پیامبر(ص) دستور عزیمت به حج صادر فرمود. رسمی جاهلی بین اعراب جاهلیت مرسوم بود که در یکی از مواقیت، احرام می بستند، در احرام می ماندند، ولو اینکه یک ماه در مکه می ماندند تا روز ترویه به عرفات و از آنجا به مشعر و از آنجا هم به منا می رفتند و از احرام خارج می شدند. پیامبر(ص) در صدد ستیز با رسم جاهلیت برآمد و احرام را دو دسته کردند: احرام عمره و احرام تمتع. و فرمود: هر کس قربانی آورده، می تواند در احرام بماند و هر کس قربانی ندارد، باید از احرام خارج شود. صحابه متمرد نافرمان عصیان نموده سرکشی کردند و به مقابله با پیامبر(ص) و دفاع از رسم جاهلی برآمدند حضرت فرمود: تمام آنچه را که با مُحْرم شدن بر شما حرام شده بود، بر شما حلال شد حتی نزدیکی با زنان. صحابه ای که باید به آنان اقتدا کنیم چه واکنشی داشتند؟؟؟ مسلم صحیحش از جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند: روی مسلم عن جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ، - رضی الله عنهما - فِی نَاس مَعِی قَالَ أَهْلَلْنَا أَصْحَابَ مُحَمَّد صلی الله علیه و سلم بِالْحَجِّ خَالِصًا وَحْدَهُ - قَالَ عَطَاءٌ قَالَ جَابِرٌ - فَقَدِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و سلم صُبْحَ رَابِعَة مَضَتْ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ فَأَمَرَنَا أَنْ نَحِلَّ. قَالَ عَطَاءٌ قَالَ: (حِلُّوا وَ أَصِیبُوا النِّسَاءَ). قَالَ عَطَاءٌ وَ لَمْ یَعْزِمْ عَلَیْهِمْ وَ لَکِنْ أَحَلَّهُنَّ لَهُمْ. فَقُلْنَا: لَمَّا لَمْ یَکُنْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ عَرَفَةَ إِلاَّ خَمْسٌ أَمَرَنَا أَنْ نُفْضِیَ إِلَی نِسَائِنَا فَنَأْتِیَ عَرَفَةَ تَقْطُرُ مَذَاکِیرُنَا الْمَنِیَّ. قَالَ یَقُولُ جَابِرٌ بِیَدِهِ - کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَوْلِهِ بِیَدِهِ یُحَرِّکُهَا - جابر بن عبد الله انصاری میگوید: در صبح روز چهارم ذی الحجه، نبی مکرم (ص) در میان صحابه حاضر شد و دستور داد از احرام خارج شویم و حتی فرمود نزدیکی با زنانتان اشکالی ندارد. صحابه (با حالت تمسخر) گفتند: 5 روز بیشتر به عرفات نمانده است حال آنکه پیامبر(ص) دستور می دهد با زنانمان نزدیکی کنیم و وارد عرفه شویم در حالی که از آلت ما منی سرازیر است! مردم هم با حالت تمسخر، انگشتشان را به نشانه آلت، تکان دادند. صحیح مسلم، ج4، ص37، ح3002، کتاب الحج، باب بیان وجوه الإحرام تعبیر صحیح بخاری هم این است: نَنْطَلِقُ إِلَی مِنًی، وَ ذَکَرُ أَحَدِنَا یَقْطُر صحیح بخاری، ج2، ص171، ح1677، کتاب الحج، باب 81، تَقْضِی الْحَائِضُ الْمَنَاسِکَ کُلَّهَا إِلاَّ الطَّوَافَ بِالْبَیْتِ - صحیح بخاری، ج2، ص200، ح1813، کتاب العمرة، باب عُمْرَةِ التَّنْعِیمِ. در روایت دیگر میگوید: فَیَرُوحُ أَحَدُنَا إِلَی مِنًی وَ ذَکَرُهُ یَقْطُرُ مَنِیًّا صحیح بخاری، ج3، ص114، ح2546 آیا هر آنچه صحابه میگویند صحیح است؟ آیا آنها مثل ستارگان هستند و هدایتگر؟ مگر نه این است که پیامبر(ص): لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة (احزاب/آیه21) عایشه نقل میکند: فدخل علیّ و هو غضبان، فقلت: من أغضبک یا رسول اللّه؟ أدخله اللّه النار. پیامبر(ص) از نحوه ی برخورد صحابه غضبناک شد بر من وارد شد گفتم: چه کسی تو را غضبناک کرده یا رسول الله؟ خداوند او را وارد آتش جهنم کند. صحیح مسلم، ج4، ص33، کتاب الحج، باب بیان وجوه الإحرام قرآن میفرماید: إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهینا (احزاب/آیه57) و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها و له عذاب مهین (نساء/آیه14) آیا صحابه ی عصیانگر از این آیه مستثنی شدند؟؟؟ اگر آنها مستثنی هم باشند آیا مصداق ستارگان هدایت هستند؟؟؟ اصحابی کالنجوم بأیهم إقتدیتم إهتدیتم اعتقاد شما بر این است که کسی که کوچک ترین اعتراضی به صحابه کند: فهو کافر، مخلد فی النار و جزاءه السیف ابو زرعه هم در این باب موضع تندی اتخاذ نموده و می گوید: کسی که به صحابه جسارت کند، اگر بمیرد، نماز میّت ندارد و باید جنازه او را در یک گودی پرت کنند و روی او خاک بریزند و نباید برای او قبری کنده شود. از طرف عایشه میگوید: من أغضبک یا رسول اللّه؟ أدخله اللّه النار. با توجه به اینکه اشاره ی بخاری به جمع صحابه است و اشاره به یک فرد ابدا ندارد آیا عدالت صحابه همچنان آسیب ناپذیر است: پس ناچاریم به نتیجه گیری شیعه تن دهیم که صحابه در حق پیامبر(ص) نافرمانی ،سرکشی و خیانت کردند، صحابه ای که روبروی آن حضرت سخنش را تمسخر می کنند انتظار دارید بعد از رحلت پیامبر(ص) مطیع فرامین پیامبر(ص) باشند؟ احمد در مسندش میگوید پیامبر(ص) فرمود: (انظروا ما آمرکم به فافعلوا) فردّوا علیه القول فغضب، ثمّ انطلق حتّی دخل علی عائشة غضبان، فرأت الغضب فی وجهه فقالت: من أغضبک؟ أغضبه اللّه، قال: (و مالی لا أغضب؟ و أنا آمر بالأمر فلا أُتَّبع) ای مردم! هر دستوری که می دهم، عمل کنید و تمرّد نکنید. صحابه، سخن پیامبر(ص) را به او برگرداندند (قبول نکردند). پیامبر(ص) غضبناک شد و داخل خانه عایشه شد و عایشه غضب را در سیمای حضرت مشاهده کرد و گفت: ای رسول خدا! چه کسی تو را غضبناک کرده، خداوند بر او غضب کند. پیامبر(ص) فرمود: چرا غضبناک و ناراحت نشوم! در حالی که دستور می دهم و مردم به حرف من گوش نمی دهند و تبعیت نمی کنند؟؟؟ مسند أحمد، ج4، ص286 - کنز العمّال، ج5، ص275- تذکرة الحفّاظ للذهبی، ج1، ص116 آیا این صحابه با خوی جاهلی و متمرّد بعد از رحلت نبی مکرم (ص) سخن او را در مسئله وصایت و خلافت و امامت جامعه می پذیرند؟ زهی خیال باطل آنان که نسبت هذیان به پیامبرشان دادند. آیا آنان منکر این آیات شریفه از کلام الله نشدند؟؟؟ آیا آنان به این آیات خدا کافر نشدند؟؟؟ مگر کلام او وحی نیست؟؟؟ و ما آتاکم الرسول فخذوه (حشر/آیه7) و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلا وحی یوحی ( نجم/آیه4-3) آیا نسبتی(هذیان) به حضرت دادند که کفار و مشرکان هم ندادند؟؟؟ آیا باز هم عادل اند کلهم عدول؟؟؟ صحیح بخاری و صحیح مسلم حدود21 بار این قضیه را ذکر کرده اند: در صحیح مسلم از ابن عباس آمده: یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ مَا یَوْمُ الْخَمِیسِ. ثُمَّ جَعَلَ تَسِیلُ دُمُوعُهُ حَتَّی رَأَیْتُ عَلَی خَدَّیْهِ کَأَنَّهَا نِظَامُ اللُّؤْلُؤِ. قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم: (ائْتُونِی بِالْکَتِفِ وَ الدَّوَاةِ - أَوِ اللَّوْحِ وَ الدَّوَاةِ - أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَقَالُوا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم یَهْجُرُ. روز پنجشنبه، چه پنجشنبه دردناکی. ابن عباس گریه می کرد و قطرات اشکش چون دانه های مروارید از گونه هایش سرازیر بود و می گفت: پیامبر(ص) فرمود: برای من قلم و دواتی بیاورد - یا کاغذ و دوات - تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید. صحابه گفتند: پیامبر(ص) هذیان میگوید. صحیح مسلم، ج5، ص75، ح4124، کتاب الوصیة باب ترک الوصیة لمن لیس عنده شیء همچنین در صحیح بخاری اینگونه آمده است: فَذَهَبُوا یَرُدُّونَ عَلَیْهِ. صحیح بخاری، ج5، ص137، ح4431، کتاب المغازی، باب مرض النبی و وفاته در بعضی موارد اینگونه آمده : و قد اختلفوا و قال بعضهم ائتوا له کتابا و خالف عمر و من معه خلیفه دوم و طرفدارانش، مخالفت کردند (آیا عمر به آیات و ما آتاکم الرسول فخذوه (حشر/آیه7) و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلا وحی یوحی ( نجم/آیه4-3) ایمان نداشت؟؟؟) پیامبر(ص) وقتی اختلافات و نافرمانی آنها دید فرمود: فاختلفوا و قال: قوموا عنی و لا ینبغی عندی التنازع. از منزل من بروید بیرون صحیح بخاری، ج1، ص37 پیامبری که مفتخر به "و إنک لعلی خلق عظیم" (قلم/آیه4) است، جمعیت را از منزلش بیرون کرد. نووی شارح صحیح مسلم میگوید: فقد اختلف العلماء فی الکتاب الذی هم النبی (صلی الله علیه و سلم) به، فقیل أراد أن ینص علی الخلافة فی إنسان معین لئلا یقع نزاع و فتن. علماء، اختلاف کرده اند بر منظور و مراد پیامبر(ص) از نوشتن آن نامه. یکی از اقوال این است که پیامبر(ص) می خواست بر خلافت فردی معین تصریح و نص کند، تا بعد از او، اختلاف و فتنه ای برنخیزد. شرح مسلم للنووی، ج11، ص90 ابن حجر عسقلانی شارح بخاری در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری میگوید: فقیل کان أراد أن یکتب کتابا ینص فیه علی الاحکام لیرتفع الاختلاف و قیل بل أراد أن ینص علی أسامی الخلفاء بعده حتی لا یقع بینهم الاختلاف. گفته شده: پیامبر(ص) می خواست به احکامی تصریح کند تا اختلاف را رفع کند، همچنین گفته شده: بلکه می خواست اراده کند بر تصریح اسامی جانشینان بعد از خود، تا بین امت خویش اختلاف نیفتد. فتح الباری لإبن حجر عسقلانی، ج1، ص186 یعنی همان حدیثی که فرمود: خلفائی بعدی اثنا عشر یا: هذا الدین قائما حتی یلی امرهم اثنا عشر که در بخشهای مختلف صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده. عینی در کتاب عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ج2، ص171هم آورده است. قسطلانی هم در ارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری ج1، ص207 میگوید: هدف پیامبر(ص) این بود که اسامی خلفاء بعد از خودش ، به صراحت بیان کند تا اختلاف و نزاعی پیدا نشود. ابن ابی الحدید معتزلی سنی هم در شرح نهج البلاغه، ج12، ص21 میگوید: گفتگویی میان ابن عباس و خلیفه دوم رخ داد. خلیفه دوم میگوید آن روزی که شما هم در کنار بستر پیامبر(ص) بودی و او می خواست نامه ای بنویسد، آیا متوجه شدی که پیامبر(ص) چه می خواست بنویسد؟ ابن عباس میگوید: شما بگویید. خلیفه دوم میگوید: و لقد اراد فی مرضه أن یصرح بإسم علیّ فمنعته پیامبر(ص) در آن روز که مریض بود، اراده کرد تا بر نام "علی" تصریح کند ولی من مانع شدم. ابن ابی الحدید معتزلی، سنی است کسی که در مقدمه کتابش می گوید: الحمد لله ... و قدم المفضول علی الأفضل شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، ج1، ص3
پیامبر(ص) دستور عزیمت به حج صادر فرمود. رسمی جاهلی بین اعراب جاهلیت مرسوم بود که در یکی از مواقیت، احرام می بستند، در احرام می ماندند، ولو اینکه یک ماه در مکه می ماندند تا روز ترویه به عرفات و از آنجا به مشعر و از آنجا هم به منا می رفتند و از احرام خارج می شدند. پیامبر(ص) در صدد ستیز با رسم جاهلیت برآمد و احرام را دو دسته کردند: احرام عمره و احرام تمتع. و فرمود: هر کس قربانی آورده، می تواند در احرام بماند و هر کس قربانی ندارد، باید از احرام خارج شود. صحابه متمرد نافرمان عصیان نموده سرکشی کردند و به مقابله با پیامبر(ص) و دفاع از رسم جاهلی برآمدند حضرت فرمود: تمام آنچه را که با مُحْرم شدن بر شما حرام شده بود، بر شما حلال شد حتی نزدیکی با زنان.
صحابه ای که باید به آنان اقتدا کنیم چه واکنشی داشتند؟؟؟
مسلم صحیحش از جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند:
روی مسلم عن جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ، - رضی الله عنهما - فِی نَاس مَعِی قَالَ أَهْلَلْنَا أَصْحَابَ مُحَمَّد صلی الله علیه و سلم بِالْحَجِّ خَالِصًا وَحْدَهُ - قَالَ عَطَاءٌ قَالَ جَابِرٌ - فَقَدِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و سلم صُبْحَ رَابِعَة مَضَتْ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ فَأَمَرَنَا أَنْ نَحِلَّ. قَالَ عَطَاءٌ قَالَ: (حِلُّوا وَ أَصِیبُوا النِّسَاءَ). قَالَ عَطَاءٌ وَ لَمْ یَعْزِمْ عَلَیْهِمْ وَ لَکِنْ أَحَلَّهُنَّ لَهُمْ. فَقُلْنَا: لَمَّا لَمْ یَکُنْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ عَرَفَةَ إِلاَّ خَمْسٌ أَمَرَنَا أَنْ نُفْضِیَ إِلَی نِسَائِنَا فَنَأْتِیَ عَرَفَةَ تَقْطُرُ مَذَاکِیرُنَا الْمَنِیَّ. قَالَ یَقُولُ جَابِرٌ بِیَدِهِ - کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَوْلِهِ بِیَدِهِ یُحَرِّکُهَا -
جابر بن عبد الله انصاری میگوید: در صبح روز چهارم ذی الحجه، نبی مکرم (ص) در میان صحابه حاضر شد و دستور داد از احرام خارج شویم و حتی فرمود نزدیکی با زنانتان اشکالی ندارد. صحابه (با حالت تمسخر) گفتند: 5 روز بیشتر به عرفات نمانده است حال آنکه پیامبر(ص) دستور می دهد با زنانمان نزدیکی کنیم و وارد عرفه شویم در حالی که از آلت ما منی سرازیر است! مردم هم با حالت تمسخر، انگشتشان را به نشانه آلت، تکان دادند. صحیح مسلم، ج4، ص37، ح3002، کتاب الحج، باب بیان وجوه الإحرام
تعبیر صحیح بخاری هم این است:
نَنْطَلِقُ إِلَی مِنًی، وَ ذَکَرُ أَحَدِنَا یَقْطُر
صحیح بخاری، ج2، ص171، ح1677، کتاب الحج، باب 81، تَقْضِی الْحَائِضُ الْمَنَاسِکَ کُلَّهَا إِلاَّ الطَّوَافَ بِالْبَیْتِ - صحیح بخاری، ج2، ص200، ح1813، کتاب العمرة، باب عُمْرَةِ التَّنْعِیمِ.
در روایت دیگر میگوید:
فَیَرُوحُ أَحَدُنَا إِلَی مِنًی وَ ذَکَرُهُ یَقْطُرُ مَنِیًّا صحیح بخاری، ج3، ص114، ح2546
آیا هر آنچه صحابه میگویند صحیح است؟ آیا آنها مثل ستارگان هستند و هدایتگر؟
مگر نه این است که پیامبر(ص):
لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة (احزاب/آیه21)
عایشه نقل میکند:
فدخل علیّ و هو غضبان، فقلت: من أغضبک یا رسول اللّه؟ أدخله اللّه النار.
پیامبر(ص) از نحوه ی برخورد صحابه غضبناک شد بر من وارد شد گفتم: چه کسی تو را غضبناک کرده یا رسول الله؟ خداوند او را وارد آتش جهنم کند.
صحیح مسلم، ج4، ص33، کتاب الحج، باب بیان وجوه الإحرام
قرآن میفرماید:
إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهینا (احزاب/آیه57)
و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها و له عذاب مهین (نساء/آیه14)
آیا صحابه ی عصیانگر از این آیه مستثنی شدند؟؟؟
اگر آنها مستثنی هم باشند آیا مصداق ستارگان هدایت هستند؟؟؟
اصحابی کالنجوم بأیهم إقتدیتم إهتدیتم
اعتقاد شما بر این است که کسی که کوچک ترین اعتراضی به صحابه کند:
فهو کافر، مخلد فی النار و جزاءه السیف
ابو زرعه هم در این باب موضع تندی اتخاذ نموده و می گوید:
کسی که به صحابه جسارت کند، اگر بمیرد، نماز میّت ندارد و باید جنازه او را در یک گودی پرت کنند و روی او خاک بریزند و نباید برای او قبری کنده شود.
از طرف عایشه میگوید:
من أغضبک یا رسول اللّه؟ أدخله اللّه النار.
با توجه به اینکه اشاره ی بخاری به جمع صحابه است و اشاره به یک فرد ابدا ندارد آیا عدالت صحابه همچنان آسیب ناپذیر است:
پس ناچاریم به نتیجه گیری شیعه تن دهیم که صحابه در حق پیامبر(ص) نافرمانی ،سرکشی و خیانت کردند، صحابه ای که روبروی آن حضرت سخنش را تمسخر می کنند انتظار دارید بعد از رحلت پیامبر(ص) مطیع فرامین پیامبر(ص) باشند؟
احمد در مسندش میگوید پیامبر(ص) فرمود:
(انظروا ما آمرکم به فافعلوا) فردّوا علیه القول فغضب، ثمّ انطلق حتّی دخل علی عائشة غضبان، فرأت الغضب فی وجهه فقالت: من أغضبک؟ أغضبه اللّه، قال: (و مالی لا أغضب؟ و أنا آمر بالأمر فلا أُتَّبع)
ای مردم! هر دستوری که می دهم، عمل کنید و تمرّد نکنید. صحابه، سخن پیامبر(ص) را به او برگرداندند (قبول نکردند). پیامبر(ص) غضبناک شد و داخل خانه عایشه شد و عایشه غضب را در سیمای حضرت مشاهده کرد و گفت: ای رسول خدا! چه کسی تو را غضبناک کرده، خداوند بر او غضب کند. پیامبر(ص) فرمود: چرا غضبناک و ناراحت نشوم! در حالی که دستور می دهم و مردم به حرف من گوش نمی دهند و تبعیت نمی کنند؟؟؟
مسند أحمد، ج4، ص286 - کنز العمّال، ج5، ص275- تذکرة الحفّاظ للذهبی، ج1، ص116
آیا این صحابه با خوی جاهلی و متمرّد بعد از رحلت نبی مکرم (ص) سخن او را در مسئله وصایت و خلافت و امامت جامعه می پذیرند؟
زهی خیال باطل
آنان که نسبت هذیان به پیامبرشان دادند.
آیا آنان منکر این آیات شریفه از کلام الله نشدند؟؟؟ آیا آنان به این آیات خدا کافر نشدند؟؟؟ مگر کلام او وحی نیست؟؟؟
و ما آتاکم الرسول فخذوه (حشر/آیه7)
و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلا وحی یوحی ( نجم/آیه4-3)
آیا نسبتی(هذیان) به حضرت دادند که کفار و مشرکان هم ندادند؟؟؟
آیا باز هم عادل اند کلهم عدول؟؟؟
صحیح بخاری و صحیح مسلم حدود21 بار این قضیه را ذکر کرده اند:
در صحیح مسلم از ابن عباس آمده:
یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ مَا یَوْمُ الْخَمِیسِ. ثُمَّ جَعَلَ تَسِیلُ دُمُوعُهُ حَتَّی رَأَیْتُ عَلَی خَدَّیْهِ کَأَنَّهَا نِظَامُ اللُّؤْلُؤِ. قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم: (ائْتُونِی بِالْکَتِفِ وَ الدَّوَاةِ - أَوِ اللَّوْحِ وَ الدَّوَاةِ - أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَقَالُوا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم یَهْجُرُ.
روز پنجشنبه، چه پنجشنبه دردناکی. ابن عباس گریه می کرد و قطرات اشکش چون دانه های مروارید از گونه هایش سرازیر بود و می گفت: پیامبر(ص) فرمود: برای من قلم و دواتی بیاورد - یا کاغذ و دوات - تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید. صحابه گفتند: پیامبر(ص) هذیان میگوید.
صحیح مسلم، ج5، ص75، ح4124، کتاب الوصیة باب ترک الوصیة لمن لیس عنده شیء
همچنین در صحیح بخاری اینگونه آمده است:
فَذَهَبُوا یَرُدُّونَ عَلَیْهِ.
صحیح بخاری، ج5، ص137، ح4431، کتاب المغازی، باب مرض النبی و وفاته
در بعضی موارد اینگونه آمده :
و قد اختلفوا و قال بعضهم ائتوا له کتابا و خالف عمر و من معه
خلیفه دوم و طرفدارانش، مخالفت کردند (آیا عمر به آیات و ما آتاکم الرسول فخذوه (حشر/آیه7) و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلا وحی یوحی ( نجم/آیه4-3) ایمان نداشت؟؟؟)
پیامبر(ص) وقتی اختلافات و نافرمانی آنها دید فرمود:
فاختلفوا و قال: قوموا عنی و لا ینبغی عندی التنازع.
از منزل من بروید بیرون
صحیح بخاری، ج1، ص37
پیامبری که مفتخر به "و إنک لعلی خلق عظیم" (قلم/آیه4) است، جمعیت را از منزلش بیرون کرد.
نووی شارح صحیح مسلم میگوید:
فقد اختلف العلماء فی الکتاب الذی هم النبی (صلی الله علیه و سلم) به، فقیل أراد أن ینص علی الخلافة فی إنسان معین لئلا یقع نزاع و فتن.
علماء، اختلاف کرده اند بر منظور و مراد پیامبر(ص) از نوشتن آن نامه. یکی از اقوال این است که پیامبر(ص) می خواست بر خلافت فردی معین تصریح و نص کند، تا بعد از او، اختلاف و فتنه ای برنخیزد. شرح مسلم للنووی، ج11، ص90
ابن حجر عسقلانی شارح بخاری در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری میگوید:
فقیل کان أراد أن یکتب کتابا ینص فیه علی الاحکام لیرتفع الاختلاف و قیل بل أراد أن ینص علی أسامی الخلفاء بعده حتی لا یقع بینهم الاختلاف.
گفته شده: پیامبر(ص) می خواست به احکامی تصریح کند تا اختلاف را رفع کند، همچنین گفته شده: بلکه می خواست اراده کند بر تصریح اسامی جانشینان بعد از خود، تا بین امت خویش اختلاف نیفتد. فتح الباری لإبن حجر عسقلانی، ج1، ص186
یعنی همان حدیثی که فرمود:
خلفائی بعدی اثنا عشر
یا:
هذا الدین قائما حتی یلی امرهم اثنا عشر
که در بخشهای مختلف صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده.
عینی در کتاب عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ج2، ص171هم آورده است.
قسطلانی هم در ارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری ج1، ص207 میگوید:
هدف پیامبر(ص) این بود که اسامی خلفاء بعد از خودش ، به صراحت بیان کند تا اختلاف و نزاعی پیدا نشود.
ابن ابی الحدید معتزلی سنی هم در شرح نهج البلاغه، ج12، ص21 میگوید:
گفتگویی میان ابن عباس و خلیفه دوم رخ داد. خلیفه دوم میگوید آن روزی که شما هم در کنار بستر پیامبر(ص) بودی و او می خواست نامه ای بنویسد، آیا متوجه شدی که پیامبر(ص) چه می خواست بنویسد؟ ابن عباس میگوید: شما بگویید. خلیفه دوم میگوید:
و لقد اراد فی مرضه أن یصرح بإسم علیّ فمنعته
پیامبر(ص) در آن روز که مریض بود، اراده کرد تا بر نام "علی" تصریح کند ولی من مانع شدم.
ابن ابی الحدید معتزلی، سنی است کسی که در مقدمه کتابش می گوید:
الحمد لله ... و قدم المفضول علی الأفضل شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، ج1، ص3
- [سایر] دیدگاه شیعه دربارهی عدالت صحابه چیست؟
- [سایر] عقیده اهل سنت در مورد عدالت صحابه چیست؟
- [سایر] بحث عدالت صحابه از کجا شروع شده و مبدا و خواستگاه آن از چه زمانی بوده است؟
- [سایر] چه دلایلی بر رد معنای دوست برای کلمه مولا در خطبه غدیر وجود دارد؟
- [سایر] نظریه ی تناسخ می گوید که بهشت و جهنم هر کس دراین دنیا است . ما چطور می توانیم با نگاه برون دینی این نظریه را رد کنیم ؟
- [سایر] عقیده شیعه و اهل سنت در مورد صحابه چه تفاوتی با هم دارد؟ چرا شیعیان همه صحابه را خوب و عادل نمی دانند؟
- [سایر] با سلام بنده می خواهم به دلایلی رد مظالم کنم چطور این کار را انجام دهم. با تشکر
- [سایر] آیا اظهار نظر سیاسی، باعث رد عدالت امام جماعت میشود؟
- [سایر] زن در اسلام چه جایگاهی دارد و اسلام چگونه نظریه های تحقیرآمیز درباره زن را ردّ کرده است؟
- [سایر] من خیلی سخت گیر هستم و خواستگارانم را فقط با دلایلی که برای خودم مهم است ، رد می کنم . لطفا راهنمایی بفرمایید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] امامی را که عادل بوده، اگر شک کند که هنوز عادل است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله مظاهری] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شک کند امامی که عادل میدانسته به عدالت خود باقی است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله بروجردی] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقیست یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقیاست یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] عدالت امام جماعت باید برای مأموم محرز باشد و با شک در اصل عدالت نمی توان به او اقتدا کرد و در صورتی که امامی را که عادل می دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است یا نه، می تواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی بگوید که میت وصیت کرده فلان مبلغ به من بدهند چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید یا یک مرد عادل و دو زن عادل یا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند باید مقداری را که می گوید به او بدهند و اگر یک زن عادل شهادت دهد باید یک چهارم چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند و اگر دو زن عادل شهادت دهند نصف ان را و اگر سه زن عادل شهادت دهند سه چهارم ان را به او بدهند و نیز اگر دو مرد کافر کتابی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند در صورتی که میت ناچار بوده است که وصیت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیت نبوده باید چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند
- [آیت الله سبحانی] هرگاه بر اثر شیاع یا شهادت دو عادل یا یک عادل، ثابت شود که نقطه مورد نظر مسجد است، اعتکاف در آن جایز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] امامی را که عادل می دانسته اگر شک کند که به عدالت خود باقی است یا نه می تواند به او اقتدا نماید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] امامی را که عادل می دانسته؛ اگر شک کند که به عدالت خود باقی است یا نه؛ می تواند به او اقتدا نماید.