منظور از بنی امیه چه کسانی است؟
بنی‌امیّه چنانچه قلقشندی می‌گوید1 بنی‌امیّه نام چند بطن از عرب است که یکی از آنها همین بنی‌امیّه معروف می‌باشد که بطنی از قریش شمرده شده‌اند به این نسب (بنی‌امیّه بن عبد شمس بن عبد مناف). بنی‌امیّه در میزان اخلاق بنی‌امیّه از نظر اخلاق بی‌مایه و فاقد ارزش بودند، در جاهلیت و اسلام به حبّ دنیا و شهوات و التذاذ جنسی، افراط در خوشگذرانی و تجمل و پرخوری و ناز پروری، سور پرستی، کاخ نشینی و عصبیت فامیلی موصوف و معروف بودند. عقّاد در کتاب (معاویة بن ابی سفیان فی المیزان) در فصل (خلیقه امویة) با شواهد تاریخی ثابت کرده که بنی‌امیّه در این اوصاف ممتاز بوده و به نظر او با اینکه خود از اهل سنت است عثمان و عمر بن عبدالعزیز نیز از این میزان خارج نبوده‌اند. نسب بنی‌امیّه در نسب بنی‌امیّه و پاره‌ای از افراد مشهورشان سخن بسیار است. آنچه که در ردّ نسبت بنی امیّه به قریش گفته شده، اینست که: امیّه بنده‌ای رومی بود، عبد شمس او را خرید و به رسم عرب در جاهلیت او را پسر خود خواند و استشهاد می‌کنند به کلام امیر المؤمنین ‌علیه السّلام‌ در یکی از نامه‌هایش به معاویه که فرمود: (لَیْسَ اُمَیَّةُ کَهاشِم، وَلا حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِب، وَلا اَبُوسُفْیانُ کَاَبی طالِب، وَلاَ الْمُهاجِرُ کَالطَلیقِ، وَلاَ الصَّریحُ کَاللَصِیق) نه امیّه با هاشم قابل قیاس است و نه حرب با عبدالمطلب و نه ابوسفیان با ابوطالب و نه کسی که (در راه خدا) هجرت کرده با کسی که با اسلام جنگیده و بعد از اسارت آزاد شده; و نه کسی که نسبش صریح و روشن است با کسی که نسبش معلوم نیست و به قبیله‌ای چسبانده شده، قابل مقایسه است!. به تصریح دانشمندانی مانند محمد عبده مصری در شرح نهج البلاغه، صریح، کسی را گویند که صحیح النسب باشد، و لصیق، کسی است که بیگانه باشد و او را به فامیل و قبیله‌ای چسبانده باشند و امیّه مرد بدنامی بود که متعرض زنان می‌شد، و به فحشاء و زنا معروف بود، و همانکس است که بعد از محکومیت به ده سال جلاء وطن و ترک مکه، به شام رفت و در آنجا ده سال ماند، و در آنجا با زن یهودیه شوهرداری زنا کرد و آن زن در فراش شوهرش که یهودی بود پسری آورد و امیّه او را به خود ملحق کرد و ذکوان نامید و به ابی عمرومکنی ساخت و زن خودش را در زندگی خودش به او داد، و این ذکوان پدر ابی معیط و جدّ عقبه پدر ولید بن عقبه برادر مادری عثمان است2. نفیل بن عبدالعزی در محاکمه عبدالمطلب با حرب پسر امیّه و جدّ معاویه به حرب گفت: اَبُوکَ مُعاهِرٌ وَ اَبُوهُ عَفُّ *** وَ ذادَ الْفِیلَ عَنْ بَلَد حَرام یعنی: پدر تو امیّه مرد زنا کاری بود و پدر عبدالمطلب پاکدامن و عفیف و بود عبدالمطلب فیل را از بلد حرام دفع کرد3. بنی‌امیّه در قرآن و حدیث در کتب تفسیر و حدیث بطرق اهل سنت روایات متعدد از حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام و یعلی بن مره; ابن عمرو و سعید بن مسیب روایت شده که رسول اعظم صلّی الله علیه و آله در خواب دید بنی‌امیّه یکی از پس دیگری چون بوزینگان به منبرش بر می‌جهند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله غمناک شد، و پس از آن دیگر کسی او را خندان ندید. خدا این آیه را از سوره بنی اسرائیل (آیه 60) نازل فرمود: (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتی اَرَیْناکَ اِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ، وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزیدُهُمْ اِلاّ طُغْیاناً کَبیراً)4 و نیز نازل شد: (اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ...) و سوره قدر نیز نازل گردید5. ابن عساکر از ابی ذر روایت کرده که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: وقتی بنی امیّه به چهل تن برسند بندگان خدا را به غلامی و کنیزی می‌گیرند و مال خدا را در اموال خود وارد سازند و کتاب خدا را بکار نبندند6. ابن منده و ابو نعیم از عمران بن جابر یمانی و ابن قامع از سالم حضرمی از پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ روایت کرده‌اند که فرمود: (وَیْلٌ لِبَنی اُمَیَّةَ وَیْلٌ لِبَنی اُمَیَّةَ)7. ابن مردویه از علی ‌علیه السّلام‌ روایت کرده که فرمود: در سوره محمّد ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ آیه‌ای در شأن ما و آیه‌ای در شأن بنی امیه است (اِقْرَأ السُورَةَ مِنْ اَوَّلِها اِلی آخِرِها) سوره را از اول تا به آخر بخوان8. و اما روایات در مذمت بنی امیه و اینکه آنها آفت دین و آفت این امت و دشمن پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ و شجره ملعونه هستند بسیار است9. بنی الحکم جبیر بن مطعم از پدرش روایت کرده که خدمت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ بودیم حکم بن ابی العاصی عبور کرد، فرمود: (وَیْلٌ لاُِمَّتی مِمّا فی صُلْبِ هذا)10. یک تیره از بنی‌امیه، بنی الحکم و بنی‌مروان هستند. حکم عموی عثمان و عموزاده ابی‌سفیان بود و شغلش در جاهلیت اخته کردن گوسفندان بود11، و همانکسی است که به روایت عایشه، پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ به او و پدرش که جدّ عثمان بود فرمود: شما شجره ملعونه هستید12 و همان کسی است که همسایه رسول خدا و در اذیت به آن حضرت شدت و اصرار داشت13 ابن حجر و سید احمد زینی و ابن اثیر روایت کرده‌اند که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او و فرزندانش را لعن کرد14. و در کنز العمال در حدیثی از پیغمبر روایت کرده که حکم را لعن کرد و فرمود: این مخالفت کتاب خدا و سنت پیغمبر خواهد کرد، و از صلبش دودی برآید که به آسمان برسد، بعضی از مردم گفتند: او کمتر و ذلیل‌تر از این است! فرمود: بلی و بعضی شما در آن وقت پیرو او می‌شوید!)15. حکم بعد از اینکه به مدینه آمد و به ظاهر اسلام اختیار کرد نفاق پیشه ساخت و یک منافق تمام عیار بود، دست از اذیت و گستاخی نسبت به رسول خدا برنداشت پشت سر آن حضرت می‌رفت و هنگام نماز، پشت سر آن سرور می‌ایستاد و با ابرو و چشم و بینی و دهان و انگشتان به آن حضرت اشاره می‌کرد و جسارتها و بی‌ادبیهای دیگر که در کتابهای سیره و تاریخ، ذکر شده از او صادر می‌شد. پیغمبر اعظم ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ در حقش نفرین کرد و او به ارتعاش بدن مبتلا شد ولی دست از سوء رفتار بر نمی‌داشت، و پیغمبر چنانچه خلق و خوی مبارکش بود با او و سایر منافقین به حلم و بردباری رفتار می‌کرد و به خاطر همان اسلام صوری با آنها مدارا می‌فرمود، مع ذلک بیحیائی را از حد گذرانید، لذا چون توقفش در مدینه سبب فتنه و فساد بود پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او و فرزندانش را به طائف فرستاد. بعد از رحلت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ عثمان نزد ابی بکر شفاعت کرد تا اجازه دهد به مدینه برگردد، پذیرفته نشد بعد از او، از عمردرخواست کرد او نیز نپذیرفت، اما وقتی خودش حکومت یافت برخلاف دستور و عمل پیغمبر و خلاف آراء مسلمانان، آنها را به مدینه برگرداند و مورد احترام قرار داد و خلعت به او پوشانید و صد هزار جایزه به او داد و سیصد هزار درهم صدقات قضاعه را که تعلق به بیت المال مسلمین داشت یکجا به او بخشید، و پسرش مروان را که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او را : (اَلْوَزَغُ بْنُ الوَزَغ، وَالْمَلْعُونُ بنُ الْمَلْعُونِ)16 خوانده بود منشی خود قرار داد، دخترش را به او داد و پانصد هزار دینار خمس غنیمت‌های افریقا را به او بخشید و یکی از موادی که موجب شورش مسلمانان بر عثمان شد، همین عملیاتش بود که زبان اعتراض عموم را به سوی او باز کرد. احادیث و روایات در لعن حکم و اولاد او بسیار است17. هرکس بخواهد از شرح اعمال زشت و کارهای ناستوده، مظالم و جنایات حکم و مروان و خاندانشان به اسلام و مسلمین و قتل و کشتار بیگناهان و مسلط ساختن ستمکاری مانند حجاج را بر مردم، تخریب خانه کعبه و ترویج فحشاء در مدینه طیبه و اهانت به قرآن مجید و پیشنماز ساختن کنیز جنب بر جماعت مسلمین و... آگاه گردد باید به کتب تواریخ رجوع نماید. این خاندان با این اوصاف یک تیره‌ای از قبیله بنی‌امیّه هستند و مادر حکم که بنی‌مروان را به او می‌خواندند زرقا بود که ابن اثیر و دیگران گویند از روسپیان و فواحش پرچمدار بود18. و یکی از بنی‌امیه معاویة بن مغیرة بن العاص است که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او را از مدینه طرد فرمود و سه روز به او مهلت داد، و از مدینه خارج نشد تا علی ‌علیه السّلام‌ و عمار او را به فرمان پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ کشتند. و یکی دیگر عبیدة بن سعید بن العاص است که زبیر او را در جنگ بدر کشت و دیگر عاص بن سعید است که علی ‌علیه السّلام‌ او را به قتل رسانید. و هم ملحق به بنی‌امیّه است: عقبة بن ابی معیط که یکی از مستهزئین و از دشمنان سرسخت پیغمبر بود، و با اینکه همسایه آن حضرت بود اذیت و جسارت و بی ادبی را به نهایت رسانید، و بنا به نقل ابن هشام از بعضی، علی ‌علیه السّلام‌ او را کشت19، و پسرش ولید بن عقبه معروف است که آیه (اِنْ جائَکُمْ فاسِقٌ...)20 درباره او نزول یافت ،و چون برادر مادری عثمان بود، عثمان سعد وقاص را از حکومت کوفه عزل و حکومت را به او داد. وقتی به کوفه آمد سعد گفت: نمی‌دانم تو در غیاب ما کسی شدی یا ما ناکس شدیم! می‌بینم شما (یعنی بنی‌امیّه) حکومت اسلام را ملک و پادشاهی می‌کنید. ولید به میگساری حرص تمام داشت صبحگاهی در مسجد کوفه در حال مستی نماز خواند، و دوگانه را چهارگانه بجا آورد سپس روی به مردم کرد و گفت اگر می‌خواهید بیشتر بخوانم!21. و دیگر از بنی امیّه امّ جمیل (حمّالة الحطب) خواهر ابی سفیان و زن ابی لهب است که قرآن در ذمّ او صریح است، و از میان بنی هاشم ابولهب را او به مخالفت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ وادار ساخت. و از اولاد عبدشمس عتبة بن ربیعه برادرزاده امیه است که در جنگ بدر سردار سپاه مشرکین بود و با پسرش ولید به دست یگانه سرباز راه توحید، علی ‌علیه السّلام‌ کشته شدند22 و این عتبه جد مادری معاویه است، و برادرش شیبه نیز در جنگ بدر به دست جناب حمزه کشته شد. -------------------------------------------------------------------------------- 1 نهایة الارب، ص 79. 2 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 456 و 467 النصائح الکافیة ص 115 - راجع به ذکوان و شبهه‌ای که در نسب او است عقاد نیز داستانی در ابوالشهداء، ص 47 از دغفل نسّابه نقل می‌کند که صریحاً در حضور معاویه او را از قریش نفی نمود. بنابراین شبهه‌ای نیست که ذکوان یا ولدالزنا بوده یا غلامی بوده که او را امیه پسر خود خوانده. 3 النزاع و التخاصم، ص 21. (*) و ما رؤیایی که به تو ارائه دادیم، نبود جز برای آزمایش و امتحان مردم و درختی که به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذکر این آیات عظیم آنها را می‌ترسانیم و لیکن برآنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید. 5 الدر المنثور، ج 4، ص 191 - شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 444 و ج 4، ص 6 = =تاریخ الخلفاء، ص 9. تفسیر نیشابوری تفسیر سوره قدر. مجمع البیان، ص 6، ص 424. 6 النصایح الکافیة، ص 110. 7 النصایح الکافیة، ص 110. السیرة الحلبیة، ج 1، ص 355. 8 النصایح الکافیة، ص 110. 9 به کتاب النصایح الکافیة، ص 111 و الغدیر ج 8 رجوع شود. 10 النزاع و التخاصم، ص 24. السیرة الحلبیه، ج 1 از جبیر بن مطعم از رسول خدا بدون واسطه پدرش روایت کرده و ظاهراً همین صحیح است مگر آنکه راوی حدیث اول پسر مطعم بن عبیده بلوی باشد والله اعلم. 11 حیاة الحیوان، ج 1، ص 194: لغت جزور. 12 الغدیر، ج 8، ص 248. سیره حلبیه، ج 1، ص 354. 13 سیره ابن هشام، ج 2، ص 25. 14 سیره حلبیه، ج 1، ص 354. اسدالغابه، ج 2، ص 34. و از حاکم در مستدرک، ج 4، ص 381 نیز نقل شده. 15 کنز العمال، ج 6، ص 39، ح 90. 16 حیاة الحیوان، ج 1، ص 62 و ج 2، ص 399. 17 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 444. اسد الغابه، ج 2، ص 34. سیره ابن هشام، ج 1، ص 354. سیره حلبیه، ج 1، ص 353 و 354. حیاة الحیوان، ج 1، ص 62 و ج 2، ص 399. 18 النصایح الکافیة، ص 114. 19 السیرة الحلبیه، ج 1، ص 353. سیره ابن هشام، ج 2، ص 356. الکامل، ج 2، ص 50. (*) سوره حجرات، آیه6. برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتابهای تفسیر مراجعه کنید. 21 اسدالغابه، ج 5، ص 91. 22 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 411. منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ق
عنوان سوال:

منظور از بنی امیه چه کسانی است؟


پاسخ:

بنی‌امیّه
چنانچه قلقشندی می‌گوید1 بنی‌امیّه نام چند بطن از عرب است که یکی از آنها همین بنی‌امیّه معروف می‌باشد که بطنی از قریش شمرده شده‌اند به این نسب (بنی‌امیّه بن عبد شمس بن عبد مناف).

بنی‌امیّه در میزان اخلاق
بنی‌امیّه از نظر اخلاق بی‌مایه و فاقد ارزش بودند، در جاهلیت و اسلام به حبّ دنیا و شهوات و التذاذ جنسی، افراط در خوشگذرانی و تجمل و پرخوری و ناز پروری، سور پرستی، کاخ نشینی و عصبیت فامیلی موصوف و معروف بودند.

عقّاد در کتاب (معاویة بن ابی سفیان فی المیزان) در فصل (خلیقه امویة) با شواهد تاریخی ثابت کرده که بنی‌امیّه در این اوصاف ممتاز بوده و به نظر او با اینکه خود از اهل سنت است عثمان و عمر بن عبدالعزیز نیز از این میزان خارج نبوده‌اند.

نسب بنی‌امیّه
در نسب بنی‌امیّه و پاره‌ای از افراد مشهورشان سخن بسیار است. آنچه که در ردّ نسبت بنی امیّه به قریش گفته شده، اینست که: امیّه بنده‌ای رومی بود، عبد شمس او را خرید و به رسم عرب در جاهلیت او را پسر خود خواند و استشهاد می‌کنند به کلام امیر المؤمنین ‌علیه السّلام‌ در یکی از نامه‌هایش به معاویه که فرمود:

(لَیْسَ اُمَیَّةُ کَهاشِم، وَلا حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِب، وَلا اَبُوسُفْیانُ کَاَبی طالِب، وَلاَ الْمُهاجِرُ کَالطَلیقِ، وَلاَ الصَّریحُ کَاللَصِیق)

نه امیّه با هاشم قابل قیاس است و نه حرب با عبدالمطلب و نه ابوسفیان با ابوطالب و نه کسی که (در راه خدا) هجرت کرده با کسی که با اسلام جنگیده و بعد از اسارت آزاد شده; و نه کسی که نسبش صریح و روشن است با کسی که نسبش معلوم نیست و به قبیله‌ای چسبانده شده، قابل مقایسه است!.

به تصریح دانشمندانی مانند محمد عبده مصری در شرح نهج البلاغه، صریح، کسی را گویند که صحیح النسب باشد، و لصیق، کسی است که بیگانه باشد و او را به فامیل و قبیله‌ای چسبانده باشند و امیّه مرد بدنامی بود که متعرض زنان می‌شد، و به فحشاء و زنا معروف بود، و همانکس است که بعد از محکومیت به ده سال جلاء وطن و ترک مکه، به شام رفت و در آنجا ده سال ماند، و در آنجا با زن یهودیه شوهرداری زنا کرد و آن زن در فراش شوهرش که یهودی بود پسری آورد و امیّه او را به خود ملحق کرد و ذکوان نامید و به ابی عمرومکنی ساخت و زن خودش را در زندگی خودش به او داد، و این ذکوان پدر ابی معیط و جدّ عقبه پدر ولید بن عقبه برادر مادری عثمان است2.

نفیل بن عبدالعزی در محاکمه عبدالمطلب با حرب پسر امیّه و جدّ معاویه به حرب گفت:

اَبُوکَ مُعاهِرٌ وَ اَبُوهُ عَفُّ *** وَ ذادَ الْفِیلَ عَنْ بَلَد حَرام

یعنی: پدر تو امیّه مرد زنا کاری بود و پدر عبدالمطلب پاکدامن و عفیف و بود عبدالمطلب فیل را از بلد حرام دفع کرد3.

بنی‌امیّه در قرآن و حدیث
در کتب تفسیر و حدیث بطرق اهل سنت روایات متعدد از حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام و یعلی بن مره; ابن عمرو و سعید بن مسیب روایت شده که رسول اعظم صلّی الله علیه و آله در خواب دید بنی‌امیّه یکی از پس دیگری چون بوزینگان به منبرش بر می‌جهند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله غمناک شد، و پس از آن دیگر کسی او را خندان ندید.

خدا این آیه را از سوره بنی اسرائیل (آیه 60) نازل فرمود:

(وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتی اَرَیْناکَ اِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ، وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزیدُهُمْ اِلاّ طُغْیاناً کَبیراً)4

و نیز نازل شد:

(اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ...)

و سوره قدر نیز نازل گردید5.

ابن عساکر از ابی ذر روایت کرده که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: وقتی بنی امیّه به چهل تن برسند بندگان خدا را به غلامی و کنیزی می‌گیرند و مال خدا را در اموال خود وارد سازند و کتاب خدا را بکار نبندند6.

ابن منده و ابو نعیم از عمران بن جابر یمانی و ابن قامع از سالم حضرمی از پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ روایت کرده‌اند که فرمود:

(وَیْلٌ لِبَنی اُمَیَّةَ وَیْلٌ لِبَنی اُمَیَّةَ)7.

ابن مردویه از علی ‌علیه السّلام‌ روایت کرده که فرمود: در سوره محمّد ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ آیه‌ای در شأن ما و آیه‌ای در شأن بنی امیه است

(اِقْرَأ السُورَةَ مِنْ اَوَّلِها اِلی آخِرِها)

سوره را از اول تا به آخر بخوان8.

و اما روایات در مذمت بنی امیه و اینکه آنها آفت دین و آفت این امت و دشمن پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ و شجره ملعونه هستند بسیار است9.

بنی الحکم
جبیر بن مطعم از پدرش روایت کرده که خدمت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ بودیم حکم بن ابی العاصی عبور کرد، فرمود:

(وَیْلٌ لاُِمَّتی مِمّا فی صُلْبِ هذا)10.

یک تیره از بنی‌امیه، بنی الحکم و بنی‌مروان هستند. حکم عموی عثمان و عموزاده ابی‌سفیان بود و شغلش در جاهلیت اخته کردن گوسفندان بود11، و همانکسی است که به روایت عایشه، پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ به او و پدرش که جدّ عثمان بود فرمود: شما شجره ملعونه هستید12 و همان کسی است که همسایه رسول خدا و در اذیت به آن حضرت شدت و اصرار داشت13 ابن حجر و سید احمد زینی و ابن اثیر روایت کرده‌اند که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او و فرزندانش را لعن کرد14.

و در کنز العمال در حدیثی از پیغمبر روایت کرده که حکم را لعن کرد و فرمود: این مخالفت کتاب خدا و سنت پیغمبر خواهد کرد، و از صلبش دودی برآید که به آسمان برسد، بعضی از مردم گفتند: او کمتر و ذلیل‌تر از این است! فرمود: بلی و بعضی شما در آن وقت پیرو او می‌شوید!)15.

حکم بعد از اینکه به مدینه آمد و به ظاهر اسلام اختیار کرد نفاق پیشه ساخت و یک منافق تمام عیار بود، دست از اذیت و گستاخی نسبت به رسول خدا برنداشت پشت سر آن حضرت می‌رفت و هنگام نماز، پشت سر آن سرور می‌ایستاد و با ابرو و چشم و بینی و دهان و انگشتان به آن حضرت اشاره می‌کرد و جسارتها و بی‌ادبیهای دیگر که در کتابهای سیره و تاریخ، ذکر شده از او صادر می‌شد. پیغمبر اعظم ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ در حقش نفرین کرد و او به ارتعاش بدن مبتلا شد ولی دست از سوء رفتار بر نمی‌داشت، و پیغمبر چنانچه خلق و خوی مبارکش بود با او و سایر منافقین به حلم و بردباری رفتار می‌کرد و به خاطر همان اسلام صوری با آنها مدارا می‌فرمود، مع ذلک بیحیائی را از حد گذرانید، لذا چون توقفش در مدینه سبب فتنه و فساد بود پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او و فرزندانش را به طائف فرستاد.

بعد از رحلت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ عثمان نزد ابی بکر شفاعت کرد تا اجازه دهد به مدینه برگردد، پذیرفته نشد بعد از او، از عمردرخواست کرد او نیز نپذیرفت، اما وقتی خودش حکومت یافت برخلاف دستور و عمل پیغمبر و خلاف آراء مسلمانان، آنها را به مدینه برگرداند و مورد احترام قرار داد و خلعت به او پوشانید و صد هزار جایزه به او داد و سیصد هزار درهم صدقات قضاعه را که تعلق به بیت المال مسلمین داشت یکجا به او بخشید، و پسرش مروان را که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او را :

(اَلْوَزَغُ بْنُ الوَزَغ، وَالْمَلْعُونُ بنُ الْمَلْعُونِ)16

خوانده بود منشی خود قرار داد، دخترش را به او داد و پانصد هزار دینار خمس غنیمت‌های افریقا را به او بخشید و یکی از موادی که موجب شورش مسلمانان بر عثمان شد، همین عملیاتش بود که زبان اعتراض عموم را به سوی او باز کرد. احادیث و روایات در لعن حکم و اولاد او بسیار است17. هرکس بخواهد از شرح اعمال زشت و کارهای ناستوده، مظالم و جنایات حکم و مروان و خاندانشان به اسلام و مسلمین و قتل و کشتار بیگناهان و مسلط ساختن ستمکاری مانند حجاج را بر مردم، تخریب خانه کعبه و ترویج فحشاء در مدینه طیبه و اهانت به قرآن مجید و پیشنماز ساختن کنیز جنب بر جماعت مسلمین و... آگاه گردد باید به کتب تواریخ رجوع نماید.

این خاندان با این اوصاف یک تیره‌ای از قبیله بنی‌امیّه هستند و مادر حکم که بنی‌مروان را به او می‌خواندند زرقا بود که ابن اثیر و دیگران گویند از روسپیان و فواحش پرچمدار بود18.

و یکی از بنی‌امیه معاویة بن مغیرة بن العاص است که پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ او را از مدینه طرد فرمود و سه روز به او مهلت داد، و از مدینه خارج نشد تا علی ‌علیه السّلام‌ و عمار او را به فرمان پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ کشتند.

و یکی دیگر عبیدة بن سعید بن العاص است که زبیر او را در جنگ بدر کشت و دیگر عاص بن سعید است که علی ‌علیه السّلام‌ او را به قتل رسانید.

و هم ملحق به بنی‌امیّه است: عقبة بن ابی معیط که یکی از مستهزئین و از دشمنان سرسخت پیغمبر بود، و با اینکه همسایه آن حضرت بود اذیت و جسارت و بی ادبی را به نهایت رسانید، و بنا به نقل ابن هشام از بعضی، علی ‌علیه السّلام‌ او را کشت19، و پسرش ولید بن عقبه معروف است که آیه

(اِنْ جائَکُمْ فاسِقٌ...)20

درباره او نزول یافت ،و چون برادر مادری عثمان بود، عثمان سعد وقاص را از حکومت کوفه عزل و حکومت را به او داد. وقتی به کوفه آمد سعد گفت: نمی‌دانم تو در غیاب ما کسی شدی یا ما ناکس شدیم! می‌بینم شما (یعنی بنی‌امیّه) حکومت اسلام را ملک و پادشاهی می‌کنید. ولید به میگساری حرص تمام داشت صبحگاهی در مسجد کوفه در حال مستی نماز خواند، و دوگانه را چهارگانه بجا آورد سپس روی به مردم کرد و گفت اگر می‌خواهید بیشتر بخوانم!21.

و دیگر از بنی امیّه امّ جمیل (حمّالة الحطب) خواهر ابی سفیان و زن ابی لهب است که قرآن در ذمّ او صریح است، و از میان بنی هاشم ابولهب را او به مخالفت پیغمبر ‌صلّی‌الله علیه و آله وسلّم‌ وادار ساخت.

و از اولاد عبدشمس عتبة بن ربیعه برادرزاده امیه است که در جنگ بدر سردار سپاه مشرکین بود و با پسرش ولید به دست یگانه سرباز راه توحید، علی ‌علیه السّلام‌ کشته شدند22 و این عتبه جد مادری معاویه است، و برادرش شیبه نیز در جنگ بدر به دست جناب حمزه کشته شد.

--------------------------------------------------------------------------------

1 نهایة الارب، ص 79.

2 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 456 و 467 النصائح الکافیة ص 115 - راجع به ذکوان و شبهه‌ای که در نسب او است عقاد نیز داستانی در ابوالشهداء، ص 47 از دغفل نسّابه نقل می‌کند که صریحاً در حضور معاویه او را از قریش نفی نمود. بنابراین شبهه‌ای نیست که ذکوان یا ولدالزنا بوده یا غلامی بوده که او را امیه پسر خود خوانده.

3 النزاع و التخاصم، ص 21.

(*) و ما رؤیایی که به تو ارائه دادیم، نبود جز برای آزمایش و امتحان مردم و درختی که به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذکر این آیات عظیم آنها را می‌ترسانیم و لیکن برآنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید.

5 الدر المنثور، ج 4، ص 191 - شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 444 و ج 4، ص 6 = =تاریخ الخلفاء، ص 9. تفسیر نیشابوری تفسیر سوره قدر. مجمع البیان، ص 6، ص 424.

6 النصایح الکافیة، ص 110.

7 النصایح الکافیة، ص 110. السیرة الحلبیة، ج 1، ص 355.

8 النصایح الکافیة، ص 110.

9 به کتاب النصایح الکافیة، ص 111 و الغدیر ج 8 رجوع شود.

10 النزاع و التخاصم، ص 24. السیرة الحلبیه، ج 1 از جبیر بن مطعم از رسول خدا بدون واسطه پدرش روایت کرده و ظاهراً همین صحیح است مگر آنکه راوی حدیث اول پسر مطعم بن عبیده بلوی باشد والله اعلم.

11 حیاة الحیوان، ج 1، ص 194: لغت جزور.

12 الغدیر، ج 8، ص 248. سیره حلبیه، ج 1، ص 354.

13 سیره ابن هشام، ج 2، ص 25.

14 سیره حلبیه، ج 1، ص 354. اسدالغابه، ج 2، ص 34. و از حاکم در مستدرک، ج 4، ص 381 نیز نقل شده.

15 کنز العمال، ج 6، ص 39، ح 90.

16 حیاة الحیوان، ج 1، ص 62 و ج 2، ص 399.

17 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 444. اسد الغابه، ج 2، ص 34. سیره ابن هشام، ج 1، ص 354. سیره حلبیه، ج 1، ص 353 و 354. حیاة الحیوان، ج 1، ص 62 و ج 2، ص 399.

18 النصایح الکافیة، ص 114.

19 السیرة الحلبیه، ج 1، ص 353. سیره ابن هشام، ج 2، ص 356. الکامل، ج 2، ص 50.

(*) سوره حجرات، آیه6. برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتابهای تفسیر مراجعه کنید.

21 اسدالغابه، ج 5، ص 91.

22 شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 411.

منبع :
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ق





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین