در اسلام روش مناظره چگونه است؟
در اسلام روش مناظره چگونه است؟ مناظره دارای دو گونه اصول و قواعد می باشد ؛ که عبارتند از: الف اصول و قواعد فنّی جدل و مناظره : این گونه قواعد ، مثل فرمولهای ریاضی ، اموری عامّ و فرا دینی می باشند ، که اهل منطق آنها را در بخش جدلِ کتب منطقی به تفصیل بیان نموده اند. این گونه قوائد عامّ را می توانید در کتابهایی چون ( آموزش منطق ، تالیف محسن غرویان ) و ( منطق صوری ، تالیف دکتر خوانساری ) ملاحظه فرمایید. البته این قسم قواعد نیز در آیات و روایات وجود دارند ، لکن استخراج آنها کاری طاقت فرساست و شاید لزومی هم نداشته باشد ؛ چون آن مقدار که در کتب منطقی و کتب فنّ مناظره بیان کرده اند برای هر کسی کافی است. ب اصول و قواعد ارزشی جدل و مناظره: فنّ مناظره افزون بر قواعد خاصّی که انسان را در راه غلبه بر طرف مقابل کمک می کنند ، قواعد دیگری نیز دارند که هر انسان حقیقت جو و حقیقت شناس و مبلّغ حقیقت باید آنها را رعایت نموده ، از آنها عدول نکند ؛ اگر چه رعایت این اصول او را در مناظره محدود نماید. با استفاده از آیات قرآن کریم به پاره ای از این اصول اشاره می شود. 1 ( وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیما : و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت‌پیشه گنهکار را دوست ندارد. ) (النساء:107) قاعده: در ضمن مناظره ، نباید از شخص یا قول باطل دفاع نمود ؛ اگر چه انسان از راه چنین دفاعی به مطلوب خود برسد و بر طرف مقابل غالب شود. به تعبیر دیگر ، هدف وسیله را توجیه نمی کند. 2 ( قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی‌ تُجادِلُکَ فی‌ زَوْجِها وَ تَشْتَکی‌ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ : خداوند سخن زنی را که درباره شوهرش با تو مجادله می کرد و از او به خدا شکایت می کرد شنید ؛ و خداوند گفتگوی شما را با هم می‌شنود؛ همانا خدا شنوای بیناست.) ‌( المجادلة:1) قاعده: بهتر آن است که در مناظره ی بین دو شخص یا دو گروه ، داور عادلی نیز باشد که فصل الخطاب با او باشد و او بین سخنان هر دو طرف داوری عادلانه نماید. قاعده : در مناظره همواره باید به خاطر داشته باشیم که خداوند سمیع و بصیر ، شنوا و بینا به اعمال و گفتار ماست. پس باید مطابق رضای او سخن بگوییم و نه مطابق میل خود و با هدف غلبه بر دیگری. 3 ( وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ : با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند؛ و(به آنها) بگویید: (ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‌ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم.) (العنکبوت:46) قاعده: در مناظره باید ببینیم طرف مقابل ما چه موقعیّت فکری و مذهبی نسبت به ما دارد. به هنگام مناظره ، کافر با اهل کتاب یکی نیست و مسلمانی که با ما مذهب متفاوت دارد ، از اهل کتاب نیز نزدیکتر است ؛ و آنکه با ما هم مذهب است ، از آن هم نزدیکتر است. پس هر چه طرف مقابل با ما نزدیکتر بود به همان اندازه باید با او محترمانه و با رأفت بیشتر مناظره کنیم. چرا که هدف از مناظره هدایت شخص ، یا دفاع از حقّ است نه اثبات خود و غلبه بر طرف مقابل. قاعده: در مناظره باید بیشتر بر مشترکات تکیه نمود و سعی در ایجاد وحدت کرد نه در ایجاد تفرقه. باید تا آنجا که ممکن است ، موحّد بودن مدّعیان پیروی از انبیاء را خدشه دار نکرد و تا حدّ ممکن به تکفیر و تفسیق طرف مقابل نپرداخت. قاعده: رعایت اصول جدال احسن با کسانی است که قصد ظلم و تخریب ندارند. امّا اگر کسی با علم به حقیقت ، با ابزار مناظره بخواهد عقائد حقّه را تخریب نماید اینجا دیگر جای تکیه بر اشتراکات نیست و باید او را مغلوب ساخت. 4 ( قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنی‌ فی‌ أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ : گفت: پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است ؛ آیا با من در مورد نامهایی مجادله می‌کنید که شما و پدرانتان به عنوان معبود و خدا، بر بتها گذارده‌اید، در حالی که خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار می‌کشم! ) ( الأعراف:71) قاعده: گاه طرف مقابل از اموری دفاع می کند که هیچ دلیل و برهانی پشتش نیست ، ولی برای اینکه مشتش باز نشود ، با روشهای تهاجمی ، قول حقّ را به چالش می کشد ؛ در چنین حالتی نباید در مقام دفاع بر آمده اصرار بر دفاع از قول حقّ نمود ؛ چون با این کار نزاع هیچگاه پایان نخواهد یافت ؛ بلکه باید مدام از طرف مقابل خواست که نخست ادّعای خود را برای ما اثبات نماید آنگاه باهم مناظره کنیم. به تعبیر دیگر ، مناظره را مشروط به این کنیم که نخست ، هر دو طرف دلیل ادّعاهای خود را علناً اعلام کنند آنگاه بر سر دلائل هر دو طرف بحث شود. 5 ( ادْعُ إِلی‌ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است. ) ( النحل:125) قاعده: در منطق اسلام ، مناظره و جدال احسن ، آخرین راه حلّ است ؛ لذا ابتدا باید از راه حکمت و برهان محکم ، حقّ را بیان و به دفاع از آن پرداخت ؛ و اگر در شخص مقابل ، پذیرش اولیّه وجود دارد نباید با او به گونه ای رفتار نمود که جبهه گیری نماید ؛ بلکه باید به زبان خطابه و تحریک عواطف و فطریّات و اعتقادات ، او را برانگیخت که خود به سوی حقیقت حرکت نماید. امّا اگر این راهها در مورد کسی مثمر ثمر واقع نشد و شروع به جدال کرد باید با او مناظره نمود ، لکن به روش نیکو و با صبغه ی اسلامی و برای هدایت او نه برای مغلوب ساختنش ؛ مگر در موردی که ببینیم آن شخص حقیقتاً دنبال حقیقت نبوده بلکه قصد تخریب دارد. 6 ( لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلی‌ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلی‌ هُدیً مُسْتَقیمٍ (67) وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (68) اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ : برای هر امّتی عبادتی قرار دادیم، تا آن عبادت را(در پیشگاه خدا) انجام دهند؛ پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند. به سوی پروردگارت دعوت کن! که بر هدایت مستقیم قرار داری. (67) و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: (خدا از کارهایی که شما انجام می‌دهید آگاهتر است.(68) و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف می‌کردید، داوری می‌کند.) (البقرة:197) قاعده: مناظره در جایی رواست که موضوع مناظره امر تعبّدی ، از جهت تعبّدی بودنش ، نباشد ؛ چرا که این گونه امور ، اعتبارات الهی می باشند و جایی برای بحث ندارند. عقل انسان ، حقّانیّت این گونه امور را به واسطه ی اثبات حقّانیّت مبانی آن امور اثبات نموده است. لذا اگر کسی در چنین مواردی با دیگری اختلاف دارد باید به مبانی آنها رجوع کرده اختلافات موجود در آن حیطه را حلّ نمایند. 7 ( الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‌ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب‌ : حج، در ماه‌های معینی است ؛ و کسانی که حج را بر خود فرض کرده‌اند ، (باید بدانند که) در حج ، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست ؛ و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان.) (البقرة:197) قاعده: جدال ، حتّی جدال احسن ، در جایی که مساله وحدت مسلمین یا بشریّت مطرح است جایز نیست ؛ چرا که جدال ، حتّی اگر جدال احسن باشد ، نمود اختلافات می باشد ؛ و با پر رنگ شدن اختلافات ، وحدت رنگ می بازد. از اینرو اهل بیت (ع) هر جا مساله ی وحدت مطرح بود حتّی از حقّ مسلّم خویش نیز می گذشتند. 8 ( وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی‌ أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُون‌ : و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.) (الأنعام:121) قاعده: گاه مناظره کننده در صدد حقیقت یابی یا اثبات سخن خود نیست بلکه مناظره را برپا می کند تا از طریق خودِ مناظره ، نه محصول مستقیم آن ، به اهداف شیطانی نائل شود ؛ مثل برخی افراد جامعه ی خودمان که گاه سخن کفرآمیزی را پشت تریبونهای عمومی مطرح می کنند تا دولت اسلامی اقدام به دستگیری آنها کند و به این وسیله کشورهای استعمارگر به بهانه دفاع از حقوق بشر بر ضدّ کشور اسلامی اقداماتی انجام دهند. روشن است که در چنین مناظراتی یا نباید شرکت نمود تا ترفند دشمن خنثی شود یا باید به گونه ای با او مناظره کرد که پرده از هدف شیطانی او برداشته شود ؛ یا باید تدبیری اندیشید که او به هدف شیطانی خود نرسد. 9 ( وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید : گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمی‌خیزند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌کنند.) (الحج :3) ( وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیر : و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله می‌کنند.) (الحج:8) قاعده: کسی که می خواهد مناظره نماید باید در موضوع مورد مناظره آگاهی لازم را داشته باشد و الّا حقّ مناظره ندارد. و منابع آگاهی سه چیزند: 1 ابزارهای عمومی ادراک که عمده ی آنها حسّ و عقل هستند. 2 راه هدایت قلبی و شهودی که در اثر تقوا حاصل می شود ؛ (إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا ) و ( وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ) 3 نقل معتبر که عبارت است از کتاب روشنگر الهی که حاوی وحی قطعی است و احادیث صحیح انسان معصوم که تفسیر کتاب خدا هستند. 10 ( ما یُجادِلُ فی‌ آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ تنها کسانی که در آیات ما مجادله می‌کنند که کافر شده‌اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها تو را بفریبد! ) (غافر:4) قاعده: گاه طرف مقابل مناظره ، اهل برو و بیاست و طرفداران فراوانی دارد ؛ یا با متفکّرین مختلف جهان نشست و برخاست دارد ؛ و با مجامع علمی و فکری دنیا ارتباط مداوم دارد و ... . این گونه افراد ، آنگاه که بر سر عقیده ی باطلی مناظره می کنند ، از وجهه ی عمومی خود یا از افکار عمومی بهره می گیرند تا در مناظره غالب شوند. لذا طرف حقّ باید مواظب باشد که این وجهه ی شخص مقابل ، در او اثر منفی نگذارد و مرعوب او نگردد. 11 ( وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما : بندگان خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند ، به آنها سلام می‌گویند.) (الفرقان:63) قاعده: مناظره با هر کسی جایز نیست ؛ بلکه باید با کسی مناظره نمود که حرفی برای گفتن داشته باشد. لذا با افراد جاهل که مناظره با آنان جز افروختن آتش کینه ی آنان هیچ ثمری ندارد نباید مناظره نمود و باید با سلم و سلامت از آنان گذشت. در سیره ی برخی علمای بزرگ دیده شده که وقتی افراد جاهل با آنها مناظره می کردند با اظهار بی اطّلاعی از حقیقت مطلب و گفتن ( الله اعلم ) از ادامه ی بحث شانه خالی می کردند.
عنوان سوال:

در اسلام روش مناظره چگونه است؟


پاسخ:

در اسلام روش مناظره چگونه است؟


مناظره دارای دو گونه اصول و قواعد می باشد ؛ که عبارتند از:
الف اصول و قواعد فنّی جدل و مناظره : این گونه قواعد ، مثل فرمولهای ریاضی ، اموری عامّ و فرا دینی می باشند ، که اهل منطق آنها را در بخش جدلِ کتب منطقی به تفصیل بیان نموده اند. این گونه قوائد عامّ را می توانید در کتابهایی چون ( آموزش منطق ، تالیف محسن غرویان ) و ( منطق صوری ، تالیف دکتر خوانساری ) ملاحظه فرمایید. البته این قسم قواعد نیز در آیات و روایات وجود دارند ، لکن استخراج آنها کاری طاقت فرساست و شاید لزومی هم نداشته باشد ؛ چون آن مقدار که در کتب منطقی و کتب فنّ مناظره بیان کرده اند برای هر کسی کافی است.
ب اصول و قواعد ارزشی جدل و مناظره: فنّ مناظره افزون بر قواعد خاصّی که انسان را در راه غلبه بر طرف مقابل کمک می کنند ، قواعد دیگری نیز دارند که هر انسان حقیقت جو و حقیقت شناس و مبلّغ حقیقت باید آنها را رعایت نموده ، از آنها عدول نکند ؛ اگر چه رعایت این اصول او را در مناظره محدود نماید. با استفاده از آیات قرآن کریم به پاره ای از این اصول اشاره می شود.
1 ( وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیما : و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت‌پیشه گنهکار را دوست ندارد. ) (النساء:107)
قاعده: در ضمن مناظره ، نباید از شخص یا قول باطل دفاع نمود ؛ اگر چه انسان از راه چنین دفاعی به مطلوب خود برسد و بر طرف مقابل غالب شود. به تعبیر دیگر ، هدف وسیله را توجیه نمی کند.
2 ( قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی‌ تُجادِلُکَ فی‌ زَوْجِها وَ تَشْتَکی‌ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ : خداوند سخن زنی را که درباره شوهرش با تو مجادله می کرد و از او به خدا شکایت می کرد شنید ؛ و خداوند گفتگوی شما را با هم می‌شنود؛ همانا خدا شنوای بیناست.) ‌( المجادلة:1)
قاعده: بهتر آن است که در مناظره ی بین دو شخص یا دو گروه ، داور عادلی نیز باشد که فصل الخطاب با او باشد و او بین سخنان هر دو طرف داوری عادلانه نماید.
قاعده : در مناظره همواره باید به خاطر داشته باشیم که خداوند سمیع و بصیر ، شنوا و بینا به اعمال و گفتار ماست. پس باید مطابق رضای او سخن بگوییم و نه مطابق میل خود و با هدف غلبه بر دیگری.
3 ( وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ : با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند؛ و(به آنها) بگویید: (ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‌ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم.) (العنکبوت:46)
قاعده: در مناظره باید ببینیم طرف مقابل ما چه موقعیّت فکری و مذهبی نسبت به ما دارد. به هنگام مناظره ، کافر با اهل کتاب یکی نیست و مسلمانی که با ما مذهب متفاوت دارد ، از اهل کتاب نیز نزدیکتر است ؛ و آنکه با ما هم مذهب است ، از آن هم نزدیکتر است. پس هر چه طرف مقابل با ما نزدیکتر بود به همان اندازه باید با او محترمانه و با رأفت بیشتر مناظره کنیم. چرا که هدف از مناظره هدایت شخص ، یا دفاع از حقّ است نه اثبات خود و غلبه بر طرف مقابل.
قاعده: در مناظره باید بیشتر بر مشترکات تکیه نمود و سعی در ایجاد وحدت کرد نه در ایجاد تفرقه. باید تا آنجا که ممکن است ، موحّد بودن مدّعیان پیروی از انبیاء را خدشه دار نکرد و تا حدّ ممکن به تکفیر و تفسیق طرف مقابل نپرداخت.
قاعده: رعایت اصول جدال احسن با کسانی است که قصد ظلم و تخریب ندارند. امّا اگر کسی با علم به حقیقت ، با ابزار مناظره بخواهد عقائد حقّه را تخریب نماید اینجا دیگر جای تکیه بر اشتراکات نیست و باید او را مغلوب ساخت.
4 ( قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنی‌ فی‌ أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ : گفت: پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است ؛ آیا با من در مورد نامهایی مجادله می‌کنید که شما و پدرانتان به عنوان معبود و خدا، بر بتها گذارده‌اید، در حالی که خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار می‌کشم! ) ( الأعراف:71)
قاعده: گاه طرف مقابل از اموری دفاع می کند که هیچ دلیل و برهانی پشتش نیست ، ولی برای اینکه مشتش باز نشود ، با روشهای تهاجمی ، قول حقّ را به چالش می کشد ؛ در چنین حالتی نباید در مقام دفاع بر آمده اصرار بر دفاع از قول حقّ نمود ؛ چون با این کار نزاع هیچگاه پایان نخواهد یافت ؛ بلکه باید مدام از طرف مقابل خواست که نخست ادّعای خود را برای ما اثبات نماید آنگاه باهم مناظره کنیم. به تعبیر دیگر ، مناظره را مشروط به این کنیم که نخست ، هر دو طرف دلیل ادّعاهای خود را علناً اعلام کنند آنگاه بر سر دلائل هر دو طرف بحث شود.
5 ( ادْعُ إِلی‌ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است. ) ( النحل:125)
قاعده: در منطق اسلام ، مناظره و جدال احسن ، آخرین راه حلّ است ؛ لذا ابتدا باید از راه حکمت و برهان محکم ، حقّ را بیان و به دفاع از آن پرداخت ؛ و اگر در شخص مقابل ، پذیرش اولیّه وجود دارد نباید با او به گونه ای رفتار نمود که جبهه گیری نماید ؛ بلکه باید به زبان خطابه و تحریک عواطف و فطریّات و اعتقادات ، او را برانگیخت که خود به سوی حقیقت حرکت نماید. امّا اگر این راهها در مورد کسی مثمر ثمر واقع نشد و شروع به جدال کرد باید با او مناظره نمود ، لکن به روش نیکو و با صبغه ی اسلامی و برای هدایت او نه برای مغلوب ساختنش ؛ مگر در موردی که ببینیم آن شخص حقیقتاً دنبال حقیقت نبوده بلکه قصد تخریب دارد.
6 ( لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلی‌ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلی‌ هُدیً مُسْتَقیمٍ (67) وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (68) اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ : برای هر امّتی عبادتی قرار دادیم، تا آن عبادت را(در پیشگاه خدا) انجام دهند؛ پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند. به سوی پروردگارت دعوت کن! که بر هدایت مستقیم قرار داری. (67) و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: (خدا از کارهایی که شما انجام می‌دهید آگاهتر است.(68) و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف می‌کردید، داوری می‌کند.) (البقرة:197)
قاعده: مناظره در جایی رواست که موضوع مناظره امر تعبّدی ، از جهت تعبّدی بودنش ، نباشد ؛ چرا که این گونه امور ، اعتبارات الهی می باشند و جایی برای بحث ندارند. عقل انسان ، حقّانیّت این گونه امور را به واسطه ی اثبات حقّانیّت مبانی آن امور اثبات نموده است. لذا اگر کسی در چنین مواردی با دیگری اختلاف دارد باید به مبانی آنها رجوع کرده اختلافات موجود در آن حیطه را حلّ نمایند.
7 ( الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‌ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب‌ : حج، در ماه‌های معینی است ؛ و کسانی که حج را بر خود فرض کرده‌اند ، (باید بدانند که) در حج ، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست ؛ و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان.) (البقرة:197)
قاعده: جدال ، حتّی جدال احسن ، در جایی که مساله وحدت مسلمین یا بشریّت مطرح است جایز نیست ؛ چرا که جدال ، حتّی اگر جدال احسن باشد ، نمود اختلافات می باشد ؛ و با پر رنگ شدن اختلافات ، وحدت رنگ می بازد. از اینرو اهل بیت (ع) هر جا مساله ی وحدت مطرح بود حتّی از حقّ مسلّم خویش نیز می گذشتند.
8 ( وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی‌ أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُون‌ : و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.) (الأنعام:121)
قاعده: گاه مناظره کننده در صدد حقیقت یابی یا اثبات سخن خود نیست بلکه مناظره را برپا می کند تا از طریق خودِ مناظره ، نه محصول مستقیم آن ، به اهداف شیطانی نائل شود ؛ مثل برخی افراد جامعه ی خودمان که گاه سخن کفرآمیزی را پشت تریبونهای عمومی مطرح می کنند تا دولت اسلامی اقدام به دستگیری آنها کند و به این وسیله کشورهای استعمارگر به بهانه دفاع از حقوق بشر بر ضدّ کشور اسلامی اقداماتی انجام دهند.
روشن است که در چنین مناظراتی یا نباید شرکت نمود تا ترفند دشمن خنثی شود یا باید به گونه ای با او مناظره کرد که پرده از هدف شیطانی او برداشته شود ؛ یا باید تدبیری اندیشید که او به هدف شیطانی خود نرسد.
9 ( وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید : گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمی‌خیزند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌کنند.) (الحج :3)
( وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیر : و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله می‌کنند.) (الحج:8)
قاعده: کسی که می خواهد مناظره نماید باید در موضوع مورد مناظره آگاهی لازم را داشته باشد و الّا حقّ مناظره ندارد. و منابع آگاهی سه چیزند:
1 ابزارهای عمومی ادراک که عمده ی آنها حسّ و عقل هستند.
2 راه هدایت قلبی و شهودی که در اثر تقوا حاصل می شود ؛ (إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا ) و ( وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ )
3 نقل معتبر که عبارت است از کتاب روشنگر الهی که حاوی وحی قطعی است و احادیث صحیح انسان معصوم که تفسیر کتاب خدا هستند.
10 ( ما یُجادِلُ فی‌ آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ تنها کسانی که در آیات ما مجادله می‌کنند که کافر شده‌اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها تو را بفریبد! ) (غافر:4)
قاعده: گاه طرف مقابل مناظره ، اهل برو و بیاست و طرفداران فراوانی دارد ؛ یا با متفکّرین مختلف جهان نشست و برخاست دارد ؛ و با مجامع علمی و فکری دنیا ارتباط مداوم دارد و ... . این گونه افراد ، آنگاه که بر سر عقیده ی باطلی مناظره می کنند ، از وجهه ی عمومی خود یا از افکار عمومی بهره می گیرند تا در مناظره غالب شوند. لذا طرف حقّ باید مواظب باشد که این وجهه ی شخص مقابل ، در او اثر منفی نگذارد و مرعوب او نگردد.
11 ( وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما : بندگان خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند ، به آنها سلام می‌گویند.) (الفرقان:63)
قاعده: مناظره با هر کسی جایز نیست ؛ بلکه باید با کسی مناظره نمود که حرفی برای گفتن داشته باشد. لذا با افراد جاهل که مناظره با آنان جز افروختن آتش کینه ی آنان هیچ ثمری ندارد نباید مناظره نمود و باید با سلم و سلامت از آنان گذشت. در سیره ی برخی علمای بزرگ دیده شده که وقتی افراد جاهل با آنها مناظره می کردند با اظهار بی اطّلاعی از حقیقت مطلب و گفتن ( الله اعلم ) از ادامه ی بحث شانه خالی می کردند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین