حلم، علم ، ایمان به چه معنا هستند؟ اصلا علم داشتن که خداوند از آن می گوید چی هست و همین طور ایمان چی هست؟
حلم، علم ، ایمان به چه معنا هستند؟ اصلا علم داشتن که خداوند از آن می گوید چی هست و همین طور ایمان چی هست؟ (حلم) به معنای منضبط کردن نفس از هیجان غضب و احساسات است؛ به گونه‌ای که حالت سکون، طمأنینه و صبر در مقابل ناملایمات به انسان دست می‌دهد و از سبک مغزی، اقدامات نابخردانه و بی‌پروایی پرهیز می‌کند. بنابراین، می‌توان گفت که حلم، محصول اعتدال در قوه غضب است و (حلیم)، کسی است که اهل افراط و تفریط در اِعمال قوه غضب نباشد؛ در نتیجه، به کسی که با داشتن قدرت انتقام و کیفر، عجله نکند، حلیم می‌گویند. (حلیم) از اوصاف فعلی خداوند است واژه علم کاربردهای متفاوت دارد؛ 1. گاهی منظور از علم ، دانش تجربی و آگاهی حاصل از شناخت طبیعت و متکی بر تجربه و آزمون است (Science) که نزد دانشمندان علوم کاربردی به این معنا بیشتر مراد می باشد. 2. گاهی منظور از علم، مطلق دانش است که شامل الهیات، ریاضیات و طبیعیات می شود(Knowledge) که نزد دانشمندان علوم بنیادی و فلسفی بیشتر به این معنا مراد است. 3. گاهی منظور از علم، دانش خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا است. هنگامی که از تقابل علم و دین و یا علم و ایمان گفته می شود, بیشتر منظور علم به معنای(Science) است. ویژگی علم به معنای گوناگون آن است که علم از مقوله ادراکات و عقل است. در حالی که ایمان از مقوله باور درونی است و جایگاه آن قلب است از این رو علم حصولی و علم حضوری چه بسا زمینه ساز ایمان شود البته گاهی شدت علم در کشف حقایق و رساندن انسان به حقیقت کامل و خداوند عالم به اندازه ای زیاد است که با تقویت ایمان و نورانیت دل همراه می شود که از آن به نور علم یاد می شود در این صورت از حیطه عقل و مقوله ادراکات فراتر می رود و به حیطه قلب و محبت وارد می شود از نظر اسلام تحصیل بعضی علوم واجب عینی است و بر هرکسی واجب است مثل علم عقاید و اخلاق و احکام اسلامی و تحصیل بعضی علوم واجب کفایی است که عداه ای باید دنبال آن بروند مثل علوم حوزوی و علوم دانشگاهی که برای حفظ نظام و پیشرفت جامعه لازم است بنابراین علوم مختلف دانشگاهی مثل گیاه پزشکی، زیست شناسی نیز برای عده ای که از عهده آن بر می آیند واجب و لازم است و بعنوان یک وظیفه شرعی می باشد علاوه بر آنکه انسان بانیت خدایی همه امور را می تواند به عبادت تبدیل کند حتی راه رفتن و آب خوردن را. توضیح بیشتر: اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد: (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون... ؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است).(زمر، آیه 9) پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: (طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد).(اصول کافی، ج1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35) در زمینه ایمان گفتنی است (ایمان) از نظر لغوی به معنای گرویدن، عقیده داشتن، ایمن کردن و باور داشتن است (فرهنگ معین) و از نظر اصطلاحی به معنای گرایش به دین است. گرایش آمیزه ای از باورداشت و احساس محبت به دین را می گویند. ایمان یعنی، انسان به یگانگی خداوند، رسالت پیامبر اکرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و... قائل باشد و با عشق و علاقه به پرستش خدای یگانه بپردازد و از انبیا و اولیای او تبعیت نماید. البته اشخاص در این اعتقادات مختلف هستند: برخی، ایمان زبانی دارند و گروهی ایمان عقلی دارند؛ یعنی، به این امور علم دارند و برخی نیز از این دو مرحله گذشته و به ایمان قلبی رسیده‌اند که ثمره آن باور داشتن تمامی این مسائل همراه با احساس است. و شاید یکی از مناسبت‌هایی که باعث شده معنای لغوی ایمان به معنای اصطلاحی یاد شده سوق داده شود، ایمن شدن آدمی از بسیاری از خطرها و مشکلات روحی و اجتماعی در اثر ایمان است. ایمان قلبی یعنی باور آمیخته با محبت و احساس و دوست داشتن، زیرا قلب مرکز احساس در انسان است. قلب چون به حقیقتی معتقد شود، شوق و حب نسبت به آن پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن برمی انگیزد و در این حالت است که اطمینان و آرامشی وجود آدمی را فرا می گیرد و حرکت به سوی عمل آغاز می شود و این با مفهوم ایمان که از (امن) گرفته شده و با (امنیت) و (امان) هم خانواده است سازگار می باشد. در امان خانه ایمان بنشین و ایمن باشگر امان بایدت، البته مرو زین مأمن علم به معنی شناخت و معرفت است, ولی ایمان - که امری کاملاً اختیاری است - عبارت است از معرفت توأم با باور و دوست داشتن و تسلیم قلبی و خضوع و خشوع دل نسبت به خداوند متعال و رسول او و آموزه‌هایی که به بشریت ارائه کرده‌اند. ایمان امری اختیاری است به دلیل آن که در آیات بسیار به آن، امر شده است و روشن است که امر به چیزی از سوی حکیم مطلق، دلالت بر مقدور بودن و اختیاری بودن آن چیز دارد نگا: بقره / 41، 91، 186 - نساء / 136 - آل عمران / 179. و در این آیه به اختیاری بودن آن تصریح شده است: (إن هذه تذکرة فمن شاء اتخذ إلی ربه سبیلا) ؛ مزمل، آیه 19. (قطعاً این [آیات‌] اندرزی است تا هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی در پیش گیرد). ایمان در قرآن، گونه‌ای از معرفت وعلم را داراست، ولی تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن تسلیم و خضوع در برابر حق نیز می‌باشدحجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110. ؛ (إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم‌یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم‌الصادقون) ؛ حجرات / 15.(در حقیقت، مؤمنان کسانی‌اند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر ]شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده‌اند. اینانند که راست‌کردارند). پس اهل ایمان کسانی‌اند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته، به آنها علم و یقین دارند (ود کثیر من أهل الکتاب لویردونکم من بعد إیمانکم کفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی الله بأمره...) ؛ بقره / 109. (بسیاری از اهل کتاب - پس از این که حق بر ایشان آشکار شد - از روی حسدی که در وجودشان بود، آرزو می‌کردند که شما را بعد از ایمانتان، کافر گردانند. پس عفو کنید و درگذرید، تا خدا فرمان خویش را بیاورد). این آیه، به روشنی حکایتگر این حقیقت است که بسیاری از اهل کتاب علی‌رغم روشن شدن حق و علم آنها به آن، آرزو دارند تا مؤمنان را هم از روی حسد به گمراهی افکنند. بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود. کافر و مؤمن خدا گویند لیک‌در میان هردو فرقی هست نیک‌ آن گدا گوید خدا را بهر نان‌متقی گوید خدا از عین جان‌ گر بدانستی گدا از گفت خویش‌پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش‌ سال‌ها گوید خدا آن نان خواه‌همچو خر، مصحف کشد از بهر کاه‌ گر به دل درتافتی گفتِ لبش‌ذره ذره گشته بودی قالبش‌ نام دیوی ره برد در ساحری‌تو به نام حق پشیزی می‌بری‌ مثنوی / 2 / 502 - 497. از نظرگاه قرآن، عمل جزء ایمان نیست، چرا که آیات متعددی وجود دارد که دلالت دارد عمل منفک از ایمان است، نگا: عصر / 3 - نساء / 124 و 162 - اعراف / 152 - فاطر / 10. اما عمل لازمه ایمان است و در واقع، ثمره و نتیجه آن تلقی گشته است؛ به صورتی که از دیدگاه قرآن عمل صالح تنها در کنار ایمان، پایداری و دوام دارد و ایمان نیز تنها با وجود عمل صالح است که طراوت و نشاط می‌یابد. نگا: نساء / 65 - انفال / 3 و 4 - مجادله / 22 - بقره / 177. از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمی عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبی او ژرف‌تر و مستحکم‌تر باشد، ایمان هم افزایش می‌یابد و هر چه معرفت کم‌تر و سطحی‌تر و خضوع قلبی اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش می‌یابد. به هر روی، با توجه به درجات دو عنصر اساسی ایمان، یعنی معرفت و تسلیم قلبی، ایمان هم امکان کاهش یا افزایش دارد. نگا: آل عمران / 173 - انفاق، 2 - نساء / 136. مؤمنی او، مؤمنی تو بی‌گمان‌در بیان هر دو فرقی بیکران‌
عنوان سوال:

حلم، علم ، ایمان به چه معنا هستند؟ اصلا علم داشتن که خداوند از آن می گوید چی هست و همین طور ایمان چی هست؟


پاسخ:

حلم، علم ، ایمان به چه معنا هستند؟ اصلا علم داشتن که خداوند از آن می گوید چی هست و همین طور ایمان چی هست؟

(حلم) به معنای منضبط کردن نفس از هیجان غضب و احساسات است؛ به گونه‌ای که حالت سکون، طمأنینه و صبر در مقابل ناملایمات به انسان دست می‌دهد و از سبک مغزی، اقدامات نابخردانه و بی‌پروایی پرهیز می‌کند. بنابراین، می‌توان گفت که حلم، محصول اعتدال در قوه غضب است و (حلیم)، کسی است که اهل افراط و تفریط در اِعمال قوه غضب نباشد؛ در نتیجه، به کسی که با داشتن قدرت انتقام و کیفر، عجله نکند، حلیم می‌گویند. (حلیم) از اوصاف فعلی خداوند است
واژه علم کاربردهای متفاوت دارد؛
1. گاهی منظور از علم ، دانش تجربی و آگاهی حاصل از شناخت طبیعت و متکی بر تجربه و آزمون است (Science) که نزد دانشمندان علوم کاربردی به این معنا بیشتر مراد می باشد.
2. گاهی منظور از علم، مطلق دانش است که شامل الهیات، ریاضیات و طبیعیات می شود(Knowledge) که نزد دانشمندان علوم بنیادی و فلسفی بیشتر به این معنا مراد است.
3. گاهی منظور از علم، دانش خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا است. هنگامی که از تقابل علم و دین و یا علم و ایمان گفته می شود, بیشتر منظور علم به معنای(Science) است. ویژگی علم به معنای گوناگون آن است که علم از مقوله ادراکات و عقل است. در حالی که ایمان از مقوله باور درونی است و جایگاه آن قلب است از این رو علم حصولی و علم حضوری چه بسا زمینه ساز ایمان شود البته گاهی شدت علم در کشف حقایق و رساندن انسان به حقیقت کامل و خداوند عالم به اندازه ای زیاد است که با تقویت ایمان و نورانیت دل همراه می شود که از آن به نور علم یاد می شود در این صورت از حیطه عقل و مقوله ادراکات فراتر می رود و به حیطه قلب و محبت وارد می شود
از نظر اسلام تحصیل بعضی علوم واجب عینی است و بر هرکسی واجب است مثل علم عقاید و اخلاق و احکام اسلامی و تحصیل بعضی علوم واجب کفایی است که عداه ای باید دنبال آن بروند مثل علوم حوزوی و علوم دانشگاهی که برای حفظ نظام و پیشرفت جامعه لازم است بنابراین علوم مختلف دانشگاهی مثل گیاه پزشکی، زیست شناسی نیز برای عده ای که از عهده آن بر می آیند واجب و لازم است و بعنوان یک وظیفه شرعی می باشد علاوه بر آنکه انسان بانیت خدایی همه امور را می تواند به عبادت تبدیل کند حتی راه رفتن و آب خوردن را.
توضیح بیشتر:
اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد: (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون... ؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است).(زمر، آیه 9)
پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: (طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد).(اصول کافی، ج1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35)
در زمینه ایمان گفتنی است (ایمان) از نظر لغوی به معنای گرویدن، عقیده داشتن، ایمن کردن و باور داشتن است (فرهنگ معین) و از نظر اصطلاحی به معنای گرایش به دین است. گرایش آمیزه ای از باورداشت و احساس محبت به دین را می گویند. ایمان یعنی، انسان به یگانگی خداوند، رسالت پیامبر اکرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و... قائل باشد و با عشق و علاقه به پرستش خدای یگانه بپردازد و از انبیا و اولیای او تبعیت نماید.
البته اشخاص در این اعتقادات مختلف هستند: برخی، ایمان زبانی دارند و گروهی ایمان عقلی دارند؛ یعنی، به این امور علم دارند و برخی نیز از این دو مرحله گذشته و به ایمان قلبی رسیده‌اند که ثمره آن باور داشتن تمامی این مسائل همراه با احساس است. و شاید یکی از مناسبت‌هایی که باعث شده معنای لغوی ایمان به معنای اصطلاحی یاد شده سوق داده شود، ایمن شدن آدمی از بسیاری از خطرها و مشکلات روحی و اجتماعی در اثر ایمان است.
ایمان قلبی یعنی باور آمیخته با محبت و احساس و دوست داشتن، زیرا قلب مرکز احساس در انسان است. قلب چون به حقیقتی معتقد شود، شوق و حب نسبت به آن پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن برمی انگیزد و در این حالت است که اطمینان و آرامشی وجود آدمی را فرا می گیرد و حرکت به سوی عمل آغاز می شود و این با مفهوم ایمان که از (امن) گرفته شده و با (امنیت) و (امان) هم خانواده است سازگار می باشد.
در امان خانه ایمان بنشین و ایمن باشگر امان بایدت، البته مرو زین مأمن
علم به معنی شناخت و معرفت است, ولی ایمان - که امری کاملاً اختیاری است - عبارت است از معرفت توأم با باور و دوست داشتن و تسلیم قلبی و خضوع و خشوع دل نسبت به خداوند متعال و رسول او و آموزه‌هایی که به بشریت ارائه کرده‌اند. ایمان امری اختیاری است به دلیل آن که در آیات بسیار به آن، امر شده است و روشن است که امر به چیزی از سوی حکیم مطلق، دلالت بر مقدور بودن و اختیاری بودن آن چیز دارد نگا: بقره / 41، 91، 186 - نساء / 136 - آل عمران / 179. و در این آیه به اختیاری بودن آن تصریح شده است: (إن هذه تذکرة فمن شاء اتخذ إلی ربه سبیلا) ؛ مزمل، آیه 19. (قطعاً این [آیات‌] اندرزی است تا هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی در پیش گیرد).
ایمان در قرآن، گونه‌ای از معرفت وعلم را داراست، ولی تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن تسلیم و خضوع در برابر حق نیز می‌باشدحجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110. ؛ (إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم‌یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم‌الصادقون) ؛ حجرات / 15.(در حقیقت، مؤمنان کسانی‌اند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر ]شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده‌اند. اینانند که راست‌کردارند). پس اهل ایمان کسانی‌اند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته، به آنها علم و یقین دارند (ود کثیر من أهل الکتاب لویردونکم من بعد إیمانکم کفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی الله بأمره...) ؛ بقره / 109. (بسیاری از اهل کتاب - پس از این که حق بر ایشان آشکار شد - از روی حسدی که در وجودشان بود، آرزو می‌کردند که شما را بعد از ایمانتان، کافر گردانند. پس عفو کنید و درگذرید، تا خدا فرمان خویش را بیاورد).
این آیه، به روشنی حکایتگر این حقیقت است که بسیاری از اهل کتاب علی‌رغم روشن شدن حق و علم آنها به آن، آرزو دارند تا مؤمنان را هم از روی حسد به گمراهی افکنند. بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود.
کافر و مؤمن خدا گویند لیک‌در میان هردو فرقی هست نیک‌
آن گدا گوید خدا را بهر نان‌متقی گوید خدا از عین جان‌
گر بدانستی گدا از گفت خویش‌پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش‌
سال‌ها گوید خدا آن نان خواه‌همچو خر، مصحف کشد از بهر کاه‌
گر به دل درتافتی گفتِ لبش‌ذره ذره گشته بودی قالبش‌
نام دیوی ره برد در ساحری‌تو به نام حق پشیزی می‌بری‌
مثنوی / 2 / 502 - 497.
از نظرگاه قرآن، عمل جزء ایمان نیست، چرا که آیات متعددی وجود دارد که دلالت دارد عمل منفک از ایمان است، نگا: عصر / 3 - نساء / 124 و 162 - اعراف / 152 - فاطر / 10. اما عمل لازمه ایمان است و در واقع، ثمره و نتیجه آن تلقی گشته است؛ به صورتی که از دیدگاه قرآن عمل صالح تنها در کنار ایمان، پایداری و دوام دارد و ایمان نیز تنها با وجود عمل صالح است که طراوت و نشاط می‌یابد. نگا: نساء / 65 - انفال / 3 و 4 - مجادله / 22 - بقره / 177.
از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمی عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبی او ژرف‌تر و مستحکم‌تر باشد، ایمان هم افزایش می‌یابد و هر چه معرفت کم‌تر و سطحی‌تر و خضوع قلبی اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش می‌یابد. به هر روی، با توجه به درجات دو عنصر اساسی ایمان، یعنی معرفت و تسلیم قلبی، ایمان هم امکان کاهش یا افزایش دارد. نگا: آل عمران / 173 - انفاق، 2 - نساء / 136.
مؤمنی او، مؤمنی تو بی‌گمان‌در بیان هر دو فرقی بیکران‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین