(ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)[1] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است، مناظره کن. در میان شیوه های مختلف برای اثر گذاری بر دیگران، بی تردید یکی از برگزیده ترین ها، گفت و گو (مناظره) می باشد، مناظره یکی از عوامل پویندگی فکر اسلامی و از کهن ترین شیوه های برخورد اندیشه ها به شمار می آید که پیشینه ای طولانی دارد. اسلام بیش از هر دینی به گفت و گو به عنوان اصلی برای آگاه سازی مردم از حقایق هستی و آشکار ساختن آنان با روش تکاملی خود و دستیابی به تمدّن برتر پای فشرده است. بزرگترین معجزه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای آشنا ساختن مردم با حقیقت تمدّن اسلامی در (کلام) بود و امامان معصوم علیهم السلام در کنار پا فشاری بر چالش افکار، ما را به شدت از استبداد به رأی و روی بر تافتن از گفتگو برای دست یابی به افکار درست بر حذر داشته اند،[2] امام رضا علیه السلام که از او می توان به عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی جهان اسلام یاد کرد، با پذیرش شرکت در مناظرات سران ادیان در دربار مأمون اثبات کرد که ادیان مختلف معارف مشترکی دارند که با مطرح کردن آن می توان باب گفتگو را گشود و حق و باطل را از یکدیگر تمیز داد..[3] گفتگوی بین الأدیان از زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و ماجرای مباهله آغاز شده است، که در ابتدا بین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سران مسیحیت مناظره ای صورت گرفت و در نهایت به مباهله ختم شد. علت این امر هم عدم پذیرش استدلات منطقی و عقلی اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسیحیت بوده است، به عبارت دیگر عناد، مانع پذیرش حقیقت توسط آنان شد. به همین دلیل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعیت قرار گیرند. مسیحیان هم، نه حق را پذیرفتند و نه مباهله را.[4] پس از این ماجرا یهودیان مدینه نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و سئوالاتی را مطرح می نمودند. علاوه بر مدینه، اقلّیت های مذهبی و دینی سایر شهرهای عربستان و حجاز نیز نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می آمدند و به بحث و مناظره می پراختند.[5] این رویه در دوره های خلفای پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز ادامه داشته است.[6] شیوه مناظرات امام رضا علیه السلام چگونه بوده است با توجه به رویکردهای عقلانی عصر امام علیه السلام ؟ یک اصل در مناظره وجود دارد و آن این که نمی شود با هیچ فردی مناظره کرد مگر این که مشترکاتی بین افراد وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک برای رفع مجهولات استفاده شود. بنابراین ائمه علیهم السلام هم از همین روش در مناظرات استفاده می کردند و از نقاط مشترک بین الادیانی برای رفع اختلافات فکری و اعتقادی بهره می جستند و از موضع فکری خود آنها[7] به بیان اشکالات اعتقادی شان می پرداختند. این شیوه مناظره، شیوه عقلایی است رویه امام رضا علیه السلام در مناظراتش این نبود که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل، حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می پرداختند و حقانیت اسلام را به اثبات می رساندند، چرا که بدون تعقل نمی توان تناقضات بین ادیان را رفع نمود. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد. در واقع حضرت رضا علیه السلام در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری جویی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می پرداختند.[8] نکته مهمی که در این مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاری این مناظرات توسط مأمون است؛ او و اطرافیانش می خواستند با برگزاری این مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به این مباحث مشغول کنند، به طوری که مردم در یک وادی و حاکم در وادی دیگر باشد، چون در این صورت حاکم خیلی راحت تر می تواند به مقاصد خودش برسد. حضرت با شرکت در این مناظرات و بهره مندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام و اعتقادات طرف های مقابلش، دایره این بازی سیاسی را به شکلی دیگر و به سمت دیگری بچرخاند و به جای این که این مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شد و این مشخص می کند که امام علیه السلام توانستند نقشه شوم مأمون را خنثی کنند.[9] هم چنین باعث تقویت سطح فکری جامعه شدند که این به ضرر هدف های سیاسی عباسیان بود. وقتی امام علیه السلام این مناظرات را انجام دادند، مأمون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام علیه السلام به هدف های خود دست یافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسائل اعتقادی بالا رفته است، زیرا در سابق برای مردم این گونه استدلال عقلی برای رفع شبهات تبیین نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را بر اساس دانسته های قبلی خود یا بپذیرند یا ردّ کنند، امّا استدلال عقلی بر آنها حاکم نبوده است، ولی در زمان حضرت علیه السلام تفکّر ضابطه مند شد و در واقع تفکر ضابطه مند، معیار تشخیص حق و باطل قرار گرفته بود، و این به نفع اسلام ختم شد. آیا شیوه مناظره حضرت کاربرد عملی در عصر حاضر هم دارد؟ امروزه شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه های جمعی و ارتباطی وابسته به دولت های غرب هستیم که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بی اثر نیست و تا اندازه زیادی اثر خودش را گذاشته است، بنابراین، ناگزیر به اثبات عقلانی داشته های اعتقادی خود هستیم، لذا بهره مندی از همان شیوه ای که امام رضا علیه السلام در مقابله فکری با جهان مسیحیت و یهود به کار بردند و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند، می تواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر همان طور تسلیم شویم و تعصّب گونه برخورد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد بحث دیگری که مطرح است، بحث احاطه امام رضا علیه السلام به مبانی فکری طرف های مقابل خود است و به عبارت دیگر ایشان نسبت به فرهنگ جهانی آن روز آگاهی کامل داشتند. که این مسأله از دو منظر قابل بررسی است یکی این که حضرت رضا علیه السلام به عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدنی امام تعبیر می شود. لذا محتوای پاسخ های امام برای ما مفید هستند. مسأله دیگر این که امام یک انسان کامل است، یعنی شیوه ها معیارهای صحیح در دست اوست، با حکمت برخورد می کند، هدفش در مسیر زندگی مشخص است و... اینها مسائلی است که احتیاج به علم لدنی ندارد، امّا برخی مسایل وجود دارد که معیارها را مشخص می کند که حق و باطل چیست و آن توسط علم خاص الهی فهمیده می شود. لذا این مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است. و ما می توانیم از شیوه های امام استفاده کنیم. به هر حال ما باید با احیای سنّت مناظره سالم هر چه بیشتر در جهت تقریب مذاهب و کم کردن تفرقه ها بکوشیم که اساسا یکی از ثمرات مهم مناظره این است که دو طرف بیشتر به نظرات یکدیگر آشنا می شوند و خیلی از فاصله ها از این طریق از بین خواهد رفت انشاء الله. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 زندگی سیاسی هشتمین امام، سید جعفر مرتضی الحسینی، ترجمه دکتر سید خلیل خلیلیان. 2 زندگانی پیشوای هشتم، سید علی محقق، قم، انتشارات نسل جوان و... 3 گفت و گوی تمدن ها در قرآن و حدیث، محمد محمدی ری شهری. 4 (سنت گفت و گو و مناظره با ادیان و مذاهب) به صورت مجموعه مقالات، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت، دبیرخانه نهضت آزاد اندیشی. پی نوشتها: [1]. نحل / 125. [2]. نهج البلاغه، حکمت / 179 و غررالحکم، حکمت 877 و 1078. [3]. آل عمران / 64. [4]. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج1، انتشارات دلیل ما، چاپ چهارم، بهار 1385ش، ص538. [5]. ر.ک: احتجاج طبرسی، ج1، ص27 تا 44 و 47 تا 64 و نیز فرقان، آیه 7 و 8؛ زخرف/ 31، اسراء /90 تا 93. [6]. شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص201، کلینی، ج8، ص349، ح548. [7]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1377ش، ج1، ص155. [8]. محمدی ری شهری، محمد، گفت و گوی تمدن ها در قرآن و حدیث، ترجمه محمد علی سلطانی، قم، موسسه فرهنگی دارالحدیث، مرکز چاپ و نشر 1379ش، فصل آخر. [9]. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ چهاردهم، پائیز، 1381ش، ص515. منبع: اندیشه قم
(ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)[1]
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است، مناظره کن.
در میان شیوه های مختلف برای اثر گذاری بر دیگران، بی تردید یکی از برگزیده ترین ها، گفت و گو (مناظره) می باشد، مناظره یکی از عوامل پویندگی فکر اسلامی و از کهن ترین شیوه های برخورد اندیشه ها به شمار می آید که پیشینه ای طولانی دارد. اسلام بیش از هر دینی به گفت و گو به عنوان اصلی برای آگاه سازی مردم از حقایق هستی و آشکار ساختن آنان با روش تکاملی خود و دستیابی به تمدّن برتر پای فشرده است. بزرگترین معجزه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای آشنا ساختن مردم با حقیقت تمدّن اسلامی در (کلام) بود و امامان معصوم علیهم السلام در کنار پا فشاری بر چالش افکار، ما را به شدت از استبداد به رأی و روی بر تافتن از گفتگو برای دست یابی به افکار درست بر حذر داشته اند،[2] امام رضا علیه السلام که از او می توان به عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی جهان اسلام یاد کرد، با پذیرش شرکت در مناظرات سران ادیان در دربار مأمون اثبات کرد که ادیان مختلف معارف مشترکی دارند که با مطرح کردن آن می توان باب گفتگو را گشود و حق و باطل را از یکدیگر تمیز داد..[3] گفتگوی بین الأدیان از زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و ماجرای مباهله آغاز شده است، که در ابتدا بین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سران مسیحیت مناظره ای صورت گرفت و در نهایت به مباهله ختم شد. علت این امر هم عدم پذیرش استدلات منطقی و عقلی اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسیحیت بوده است، به عبارت دیگر عناد، مانع پذیرش حقیقت توسط آنان شد. به همین دلیل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعیت قرار گیرند. مسیحیان هم، نه حق را پذیرفتند و نه مباهله را.[4] پس از این ماجرا یهودیان مدینه نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و سئوالاتی را مطرح می نمودند. علاوه بر مدینه، اقلّیت های مذهبی و دینی سایر شهرهای عربستان و حجاز نیز نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می آمدند و به بحث و مناظره می پراختند.[5] این رویه در دوره های خلفای پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز ادامه داشته است.[6]
شیوه مناظرات امام رضا علیه السلام چگونه بوده است با توجه به رویکردهای عقلانی عصر امام علیه السلام ؟
یک اصل در مناظره وجود دارد و آن این که نمی شود با هیچ فردی مناظره کرد مگر این که مشترکاتی بین افراد وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک برای رفع مجهولات استفاده شود. بنابراین ائمه علیهم السلام هم از همین روش در مناظرات استفاده می کردند و از نقاط مشترک بین الادیانی برای رفع اختلافات فکری و اعتقادی بهره می جستند و از موضع فکری خود آنها[7] به بیان اشکالات اعتقادی شان می پرداختند. این شیوه مناظره، شیوه عقلایی است رویه امام رضا علیه السلام در مناظراتش این نبود که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل، حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می پرداختند و حقانیت اسلام را به اثبات می رساندند، چرا که بدون تعقل نمی توان تناقضات بین ادیان را رفع نمود. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد.
در واقع حضرت رضا علیه السلام در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری جویی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می پرداختند.[8] نکته مهمی که در این مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاری این مناظرات توسط مأمون است؛ او و اطرافیانش می خواستند با برگزاری این مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به این مباحث مشغول کنند، به طوری که مردم در یک وادی و حاکم در وادی دیگر باشد، چون در این صورت حاکم خیلی راحت تر می تواند به مقاصد خودش برسد. حضرت با شرکت در این مناظرات و بهره مندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام و اعتقادات طرف های مقابلش، دایره این بازی سیاسی را به شکلی دیگر و به سمت دیگری بچرخاند و به جای این که این مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شد و این مشخص می کند که امام علیه السلام توانستند نقشه شوم مأمون را خنثی کنند.[9] هم چنین باعث تقویت سطح فکری جامعه شدند که این به ضرر هدف های سیاسی عباسیان بود. وقتی امام علیه السلام این مناظرات را انجام دادند، مأمون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام علیه السلام به هدف های خود دست یافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسائل اعتقادی بالا رفته است، زیرا در سابق برای مردم این گونه استدلال عقلی برای رفع شبهات تبیین نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را بر اساس دانسته های قبلی خود یا بپذیرند یا ردّ کنند، امّا استدلال عقلی بر آنها حاکم نبوده است، ولی در زمان حضرت علیه السلام تفکّر ضابطه مند شد و در واقع تفکر ضابطه مند، معیار تشخیص حق و باطل قرار گرفته بود، و این به نفع اسلام ختم شد.
آیا شیوه مناظره حضرت کاربرد عملی در عصر حاضر هم دارد؟
امروزه شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه های جمعی و ارتباطی وابسته به دولت های غرب هستیم که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بی اثر نیست و تا اندازه زیادی اثر خودش را گذاشته است، بنابراین، ناگزیر به اثبات عقلانی داشته های اعتقادی خود هستیم، لذا بهره مندی از همان شیوه ای که امام رضا علیه السلام در مقابله فکری با جهان مسیحیت و یهود به کار بردند و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند، می تواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر همان طور تسلیم شویم و تعصّب گونه برخورد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد بحث دیگری که مطرح است، بحث احاطه امام رضا علیه السلام به مبانی فکری طرف های مقابل خود است و به عبارت دیگر ایشان نسبت به فرهنگ جهانی آن روز آگاهی کامل داشتند.
که این مسأله از دو منظر قابل بررسی است یکی این که حضرت رضا علیه السلام به عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدنی امام تعبیر می شود. لذا محتوای پاسخ های امام برای ما مفید هستند.
مسأله دیگر این که امام یک انسان کامل است، یعنی شیوه ها معیارهای صحیح در دست اوست، با حکمت برخورد می کند، هدفش در مسیر زندگی مشخص است و... اینها مسائلی است که احتیاج به علم لدنی ندارد، امّا برخی مسایل وجود دارد که معیارها را مشخص می کند که حق و باطل چیست و آن توسط علم خاص الهی فهمیده می شود. لذا این مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است. و ما می توانیم از شیوه های امام استفاده کنیم. به هر حال ما باید با احیای سنّت مناظره سالم هر چه بیشتر در جهت تقریب مذاهب و کم کردن تفرقه ها بکوشیم که اساسا یکی از ثمرات مهم مناظره این است که دو طرف بیشتر به نظرات یکدیگر آشنا می شوند و خیلی از فاصله ها از این طریق از بین خواهد رفت انشاء الله.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 زندگی سیاسی هشتمین امام، سید جعفر مرتضی الحسینی، ترجمه دکتر سید خلیل خلیلیان.
2 زندگانی پیشوای هشتم، سید علی محقق، قم، انتشارات نسل جوان و...
3 گفت و گوی تمدن ها در قرآن و حدیث، محمد محمدی ری شهری.
4 (سنت گفت و گو و مناظره با ادیان و مذاهب) به صورت مجموعه مقالات، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت، دبیرخانه نهضت آزاد اندیشی.
پی نوشتها:
[1]. نحل / 125.
[2]. نهج البلاغه، حکمت / 179 و غررالحکم، حکمت 877 و 1078.
[3]. آل عمران / 64.
[4]. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج1، انتشارات دلیل ما، چاپ چهارم، بهار 1385ش، ص538.
[5]. ر.ک: احتجاج طبرسی، ج1، ص27 تا 44 و 47 تا 64 و نیز فرقان، آیه 7 و 8؛ زخرف/ 31، اسراء /90 تا 93.
[6]. شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص201، کلینی، ج8، ص349، ح548.
[7]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1377ش، ج1، ص155.
[8]. محمدی ری شهری، محمد، گفت و گوی تمدن ها در قرآن و حدیث، ترجمه محمد علی سلطانی، قم، موسسه فرهنگی دارالحدیث، مرکز چاپ و نشر 1379ش، فصل آخر.
[9]. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ چهاردهم، پائیز، 1381ش، ص515.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] موضوع مناظره امام رضا (ع) با جاثلیق چه بود؟
- [سایر] مناظره امام رضا (ع) با رأس الجالوت درباره چه موضوعی بوده است؟
- [سایر] نظریه شیعه درباره روایت مناظره امام رضا(ع) با علی بن جهم در مورد شخصیت حضرت داود و گناه آدم را بنویسید.
- [سایر] ماجرای مناظره یحیی بن اکثم با امام جواد و امام هادی(ع) چه بود؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [سایر] شعر در مدح امام رضا ع بفرمایید؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.