شبهات برکنار و مصون باشد.
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدکس و کاتولیک در دین مسیح چیست؟ آیا در دین مسیح (ع) مذهب دیگری وجود دارد؟
- [سایر] تعریف دین ، مذهب ، ملت و شریعت چیست؟
- [سایر] قاعده وهن دین و یا وهن مذهب را توضیح دهید.
- [سایر] آیا دین و مذهب زاده جبر و جغرافیا نیست؟
- [سایر] چرا باید به جای دین، به مذهب ملتزم شویم؟
- [سایر] دین و نژاد و اساس تغییر مذهب یهودی چگونه است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا انکار ضروری دین یا ضروری مذهب، به جهت این که ضروری دین یا ضروری مذهب است، موجب ارتداد میشود یا به جهت این که موجب تکذیب پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [سایر] فرق کلمه ی پندار در دین زرتشت با نیت در دین اسلام چیست؟ و شعار دین اسلام درمقابل شعار دین زرتشت چیست؟
- [سایر] دین، شرع، مذهب چه تفاوتی به لحاظ لغت و اصطلاح دارند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .وقفِ به حرکت و وصلِ به سکون , جایز است , هرچند احتیاط مستحب, ترک آن است. وقفِ به حرکت, آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر کند و بین این کلمه و کلمه دیگر, لحظه ای ساکت شود و وصلِ به سکون , آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر نکند و بدون سکون ، کلمه بعدی را بگوید.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در چهار جا تخلی حرام است اول در کوچه های بن بست در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند دوم در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است سوم در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه ها چهارم در جایی که موجب هتک حرمت مومن یا یکی از مقدسات دین یا مذهب باشد
- [آیت الله وحید خراسانی] در چهار جا تخلی حرام است اول در کوچه های بن بست در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند دوم در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است سوم در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه ها چهارم در جایی که موجب هتک حرمت مومن یا یکی از مقدسات دین یا مذهب باشد
- [آیت الله اردبیلی] نمایشهای متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم یا موجب اشاعه فساد و تهییج شهوت و یا توهین به مقدّسات مذهب و اولیای دین و دروغ و باطل نباشد، اشکال ندارد. همچنین بازیهای مختلف اگر در آنها آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمی یا روحی و یا اِتلاف و اِسراف مال در بین نباشد، اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . احتیاط آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد مثلاً بگوید "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم رحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم الرحیم را زیر ندهد وفوراً "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" را بگوید.