اگر شیعه حق است چرا مظلوم است؟ دانشجوی گرامی مگر مظلومیت دلیل بر ناحقی است؟ اتفاقا قریب به اتفاق موارد کسانی که مظلوم هستند بر حق هستند، آیا مظلومیت و تنهایی پیامبران الهی دلیل بر به ناحق بودن آنهاست؟ پیامبر اکرم که سیزده سال در مکه در اوج مظلومیت به سر برد بر ناحق بود؟ یا مسلمانان که در صدر اسلام با مظلومیت شدیدی روبرو شدند بر نا حق بودند؟ آیا امیرالمومنین و اولاد مطهرش که مظلومترین افراد در خلقت هستند ناحق بودند؟ جورج جرداق مسیحی می نویسد: (شیعه دارای دو عاطفه بارز و قوی است که مرجع ادبیات حماسی شیعه هستند: عاطفه خشم و عاطفه حزن و اندوه. خشم آنها برای این است که معتقدند حقشان را به ظلم و عداوت غصب کرده اند. خشم شدید، آنها را وادار کرده است که در هجو غاصبان و بیان حق خود و شرح ستمگری های دشمن و توجیه عقاید خویش و... به اندازه کافی و رسا سخن بگویند. حزن و اندوه آنها از این جهت، بسیار شد که دولت اموی و عباسی تا توانستند نسبت به آنها سختگیری کردند و برای آنها قتلگاه های بسیار ترتیب دادند و هنوز خونی نخشکیده بود که خون دیگری جاری می شد. در کشتار هم تنوعطلب و طالب تفنن بودند. گردن زدن، به دار آویختن، آتش زدن و خاکستر به باد دادن و کشتن تدریجی به وسیله محرومیت از نور و هوا و آب و غذا در کنج زندانها، انواع مرگ هایی بود که برای شیعیان مظلوم ترتیب داده بودند. اینها و خیلی کمتر از اینها برای جاری کردن اشک و آتش زدن قلب، کافی هستند و زبان گنگ را به سخن درمی آوردند، تا چه رسد به اینکه این مصیبتها برای کسانی واقع شود که دارای روح انقلابی و زبان گویا و بیان رسا هم باشند. نخستین قتلگاه را در کربلا برای حسین و خاندانش درست کردند. به دنبال آن، قصایدی گویا و سخنانی سوزان و خطابه های خونین به یاد خونهایی که بر زمین ریخته شده و پیکرهایی که در خاک و خون غلتیده بود، به وجود آمد... به دنبال ماجرای خونین کربلا ماجراهای خونین دیگری هم روی داد... هرگاه عاطفه خشم تحریک می شد، ترانه های غم و اشک، سروده می شد. در ادبیات شیعه، هم نیرو نهفته است هم ضعف، هم نرمی است هم درشتی. خشم، ادبیات انقلابی و حماسی آفریده و خون، ادبیات و وفا و محبت.)[1] در حقیقت اساس مظلومیت شیعه، مظلومیت اسلام و قرآن است. اگر قرآن مظلوم واقع نمی شد، تشیع هم دستخوش ظلم و ستم نمی شد. مظلومیت تشیع، زاییده مظلومیت عترت است. همان عترتی که در حدیث متواتر ثقلین که اهل حدیث بر صدور آن، اتفاق نظر دارند، همتای قرآن معرفی شده و بر جدایی ناپذیری آنها از یکدیگر تا قیام قیامت، تأکید شده است.[2] اگر قرآن که ثقل اکبر است مهجور و متروک نمی شد، عترت هم گرفتار مظلومیت نمی شد و اگر عترت که همان ثقل اصغر است آسیب نمی دید، شیعه هم مظلوم واقع نمی شد و طی تاریخی طولانی که جورج جرداق تنها به دوران خلافت اموی و عباسی محدودش کرده، خشم و اشک را به هم نمی آمیخت و برای مظلومان نوحه سرائی نمیکرد و بر سر ظالمان فریاد نمی کشید و حماسه نمی سرود. قرآن کریم در ذیل آیاتی که صحنه قیامت را توصیف کرده اند، می گوید: (وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً)[3] (پیامبر (در روز قیامت) می گوید: پروردگارا، قوم من این قرآن را مهجور و متروک ساختند.) جالب است که نمی گوید: (امت من)، بلکه می گوید: (قوم من). یعنی همانهایی که با پیغمبر قومیت داشتند و دم از انتساب و خویشاوندی می زدند مانند بنی امیه و بنی عباس و قریش و اعراب بیشتر لطمه زدند و با مهجور کردن قرآن، زمینه مهجوریت عترت و مهجوریت تشیع که همان اسلام راستین است و مظلومیت شیعه را فراهم ساختند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: (أنا أول وافد علی العزیز الجبّار یوم القیامه و کتابُه و اهل بیتی ثم امتی ثم أسالهم ما فعله بکتابِ الله و بأهل بیتی)[4]، (من و قرآن و اهل بیتم اولین کسانی هستیم که در روز قیامت به پیشگاه خداوند بار مییابیم، سپس امت من بار می یابد. آنگاه سؤال می کنم که با قرآن و اهل بیتم چه کردند). مضمون حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام این است که اگر آل ابوبکر و عمر و بنی امیه و اولاد طلحه و زبیر از قرآن فاصله نمی گرفتند و به ابطال سنن و تعطیل احکام روی نمی آوردند، هرگز به خلافت دست نمی یافتند؛ چرا که قرآن، مانع ضلالت و کوری و لغزش و سرگردانی و هلاکت است. (و ما عدل أحد من القرآن إلا الی النار) هیچ کس از قرآن عدول نکرد، مگر اینکه در آتش جهنم فرو غلتید.[5] معاویه بن ابوسفیان در نامه ای به مظلوم ترین مظلومان تاریخ و مولای متقیان و امیرمؤمنان می نویسد: تو همان هستی که مانند شتر مهار کرده می راندند تا از تو بیعت بگیرند و از این رهگذر، پایه های خلافت خود را مستحکم سازند. حضرت در پاسخ وی نوشت: (و قلت: انی کنت أقادُ کما یُقاد الجمل المخشوش حتی أبایع ولعمر الله لقد أردت ان تذُمَ فمدحتَ و ان تفضحَ فافتضحتَ و ما علی المسلم من غضاضه فی أن یکون مظلوماً ما لم یکن شاکا فی دینه ولا مرتابا أبیتینه)[6]؛ (و گفتی: مرا مانند شتری که چوب در بینیش کرده و می کشند، کشان کشان به سوی مسند خلیفه می بردند تا از من به زور، بیعت بستانند. به خدای لایزال سوگند که خواستی مرا نکوهش کنی، ولی ستایش کردی و خواستی رسوایم کنی، ولی خودت رسوا شدی (چرا که اقرار کردی که از من به زور و ستم بیعت گرفته اند و من به طیب خاطر و از روی آزادی و اختیار، بیعت نکرده ام.) بر مسلمانی که در دینش گرفتار شک و شبهه نباشد و در یقین و باورش دستخوش تردید نگردد، نقص و عیبی نیست که مظلوم واقع شود.) آری آنان که مظلوم اهداف بلند و ایده ها و آرمان های خداپسندانه خویشند، همواره سرافراز و راست قامت تاریخند و ننگ و رسوایی و سرافکندگی از آن کسانی است که بر آنها ظلم و ستم روا داشته اند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: (یا علی، ابشر بالسعاده، فانک مظلوم بعدی و مقتول)[7]، (یا علی، مژده باد تو را به سعادت و خوشبختی، چرا که بعد از من مظلوم و مقتول خواهی بود.) در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام چنین میخوانیم: (اللهم صل علی محمد و اهل بیته المظلومین)[8]، (خدایا، بر محمد و خاندان مظلومش درود فرست.) و نیز میخوانیم: (السلام علی المؤمنین الذین قاموا بامره و وازروا أولیاء الله و خافوا بخوفهم.)[9]، (سلام بر مؤمنانی که به امر خدا به پای خاستند و اولیای او را یاری کردند و به خوف آنها بیمناک شدند.) و نیز می خوانیم: (اللهم و ادخل علی قتله انصار و رسولک و علی قتله امیرالمؤمنین و علی قتله الحسن و الحسین و علی قتله انصارالحسن و الحسین و قتله من قتل فی ولایه آل محمد اجمعین عذاباً الیماً...)[10]، (خدایا، بر قاتلان یاران پیامبرت و بر قاتلان امیرالمؤمنین و بر قاتلان حسین و یاران آنها و بر قاتلان کسانی که در ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله کشته شده اند، عذابی دردناک نازل فرما.) مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام آنقدر گسترده و جان گداز است که خود فرمود: (مازلت مظلوماً منذ ولدتنی أمی)[11]، (از آن روزی که مادرم مرا به دنیا آورد، مظلوم بودم.) و به دنبال آن ادامه داد: (حتی برادرم عقیل هرگاه دچار چشم درد می شد، می گفت: تا در چشم علی داوا نریزید، در چشم من دوا نریزید. با اینکه چشم درد نداشتم، در چشمم دوا می ریختند.)[12] حضرتش فرمود: (کنت حسب أن الأمراء یظلمون الناس فاذا الناس یظلمون الأمراء.)[13]، (گمان می کردم که امرا و زمامداران به مردم ظلم می کنند. اکنون می بینیم که مردم به زمامداران ظلم می کنند.) پیامبر گرامی اسلام درباره زهرای مرضیه فرمود: (او اولین کسی است که از اهل بیتم به من ملحق می شود. او نزد من می آید در حالی که محزون، دل شکسته و مغموم، مغصوب و مقتول است.[14] سپس فرماید: (اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذلل من أذلَّها و خلد فی نارک من ضرب جنبیها حتی ألقت ولدها.)[15]، (خدایا، کسی که به او ستم کرده، لعنت کن و کسی که حقش را غصب کرده، کیفر ده و کسی که بر پهلوهایش ضربه وارد کرده و سبب انداخته شدن فرزندش شده، در آتش جهنم مخلد ساز.) اگر بخواهیم از این نمونه ها ذکر کنیم، مثنوی هفتاد من بلکه هفتصد من کاغذ شود. تنها خواستیم شاهد و نمونههایی برای آنچه آن نویسنده مسیحی لبنانی ذکر کرده، بیاوریم، تا جایگاه تاریخی شیعه و رهبرانش در قبال حکام جور و عالمان جیره خوار در بارها معلوم گردد. نکته ظریف مظلومیت شیعه و رهبرانش همواره به خاطر ستم ستیزی و مخالفت با جباران و ستم پیشگانی بوده است که هرگز برای حقوق انسان ها ارزشی قائل نبوده و جز طغیان و غصب و نهب اموال مردم و خونریزی و جنایت، راه و رسمی نداشته اند. ستم ستیزی آنها به گونه ای بود که احساسات خفته را بیدار می کرد و کاخ فرعونی بیدادگران را می لرزاند. کمیت اسدی شاعر حماسی شیعه درباره هشام و بنی مروان می گفت: (هنگامی که بر چوب ها (منبرها) سوارند، به صواب سخن می گویند و هنگامی که از چوب ها فرو می آیند، به خطا عمل می کنند)[16] امویان تلاش می کردند تا شعله حماسه های جاویدان این شاعر پر جنب و جوش شیعه را خاموش کنند، اما او میگفت: (هرگز به آنها اعتنایی ندارم و از خشم این فرومایگان بیمناک نیستم. اگر هم بمیرم، سرفرازیم در این است که با جهل یا تجاهل نمرده ام).[17] امویان همواره او را تهدید به انتقام می کردند و مخصوصاً یزید بن عبدالملک که بیش از همه تشنه خون او بود و او می گفت: (هان ای یزید، تا می توانی همچون ابرهای انبوه تولید رعد و برق کن. این رعد و برق ها به من زیانی وارد نمیکنند.)[18] [1] . امام علی صدای عدالت انسانیت، جلد ششم: علی و قومیت عربی ترجمه دکتر احمد بهشتی، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1351، صفحه 193، 194. [2] . (أنی تارک فیک الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکم بهمالن تضلوا ابداً) بحارالانوار، 2/ 226 و 5-21 و 23/109 و 113 و 118 و 126 و 133 و 145 و 147 و 25/237 و 35/184 و 36/331 و 338 و 37/186. [3] . الفرقان/ 33. [4] . تفسیر نورالثقلین 4/13. [5] . همان، صفحه 13 و 14. [6] . نهج البلاغه نامه 28. [7] . بحارالانوار، 38/103. [8] . مفاتیح الجنان، محدث قمی، صفحه 600 (انتشارات آستان قدس رضوی). [9] . همان، صفحه 602. [10] . همان، صفحه 604 و 605. [11] . بحارالانوار، 27/62. [12] . همان و قریب به همین مضمون، 41/5. [13] . همان، 41/5. [14] . همان، 43/173. [15] . همان. [16] . علی و قومیت عربی (پیشین)، صفحه 194. [17] . همان، صفحه 95. [18] . همان، (ارعد و ابرق یا یزید فما وعیدک لی بضائر)
اگر شیعه حق است چرا مظلوم است؟
دانشجوی گرامی مگر مظلومیت دلیل بر ناحقی است؟ اتفاقا قریب به اتفاق موارد کسانی که مظلوم هستند بر حق هستند، آیا مظلومیت و تنهایی پیامبران الهی دلیل بر به ناحق بودن آنهاست؟
پیامبر اکرم که سیزده سال در مکه در اوج مظلومیت به سر برد بر ناحق بود؟ یا مسلمانان که در صدر اسلام با مظلومیت شدیدی روبرو شدند بر نا حق بودند؟ آیا امیرالمومنین و اولاد مطهرش که مظلومترین افراد در خلقت هستند ناحق بودند؟
جورج جرداق مسیحی می نویسد: (شیعه دارای دو عاطفه بارز و قوی است که مرجع ادبیات حماسی شیعه هستند: عاطفه خشم و عاطفه حزن و اندوه. خشم آنها برای این است که معتقدند حقشان را به ظلم و عداوت غصب کرده اند. خشم شدید، آنها را وادار کرده است که در هجو غاصبان و بیان حق خود و شرح ستمگری های دشمن و توجیه عقاید خویش و... به اندازه کافی و رسا سخن بگویند. حزن و اندوه آنها از این جهت، بسیار شد که دولت اموی و عباسی تا توانستند نسبت به آنها سختگیری کردند و برای آنها قتلگاه های بسیار ترتیب دادند و هنوز خونی نخشکیده بود که خون دیگری جاری می شد. در کشتار هم تنوعطلب و طالب تفنن بودند. گردن زدن، به دار آویختن، آتش زدن و خاکستر به باد دادن و کشتن تدریجی به وسیله محرومیت از نور و هوا و آب و غذا در کنج زندانها، انواع مرگ هایی بود که برای شیعیان مظلوم ترتیب داده بودند. اینها و خیلی کمتر از اینها برای جاری کردن اشک و آتش زدن قلب، کافی هستند و زبان گنگ را به سخن درمی آوردند، تا چه رسد به اینکه این مصیبتها برای کسانی واقع شود که دارای روح انقلابی و زبان گویا و بیان رسا هم باشند. نخستین قتلگاه را در کربلا برای حسین و خاندانش درست کردند. به دنبال آن، قصایدی گویا و سخنانی سوزان و خطابه های خونین به یاد خونهایی که بر زمین ریخته شده و پیکرهایی که در خاک و خون غلتیده بود، به وجود آمد... به دنبال ماجرای خونین کربلا ماجراهای خونین دیگری هم روی داد... هرگاه عاطفه خشم تحریک می شد، ترانه های غم و اشک، سروده می شد. در ادبیات شیعه، هم نیرو نهفته است هم ضعف، هم نرمی است هم درشتی. خشم، ادبیات انقلابی و حماسی آفریده و خون، ادبیات و وفا و محبت.)[1]
در حقیقت اساس مظلومیت شیعه، مظلومیت اسلام و قرآن است. اگر قرآن مظلوم واقع نمی شد، تشیع هم دستخوش ظلم و ستم نمی شد. مظلومیت تشیع، زاییده مظلومیت عترت است. همان عترتی که در حدیث متواتر ثقلین که اهل حدیث بر صدور آن، اتفاق نظر دارند، همتای قرآن معرفی شده و بر جدایی ناپذیری آنها از یکدیگر تا قیام قیامت، تأکید شده است.[2]
اگر قرآن که ثقل اکبر است مهجور و متروک نمی شد، عترت هم گرفتار مظلومیت نمی شد و اگر عترت که همان ثقل اصغر است آسیب نمی دید، شیعه هم مظلوم واقع نمی شد و طی تاریخی طولانی که جورج جرداق تنها به دوران خلافت اموی و عباسی محدودش کرده، خشم و اشک را به هم نمی آمیخت و برای مظلومان نوحه سرائی نمیکرد و بر سر ظالمان فریاد نمی کشید و حماسه نمی سرود.
قرآن کریم در ذیل آیاتی که صحنه قیامت را توصیف کرده اند، می گوید: (وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً)[3] (پیامبر (در روز قیامت) می گوید: پروردگارا، قوم من این قرآن را مهجور و متروک ساختند.) جالب است که نمی گوید: (امت من)، بلکه می گوید: (قوم من). یعنی همانهایی که با پیغمبر قومیت داشتند و دم از انتساب و خویشاوندی می زدند مانند بنی امیه و بنی عباس و قریش و اعراب بیشتر لطمه زدند و با مهجور کردن قرآن، زمینه مهجوریت عترت و مهجوریت تشیع که همان اسلام راستین است و مظلومیت شیعه را فراهم ساختند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: (أنا أول وافد علی العزیز الجبّار یوم القیامه و کتابُه و اهل بیتی ثم امتی ثم أسالهم ما فعله بکتابِ الله و بأهل بیتی)[4]، (من و قرآن و اهل بیتم اولین کسانی هستیم که در روز قیامت به پیشگاه خداوند بار مییابیم، سپس امت من بار می یابد. آنگاه سؤال می کنم که با قرآن و اهل بیتم چه کردند).
مضمون حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام این است که اگر آل ابوبکر و عمر و بنی امیه و اولاد طلحه و زبیر از قرآن فاصله نمی گرفتند و به ابطال سنن و تعطیل احکام روی نمی آوردند، هرگز به خلافت دست نمی یافتند؛ چرا که قرآن، مانع ضلالت و کوری و لغزش و سرگردانی و هلاکت است. (و ما عدل أحد من القرآن إلا الی النار) هیچ کس از قرآن عدول نکرد، مگر اینکه در آتش جهنم فرو غلتید.[5]
معاویه بن ابوسفیان در نامه ای به مظلوم ترین مظلومان تاریخ و مولای متقیان و امیرمؤمنان می نویسد: تو همان هستی که مانند شتر مهار کرده می راندند تا از تو بیعت بگیرند و از این رهگذر، پایه های خلافت خود را مستحکم سازند.
حضرت در پاسخ وی نوشت: (و قلت: انی کنت أقادُ کما یُقاد الجمل المخشوش حتی أبایع ولعمر الله لقد أردت ان تذُمَ فمدحتَ و ان تفضحَ فافتضحتَ و ما علی المسلم من غضاضه فی أن یکون مظلوماً ما لم یکن شاکا فی دینه ولا مرتابا أبیتینه)[6]؛ (و گفتی: مرا مانند شتری که چوب در بینیش کرده و می کشند، کشان کشان به سوی مسند خلیفه می بردند تا از من به زور، بیعت بستانند. به خدای لایزال سوگند که خواستی مرا نکوهش کنی، ولی ستایش کردی و خواستی رسوایم کنی، ولی خودت رسوا شدی (چرا که اقرار کردی که از من به زور و ستم بیعت گرفته اند و من به طیب خاطر و از روی آزادی و اختیار، بیعت نکرده ام.) بر مسلمانی که در دینش گرفتار شک و شبهه نباشد و در یقین و باورش دستخوش تردید نگردد، نقص و عیبی نیست که مظلوم واقع شود.)
آری آنان که مظلوم اهداف بلند و ایده ها و آرمان های خداپسندانه خویشند، همواره سرافراز و راست قامت تاریخند و ننگ و رسوایی و سرافکندگی از آن کسانی است که بر آنها ظلم و ستم روا داشته اند.
پیامبر گرامی اسلام فرمود: (یا علی، ابشر بالسعاده، فانک مظلوم بعدی و مقتول)[7]، (یا علی، مژده باد تو را به سعادت و خوشبختی، چرا که بعد از من مظلوم و مقتول خواهی بود.) در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام چنین میخوانیم: (اللهم صل علی محمد و اهل بیته المظلومین)[8]، (خدایا، بر محمد و خاندان مظلومش درود فرست.) و نیز میخوانیم: (السلام علی المؤمنین الذین قاموا بامره و وازروا أولیاء الله و خافوا بخوفهم.)[9]، (سلام بر مؤمنانی که به امر خدا به پای خاستند و اولیای او را یاری کردند و به خوف آنها بیمناک شدند.) و نیز می خوانیم: (اللهم و ادخل علی قتله انصار و رسولک و علی قتله امیرالمؤمنین و علی قتله الحسن و الحسین و علی قتله انصارالحسن و الحسین و قتله من قتل فی ولایه آل محمد اجمعین عذاباً الیماً...)[10]، (خدایا، بر قاتلان یاران پیامبرت و بر قاتلان امیرالمؤمنین و بر قاتلان حسین و یاران آنها و بر قاتلان کسانی که در ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله کشته شده اند، عذابی دردناک نازل فرما.)
مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام آنقدر گسترده و جان گداز است که خود فرمود: (مازلت مظلوماً منذ ولدتنی أمی)[11]، (از آن روزی که مادرم مرا به دنیا آورد، مظلوم بودم.) و به دنبال آن ادامه داد: (حتی برادرم عقیل هرگاه دچار چشم درد می شد، می گفت: تا در چشم علی داوا نریزید، در چشم من دوا نریزید. با اینکه چشم درد نداشتم، در چشمم دوا می ریختند.)[12]
حضرتش فرمود: (کنت حسب أن الأمراء یظلمون الناس فاذا الناس یظلمون الأمراء.)[13]، (گمان می کردم که امرا و زمامداران به مردم ظلم می کنند. اکنون می بینیم که مردم به زمامداران ظلم می کنند.)
پیامبر گرامی اسلام درباره زهرای مرضیه فرمود: (او اولین کسی است که از اهل بیتم به من ملحق می شود. او نزد من می آید در حالی که محزون، دل شکسته و مغموم، مغصوب و مقتول است.[14] سپس فرماید: (اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذلل من أذلَّها و خلد فی نارک من ضرب جنبیها حتی ألقت ولدها.)[15]، (خدایا، کسی که به او ستم کرده، لعنت کن و کسی که حقش را غصب کرده، کیفر ده و کسی که بر پهلوهایش ضربه وارد کرده و سبب انداخته شدن فرزندش شده، در آتش جهنم مخلد ساز.)
اگر بخواهیم از این نمونه ها ذکر کنیم، مثنوی هفتاد من بلکه هفتصد من کاغذ شود. تنها خواستیم شاهد و نمونههایی برای آنچه آن نویسنده مسیحی لبنانی ذکر کرده، بیاوریم، تا جایگاه تاریخی شیعه و رهبرانش در قبال حکام جور و عالمان جیره خوار در بارها معلوم گردد.
نکته ظریف
مظلومیت شیعه و رهبرانش همواره به خاطر ستم ستیزی و مخالفت با جباران و ستم پیشگانی بوده است که هرگز برای حقوق انسان ها ارزشی قائل نبوده و جز طغیان و غصب و نهب اموال مردم و خونریزی و جنایت، راه و رسمی نداشته اند.
ستم ستیزی آنها به گونه ای بود که احساسات خفته را بیدار می کرد و کاخ فرعونی بیدادگران را می لرزاند. کمیت اسدی شاعر حماسی شیعه درباره هشام و بنی مروان می گفت: (هنگامی که بر چوب ها (منبرها) سوارند، به صواب سخن می گویند و هنگامی که از چوب ها فرو می آیند، به خطا عمل می کنند)[16]
امویان تلاش می کردند تا شعله حماسه های جاویدان این شاعر پر جنب و جوش شیعه را خاموش کنند، اما او میگفت: (هرگز به آنها اعتنایی ندارم و از خشم این فرومایگان بیمناک نیستم. اگر هم بمیرم، سرفرازیم در این است که با جهل یا تجاهل نمرده ام).[17]
امویان همواره او را تهدید به انتقام می کردند و مخصوصاً یزید بن عبدالملک که بیش از همه تشنه خون او بود و او می گفت: (هان ای یزید، تا می توانی همچون ابرهای انبوه تولید رعد و برق کن. این رعد و برق ها به من زیانی وارد نمیکنند.)[18]
[1] . امام علی صدای عدالت انسانیت، جلد ششم: علی و قومیت عربی ترجمه دکتر احمد بهشتی، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1351، صفحه 193، 194.
[2] . (أنی تارک فیک الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکم بهمالن تضلوا ابداً) بحارالانوار، 2/ 226 و 5-21 و 23/109 و 113 و 118 و 126 و 133 و 145 و 147 و 25/237 و 35/184 و 36/331 و 338 و 37/186.
[3] . الفرقان/ 33.
[4] . تفسیر نورالثقلین 4/13.
[5] . همان، صفحه 13 و 14.
[6] . نهج البلاغه نامه 28.
[7] . بحارالانوار، 38/103.
[8] . مفاتیح الجنان، محدث قمی، صفحه 600 (انتشارات آستان قدس رضوی).
[9] . همان، صفحه 602.
[10] . همان، صفحه 604 و 605.
[11] . بحارالانوار، 27/62.
[12] . همان و قریب به همین مضمون، 41/5.
[13] . همان، 41/5.
[14] . همان، 43/173.
[15] . همان.
[16] . علی و قومیت عربی (پیشین)، صفحه 194.
[17] . همان، صفحه 95.
[18] . همان، (ارعد و ابرق یا یزید فما وعیدک لی بضائر)
- [سایر] چرا شیعیان خصوصاً سادات همیشه باید مظلوم باشد و عده ای حق آنها را پایمال گردانند؟
- [سایر] چرا باید از نفرین مظلوم ترسید؟
- [سایر] آیا امام حسین ع مظلوم بود؟
- [سایر] بر روی بعضی از پرچمها یا حسین مظلوم نوشته شده است . چرا بر مظلوم بودن امام بیش از دیگر صفات ایشان تأکید میشود؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام را مظلوم می گویند؟
- [سایر] چراشیعه در کشور عربستان مظلوم واقع شده اند. ؟
- [سایر] مظلومیت امام حسین علیه السلام با قیامش سازگار نیست ؟چرا مظلوم است؟
- [سایر] چرا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان بزرگترین مظلوم یاد می کنند؟
- [سایر] آقای مرادی من تازه اون عکس ها تون رو که در سفر از بحرین گرفته بودید رو دیدم الان بیشتر این مساجد و ماتم ها داره تخریب میشه نمونش همین مسجد فدک الزهرا که نمیدونم رفتید به این مسجد یا نه؟ ولی مسجد فدک الزهرا در همون روزهای فاطمیه ی اول تخریب شد تازه الان میفهمم که میگن شیعه همیشه مظلوم بوده اینجا واقعا مظلومیت شیعیان دیده میشه یادتون توی توضیحتون توی عکس های بحرین نوشته بودید( کشوری که در اون آدم احساس غربت نمیکنه) اما حالا این جا شیعیان بحرینی در کشور خودشون احساس غربت میکنن چه برسه به ما التماس دعا
- [سایر] علت این همه مظلوم نمایی بهائیان در داخل و خارج کشور و حمایت بی وقفه قدرت های استکباری و مجامع بین المللی از این فرقه چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر دسترسی به مظلوم نداشته باشد، باید با اذن حاکم شرع آنچه را بدهکار است به عنوان ردّ مظالم بدهد، و اگر مظلوم مرده است باید به وارث او بدهد، و اگر قدرت بر این کار ندارد، باید با اذن حاکم شرع، از طرف او به عنوان ردّ مظالم بدهد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در هر گوشه از جهان، مسلمانی مظلوم واقع شود و حقوق اوّلیّه او مورد تجاوز و تعدّی قرار بگیرد، بر هر فردی که ندای مظلومیّت او را میشنود، واجب است در حدّ توان کمک نماید، هر چند با اظهار همدردی باشد.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله بروجردی] کسی که زکات میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر با حجت شرعی، شیعه بودن کسی ثابت و به او زکات بدهد، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد. و در عین حال در صورتی که مصلحت شرعی ایجاب کند می توان از سهم (سبیل الله) به غیر شیعه امامی زکات داد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که زکاْ میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکاْ بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکاْ بدهد با تفصیلی که در )مسأله 1951) گذشت.
- [آیت الله علوی گرگانی] کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نیست ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکاْ فطره را بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شود، فطره بر او واجب نیست، ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه، شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.