تضاد دیدگاه وهابیت با اهل سنت در اقامه عزای امام حسین (ع) سلفیون و وهابی ها به دنبال اعتقادات فاسد و بی اساس خود ، هر گونه اقامه مصائب و عزاداری و گریه و نوحه سرایی برای اولیاء الهی و حتی اهل بیت ع را از مظاهر شرک و بدعت و حرام می دانند . توهم ایشان این است که برگزاری مجالس عزاداری کاری است که در گذشته و در زمان صحابه یا مسلمین صدر اسلام ، نبوده و امروزه توسط برخی از مسلمانان ابداع شده است . به دنبال این عقیده فاسد ایشان حتی اقامه عزای امام حسین ع در روز عاشورا را بدعت دانسته و نه تنها ان روز را به احترام سبط رسول الله ص ، عزاداری نمی کنند بلکه صراحتا ان روز را روز عید و جشن و شادی معرفی کرده و دیگران را نیز به این کار فرا می خوانند . همان بدعتی که بنی امیه پس از شهادت ان حضرت در روز عاشورا ، پایه گذاری کردند و اینک فرزندان همان نسل ان را ادامه می دهند . اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوا امیه و ابن آکلة الکباد اللعین بن اللعین .... قسمتی از زیارت عاشورا اگر چه وهابیت خود را شاخه ای از اهل سنت و پیرو مذهب احمد بن حنبل معرفی می کنند . لکن لازم است تا ما با دیدگاه اهل سنت در مورد عزاداری ابا عبد الله و برپایی مجالس عزا و ماتم در روز عاشورا اشنا شویم تا به تضاد اعتقادات اهل سنت با وهابیت پی ببریم . در اینجا یک نمونه را ذکر می کنیم ابن کثیر در البدایه و النهایه می نویسد : در زمان ناصر ( حاکم حلب ) در خواست شد که در روز عاشورا مصائب کربلا برای مردم بازگو برگردد . سبط ابن جوزی بر فراز منبر قرار گرفت و به مدت طولانی سکوت کرد ، سپس عمامه خود را از سر برداشت و به شدت گریست . ان گاه با گریه این اشعار را خواند ویل لمن شفعاؤه خصماء والصور فی نشر الخلائق ینفخ لا بد ان ترد القیامه فاطم و قمیصها بدم الحسین ملطخ ترجمه اشعار : وای بر کسانی که شفیعان ان ها در صحرای محشر و در روز قیامت ان گاه که در صور دمیده می شود ، با انان دشمن شوند ناگزیر روز قیامت فاطمه س با پیراهنی که اغشته به خون فرزندش جسین ع است وارد صحرای محشر خواهد شد . سپس از منبر پایین امد و با گریه به طرف محل سکونت خویش رفت ...1 در پایان لازم است این نکته را هم متذکر شویم که اگر امروزه شنیده می شود که برخی از اهل سنت نیز در موضوع اقامه عزا و مصیبت ، کلام و سخن وهابیت را تکرار می کنند ، به جهت تاثیر پذیری ایشان از تبلیغات فراوان سلفیون در حرمت و شرک بودن عزاداری است و الا سیره و روش اهل ست چنانچه از متون تاریخی به دست می اید ، بر اقامه عزا و مصیبت برای بزرگان خود و ... دلالت دارد که ان شاء الله در موضوعات دیگری بدانها اشاره شده و خواهد شد . 1- البدایه و النهایه، ج 13، ص 227
تضاد دیدگاه وهابیت با اهل سنت در اقامه عزای امام حسین (ع)
سلفیون و وهابی ها به دنبال اعتقادات فاسد و بی اساس خود ، هر گونه اقامه مصائب و عزاداری و گریه و نوحه سرایی برای اولیاء الهی و حتی اهل بیت ع را از مظاهر شرک و بدعت و حرام می دانند .
توهم ایشان این است که برگزاری مجالس عزاداری کاری است که در گذشته و در زمان صحابه یا مسلمین صدر اسلام ، نبوده و امروزه توسط برخی از مسلمانان ابداع شده است .
به دنبال این عقیده فاسد ایشان حتی اقامه عزای امام حسین ع در روز عاشورا را بدعت دانسته و نه تنها ان روز را به احترام سبط رسول الله ص ، عزاداری نمی کنند بلکه صراحتا ان روز را روز عید و جشن و شادی معرفی کرده و دیگران را نیز به این کار فرا می خوانند .
همان بدعتی که بنی امیه پس از شهادت ان حضرت در روز عاشورا ، پایه گذاری کردند و اینک فرزندان همان نسل ان را ادامه می دهند .
اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوا امیه و ابن آکلة الکباد اللعین بن اللعین ....
قسمتی از زیارت عاشورا
اگر چه وهابیت خود را شاخه ای از اهل سنت و پیرو مذهب احمد بن حنبل معرفی می کنند . لکن لازم است تا ما با دیدگاه اهل سنت در مورد عزاداری ابا عبد الله و برپایی مجالس عزا و ماتم در روز عاشورا اشنا شویم تا به تضاد اعتقادات اهل سنت با وهابیت پی ببریم .
در اینجا یک نمونه را ذکر می کنیم
ابن کثیر در البدایه و النهایه می نویسد :
در زمان ناصر ( حاکم حلب ) در خواست شد که در روز عاشورا مصائب کربلا برای مردم بازگو برگردد . سبط ابن جوزی بر فراز منبر قرار گرفت و به مدت طولانی سکوت کرد ، سپس عمامه خود را از سر برداشت و به شدت گریست .
ان گاه با گریه این اشعار را خواند
ویل لمن شفعاؤه خصماء والصور فی نشر الخلائق ینفخ
لا بد ان ترد القیامه فاطم و قمیصها بدم الحسین ملطخ
ترجمه اشعار :
وای بر کسانی که شفیعان ان ها در صحرای محشر و در روز قیامت ان گاه که در صور دمیده می شود ، با انان دشمن شوند
ناگزیر روز قیامت فاطمه س با پیراهنی که اغشته به خون فرزندش جسین ع است وارد صحرای محشر خواهد شد .
سپس از منبر پایین امد و با گریه به طرف محل سکونت خویش رفت ...1
در پایان لازم است این نکته را هم متذکر شویم که اگر امروزه شنیده می شود که برخی از اهل سنت نیز در موضوع اقامه عزا و مصیبت ، کلام و سخن وهابیت را تکرار می کنند ، به جهت تاثیر پذیری ایشان از تبلیغات فراوان سلفیون در حرمت و شرک بودن عزاداری است و الا سیره و روش اهل ست چنانچه از متون تاریخی به دست می اید ، بر اقامه عزا و مصیبت برای بزرگان خود و ... دلالت دارد که ان شاء الله در موضوعات دیگری بدانها اشاره شده و خواهد شد .
1- البدایه و النهایه، ج 13، ص 227
- [سایر] فرق وهابیت با اهل سنت چیست؟
- [سایر] اهل سنت با وهابیت چه اختلافاتی دارند؟
- [سایر] فرق وهابیت و اهل سنت چیست؟
- [سایر] آیا اهل سنت با وهابیون فرق می کنند؟
- [سایر] آیا وهابیت مورد تایید بزرگان اهل سنت است؟
- [سایر] وهابیت در مورد اهل سنت چه نظری دارند؟
- [سایر] وهابیت و اهل سنت در مورد رضاع چه نظری دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت و وهابیت صلوات می فرستند؟
- [سایر] نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟
- [سایر] آیا از اهل سنت و وهابیت کسی شیعه شده است؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.