مذهب به معنای طریقت و روش است و در اصطلاح به گروهی که در یک دین از سایر گروهها تمایزات برجسته و اصولی دارند، گفته می شود. کما اینکه در دین اسلام مذهب تشیع، تسنن به عنوان دو مذهب مشهور وجود دارند. پیدایش مذاهب در اثر اختلاف اهل یک دین در یک یا چند مساله محوری پیش می آید. از همین جا روشن می شود که نمی توان از پذیرش مذهبی از بین مذاهب طفره رفت. چون این کار به نوعی پاک کردن صورت مساله به وجود آمده می باشد. مگر اینکه آنان که از پذیرش پاسخ های مذاهب مشهور سر باز می زنند، پاسخی جدید به آن مساله دهند که در این صورت نیز آنان در حال ابداع مذهبی جدید علاوه بر مذاهب قبلی هستند. و روشن است در اینکه تنها پاسخ خود را مطابق آن دین می دانند، فرقی با سایر مذاهب ندارند. البته شکی نیست که پیدایش مذاهب یک امر منفی است چون مذاهب حکایت اختلاف و تفرقه اهالی یک دین است. اما در این تفرقه همگی محکوم نیستند. بلکه تنها گروه باطل محکوم است و گناه تفرقه به گردن آنها می باشد و قطعا نمی توان به خاطر جلوگیری از تفرقه، در مسائل اساسی، حق را کنار گذاشت و باطل را پذیرفت. از این رو گروههای بعدی که انشعاب و چندگانگی را در پیش از خود مشاهده می کنند، باید به جستجوی حق بپردازند و با تقویت و تبیین آن سعی کنند، بیراهه رفته ها را بازگردانند. هر چند که معمولا عده ای به دلیل تعصبات باطل خویش، به حق باز نمی گردند. اما این امر نافی وظیفه در تبیین حق نیست: وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَیٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (اعراف 164) و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: (چرا گروهی را اندرز می دهید که خداوند آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!) گفتند: (تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد, وشاید آنها تقوا پیشه کنند). و اینکه بحث از گناهکاری مطرح شد، از آن رو است که عمده اختلاف ها، به خاطر شهوات و ستم کاری انسان هاست که در عین فهمیدن حقیقت بدان پشت کرده و به ابداع طریقت باطل می پردازند: وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُم (14 شوری ) آنها پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم (ودانش) به سراغشان آمد (وکاملاً آگاهی یافتند, آن هم) از روی حسادت در میان خود (بود) .
مذهب به معنای طریقت و روش است و در اصطلاح به گروهی که در یک دین از سایر گروهها تمایزات برجسته و اصولی دارند، گفته می شود. کما اینکه در دین اسلام مذهب تشیع، تسنن به عنوان دو مذهب مشهور وجود دارند.
پیدایش مذاهب در اثر اختلاف اهل یک دین در یک یا چند مساله محوری پیش می آید. از همین جا روشن می شود که نمی توان از پذیرش مذهبی از بین مذاهب طفره رفت. چون این کار به نوعی پاک کردن صورت مساله به وجود آمده می باشد. مگر اینکه آنان که از پذیرش پاسخ های مذاهب مشهور سر باز می زنند، پاسخی جدید به آن مساله دهند که در این صورت نیز آنان در حال ابداع مذهبی جدید علاوه بر مذاهب قبلی هستند. و روشن است در اینکه تنها پاسخ خود را مطابق آن دین می دانند، فرقی با سایر مذاهب ندارند.
البته شکی نیست که پیدایش مذاهب یک امر منفی است چون مذاهب حکایت اختلاف و تفرقه اهالی یک دین است. اما در این تفرقه همگی محکوم نیستند. بلکه تنها گروه باطل محکوم است و گناه تفرقه به گردن آنها می باشد و قطعا نمی توان به خاطر جلوگیری از تفرقه، در مسائل اساسی، حق را کنار گذاشت و باطل را پذیرفت.
از این رو گروههای بعدی که انشعاب و چندگانگی را در پیش از خود مشاهده می کنند، باید به جستجوی حق بپردازند و با تقویت و تبیین آن سعی کنند، بیراهه رفته ها را بازگردانند. هر چند که معمولا عده ای به دلیل تعصبات باطل خویش، به حق باز نمی گردند. اما این امر نافی وظیفه در تبیین حق نیست:
وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَیٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (اعراف 164) و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: (چرا گروهی را اندرز می دهید که خداوند آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!) گفتند: (تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد, وشاید آنها تقوا پیشه کنند).
و اینکه بحث از گناهکاری مطرح شد، از آن رو است که عمده اختلاف ها، به خاطر شهوات و ستم کاری انسان هاست که در عین فهمیدن حقیقت بدان پشت کرده و به ابداع طریقت باطل می پردازند:
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُم (14 شوری ) آنها پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم (ودانش) به سراغشان آمد (وکاملاً آگاهی یافتند, آن هم) از روی حسادت در میان خود (بود) .
- [سایر] آیا دین و معنویت ملتزم یکدیگر هستند و یا اینکه ممکن است ما معنویت داشته باشیم فارغ از دین ؟
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدکس و کاتولیک در دین مسیح چیست؟ آیا در دین مسیح (ع) مذهب دیگری وجود دارد؟
- [سایر] تعریف دین ، مذهب ، ملت و شریعت چیست؟
- [سایر] قاعده وهن دین و یا وهن مذهب را توضیح دهید.
- [سایر] آیا دین و مذهب زاده جبر و جغرافیا نیست؟
- [سایر] دین و نژاد و اساس تغییر مذهب یهودی چگونه است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا انکار ضروری دین یا ضروری مذهب، به جهت این که ضروری دین یا ضروری مذهب است، موجب ارتداد میشود یا به جهت این که موجب تکذیب پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است؟
- [سایر] کلمه مذهب یعنی چه و برای تداوم دین خود باید چه کرد؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [سایر] دین، شرع، مذهب چه تفاوتی به لحاظ لغت و اصطلاح دارند؟
- [آیت الله سیستانی] بنا بر مذهب شافعی، کسی که چیزی میخرد و سپس آن را میبیند، میتواند از خیار رؤیت استفاده کند، گرچه مبیع طبق اوصاف مذکور باشد، در صورتی که از نظر مذهب امامیه، مشتری نمیتواند در این فرض از خیار رؤیت استفاده کند. حال اگر مذهب شافعی بر امامیه نافذ باشد به گونهای که مشتری شافعی مذهب، در اینگونه موارد از این خیار در مورد فروشنده امامی مذهب استفاده میکند، مشتری امامی نیز میتواند مقابلهبهمثل کند و طبق قاعده مقاصّه نوعی، در مورد فروشنده شافعی مذهب، از این قاعده استفاده کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] نذر ان است که انسان برای خدا ملتزم شود که کار خیری را به جا اورد یا کاری را که نکردن ان بهتر است ترک کند
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله مظاهری] کسی که به گناهکار به خاطر گناهش احترام کند، یا به نیکوکار به خاطر کار نیکش بیاعتنایی کند، نظیر کاسبی که زنهای بدحجاب را بر زنهای باحجاب مقدّم بدارد، و یا به بدحجابها احترام کند و به زنهای باحجاب بیاحترامی نماید، اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر است، و اگر ملتزم نباشد گناهش بسیار بزرگ است، و اگر توبه نکند عذاب دردناکی هم در دنیا و هم در آخرت دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در چهار جا تخلی حرام است اول در کوچه های بن بست در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند دوم در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است سوم در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه ها چهارم در جایی که موجب هتک حرمت مومن یا یکی از مقدسات دین یا مذهب باشد
- [آیت الله وحید خراسانی] در چهار جا تخلی حرام است اول در کوچه های بن بست در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند دوم در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است سوم در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه ها چهارم در جایی که موجب هتک حرمت مومن یا یکی از مقدسات دین یا مذهب باشد
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی گناه صغیرهای نظیر نگاه شهوتآلود به نامحرم را سبک بشمارد و یا واجبی از واجبات را نظیر کمک به کسی که میبیند در مضیقه است و میتواند به او کمک کند، سبک بشمارد و به او کمک نکند و با بیاعتنایی از او بگذرد، همان گناه کوچک، کبیره میشود، و آن ترک واجب نظیر ترک خمس و زکات از گناهان کبیره میشود، و اگر- العیاذ بالله- آن استخفاف اعتقادی باشد نه عملی، اگر ملتزم به لوازم آن باشد، کفر است.
- [آیت الله اردبیلی] نمایشهای متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم یا موجب اشاعه فساد و تهییج شهوت و یا توهین به مقدّسات مذهب و اولیای دین و دروغ و باطل نباشد، اشکال ندارد. همچنین بازیهای مختلف اگر در آنها آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمی یا روحی و یا اِتلاف و اِسراف مال در بین نباشد، اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.