علت این که علم و حلم با هم آمده است چه می باشد؟
علت این که علم و حلم با هم آمده است چه می باشد؟ در قران شریف قضیه‌ی حضرت موسی(ع) و جناب خضر نبی(ع) به گونه‌ای زیبا مطرح شده است. حضرت موسی(ع) در ملاقاتی به جناب خضر گفت: آیا به دنبال تو بیایم تا از علم و بینشی که آموخته شده‌ای بهره ببرم؟ خضر در جواب گفت: تو هرگز نمی‌توانی همپای من صبر کنی و چگونه می‌توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری، صبر کنی؟ گفت انشاءالله مرا شکیبا خواهی یافت. قضیّه ادامه می‌یابد. اما حضرت موسی در سه جا به جناب خضر معترض می‌شود. علّت اعتراض او نیز عدم علم و شناخت بوده است. چه بسا اگر علم و شناخت لازم را، مانند خضر می‌داشت، هرگز اعتراض نمی‌کرد. امّا چون حکمت و فلسفه کارهای خضر را نمی‌دانست تحمل نکرد و معترض او شد(کهف، آیات 66 تا 76 را بررسی نمائید) آری علم و حکمت با حلم رابطه‌ای تنگاتنگی دارند. به طوری که به جرأت می‌توانیم بگوییم شکیبائی، ثمره علم و حکمت است. امام علی(ع) در حدیثی بلند مرتبه ویژگی‌های حکیمان و خردمندان را این گونه می‌شمارد: الحُکماءُ اشرف الناسِ انفساً، و اکثرهم صبراً، و اسرَعَهُم عفواً، و اوسعَهُم اخلاقاً حکیمان در میان مردم، شریف‌ترین و شکیباترین و پرگذشت‌ترین و خوش‌خلق‌ترین کسان‌اند کسی که از شناخت و علم لازم برخودار است، اضطراب و نگرانی را به راحتی دور می‌کند. کسی که راهی را می‌شناسد بدون اضطراب در آن قدم می‌گذارد. چون به فراز و نشیب راه آگاه است. حلم نیز در علم تأثیر دارد. جائی که امام علی(ع) می‌فرمایند: کمال العلمِ الحِلم؛ کمال دانش، بردباری است(غررالحکم، حدیث 7231). لطفاً مراجعه کنید: 1. علم و حکمت در قرآن و حدیث، 2 و 1، از آقای ری‌شهری، نشر دارالحدیث. 2. شرح زیارت جامعه کبیره، آیة‌الله جوادی آملی(دامت‌برکاته).
عنوان سوال:

علت این که علم و حلم با هم آمده است چه می باشد؟


پاسخ:

علت این که علم و حلم با هم آمده است چه می باشد؟

در قران شریف قضیه‌ی حضرت موسی(ع) و جناب خضر نبی(ع) به گونه‌ای زیبا مطرح شده است. حضرت موسی(ع) در ملاقاتی به جناب خضر گفت: آیا به دنبال تو بیایم تا از علم و بینشی که آموخته شده‌ای بهره ببرم؟ خضر در جواب گفت: تو هرگز نمی‌توانی همپای من صبر کنی و چگونه می‌توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری، صبر کنی؟ گفت انشاءالله مرا شکیبا خواهی یافت. قضیّه ادامه می‌یابد. اما حضرت موسی در سه جا به جناب خضر معترض می‌شود. علّت اعتراض او نیز عدم علم و شناخت بوده است. چه بسا اگر علم و شناخت لازم را، مانند خضر می‌داشت، هرگز اعتراض نمی‌کرد. امّا چون حکمت و فلسفه کارهای خضر را نمی‌دانست تحمل نکرد و معترض او شد(کهف، آیات 66 تا 76 را بررسی نمائید)
آری علم و حکمت با حلم رابطه‌ای تنگاتنگی دارند. به طوری که به جرأت می‌توانیم بگوییم شکیبائی، ثمره علم و حکمت است.
امام علی(ع) در حدیثی بلند مرتبه ویژگی‌های حکیمان و خردمندان را این گونه می‌شمارد: الحُکماءُ اشرف الناسِ انفساً، و اکثرهم صبراً، و اسرَعَهُم عفواً، و اوسعَهُم اخلاقاً حکیمان در میان مردم، شریف‌ترین و شکیباترین و پرگذشت‌ترین و خوش‌خلق‌ترین کسان‌اند
کسی که از شناخت و علم لازم برخودار است، اضطراب و نگرانی را به راحتی دور می‌کند.
کسی که راهی را می‌شناسد بدون اضطراب در آن قدم می‌گذارد. چون به فراز و نشیب راه آگاه است. حلم نیز در علم تأثیر دارد. جائی که امام علی(ع) می‌فرمایند: کمال العلمِ الحِلم؛ کمال دانش، بردباری است(غررالحکم، حدیث 7231).
لطفاً مراجعه کنید:
1. علم و حکمت در قرآن و حدیث، 2 و 1، از آقای ری‌شهری، نشر دارالحدیث.
2. شرح زیارت جامعه کبیره، آیة‌الله جوادی آملی(دامت‌برکاته).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین