> آیه تطهیر در تفاسیر مهم اهل سنت چکیده صحابه رسول اکرم (ص)، تابعین و دانشمندان اسلامی، همه اتّفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) فرود آمدهاست؛ حتی امّ سلّمه و عایشه که خود شاهد بر نزول آیه بوده و امید داشتهاند که مشمول این آیه باشند بر دلالت آن فقط بر پنج تن تصریح کردهاند، با این حال، معدودی از افراد، با نظرات شخصی خود، کوشیدهاند تا این آیه را یا فقط به زنان پیامبر(ص) اختصاص دهند و یا علاوه بر پنج تن، همسران آن حضرت را نیز مشمول آن بدانند. گروهی نیز دامنه شمول آن را گستردهتر دانسته و عموم خاندان پیامبر (ص) را در زمره اهل بیت شمردهاند. بدیهی است که اجتهاد شخصی آنان در مقابل نصوص و روایات معتبر باطل و مردود است. سیاق آیه نیز حکایت از اراده تکوینی خداوند بر زدودن آلودگیها از اهل بیت دارد . کلید واژهها: اهل بیت، آیه تطهیر، آل عبا، اصحاب کساء، اراده تکوینی خداوند، رجس پلیدی، عکرمه آیاتی که در فضیلت و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت در قرآن کریم نازل شده، بیش از آن است که در چند مجلّد کتاب گرد آید؛ به اعتراف دانشمندان اسلامی، حدود بیش از سیصد آیه در شأن اهل بیت نازل شدهاست. خطیب بغدادی از اسماعیل بن جعفر (راوی موثق) از ابن عباس نقل کردهاست: در قرآن، سیصد آیه در باره علّی بن ابی طالب (ع) نازل شدهاست (تاریخ بغداد، 6/221).ابن حجر هیثمی (صواعق محرقة، 761) و شبلنجی (نورالأبصار، 73) از ابن عساکر از ابنعباس، موضوع نزول سیصد آیه در باره علی (ع) را نقل کردهاند (جعفری، 1/196). علامه مظفّر میگوید: آیات نازله در فضیلت اهل بیت (ع) اگر در کتب امامیّه، احصاء شود، بیش از سیصد آیه خواهد بود (دلایل الصدق، 2/331 - 345). ما از این میان فقط به آیه تطهیر(ِانَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ َاهلَ الْبَیْتِ وَ یُطَِهّرَ کُم تَطْهیراً)(سوره احزاب/33) که بیشترین ارتباط را با اهل بیت (ع) دارد، میپردازیم و آراء و اقوال مفسّرین بزرگ اهل سنّت را در تفاسیر مهمّ آنان بررسی مینماییم . امّ سلمه گوید: پیامبر اکرم (ص) در خانه من بود، فاطمه (س)، غذایی در ظرفی که از سنگ بود پیش آورد.. پیامبر (ص) فرمود: شوهر و فرزندانت را هم بیاور تا با هم این غذا را تناول نماییم. پس از آمدن آنها، سفره گسترده شد، غذا را خوردند؛ نبیّ اکرم روی پارچه خیبری نشسته و من در گوشهای نماز میخواندم، در همین احوال آیه تطهیر نازل شد. پیامبر (ص) پس از نزول آیه، همان پارچه خیبری را بر روی عزیزان خود کشید و خود هم در زیر پارچه قرار گرفت و دستها را به سوی آسمان گرفته و عرضه داشت: بار خدایا! اهل بیت و ویژگان زبده من این چهار تناند، پروردگارا هر پلیدی را از اینان دور، و هر چه بهتر پاک نهادشان فرما ! امّ سلمه گوید: در حین دعای پیامبر (ص)، سرم را نزدیک آوردم و گفتم: آیا من هم مشمول این دعا و موهبت هستم؟ رسول خدا فرمود: نه، لیکن تو پایان خوشی داری (طبری، 22/5 - 7؛ ابن کثیر، 5/453 - 458؛ فخر رازی، واحدی نیشابوری، حاکم حَسَکانی، بَغَوی، سیوطی و دیگران نیز این روایت را با اختلاف کمی آوردهاند) مضمون این روایت با عباراتی دیگر و از طرق معتبر و موثّق دیگر به نقل از ام سلمه و عایشه در کتب روائی اهل سنّت آمده است که به جهت پرهیز از اطناب از ذکر آنها خودداری میشود؛ تنها یاد آور میشویم که حاکم حسکانی (متوفی 470 ه) در شواهد التنزیل بیشترین روایات را در ذیل آیه شریفه (انّما یرید تطهیراً)، با اسناد و طرق مختلف و با تعبیرات متعدّد و بسیار دقیق آوردهاست. در اینجا فقط به ذکر نام راویان اصلی آیه تطهیر و تعداد آنها و برخی دیگر از خصوصیات روایات اکتفا میکنیم. این روایات در مجلد دوّم از صفحه 18 تا 140 در طی تعداد 138 روایت از حدیث 637 تا 774 به طور مستند به شرح زیر آمدهاست : 1 -روایت انس بن مالک انصاری، به هشت طریق؛ 2 - روایت براءبن عازب انصاری، به دو طریق؛ 3 - روایت جابربن عبدالله انصاری، به دو طریق؛ 4 - روایت حسن بن الزهّراء البتول (علیهما السلام)، به پنج طریق؛ 5 - روایت سعدبن ابی وقّاص زهری، به سه طریق؛ 6 - روایت ابوسعید سعد بن مالک خدری، به دوازده طریق؛ 7 - روایت عبداللّه بن عباس بن عبدالمطّلب هاشمی، به سه طریق؛ 8 - روایت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، به یک طریق 9 - روایت عبداللّه بن جعفر طیّار (رض) از پدرش به سه طریق؛ 10 - روایت امّ المؤمنین عایشه، به ده طریق؛ 11 - روایت واثلةبن اسقع لیثی، به هشت طریق؛ 12 - روایت ابی الحمراء هلال بن الحارث خادم النبّی (ص) به ده طریق 13 - روایت فاطمة الزهّراء بنت المصطفی (ص) به دو طریق؛ 14- روایت امّ المؤمنین امّ سلمه (هند دختر سهیل) به شصت و نه طریق، یعنی حدود شصت نه نفر جداگانه، این حدیث را از ام سلمه نقل کردهاند شواهد التّنزیل، 2/18 – 140 مرحوم بحرانی نیز در غایة المرام حدود 41 حدیث به نقل از کتب عامه آوردهاست؛ روایات بسیاری هم بر پایه منابع اهل سنت در کتاب سبیل النجاة فی تتمة المراجعات (ص 3643-) آمدهاست . چهار نظر در شمول آیه تطهیر 1- روایات و نصوص معتبر و متواتر از اکثر صحابه و تابعین از جمله امّ سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، مالک بن انس، امیرالمؤمنین علی(ع) امام حسن، فاطمه زهرا (ع)، مجاهد، قتاده و غیر آنها از صحابه و علمای اسلام، به طور مستند وارد شده که آیه تطهیر را مخصوص به پنج تن آل عبا میشمرند و زنان و خویشان پیامبر را از عنایات خاصّه این آیه محروم میدانند . دلایل این مطلب علاوه بر کثرت روایات معتبر و صحیح، وجود محتوا و سیاق متفاوت آیه تطهیر با آیات قبل و بعد آن و تغییر لحن خطاب از ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکر (عنکُمْ ، لِیُطَهِّرَ کُم) و اعتراف همسران پیامبر (ص) نسبت به عدم شمول آیه بر زنان پیامبر (ص) و غیر اینها میباشد . شوکانی ضمن تقسیم و ذکر نظرات، در مورد نظریّه اوّل میگوید: روایات معتبرِ بسیاری از راویان، از جمله روایات ترمذی، ابن جریر، ابن مندز، حاکم (که حدیث را صحیح دانستهاند)، ابن مردویه، بیهقی، ابن ابی حاتم، طبرانی، احمد بن حنبل، ابن کثیر را با طرق زیادی از احمد بن حنبل و بسیاری از علمای دیگر نقل کرده و آیه تطهیر را منحصراً شامل پنج تن آل عبا میشمرد و زنان پیامبر (ص) را از شمول آیه خارج میسازد (فتح القدیر، 4/270 ) 2- گروهی مانند عکرمه، مقاتل و سعید بن جبیر، اهل بیت را مخصوص زنان پیامبر(ص) میدانند و میگویند: منظور از بیت، بیت پیامبر است که مسکنهای زنان آن حضرت است (نک: دنباله مقاله) 3- گروهی از علما برآنند که پنج تن و نیز همسران پیامبر (ص) مشمول این آیه هستند، زیرا زنان به خاطر آنکه در منزل پیامبر(ص) ساکن بودهاند از اهل بیت به شمار میآیند، ضمناً سیاق آیات هم آنها را در بر میگیرد؛ روایت ابن عباس و غیر او نیز این نظر را تأیید میکند. اما فاطمه، حسن و حسین به خاطر قرابت و بنّوت و علی به حکم معاشرتش با دختر پیامبر (ص) و ملازمتش با خود پیامبر (ص)، مشمول آیه میباشند (فخر رازی، مفاتیح الغیب، 9/168؛ فتح القدیر، 4/270) 4- نظریّه دیگری نیز هست که از روایت زیدبن ارقم استفاده میشود. در این نظریه عموم خاندان پیامبر اعمّ از عموها و زنان و اولاد و کلیه خویشاوندان پیامبر(ص) را مشمول این آیه میدانند. در واقع، صاحبان این نظر کلمه بیت را در این آیه بیتِ نسب تلقّی میکنند که شامل آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس میشود . نظرات فوق را عدهای از مفسرین اهل سنّت با تعبیرات مختلفی در تفاسیر خود بیان نمودهاند از جمله فخر رازی (متوفی606ه) در مفاتیح الغیب، قرطبی(14/183)، بیضاوی (3/382)، ابن کثیر (متوفی774 ه.)، نیشابوری (متوفی850 ه.) در حاشیه جامع البیان(22/10)، ثعالبی (متوفی875 ه ، 3/228)، کاشفی سبزواری (ذیل آیه تطهیر)، سیوطی(5/198، 199)، ابوالسّعود (متوفی 951، ذیل آیه تطهیر)، حقی بروسوی (متوفی 1137ه ، 70/171)، شوکانی (متوفی 1250ه ، 4/271)، آلوسی (متوفی1270 ه ، 3/187190-)، طنطاوی (1358ه ،16/28) و دیگران نیز آوردهاند . اهل البیت چه کسانی هستند؟ دکتر محمد بیومی مهران، استاد دانشگاه اسکندریّه، جهت معّرفی اهل البیت، ابتداء سؤال فوق را مطرح کرده و سپس به تقسیم و توضیح نظرات مختلف پرداختهاست . وی سؤال کردهاست:(مَنْ هُم هؤُلاء اهْلُ البیت الکرامُ البررة) (اهل البیت، چه کسانی هستند)، آنگاه پاسخ میدهد: تمام دانشمندان تاریخ و حدیث، اتفّاق یا قریب به اتفاق نظر دارند که اهل بیت همان پنج شخصّیت بزرگوار میباشند و آنان عبارتند از: 1. سیدّنا و مولانا و جدّنا محمد رسول الله (ص)، 2. سیّدنا و مولانا و جدّنا الامام علی بن ابی طالب علیه السلام، 3. سیّدة نساء العالمین جدّتناالسیدة فاطمة الزهراء(ع)،4. سیدنا الامام الحسن بن علی بن ابی طالب (ع)، 5. سیدّنا و جدّنا و مولانا الامام الحسین علیه السلام، و پس از ذکر نظریّه متّفق علیه دانشمندان میگوید: آراء دیگری نیز وجود دارد که اجمالاً به آنها میپردازیم : سه نظریّه در باره اهل البیت نظریّه اوّل: عبارت است از این که اهل بیت، همان همسران پیامبر(ص) اند. این نظر را سیوطی از عکرمه نقل کردهاست. عکرمه برای اثبات حرف خود، اعلام مباهله نیز میکرد . نظریّه دوّم: مراد از اهل البیت، بیت نسب است که صدقه بر آنان حرام است و مراد از آنان همان بنی هاشم یعنی اولاد علی، اولاد عقیل، اولاد جعفربن ابی طالب، اولاد عباس بن عبدالمطّلب و کلیّه افرادیاندکه به بنی هاشم منتسب هستند و به آن بیت نسب و خاندان بنی هاشم گویند . نظریّه سوم: مراد از اهل البیت فقط پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السّلام) میباشد؛ نظر صحیح و مُتَقن بلکه متّفق، همین نظر است (الامامة و اهل البیت،1/1126-). آنگاه نظریّه اول را با هشت دلیل ردّ میکند و نظریّه دوّم را به این دلیل که مشمول آیه تطهیر نمیداند، مسکوت نهادهاست. [البته باید افزود: مراد از بیت، نمیتواند بیت نسب باشد؛ زیرا با توجّه به وجود(ال) در (البیت) که خانه معیّن و مشخّصی را نشان میدهد و آن همان خانه امّ سلمه است و با عنایت به اعمال گوناگون و مکرّر رسول اکرم (ص)از قبیل زیر جامه قرار دادن خود با چهار تن دیگر و خواندن آیه بر آنها و یا دعا کردن بر آنها و اینکه اینان فقط اهل بیت من هستند و یا مکرّر جلوی در خانه فاطمه (ع) آیه تطهیر را خواندن و غیر آنها، ثابت میکند که مراد از اهل بیت افراد خاص و ویژهای است که پیامبر آنها را معرّفی کردهاست]؛ امّا نظریّه سوم را که در باره پنج تن است با روایات و نظرات علماء، در حدود ده صفحه تأیید و تثبیت مینماید (برای تفصیل بیشتر نک: بیومی مهران ( شایان ذکر است که ایشان متعرض نظریّه چهارم (که آیه را شامل پنج تن همراه با زنان پیامبر میداند) نشدهاست، زیرا که این نظریّه در واقع اجتهاد و نظر شخصی برخی از مفسّرین و از مقوله اجتهاد در مقابل نصّ است بررسی نظرات در باره اهل بیت و شمول آیه تطهیر نظرات چهارگانهای را که در باره شمول آیه تطهیر قبلاً گفته شد، یک بار دیگر به اختصار مرور میکنیم: 1. مخصوص پنج تن آل عبا است، 2. مخصوص زنان پیامبر است، 3. عام و شامل هر دو طایفه یعنی پنج تن و زنان پیامبر(ص) است، 4. شامل بیت و خاندان بنی هاشم است. اکنون لازم است که آنها را به محک اعتبار زده تا صحّت و ارزش هر کدام روشن گردد. نظر اول که آیه تطهیر را مخصوص پنج تن آل عبا میداند، مورد اتّفاق یا قریب به اتّفاق همه اصحاب و تابعین و مفسّرین بودهاست و نیازی به بحث در باره اثبات آن نمیبینیم . امّا نظر دوّم و سوّم هر دو، یک آبشخور و وجه اشتراک دارند، یعنی این که دوّمی همسران پیامبر (ص) را مشمول خاصّ آیه و سوّمی مشمول عامّ (و مشترک با پنج تن) میداند، در واقع هر دو نظر، زنان پیامبر را در بر میگیرند و در ادّعای خود دارای یک وجه مشترک هستند . قبل از بررسی این که آیه تطهیر تنها شامل زنان پیامبر یا زنان و پنج تن با هم است؟ لازم است پنج نکته را بیان کنیم : نکته اول: اعترافات صریح همسران الف - ام سلمه و عایشه صریحاً در روایات متعدّد از جمله روایاتِ ابوسعید خدری از امّ سلمه، ابن وهب از ام سلمه، حکیم بن سعد از ام سلمه، احمد بن حنبل با اسناد از ام سلمه، عموزاده ابن حوشب از عایشه و دیگر روایات، اعتراف و اذعان دارند که از پیامبر (ص) در خواست کردند که در این موهبت الهی در زمره اهل البیت قرار گیرند، ولی پیامبر اکرم (ص) با کمال صراحت و بدون ابهام در خواست آنها را ردّ نموده میفرماید: که شما عاقبت به خیر هستید ولی از اهل البیت نیستید. بدیهی است جایی که خود همسران اعتراف و اقرار صریح دارند که ما (همسران) از این موهبت الهی و از محتوای آیه شریفه خارج هستیم، چگونه و با چه دلیلی، دیگران، امثال عکرمه و برخی از مفسرین زنان پیامبر(ص) را داخل در زمره اهل بیت دانستهاند؟ ب - طبقه اول از مفسرین صحابه و صدر اول اسلام که سیوطی (اتقان، 2/187) مشهورترین آنها را ده نفر یاد کرده (14-. خلفای اربعه، 5. ابن مسعود، 6. ابن عباس، 7. ابیّ بن کعب، 8. زیدبن ثابت، 9. ابو موسی اشعری، 10. عبدالله زبیر) و به گفته دکتر ذهبی (1/62) که شش نفر دیگر بدانان افزوده (11. انس بن مالک، 12. ابو هریره، 13. عبدالله بن عمر 14. جابر بن عبدالله، 15. عبدالله بن عمروبن العاص، 16. عایشه) و نیز همه مفسّرین صحابه بدون استثنا و مفسّرین طبقات بعدی از تابعینِ تابعین و دانشمندان اسلامی در کتب تفسیری و حدیثی خود، اتفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن (محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن، و حسین، یعنی اصحاب کساء) نازل شدهاست. قدر جامع روایات این است که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر، علی، فاطمه، حسن و حسین را زیر عبا جمع کرد و آیه تطهیر را بر آنها تلاوت کرد، سپس دست راست از زیر عبا بیرون آورد و به سوی آسمان بلند کرد و عرض نمود: اللهمّ هؤلاء اهل بیتی فَطَهِّرهُم تطْهیراً (یعنی، بارالهااینان اهل بیت من هستند: پس آنها را پاک و پاکیزه گردان). بعد از این جریان ام سلمه در خواست میکند که با اهل بیت باشد، پیامبر اجازه نمیدهد؛ همچنین عایشه (در روایت دیگر) در خواست میکند که با آنها باشد، پیامبر (ص) میفرماید: تَنَحّی فَِانَّکِ عَلی خَیْرٍ (دور شو که تو بر خیر هستی) نکته دوّم: اختصاص آیه بر زنان پیامبر، ادّعای واهی است عکرمه غلام ابن عباس از میان تابعین و بعدها پیروان او، مقاتل بن سلیمان و دیگران، تمام اقدامات عملی پیامبر(ص) در مورد تعیین مصداق آیه تطهیر را که به طور مکرّر انجام داده و پنج تن را به عنوان اهل بیت تعیین و معرّفی نموده، و نیز قول صحابه و مفسّرین صدر اوّل را همه نادیده گرفته و خلاف آن اظهار نمودهاند که آیه تطهیر فقط در باره زنان پیامبر (ص) نازل شدهاست. عکرمه در این ادّعای واهی تا مرز مباهله با مخالفین خود، پا فشاری میکرد. اعلام آمادگی وی برای مباهله موجب گردیده که عدّهای از پیروان او، ادعّایش را باور کنند و ادّعای او رفته رفته به صورت روایت به کتب اهل سنّت وارد شود؛ و همین نظر خلاف، مبنای نظرات مخالف عدّهای از مفسّرین بعدی اهل سنّت گردد؛ به همین خاطر است که میبینیم اکثر مفسّرین بعدی، احادیث مربوط به اختصاص آیه تطهیر به پنج تن آل عبا را بدون ایراد و اشکالی، به طور مستند نقل کرده و در پایان قول عکرمه را به عنوان یک حدیثِ مغایر با همه آن احادیث، نقل مینمایند؛ مثلاً ابن جریر 18 روایت در باره اختصاص آیه به پنج تن به طور مستند آورده و در پایان قول عکرمه را بدون اظهار نقل کرده و میگذرد (ابن جریر، 22 ( امّا ابن کثیر ابتدا قول عکرمه را آورده و میگوید: اگر منظور عکرمه این است که آیه تطهیر در میان آیاتی است که در باره زنان پیامبر نازل شدهاست و بنابراین زنان پیامبر سبب نزول این آیهاند، این مطلب صحیح است؛ ولی اگر منظور عکرمه این باشد که (مقصود و مراد از آیه تطهیر، فقط زنان پیامبر است) این مطلب نادرست است، زیرا احادیث فراوانی داریم که دلالت بر کسانی غیر از زنان پیامبر هم دارد؛ آنگاه وی 15 حدیث مستند مبنی بر اختصاص آیه تطهیر به پنج تن را نقل میکند. شایان توّجه است که در میان این همه روایات در پیرامون آیه تطهیر به عنوان نمونه حتی یک روایت هم وجود ندارد که زنان را اختصاصاً یا اشتراکاً مشمول آیه تطهیر بداند، جز قول شخصی عکرمه و اجتهاد شخصی مفسران بعدی که مبنای همه آنها قول بی اساس و بدون دلیل عکرمه است . برای پی بردن به بی اعتباری سخن عکرمه، شایسته است که او را بهتر بشناسیم. بنابر نوشته اکثر علمای تراجم و رجال و حدیث، عکرمه از دشمنان سر سخت علی (ع) بودهاست، بنابراین میتوان نظر او را در باب این آیه ناشی از عداوت و خرده حساب شخصی با امام (ع) دانست . فرید وجدی گوید: عکرمه غلام عبدالله بن عبّاس از اهل مغرب بود؛ هنگامی که ابن عبّاس از طرف علّی بن ابی طالب (ع) والی بصره شد، این غلام را حصین بن خیر عنبری، به وی بخشید. ابن عبّاس در تعلیم قرآن و سنّت و نامهای عرب برای او خیلی تلاش کرد. امّا وی به این سبب که بر رأی خوارج بوده دانشمندان نظر مثبتی نسبت به او ندارند و احادیث او را نمیپذیرند. عبداللّه بن ابی الحارث گوید: بعد از فوت عبداللّه بن عبّاس، بر علی پسر ابن عباس وارد شدم، دیدم که عکرمه را به عنوان تنبیه در اطاقی زندانی کردهاست؛ گفتم: با غلام خود این طور رفتار میکنی؟ گفت : چون به پدرم دروغ میبندد (دایرةالمعارف وجدی، 6/533) علّامه سیّد عبدالحسین شرف الدّین میگوید: عکرمه کوشش میکرد مردم را در صف دشمنان علی (ع) بکشاند، و در راه انصراف مردم از آن حضرت و دور کردن آنها از مقام ولایت، سعی و تلاش پیگیری داشت. او سر دسته طایفه مهمّی از خوارج و معتقد بود که تمام مسلمین کافرند، و مسلمان واقعی که از اسلام حقیقی بر خوردار است، تنها از خوارجند. خالد بن عمران گوید: در موسم حجّ از عکرمه شنیدم که میگفت: اگر کلیّه حاجیان را که در مناسک حج حضور دارند، از دم تیغ بگذرانم، به منتهای آرزوی خود رسیدهام؛ و در باره آیات متشابه قرآنی میگفت: (هدف باری تعالی از فرو فرستادن این گونه آیات، چیزی جز گمراه کردن مردم نیست). به گفته فرزند ابن عباس، این مرد بر ابن عباس دروغ میبسته، و روایات جعلی به او نسبت دادهاست. عبدالله بن حارث در حضور فرزند ابن عباس سخت به او تاخت و گفت: چرا خدا را رعایت نمیکنی و از تقوی گریزانی. از ابن مُسیّب، حکایت شده که به غلام آزاده شده خود گفت: مبادا همچون عکرمه که بر مولایش ابن عباس دروغ میبست، نسبت خلاف واقع به من دهی. علاّمه شرف الدّین مطالب زیادی در دروغگویی و فساد عقیده عکرمه آوردهاست، (الکلمة الغّراء، 209 - 211، به نقل از میزان الاعتدال ذهبی، فتح الباری ابن حجر عسقلانی، و فیات الاعیان ابن خلکان، ارشاد الادیب، یاقوت ( وضع مقاتل بن سلیمان هم بهتر از عکرمه نیست و همچنین عروة بن زبیر، هر دو فاسد العقیده و نسبت به علی (ع) دشمنی داشتند (ذهبی، تذکرة الحفّاظ، 1/174؛ میزان الاعتدال، 4/173؛ حلبی، الکشف الحثیث عمّن رُمِیَ بوضع الحدیث، 26، شوشتری، قاموس الرّجال، 6/299) شایان ذکر است که در کتب تفسیر و حدیث عامّه از ابن عباس روایات متعددی نقل شده که حکایت از عدم شمول آیه تطهیر نسبت به زنان پیامبر اکرم(ص) مینماید، به عنوان نمونه: روایت هفتم از کتاب غایة المرام که احمد بن حنبل با سند خود از ابن عباس نقل کردهاست و همچنین حاکم حسکانی در شواهد التنزیل در روایات شماره 673 الی 675 از ابن عباس آورده که وی آیه را مخصوص به پنج تن آل عبا میداند؛ پس روایت عکرمه از ابن عباس عقلاً و نقلاً باطل خواهد بود . نکته سوّم: انگیزههای مفسرین اهل سنّت چنانکه یادآور شدیم، مبنای اجتهاد و نظرات مفسّرین بعدی، قول عکرمه و همکاران یا پیروان او است، اما چه عامل و انگیزهای سبب شده که با این حدّت و شِدّت قول عکرمه و پیروان او اخذ گردد و مبنای نظراتِ مخالفِ قرار گیرد؟ به چند عامل و انگیز اشاره مینماییم : 1- اعتماد به قول و ادعای عکرمه و پیروان او که منشأ همه نظرات خلاف و انحرافات گشته است . 2- استقرار آیه تطهیر در وسط آیاتی که مربوط به زنان پیامبر است که موجب تصّور سیاق واحد شدهاست . 3- تغییر ضمائر مؤنث به جمع مذکّر را به خاطر مشارکت پیامبر، علی، حسن و حسین با زنان پیامبر و از باب تغلیب مذکر دانستهاند . 4- تعصب نا روای مذهبی خود مفسران که اگر این همه امتیاز و بخصوص عصمت را برای پنج تن قایل شوند، با برخی از معتقدات آنها سازگاری نخواهد داشت؛ لذا دست به توجیه و تأویل آیه تطهیر زدهاند تا آن را از اهل بیت سلب کنند . 5- بی توجهی به کثرت روایات صحیح و معتبر و مستند در حد تواتر در باره اختصاص آیه به پنج تن آل عبا . 6- عدم توجّه به بطلان اجتهاد شخصی در مقابل آن همه نصوص معتبر، و عامّ و شامل دانستن آیه، در صورتی که آیه دلالت به اختصاص دارد . 7- عدم توجه به خبر واحد بودن قول عکرمه (به فرض صحّت آن) که در مقابل اخبار کثیره صحیح، تاب مقاومت ندارد . برخی از دلایل و انگیزههایی که به آنها اشاره شد، به دلیل وضوح البطلان نیاز به پاسخ ندارد و به برخی دیگر در موارد مختلف پاسخ گفته شدهاست . نکته چهارم: آیات تعیین کننده وظایف زنان پیامبر در بررسی آیات سوره احزاب که در قبل و بعد آیه تطهیر (احزاب/33) راجع به زنان پیامبر آمدهاست به این نتیجه میرسیم که وظایف ترسیم شده در آیات یاد شده با محتوای موهبتی آیه تطهیر سازگاری ندارد، زیرا : اولاً - این آیات هیچگونه فضیلتی برای همسران پیامبر اسلام (ص) اثبات ننموده است؛ بلکه آنها را به فضیلت خواهی و کسب فضیلت تحریض و تشویق مینماید، و به وظیفه یک زن اسلامی که میتواند همسرپیامبر(ص) بوده و این افتخار را تا قیامت داشتهباشد آشنا مینماید.این توّجهات برای آن است که همسران پیامبر(ص) پا را از گلیم خود فراتر ننهند، بلکه در خانههای خود به خانهداری و روش مسالمت آمیز فضیلت جویانه، اشتغال داشته و از بدرفتاری و هوسهای موهوم زنانه پرهیز کنند . ثانیاً - انتفاء هر گونه فضیلت و اراده ویژه در باره زنان: این آیات هر گز دلالت بر اراده تکوینی ذات ازلّیت بر ناآلودگی بانوان، دوری از گناه، تهذیب اخلاقی و پاکدامنی و عصمت آنها نمیکند؛ چرا که میبینیم با کلمه (ِانْ تُرِدْنَ: اگر بخواهید) مشیّت در روش زندگی را بر دوش خود آنها گذارده و تذکر دادهاست که اگر خواهان زندگی عادی دنیایی هستید، میتوانید از پیامبر طلاق گرفته جدا شوید که لیاقت همسری او را ندارید؛ و اگر خدا و رسول او را میخواهید، پس روش فضیلت جویانه در پیش گیرید که خداوند اجر و پاداش مضاعف به شما خواهد داد . پس ذات پروردگار، در باره زنان و پاکی، طهارت و عصمت آنان، مشیّت فوقالعادهای ندارد، بلکه این بستگی به شخص بانوان دارد که بخواهند چگونه باشند. یعنی آنها را مختار قرار داده و تذکر دادهاست که اگر راه عقل و خرد و روش مسالمت آمیز صالحانه انتخاب کنند، پاداش دو برابر خواهند گرفت، و اگر راه نفرت آفرین و زشتکاری طیّ کنند، عقوبت دو برابر خواهند داشت. منتها اگر بخواهند، افتخار همسری پیامبر را داشته باشند، باید روش صالحانهای اتّخاذ نمایند.بنابر این اهدافی که آیات قبل و بعد آیه تطهیر تعقیب میکند با هدف آیه تطهیر کاملاً متفاوت است، پس نمیتوانند وحدت سیاق داشتهباشند؛ و این که برخی به وحدت سیاق آیات تمسّک جستهاند، از طریق صواب به دور افتادهاند نکته پنجم: آیه تطهیر کلامی بر جسته در میان آیات دیگر سیاق آیه تطهیر به لحاظ اراده طهارت و زدودن رجس از سوی خداوند، آشکارا با سیاق آیات قبل و بعد خود متفاوت است؛ آیه تطهیر، حکایت از مشیّت حق، بر امری مهم مینماید، با حُسن انتخابی در روش سخن، لحن کلام و طرز گفتار عوض میشود - و با تبدیل ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکّر (کُمْ) - در یک جمله کوتاه میگوید : (انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَ کُمْ تَطْهِیراً) اراده خداوند این است که تنها از اهل بیت، (نه سایر مردم، و نه همسران خانه، بلکه از شایستگان بیت نبوّت) روحیّه شیطنت، زشتی، شکّ و دودلی، امراض روحی، دنائات اخلاقی، پست همّتی وضیق صدر (رجس) را بزداید و آنها را از هر چه رجس است، دور بدارد، و پاکی و طهارتی زایل نشدنی (عصمت) در افق فکر و روحیّه آنها ایجاد کند . پیدا است که اراده ازلی، بر پیدایش این چنین علتی در خاندان رسالت بیهوده و لغو نیست، بلکه برای آماده شدن آنها، برای یک امر مهّم و خطیر اسلامی است که چیزی جز زمامداری (امامت) مسلمین نمیتواند باشد (اشراقی، 12). پس معلوم شد که مفهوم بلند آیه تطهیر در باره پنج تن با مفهوم آیات قبل و بعد آن (در باره زنان ) کاملاً متفاوت است. نظریّه چهارم: اجتهاد شخصی زیدبن ارقم اما نظریّهچهارم، نظر زیدبن ارقم است که تعبیر(اهل البیت) را به بیت نسب، عنوان نموده و میگوید: اهل بیت کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است و آنان عبارتند از: اولاد علی، اولاد عقیل، اولاد جعفر و اولاد عباس. در پاسخ باید گفت : اولاً - مسأله حرمت صدقه بر اولاد هاشم امری جداگانه و دارای فلسفه جداگانهای است که هیچ ارتباطی به آیه شریفه تطهیر ندارد، و ما تا آنجا که بررسی کردهایم برای این سخن و این ارتباط، روایتی هم نیافتیم. ثانیاً - تفسیر زید از اهل بیت به عنوان روایت نبوده، بلکه اجتهاد شخصی او است و این سخن را به پیامبر نسبت نداده است، نظر شخصی او هم، اجتهاد در مقابل این همه نصوص، قطعی بوده و لا محاله باطل است. ثالثاً - اگر نظر و کلام زید، درست بود، بر پیامبر اسلام لازم بود تا همان معامله و رفتار را که با پنج تن آل عبا انجام دادند - یعنی آنها را زیر عبا جمع کرد و اعلام کرد که خدایا اینان اهل بیت من هستند، و نیز مدتها که به طور مکرّر از جلوی در خانه فاطمه (ع) ردّ میشدند آیه تطهیر را برای آنها تلاوت میفرمودند و - در باره آل جعفر، آل عقیل و آل عباس نیز انجام دهند . بدین ترتیب بطلان هر سه نظریه (اختصاص آیه تطهیر برزنان - عمومیّت و شمول آیه بر زنان و پنج تن با هم - و مراد از بیت، بیت نسب بودن) ثابت میشود، و فقط نظر اول که آیه تطهیر، تنها به پنج تن (محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام)، اختصاص دارد، صحیح و استوار و ثابت باقی میماند . منابع آلوسی، شهاب الدین سیدّ محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1405 ه 1985/م. ابن اثیر، علیّ بنابی الکرم جزری، الکامل، مصر، طبع منیریة . ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری فی شرح البخاری، قاهره، البابی الحلبی، 1348 ه . ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد هیتمی (هیثمی)، الصواعق المحرقة علی اهل البدع و الضّلال و الزنّدقة، مصر، دارالبلاغة. ابن العربی، ابو بکر محمد بن عبدالله، احکام القرآن، مصر، 1392ه .ق . ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة، 1402ه/1982م. ابوالسعود، محمدبن محمد العمادی، ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، بیروت، داراحیاءالتراث. اشراقی، شهاب الدین و آیت الله فاضل لنکرانی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در تطهیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374 ش. امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی الکتاب و السّنة و الأدب، طهران، دارالکتب الاسلامیه ، 1366ه .ش بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، غایةالمرام فی حجةالخصام عن طریق الخاص و العام، بیروت، اعلمی . بیضاوی، ناصرالدین عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیروت اعلمی، 1410 ه/ 1990 م . بَغَوی، حسین بن مسعود بنمحمد(ابی الفّراء)، معالم التنزیل فی التفسیر، بمبئی 1395 ه .ق . بیومی مهران، محمد، الأمامة و اهل البیت، بیروت، مرکز الغدیر، 1415ه / 1995 م . ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، اعلمی . جعفری، محمّد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362ه ش . حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(ع)، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیة، 1411ه / 1990م . حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله بن حمدویه، المستدرک علی الصحیحین، حیدر آباد دکن، بدون تاریخ . حقّی بروسوی، شیخ اسماعیل، روح البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاءالتراث، 1405ه / 1985م . حلبی، برهان الدین، الکشف الحثیث عَمّن رُمِیَ بوضع الحدیث، بیروت، عالم الکتب، 1407ه/ 1978م . خطیب بغدادی، احمد بن علی بن ثابت بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، بدون تاریخ . ذهبی، ابو عبدالله شمس الدین محمد، تذکرة الحفّاظ، بیروت، داراحیاء التراث، بدون تاریخ . ذهبی، محمد حسین، التفسیرو المفسرون، داراحیاءالتراث، 1396ه .ق . سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، کاظمین، دارالکتب العراقیة، افست مطبعة اسلامیة و مکتبة جعفریّة، طهران 1377 ه .ق. شبلنجی، مؤمن بن حسن، نورالابصار فی مناقب آل البیت النبی المختار. شرف الدین، عبدالحسین (موسوی) شوشتری، شیخ محمد تقی، قاموس الرّجال، مرکز نشر کتاب، 1384ه . شوکانی، محمدبن علی بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنّی الراویة والدرایة فی علم التفسیر، شرکة مکتبة و مطبعة، 1383ه / 1964م . طبرانی، حافظ ابوالقاسم سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث 1404ه . طبری آملی، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران ، انتشارات اساطیر . همو، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1406ه / 1986م . طنطاوی جوهری، استاد حکیم، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم، بیروت، دارالفکر، 1350ه . عاملی، سید جعفر مرتضی، اهل بیت در آیه تطهیر، ترجمه محمد سپهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1372ه .ش، فخر رازی، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث، 1415 ه ./ 1995م . فیروز آبادی، سید مرتضی الحسینی، فضایل الخمسة من الصّحاح الستّة، بیروت، اعلمی ، 1402ه / 1979م . قرطبی، محمدبن احمد بن ابی بکر بن فَرْح الانصاری، الجامع لاحکام القرآن، مصر، 1358 ه.ق . کاشفی، کمالالدین حسین، مواهب علیة، با تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی . مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسه وفا، 1403 ه .ق. محدّث قمی، شیخ عباس بن محمد رضا، سفینة البحار و مدینةالحکم و الآثار، ایران، 1355 ه .ق . مظفّر، الشیخ محمد حسن، دلایل الصّدق، قاهره، دارالعلم، 1396 ه / 1976م . موسوی(شرف الدّین)، سید عبدالحسین، الکلمة الغراّء فی تفضیل فاطمة الزهراء، همراه الفصول المهمة . میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار وعدة الابرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1357ه .ش . نمازی شاهرودی، شیخ علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، شفق، 1412ق . نیشابوری، نظامالدین حسن بن محمد بن حسین قمی، غرایب القرآن و رغایب الفرقان، در حاشیه جامع البیان، بیروت، دارالمعرفة، 1406ه .ق . واحدی نیشابوری، ابوالحسن علّی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالمعرفة، 1402ق . وجدی محمد فرید، دایرةالمعارف القرن العشرین، بیروت، دارالفکر، 1979 م . گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه سایت وهابیت
> آیه تطهیر در تفاسیر مهم اهل سنت
چکیده
صحابه رسول اکرم (ص)، تابعین و دانشمندان اسلامی، همه اتّفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) فرود آمدهاست؛ حتی امّ سلّمه و عایشه که خود شاهد بر نزول آیه بوده و امید داشتهاند که مشمول این آیه باشند بر دلالت آن فقط بر پنج تن تصریح کردهاند، با این حال، معدودی از افراد، با نظرات شخصی خود، کوشیدهاند تا این آیه را یا فقط به زنان پیامبر(ص) اختصاص دهند و یا علاوه بر پنج تن، همسران آن حضرت را نیز مشمول آن بدانند. گروهی نیز دامنه شمول آن را گستردهتر دانسته و عموم خاندان پیامبر (ص) را در زمره اهل بیت شمردهاند. بدیهی است که اجتهاد شخصی آنان در مقابل نصوص و روایات معتبر باطل و مردود است. سیاق آیه نیز حکایت از اراده تکوینی خداوند بر زدودن آلودگیها از اهل بیت دارد .
کلید واژهها: اهل بیت، آیه تطهیر، آل عبا، اصحاب کساء، اراده تکوینی خداوند، رجس پلیدی، عکرمه آیاتی که در فضیلت و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت در قرآن کریم نازل شده، بیش از آن است که در چند مجلّد کتاب گرد آید؛ به اعتراف دانشمندان اسلامی، حدود بیش از سیصد آیه در شأن اهل بیت نازل شدهاست. خطیب بغدادی از اسماعیل بن جعفر (راوی موثق) از ابن عباس نقل کردهاست: در قرآن، سیصد آیه در باره علّی بن ابی طالب (ع) نازل شدهاست (تاریخ بغداد، 6/221).ابن حجر هیثمی (صواعق محرقة، 761) و شبلنجی (نورالأبصار، 73) از ابن عساکر از ابنعباس، موضوع نزول سیصد آیه در باره علی (ع) را نقل کردهاند (جعفری، 1/196). علامه مظفّر میگوید: آیات نازله در فضیلت اهل بیت (ع) اگر در کتب امامیّه، احصاء شود، بیش از سیصد آیه خواهد بود (دلایل الصدق، 2/331 - 345). ما از این میان فقط به آیه تطهیر(ِانَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ َاهلَ الْبَیْتِ وَ یُطَِهّرَ کُم تَطْهیراً)(سوره احزاب/33) که بیشترین ارتباط را با اهل بیت (ع) دارد، میپردازیم و آراء و اقوال مفسّرین بزرگ اهل سنّت را در تفاسیر مهمّ آنان بررسی مینماییم .
امّ سلمه گوید: پیامبر اکرم (ص) در خانه من بود، فاطمه (س)، غذایی در ظرفی که از سنگ بود پیش آورد.. پیامبر (ص) فرمود: شوهر و فرزندانت را هم بیاور تا با هم این غذا را تناول نماییم. پس از آمدن آنها، سفره گسترده شد، غذا را خوردند؛ نبیّ اکرم روی پارچه خیبری نشسته و من در گوشهای نماز میخواندم، در همین احوال آیه تطهیر نازل شد. پیامبر (ص) پس از نزول آیه، همان پارچه خیبری را بر روی عزیزان خود کشید و خود هم در زیر پارچه قرار گرفت و دستها را به سوی آسمان گرفته و عرضه داشت: بار خدایا! اهل بیت و ویژگان زبده من این چهار تناند، پروردگارا هر پلیدی را از اینان دور، و هر چه بهتر پاک نهادشان فرما !
امّ سلمه گوید: در حین دعای پیامبر (ص)، سرم را نزدیک آوردم و گفتم: آیا من هم مشمول این دعا و موهبت هستم؟ رسول خدا فرمود: نه، لیکن تو پایان خوشی داری (طبری، 22/5 - 7؛ ابن کثیر، 5/453 - 458؛ فخر رازی، واحدی نیشابوری، حاکم حَسَکانی، بَغَوی، سیوطی و دیگران نیز این روایت را با اختلاف کمی آوردهاند)
مضمون این روایت با عباراتی دیگر و از طرق معتبر و موثّق دیگر به نقل از ام سلمه و عایشه در کتب روائی اهل سنّت آمده است که به جهت پرهیز از اطناب از ذکر آنها خودداری میشود؛ تنها یاد آور میشویم که حاکم حسکانی (متوفی 470 ه) در شواهد التنزیل بیشترین روایات را در ذیل آیه شریفه (انّما یرید تطهیراً)، با اسناد و طرق مختلف و با تعبیرات متعدّد و بسیار دقیق آوردهاست. در اینجا فقط به ذکر نام راویان اصلی آیه تطهیر و تعداد آنها و برخی دیگر از خصوصیات روایات اکتفا میکنیم. این روایات در مجلد دوّم از صفحه 18 تا 140 در طی تعداد 138 روایت از حدیث 637 تا 774 به طور مستند به شرح زیر آمدهاست :
1 -روایت انس بن مالک انصاری، به هشت طریق؛
2 - روایت براءبن عازب انصاری، به دو طریق؛
3 - روایت جابربن عبدالله انصاری، به دو طریق؛
4 - روایت حسن بن الزهّراء البتول (علیهما السلام)، به پنج طریق؛
5 - روایت سعدبن ابی وقّاص زهری، به سه طریق؛
6 - روایت ابوسعید سعد بن مالک خدری، به دوازده طریق؛
7 - روایت عبداللّه بن عباس بن عبدالمطّلب هاشمی، به سه طریق؛
8 - روایت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، به یک طریق
9 - روایت عبداللّه بن جعفر طیّار (رض) از پدرش به سه طریق؛
10 - روایت امّ المؤمنین عایشه، به ده طریق؛
11 - روایت واثلةبن اسقع لیثی، به هشت طریق؛
12 - روایت ابی الحمراء هلال بن الحارث خادم النبّی (ص) به ده طریق
13 - روایت فاطمة الزهّراء بنت المصطفی (ص) به دو طریق؛
14- روایت امّ المؤمنین امّ سلمه (هند دختر سهیل) به شصت و نه طریق، یعنی حدود شصت نه نفر جداگانه، این حدیث را از ام سلمه نقل کردهاند شواهد التّنزیل، 2/18 – 140
مرحوم بحرانی نیز در غایة المرام حدود 41 حدیث به نقل از کتب عامه آوردهاست؛ روایات بسیاری هم بر پایه منابع اهل سنت در کتاب سبیل النجاة فی تتمة المراجعات (ص 3643-) آمدهاست .
چهار نظر در شمول آیه تطهیر
1- روایات و نصوص معتبر و متواتر از اکثر صحابه و تابعین از جمله امّ سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، مالک بن انس، امیرالمؤمنین علی(ع) امام حسن، فاطمه زهرا (ع)، مجاهد، قتاده و غیر آنها از صحابه و علمای اسلام، به طور مستند وارد شده که آیه تطهیر را مخصوص به پنج تن آل عبا میشمرند و زنان و خویشان پیامبر را از عنایات خاصّه این آیه محروم میدانند .
دلایل این مطلب علاوه بر کثرت روایات معتبر و صحیح، وجود محتوا و سیاق متفاوت آیه تطهیر با آیات قبل و بعد آن و تغییر لحن خطاب از ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکر (عنکُمْ ، لِیُطَهِّرَ کُم) و اعتراف همسران پیامبر (ص) نسبت به عدم شمول آیه بر زنان پیامبر (ص) و غیر اینها میباشد .
شوکانی ضمن تقسیم و ذکر نظرات، در مورد نظریّه اوّل میگوید: روایات معتبرِ بسیاری از راویان، از جمله روایات ترمذی، ابن جریر، ابن مندز، حاکم (که حدیث را صحیح دانستهاند)، ابن مردویه، بیهقی، ابن ابی حاتم، طبرانی، احمد بن حنبل، ابن کثیر را با طرق زیادی از احمد بن حنبل و بسیاری از علمای دیگر نقل کرده و آیه تطهیر را منحصراً شامل پنج تن آل عبا میشمرد و زنان پیامبر (ص) را از شمول آیه خارج میسازد (فتح القدیر، 4/270 )
2- گروهی مانند عکرمه، مقاتل و سعید بن جبیر، اهل بیت را مخصوص زنان پیامبر(ص) میدانند و میگویند: منظور از بیت، بیت پیامبر است که مسکنهای زنان آن حضرت است (نک: دنباله مقاله)
3- گروهی از علما برآنند که پنج تن و نیز همسران پیامبر (ص) مشمول این آیه هستند، زیرا زنان به خاطر آنکه در منزل پیامبر(ص) ساکن بودهاند از اهل بیت به شمار میآیند، ضمناً سیاق آیات هم آنها را در بر میگیرد؛ روایت ابن عباس و غیر او نیز این نظر را تأیید میکند. اما فاطمه، حسن و حسین به خاطر قرابت و بنّوت و علی به حکم معاشرتش با دختر پیامبر (ص) و ملازمتش با خود پیامبر (ص)، مشمول آیه میباشند (فخر رازی، مفاتیح الغیب، 9/168؛ فتح القدیر، 4/270)
4- نظریّه دیگری نیز هست که از روایت زیدبن ارقم استفاده میشود. در این نظریه عموم خاندان پیامبر اعمّ از عموها و زنان و اولاد و کلیه خویشاوندان پیامبر(ص) را مشمول این آیه میدانند. در واقع، صاحبان این نظر کلمه بیت را در این آیه بیتِ نسب تلقّی میکنند که شامل آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس میشود .
نظرات فوق را عدهای از مفسرین اهل سنّت با تعبیرات مختلفی در تفاسیر خود بیان نمودهاند از جمله فخر رازی (متوفی606ه) در مفاتیح الغیب، قرطبی(14/183)، بیضاوی (3/382)، ابن کثیر (متوفی774 ه.)، نیشابوری (متوفی850 ه.) در حاشیه جامع البیان(22/10)، ثعالبی (متوفی875 ه ، 3/228)، کاشفی سبزواری (ذیل آیه تطهیر)، سیوطی(5/198، 199)، ابوالسّعود (متوفی 951، ذیل آیه تطهیر)، حقی بروسوی (متوفی 1137ه ، 70/171)، شوکانی (متوفی 1250ه ، 4/271)، آلوسی (متوفی1270 ه ، 3/187190-)، طنطاوی (1358ه ،16/28) و دیگران نیز آوردهاند .
اهل البیت چه کسانی هستند؟ دکتر محمد بیومی مهران، استاد دانشگاه اسکندریّه، جهت معّرفی اهل البیت، ابتداء سؤال فوق را مطرح کرده و سپس به تقسیم و توضیح نظرات مختلف پرداختهاست .
وی سؤال کردهاست:(مَنْ هُم هؤُلاء اهْلُ البیت الکرامُ البررة) (اهل البیت، چه کسانی هستند)، آنگاه پاسخ میدهد: تمام دانشمندان تاریخ و حدیث، اتفّاق یا قریب به اتفاق نظر دارند که اهل بیت همان پنج شخصّیت بزرگوار میباشند و آنان عبارتند از: 1. سیدّنا و مولانا و جدّنا محمد رسول الله (ص)، 2. سیّدنا و مولانا و جدّنا الامام علی بن ابی طالب علیه السلام، 3. سیّدة نساء العالمین جدّتناالسیدة فاطمة الزهراء(ع)،4. سیدنا الامام الحسن بن علی بن ابی طالب (ع)، 5. سیدّنا و جدّنا و مولانا الامام الحسین علیه السلام، و پس از ذکر نظریّه متّفق علیه دانشمندان میگوید: آراء دیگری نیز وجود دارد که اجمالاً به آنها میپردازیم :
سه نظریّه در باره اهل البیت
نظریّه اوّل: عبارت است از این که اهل بیت، همان همسران پیامبر(ص) اند. این نظر را سیوطی از عکرمه نقل کردهاست. عکرمه برای اثبات حرف خود، اعلام مباهله نیز میکرد .
نظریّه دوّم: مراد از اهل البیت، بیت نسب است که صدقه بر آنان حرام است و مراد از آنان همان بنی هاشم یعنی اولاد علی، اولاد عقیل، اولاد جعفربن ابی طالب، اولاد عباس بن عبدالمطّلب و کلیّه افرادیاندکه به بنی هاشم منتسب هستند و به آن بیت نسب و خاندان بنی هاشم گویند .
نظریّه سوم: مراد از اهل البیت فقط پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السّلام) میباشد؛ نظر صحیح و مُتَقن بلکه متّفق، همین نظر است (الامامة و اهل البیت،1/1126-). آنگاه نظریّه اول را با هشت دلیل ردّ میکند و نظریّه دوّم را به این دلیل که مشمول آیه تطهیر نمیداند، مسکوت نهادهاست. [البته باید افزود: مراد از بیت، نمیتواند بیت نسب باشد؛ زیرا با توجّه به وجود(ال) در (البیت) که خانه معیّن و مشخّصی را نشان میدهد و آن همان خانه امّ سلمه است و با عنایت به اعمال گوناگون و مکرّر رسول اکرم (ص)از قبیل زیر جامه قرار دادن خود با چهار تن دیگر و خواندن آیه بر آنها و یا دعا کردن بر آنها و اینکه اینان فقط اهل بیت من هستند و یا مکرّر جلوی در خانه فاطمه (ع) آیه تطهیر را خواندن و غیر آنها، ثابت میکند که مراد از اهل بیت افراد خاص و ویژهای است که پیامبر آنها را معرّفی کردهاست]؛ امّا نظریّه سوم را که در باره پنج تن است با روایات و نظرات علماء، در حدود ده صفحه تأیید و تثبیت مینماید (برای تفصیل بیشتر نک: بیومی مهران (
شایان ذکر است که ایشان متعرض نظریّه چهارم (که آیه را شامل پنج تن همراه با زنان پیامبر میداند) نشدهاست، زیرا که این نظریّه در واقع اجتهاد و نظر شخصی برخی از مفسّرین و از مقوله اجتهاد در مقابل نصّ است
بررسی نظرات در باره اهل بیت و شمول آیه تطهیر
نظرات چهارگانهای را که در باره شمول آیه تطهیر قبلاً گفته شد، یک بار دیگر به اختصار مرور میکنیم: 1. مخصوص پنج تن آل عبا است، 2. مخصوص زنان پیامبر است، 3. عام و شامل هر دو طایفه یعنی پنج تن و زنان پیامبر(ص) است، 4. شامل بیت و خاندان بنی هاشم است. اکنون لازم است که آنها را به محک اعتبار زده تا صحّت و ارزش هر کدام روشن گردد.
نظر اول که آیه تطهیر را مخصوص پنج تن آل عبا میداند، مورد اتّفاق یا قریب به اتّفاق همه اصحاب و تابعین و مفسّرین بودهاست و نیازی به بحث در باره اثبات آن نمیبینیم .
امّا نظر دوّم و سوّم هر دو، یک آبشخور و وجه اشتراک دارند، یعنی این که دوّمی همسران پیامبر (ص) را مشمول خاصّ آیه و سوّمی مشمول عامّ (و مشترک با پنج تن) میداند، در واقع هر دو نظر، زنان پیامبر را در بر میگیرند و در ادّعای خود دارای یک وجه مشترک هستند .
قبل از بررسی این که آیه تطهیر تنها شامل زنان پیامبر یا زنان و پنج تن با هم است؟ لازم است پنج نکته را بیان کنیم :
نکته اول: اعترافات صریح همسران
الف - ام سلمه و عایشه صریحاً در روایات متعدّد از جمله روایاتِ ابوسعید خدری از امّ سلمه، ابن وهب از ام سلمه، حکیم بن سعد از ام سلمه، احمد بن حنبل با اسناد از ام سلمه، عموزاده ابن حوشب از عایشه و دیگر روایات، اعتراف و اذعان دارند که از پیامبر (ص) در خواست کردند که در این موهبت الهی در زمره اهل البیت قرار گیرند، ولی پیامبر اکرم (ص) با کمال صراحت و بدون ابهام در خواست آنها را ردّ نموده میفرماید: که شما عاقبت به خیر هستید ولی از اهل البیت نیستید. بدیهی است جایی که خود همسران اعتراف و اقرار صریح دارند که ما (همسران) از این موهبت الهی و از محتوای آیه شریفه خارج هستیم، چگونه و با چه دلیلی، دیگران، امثال عکرمه و برخی از مفسرین زنان پیامبر(ص) را داخل در زمره اهل بیت دانستهاند؟
ب - طبقه اول از مفسرین صحابه و صدر اول اسلام که سیوطی (اتقان، 2/187) مشهورترین آنها را ده نفر یاد کرده (14-. خلفای اربعه، 5. ابن مسعود، 6. ابن عباس، 7. ابیّ بن کعب، 8. زیدبن ثابت، 9. ابو موسی اشعری، 10. عبدالله زبیر) و به گفته دکتر ذهبی (1/62) که شش نفر دیگر بدانان افزوده (11. انس بن مالک، 12. ابو هریره، 13. عبدالله بن عمر 14. جابر بن عبدالله، 15. عبدالله بن عمروبن العاص، 16. عایشه) و نیز همه مفسّرین صحابه بدون استثنا و مفسّرین طبقات بعدی از تابعینِ تابعین و دانشمندان اسلامی در کتب تفسیری و حدیثی خود، اتفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن (محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن، و حسین، یعنی اصحاب کساء) نازل شدهاست. قدر جامع روایات این است که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر، علی، فاطمه، حسن و حسین را زیر عبا جمع کرد و آیه تطهیر را بر آنها تلاوت کرد، سپس دست راست از زیر عبا بیرون آورد و به سوی آسمان بلند کرد و عرض نمود: اللهمّ هؤلاء اهل بیتی فَطَهِّرهُم تطْهیراً (یعنی، بارالهااینان اهل بیت من هستند: پس آنها را پاک و پاکیزه گردان). بعد از این جریان ام سلمه در خواست میکند که با اهل بیت باشد، پیامبر اجازه نمیدهد؛ همچنین عایشه (در روایت دیگر) در خواست میکند که با آنها باشد، پیامبر (ص) میفرماید: تَنَحّی فَِانَّکِ عَلی خَیْرٍ (دور شو که تو بر خیر هستی)
نکته دوّم: اختصاص آیه بر زنان پیامبر، ادّعای واهی است
عکرمه غلام ابن عباس از میان تابعین و بعدها پیروان او، مقاتل بن سلیمان و دیگران، تمام اقدامات عملی پیامبر(ص) در مورد تعیین مصداق آیه تطهیر را که به طور مکرّر انجام داده و پنج تن را به عنوان اهل بیت تعیین و معرّفی نموده، و نیز قول صحابه و مفسّرین صدر اوّل را همه نادیده گرفته و خلاف آن اظهار نمودهاند که آیه تطهیر فقط در باره زنان پیامبر (ص) نازل شدهاست. عکرمه در این ادّعای واهی تا مرز مباهله با مخالفین خود، پا فشاری میکرد. اعلام آمادگی وی برای مباهله موجب گردیده که عدّهای از پیروان او، ادعّایش را باور کنند و ادّعای او رفته رفته به صورت روایت به کتب اهل سنّت وارد شود؛ و همین نظر خلاف، مبنای نظرات مخالف عدّهای از مفسّرین بعدی اهل سنّت گردد؛ به همین خاطر است که میبینیم اکثر مفسّرین بعدی، احادیث مربوط به اختصاص آیه تطهیر به پنج تن آل عبا را بدون ایراد و اشکالی، به طور مستند نقل کرده و در پایان قول عکرمه را به عنوان یک حدیثِ مغایر با همه آن احادیث، نقل مینمایند؛ مثلاً ابن جریر 18 روایت در باره اختصاص آیه به پنج تن به طور مستند آورده و در پایان قول عکرمه را بدون اظهار نقل کرده و میگذرد (ابن جریر، 22 (
امّا ابن کثیر ابتدا قول عکرمه را آورده و میگوید: اگر منظور عکرمه این است که آیه تطهیر در میان آیاتی است که در باره زنان پیامبر نازل شدهاست و بنابراین زنان پیامبر سبب نزول این آیهاند، این مطلب صحیح است؛ ولی اگر منظور عکرمه این باشد که (مقصود و مراد از آیه تطهیر، فقط زنان پیامبر است) این مطلب نادرست است، زیرا احادیث فراوانی داریم که دلالت بر کسانی غیر از زنان پیامبر هم دارد؛ آنگاه وی 15 حدیث مستند مبنی بر اختصاص آیه تطهیر به پنج تن را نقل میکند. شایان توّجه است که در میان این همه روایات در پیرامون آیه تطهیر به عنوان نمونه حتی یک روایت هم وجود ندارد که زنان را اختصاصاً یا اشتراکاً مشمول آیه تطهیر بداند، جز قول شخصی عکرمه و اجتهاد شخصی مفسران بعدی که مبنای همه آنها قول بی اساس و بدون دلیل عکرمه است .
برای پی بردن به بی اعتباری سخن عکرمه، شایسته است که او را بهتر بشناسیم. بنابر نوشته اکثر علمای تراجم و رجال و حدیث، عکرمه از دشمنان سر سخت علی (ع) بودهاست، بنابراین میتوان نظر او را در باب این آیه ناشی از عداوت و خرده حساب شخصی با امام (ع) دانست .
فرید وجدی گوید: عکرمه غلام عبدالله بن عبّاس از اهل مغرب بود؛ هنگامی که ابن عبّاس از طرف علّی بن ابی طالب (ع) والی بصره شد، این غلام را حصین بن خیر عنبری، به وی بخشید. ابن عبّاس در تعلیم قرآن و سنّت و نامهای عرب برای او خیلی تلاش کرد. امّا وی به این سبب که بر رأی خوارج بوده دانشمندان نظر مثبتی نسبت به او ندارند و احادیث او را نمیپذیرند. عبداللّه بن ابی الحارث گوید: بعد از فوت عبداللّه بن عبّاس، بر علی پسر ابن عباس وارد شدم، دیدم که عکرمه را به عنوان تنبیه در اطاقی زندانی کردهاست؛ گفتم: با غلام خود این طور رفتار میکنی؟ گفت : چون به پدرم دروغ میبندد (دایرةالمعارف وجدی، 6/533)
علّامه سیّد عبدالحسین شرف الدّین میگوید: عکرمه کوشش میکرد مردم را در صف دشمنان علی (ع) بکشاند، و در راه انصراف مردم از آن حضرت و دور کردن آنها از مقام ولایت، سعی و تلاش پیگیری داشت. او سر دسته طایفه مهمّی از خوارج و معتقد بود که تمام مسلمین کافرند، و مسلمان واقعی که از اسلام حقیقی بر خوردار است، تنها از خوارجند. خالد بن عمران گوید: در موسم حجّ از عکرمه شنیدم که میگفت: اگر کلیّه حاجیان را که در مناسک حج حضور دارند، از دم تیغ بگذرانم، به منتهای آرزوی خود رسیدهام؛ و در باره آیات متشابه قرآنی میگفت: (هدف باری تعالی از فرو فرستادن این گونه آیات، چیزی جز گمراه کردن مردم نیست). به گفته فرزند ابن عباس، این مرد بر ابن عباس دروغ میبسته، و روایات جعلی به او نسبت دادهاست. عبدالله بن حارث در حضور فرزند ابن عباس سخت به او تاخت و گفت: چرا خدا را رعایت نمیکنی و از تقوی گریزانی. از ابن مُسیّب، حکایت شده که به غلام آزاده شده خود گفت: مبادا همچون عکرمه که بر مولایش ابن عباس دروغ میبست، نسبت خلاف واقع به من دهی. علاّمه شرف الدّین مطالب زیادی در دروغگویی و فساد عقیده عکرمه آوردهاست، (الکلمة الغّراء، 209 - 211، به نقل از میزان الاعتدال ذهبی، فتح الباری ابن حجر عسقلانی، و فیات الاعیان ابن خلکان، ارشاد الادیب، یاقوت (
وضع مقاتل بن سلیمان هم بهتر از عکرمه نیست و همچنین عروة بن زبیر، هر دو فاسد العقیده و نسبت به علی (ع) دشمنی داشتند (ذهبی، تذکرة الحفّاظ، 1/174؛ میزان الاعتدال، 4/173؛ حلبی، الکشف الحثیث عمّن رُمِیَ بوضع الحدیث، 26، شوشتری، قاموس الرّجال، 6/299)
شایان ذکر است که در کتب تفسیر و حدیث عامّه از ابن عباس روایات متعددی نقل شده که حکایت از عدم شمول آیه تطهیر نسبت به زنان پیامبر اکرم(ص) مینماید، به عنوان نمونه: روایت هفتم از کتاب غایة المرام که احمد بن حنبل با سند خود از ابن عباس نقل کردهاست و همچنین حاکم حسکانی در شواهد التنزیل در روایات شماره 673 الی 675 از ابن عباس آورده که وی آیه را مخصوص به پنج تن آل عبا میداند؛ پس روایت عکرمه از ابن عباس عقلاً و نقلاً باطل خواهد بود .
نکته سوّم: انگیزههای مفسرین اهل سنّت
چنانکه یادآور شدیم، مبنای اجتهاد و نظرات مفسّرین بعدی، قول عکرمه و همکاران یا پیروان او است، اما چه عامل و انگیزهای سبب شده که با این حدّت و شِدّت قول عکرمه و پیروان او اخذ گردد و مبنای نظراتِ مخالفِ قرار گیرد؟ به چند عامل و انگیز اشاره مینماییم :
1- اعتماد به قول و ادعای عکرمه و پیروان او که منشأ همه نظرات خلاف و انحرافات گشته است .
2- استقرار آیه تطهیر در وسط آیاتی که مربوط به زنان پیامبر است که موجب تصّور سیاق واحد شدهاست .
3- تغییر ضمائر مؤنث به جمع مذکّر را به خاطر مشارکت پیامبر، علی، حسن و حسین با زنان پیامبر و از باب تغلیب مذکر دانستهاند .
4- تعصب نا روای مذهبی خود مفسران که اگر این همه امتیاز و بخصوص عصمت را برای پنج تن قایل شوند، با برخی از معتقدات آنها سازگاری نخواهد داشت؛ لذا دست به توجیه و تأویل آیه تطهیر زدهاند تا آن را از اهل بیت سلب کنند .
5- بی توجهی به کثرت روایات صحیح و معتبر و مستند در حد تواتر در باره اختصاص آیه به پنج تن آل عبا .
6- عدم توجّه به بطلان اجتهاد شخصی در مقابل آن همه نصوص معتبر، و عامّ و شامل دانستن آیه، در صورتی که آیه دلالت به اختصاص دارد .
7- عدم توجه به خبر واحد بودن قول عکرمه (به فرض صحّت آن) که در مقابل اخبار کثیره صحیح، تاب مقاومت ندارد .
برخی از دلایل و انگیزههایی که به آنها اشاره شد، به دلیل وضوح البطلان نیاز به پاسخ ندارد و به برخی دیگر در موارد مختلف پاسخ گفته شدهاست .
نکته چهارم: آیات تعیین کننده وظایف زنان پیامبر
در بررسی آیات سوره احزاب که در قبل و بعد آیه تطهیر (احزاب/33) راجع به زنان پیامبر آمدهاست به این نتیجه میرسیم که وظایف ترسیم شده در آیات یاد شده با محتوای موهبتی آیه تطهیر سازگاری ندارد، زیرا :
اولاً - این آیات هیچگونه فضیلتی برای همسران پیامبر اسلام (ص) اثبات ننموده است؛ بلکه آنها را به فضیلت خواهی و کسب فضیلت تحریض و تشویق مینماید، و به وظیفه یک زن اسلامی که میتواند همسرپیامبر(ص) بوده و این افتخار را تا قیامت داشتهباشد آشنا مینماید.این توّجهات برای آن است که همسران پیامبر(ص) پا را از گلیم خود فراتر ننهند، بلکه در خانههای خود به خانهداری و روش مسالمت آمیز فضیلت جویانه، اشتغال داشته و از بدرفتاری و هوسهای موهوم زنانه پرهیز کنند .
ثانیاً - انتفاء هر گونه فضیلت و اراده ویژه در باره زنان: این آیات هر گز دلالت بر اراده تکوینی ذات ازلّیت بر ناآلودگی بانوان، دوری از گناه، تهذیب اخلاقی و پاکدامنی و عصمت آنها نمیکند؛ چرا که میبینیم با کلمه (ِانْ تُرِدْنَ: اگر بخواهید) مشیّت در روش زندگی را بر دوش خود آنها گذارده و تذکر دادهاست که اگر خواهان زندگی عادی دنیایی هستید، میتوانید از پیامبر طلاق گرفته جدا شوید که لیاقت همسری او را ندارید؛ و اگر خدا و رسول او را میخواهید، پس روش فضیلت جویانه در پیش گیرید که خداوند اجر و پاداش مضاعف به شما خواهد داد .
پس ذات پروردگار، در باره زنان و پاکی، طهارت و عصمت آنان، مشیّت فوقالعادهای ندارد، بلکه این بستگی به شخص بانوان دارد که بخواهند چگونه باشند. یعنی آنها را مختار قرار داده و تذکر دادهاست که اگر راه عقل و خرد و روش مسالمت آمیز صالحانه انتخاب کنند، پاداش دو برابر خواهند گرفت، و اگر راه نفرت آفرین و زشتکاری طیّ کنند، عقوبت دو برابر خواهند داشت. منتها اگر بخواهند، افتخار همسری پیامبر را داشته باشند، باید روش صالحانهای اتّخاذ نمایند.بنابر این اهدافی که آیات قبل و بعد آیه تطهیر تعقیب میکند با هدف آیه تطهیر کاملاً متفاوت است، پس نمیتوانند وحدت سیاق داشتهباشند؛ و این که برخی به وحدت سیاق آیات تمسّک جستهاند، از طریق صواب به دور افتادهاند
نکته پنجم: آیه تطهیر کلامی بر جسته در میان آیات دیگر
سیاق آیه تطهیر به لحاظ اراده طهارت و زدودن رجس از سوی خداوند، آشکارا با سیاق آیات قبل و بعد خود متفاوت است؛ آیه تطهیر، حکایت از مشیّت حق، بر امری مهم مینماید، با حُسن انتخابی در روش سخن، لحن کلام و طرز گفتار عوض میشود - و با تبدیل ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکّر (کُمْ) - در یک جمله کوتاه میگوید :
(انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَ کُمْ تَطْهِیراً) اراده خداوند این است که تنها از اهل بیت، (نه سایر مردم، و نه همسران خانه، بلکه از شایستگان بیت نبوّت) روحیّه شیطنت، زشتی، شکّ و دودلی، امراض روحی، دنائات اخلاقی، پست همّتی وضیق صدر (رجس) را بزداید و آنها را از هر چه رجس است، دور بدارد، و پاکی و طهارتی زایل نشدنی (عصمت) در افق فکر و روحیّه آنها ایجاد کند .
پیدا است که اراده ازلی، بر پیدایش این چنین علتی در خاندان رسالت بیهوده و لغو نیست، بلکه برای آماده شدن آنها، برای یک امر مهّم و خطیر اسلامی است که چیزی جز زمامداری (امامت) مسلمین نمیتواند باشد (اشراقی، 12). پس معلوم شد که مفهوم بلند آیه تطهیر در باره پنج تن با مفهوم آیات قبل و بعد آن (در باره زنان ) کاملاً متفاوت است.
نظریّه چهارم: اجتهاد شخصی زیدبن ارقم
اما نظریّهچهارم، نظر زیدبن ارقم است که تعبیر(اهل البیت) را به بیت نسب، عنوان نموده و میگوید: اهل بیت کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است و آنان عبارتند از: اولاد علی، اولاد عقیل، اولاد جعفر و اولاد عباس. در پاسخ باید گفت :
اولاً - مسأله حرمت صدقه بر اولاد هاشم امری جداگانه و دارای فلسفه جداگانهای است که هیچ ارتباطی به آیه شریفه تطهیر ندارد، و ما تا آنجا که بررسی کردهایم برای این سخن و این ارتباط، روایتی هم نیافتیم.
ثانیاً - تفسیر زید از اهل بیت به عنوان روایت نبوده، بلکه اجتهاد شخصی او است و این سخن را به پیامبر نسبت نداده است، نظر شخصی او هم، اجتهاد در مقابل این همه نصوص، قطعی بوده و لا محاله باطل است.
ثالثاً - اگر نظر و کلام زید، درست بود، بر پیامبر اسلام لازم بود تا همان معامله و رفتار را که با پنج تن آل عبا انجام دادند - یعنی آنها را زیر عبا جمع کرد و اعلام کرد که خدایا اینان اهل بیت من هستند، و نیز مدتها که به طور مکرّر از جلوی در خانه فاطمه (ع) ردّ میشدند آیه تطهیر را برای آنها تلاوت میفرمودند و - در باره آل جعفر، آل عقیل و آل عباس نیز انجام دهند .
بدین ترتیب بطلان هر سه نظریه (اختصاص آیه تطهیر برزنان - عمومیّت و شمول آیه بر زنان و پنج تن با هم - و مراد از بیت، بیت نسب بودن) ثابت میشود، و فقط نظر اول که آیه تطهیر، تنها به پنج تن (محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام)، اختصاص دارد، صحیح و استوار و ثابت باقی میماند .
منابع
آلوسی، شهاب الدین سیدّ محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1405 ه 1985/م.
ابن اثیر، علیّ بنابی الکرم جزری، الکامل، مصر، طبع منیریة .
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری فی شرح البخاری، قاهره، البابی الحلبی، 1348 ه .
ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد هیتمی (هیثمی)، الصواعق المحرقة علی اهل البدع و الضّلال و الزنّدقة، مصر، دارالبلاغة.
ابن العربی، ابو بکر محمد بن عبدالله، احکام القرآن، مصر، 1392ه .ق .
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة، 1402ه/1982م.
ابوالسعود، محمدبن محمد العمادی، ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، بیروت، داراحیاءالتراث.
اشراقی، شهاب الدین و آیت الله فاضل لنکرانی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در تطهیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374 ش.
امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی الکتاب و السّنة و الأدب، طهران، دارالکتب الاسلامیه ، 1366ه .ش
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، غایةالمرام فی حجةالخصام عن طریق الخاص و العام، بیروت، اعلمی .
بیضاوی، ناصرالدین عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیروت اعلمی، 1410 ه/ 1990 م .
بَغَوی، حسین بن مسعود بنمحمد(ابی الفّراء)، معالم التنزیل فی التفسیر، بمبئی 1395 ه .ق .
بیومی مهران، محمد، الأمامة و اهل البیت، بیروت، مرکز الغدیر، 1415ه / 1995 م .
ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، اعلمی .
جعفری، محمّد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362ه ش .
حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(ع)، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیة، 1411ه / 1990م .
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله بن حمدویه، المستدرک علی الصحیحین، حیدر آباد دکن، بدون تاریخ .
حقّی بروسوی، شیخ اسماعیل، روح البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاءالتراث، 1405ه / 1985م .
حلبی، برهان الدین، الکشف الحثیث عَمّن رُمِیَ بوضع الحدیث، بیروت، عالم الکتب، 1407ه/ 1978م .
خطیب بغدادی، احمد بن علی بن ثابت بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، بدون تاریخ .
ذهبی، ابو عبدالله شمس الدین محمد، تذکرة الحفّاظ، بیروت، داراحیاء التراث، بدون تاریخ .
ذهبی، محمد حسین، التفسیرو المفسرون، داراحیاءالتراث، 1396ه .ق .
سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، کاظمین، دارالکتب العراقیة، افست مطبعة اسلامیة و مکتبة جعفریّة، طهران 1377 ه .ق.
شبلنجی، مؤمن بن حسن، نورالابصار فی مناقب آل البیت النبی المختار.
شرف الدین، عبدالحسین (موسوی)
شوشتری، شیخ محمد تقی، قاموس الرّجال، مرکز نشر کتاب، 1384ه .
شوکانی، محمدبن علی بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنّی الراویة والدرایة فی علم التفسیر، شرکة مکتبة و مطبعة، 1383ه / 1964م .
طبرانی، حافظ ابوالقاسم سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث 1404ه .
طبری آملی، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران ، انتشارات اساطیر .
همو، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1406ه / 1986م .
طنطاوی جوهری، استاد حکیم، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم، بیروت، دارالفکر، 1350ه .
عاملی، سید جعفر مرتضی، اهل بیت در آیه تطهیر، ترجمه محمد سپهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1372ه .ش،
فخر رازی، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث، 1415 ه ./ 1995م .
فیروز آبادی، سید مرتضی الحسینی، فضایل الخمسة من الصّحاح الستّة، بیروت، اعلمی ، 1402ه / 1979م .
قرطبی، محمدبن احمد بن ابی بکر بن فَرْح الانصاری، الجامع لاحکام القرآن، مصر، 1358 ه.ق .
کاشفی، کمالالدین حسین، مواهب علیة، با تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی .
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسه وفا، 1403 ه .ق.
محدّث قمی، شیخ عباس بن محمد رضا، سفینة البحار و مدینةالحکم و الآثار، ایران، 1355 ه .ق .
مظفّر، الشیخ محمد حسن، دلایل الصّدق، قاهره، دارالعلم، 1396 ه / 1976م .
موسوی(شرف الدّین)، سید عبدالحسین، الکلمة الغراّء فی تفضیل فاطمة الزهراء، همراه الفصول المهمة .
میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار وعدة الابرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1357ه .ش .
نمازی شاهرودی، شیخ علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، شفق، 1412ق .
نیشابوری، نظامالدین حسن بن محمد بن حسین قمی، غرایب القرآن و رغایب الفرقان، در حاشیه جامع البیان، بیروت، دارالمعرفة، 1406ه .ق .
واحدی نیشابوری، ابوالحسن علّی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالمعرفة، 1402ق .
وجدی محمد فرید، دایرةالمعارف القرن العشرین، بیروت، دارالفکر، 1979 م .
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه سایت وهابیت
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، توسل در سیره انبیا چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] میخواستم بدانم هند بنت عتبه در منابع تاریخی و روایی به خصوص اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ سند خوردن جگر حضرت حمزه توسط هند را از منابع اهل سنت بیاورید؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله دارد؟
- [سایر] عایشه در دیدگاه اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.