نظر اهل سنت نسبت به معاویه چگونه است؟ اهل تسنن دربارهی معاویه دو رأی و دو نظر دارند: بیش تر اهل سنت نسبت به معاویه دیدگاهی مثبت داشته و او را قبول دارند ، نیز برای او فضائلی نقل می کنند مانند آن که او را از جمله کاتبان وحی به شمار آورده ، از صحابه پیامبر و راوی احادیث حضرت (ص)می دانند .(1) بیش تر اهل سنت به وی لقب خال المومنین (دایی مومنان) داده اند، از آن رو که خواهر او همسر پیامبر بوده است . آن ها می کوشند روابط بین امام علی(ع) و معاویه را عادی و بلکه حسنه جلوه دهند . در باره جنگ صفین که بین امام و معاویه اتفاق افتاد ،هر دو گروه را بر حق دانسته و احترام شان را لازم می دانند . اما در این بین شافعیان پیرو رییس مکتب شان امام شافعی او را قبول ندارند و به نقد شخصیت او می پردازند . شافعی معاویه و پیروانش را اهل بغی دانسته و او را بدعت گذار می داند . اضافه کردن اذان و اقامه را به نماز عید فطر و قربان نمونه ای از بدعت های او می شمارد . (2) وی شهادت چند نفر را بی اعتبار می داند. از جمله شهادت معاویه را بی اعتبار می داند. نیز عنوان خال المومنین را برای او نمی پذیرد. (3) عباس عقاد ،نویسنده مصری در کتاب المعاویه فی المیزان شخصیت او را در بوته نقد می گذارد و به بیان دیدگاه های متفاوت در باره وی می پردازد پی نوشت ها: 1. الاستیعاب،ابن عبد البر، ج3 ،ص1416 ،سال چاپ : 1412،ناشر : دار الجیل. 2. پژوهشی در عدالت صحابه ،یعقوب اردنی، ناشر: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، : 1386 به نقل از ابن اثیر،ج3،ص202-؛ 209؛ ابن عساکر ،ج2،ص379. 3. تفسیر ابن کثیر،ج 3 ،ص 477 ،دار المعرفه ، بیروت ،سال:1412 ق. گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه وهابیت
نظر اهل سنت نسبت به معاویه چگونه است؟
اهل تسنن دربارهی معاویه دو رأی و دو نظر دارند:
بیش تر اهل سنت نسبت به معاویه دیدگاهی مثبت داشته و او را قبول دارند ، نیز برای او فضائلی نقل می کنند مانند آن که او را از جمله کاتبان وحی به شمار آورده ، از صحابه پیامبر و راوی احادیث حضرت (ص)می دانند .(1)
بیش تر اهل سنت به وی لقب خال المومنین (دایی مومنان) داده اند، از آن رو که خواهر او همسر پیامبر بوده است .
آن ها می کوشند روابط بین امام علی(ع) و معاویه را عادی و بلکه حسنه جلوه دهند . در باره جنگ صفین که بین امام و معاویه اتفاق افتاد ،هر دو گروه را بر حق دانسته و احترام شان را لازم می دانند .
اما در این بین شافعیان پیرو رییس مکتب شان امام شافعی او را قبول ندارند و به نقد شخصیت او می پردازند .
شافعی معاویه و پیروانش را اهل بغی دانسته و او را بدعت گذار می داند . اضافه کردن اذان و اقامه را به نماز عید فطر و قربان نمونه ای از بدعت های او می شمارد . (2)
وی شهادت چند نفر را بی اعتبار می داند. از جمله شهادت معاویه را بی اعتبار می داند. نیز عنوان خال المومنین را برای او نمی پذیرد. (3)
عباس عقاد ،نویسنده مصری در کتاب المعاویه فی المیزان شخصیت او را در بوته نقد می گذارد و به بیان دیدگاه های متفاوت در باره وی می پردازد
پی نوشت ها:
1. الاستیعاب،ابن عبد البر، ج3 ،ص1416 ،سال چاپ : 1412،ناشر : دار الجیل.
2. پژوهشی در عدالت صحابه ،یعقوب اردنی، ناشر: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، : 1386 به نقل از ابن اثیر،ج3،ص202-؛ 209؛ ابن عساکر ،ج2،ص379.
3. تفسیر ابن کثیر،ج 3 ،ص 477 ،دار المعرفه ، بیروت ،سال:1412 ق.
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت
- [سایر] اهل سنت چه دیدگاهی در مورد معاویه دارند؟
- [سایر] معاویه از دیدگاه علمای اهل سنت چه دین و ایینی داشت؟
- [سایر] آیا در بین بزرگان اهل سنت کسی از معاویه بدگویی داشته است؟
- [سایر] شما شیعیان اگر راست می گویید که معاویه کارخانه جعل حدیث داشته است و حرف شما صحیح است، به من بگویید چند حدیث در کتب حدیثی اهل سنت وجود دارد که مشتمل بر مدح معاویه یا یزید باشد؟ اگر راست می گویید یک نمونه به من آدرس بدهید؟
- [سایر] چرا معاویه برخی سنّت های رسول خدا(ص) را ترک میکرد؟!
- [سایر] علت انفعال مردم در برابر سیاستهای معاویه چه بود و چرا امام حسین (علیه السلام) علنی با معاویه برخورد نکردند؟
- [سایر] شخصیت معاویه چگونه است؟
- [سایر] علت صلح و سازش امام حسن (ع) با معاویه چیست؟ آیا جنگ علی (ع) با معاویه، با صلح امام حسن (ع) با معاویه سازگار است و تفاوت در چیست؟
- [سایر] معاویه در هلاکت عثمان چه نقشی داشت؟
- [سایر] نظر خلفای بنی عباس راجع به معاویه چه بوده و از او چگونه یاد میکردند؟
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.