ابراهیم زنکو کیست؟
آقای ابراهیم زنکو در سال 1969میلادی در شهر کین شازا در کونگو به دنیا آمد. ابراهیم در آغوش خانواده ای مسیحی با مذهب پروتستان و متعصب رشد کرد. کسانی که کتاب مقدس-تورات وانجیل- را خوانده اند و در عبارات آن تأمّل نموده اند، با اطمینان می دانند که در این کتاب سخنانی است که نسبت دادن آن به خدا ناممکن است. و تعبیر مقدس برای آن سزاوار نیست. به خاطر داستانهای سست و بی پایه ای که در آن وجود دارد. مسیحیان با وجود ادّعای روحانیت و زهد و ترک دنیا، می گویند نباید در کتاب مقدس هیچ گونه مناقشه ای رواداشت، بلکه باید بدان ایمان داشت. و بدون خوض در محتوای آن به تقدیسش پرداخت. ابراهیم از کودکی با این تعلیمات و امثال آن در باره ی انجیل، مأنوس بود و پدر و مادرش به او گفته بودند که اگر به کتاب مقدس بی احترامی کند و اوراق آن را پاره نماید، دچار جنّ زدگی و جنون می شود.این تعلیمات به ذهن او آویخته بود. ولی از آنجا که انسان به خاطر کنجکاوی فطری بر آن چه منع شود حریص می گردد.. او یک روز در خلوت کتاب مقدس را برداشت و چند ورق آن را پاره و مچاله کرد تا صحّت ادّعای پدر و مادر خود را ببیند. روز ها گذشت و او دچار جنون و دیوانگی نشد.، بلکه با هوش و حواس کامل به تحصیل ادامه داد تا در دو رشته ی فیزیک و ریاضی از دانشگاه کین شازا گواهی نامه گرفت. او در دوره ی ابتدایی و دبیرستان تعلیمات دینی اجباری بسیاری را گذرانده و از نزدیک و با دقّت اطلاعات خوبی نسبت به عقاید مسیحی به دست آورده بود. سؤالات بسیاری در ذهن او ایجاد شده بود که یا اصلاً جوابی برای آن نمی یافت یا جوابها غیر واضح و بسته بود. ابرهیم می گوید: خیلی سؤال می کردم و شاید آنچه بیش از هر سؤالی در ذهنم مرور می شد این بود که:( اگر خدای متعال فرزند دارد... پس زن و همسر خدا کیست؟!) و بر اساس نظریه مسیحی که مسیح را پسر خدا می داند، چنین سؤالی برای او طبیعی بود. نقطه ی تحوّل: از جمله استادانی که ابراهیم نزد آنان درس خواند، استادی مسلمان اهل سوریه بود، ابراهیم رابطه ی خود را با او عمیق کرد تا بداند نظر اسلام و مسلمانان در باره ی خدا چیست و او را چگونه تصوّر می کنند. استاد سوری شیعه و از پیروان مکتب اهل بیت (ع) بود. و مانند حشویه و مجسّمه و ... قائل به جسمانیت خدا نبود. ابراهیم شروع کرد به پرشش از استاد در باره ی خدای متعال و او اعتقاد مسلمانان به خدا و صفات و افعال او را برایش بیان کرد و مجموعه ای از کتابهای اعتقادی را نیز برای او فراهم کرد. ابراهیم پس از مطالعه ی کتابها شروع کرد به مناقشه و بحث با استاد و او هم به وی پاسخ می داد. در این زمان ابراهیم در ذهن خود آموخته های جدید را با اعتقادات قبلی خود مقایسه می کرد، تا این که برایش مسلّم شد که اعتقادات او باطل و اسلام حقّ است ، سپس در یکی از مساجد مسلمانان در کین شازا به دین اسلام و مذهب اهل بیت مشرّف گردید. ابراهیم می گوید: از امور مهمّی که در من به شدّت اثر گذاشت و مرا به قبول اسلام واداشت، مسأله ی توحید بود، بخصوص استدلال عقلی متینی که اهل بیت(ع) بدان خدا را اثبات می کنند. تشرّف او به اسلام در اواسط دهه ی هشتاد( هفده هجده سالگی او) بود. در پی آن سختیها و مصیبتهای بسیاری خصوصاً از سوی خانواده برای او فراهم شد.پدرش او را از خانه بیرون کرد، ولی او ارتباط خود با آنان را به طور کامل قطع نکرد و گه گاه به آنان سر می زد، و در این مورد به دستور دین عمل می کرد. پس از آن که معلوماتش گسترش یافت و بر مبادی و اصول اسلام ، بخصوص مبادی اهل بیت(ع) اطلاع کامل یافت، با خانواده اش باب مناظره را گشود و در باره ی اعتقاد خود و اعتقاد آنان با ایشان سخن می گفت. تا اینکه دو تن از برادرانش به دست او اسلام آوردند و نام خود را (حسین و مسلم) تغییر دانند. ابراهیم به این اکتفا نکرد و چهار تن از دوستانش را نیز به دین اسلام هدایت کرد. ابراهیم هم اکنون سال چهارم حوزه است و همچنان دروس حوزوی خود را ادامه می دهد. و در کنار آن نقش تبلغی خود را نیز ایفا می کند. آنچه تأثیر ابراهیم بر مردم را گسترده تر کرده است، اشراف او بر چهر زبان عربی، فرانسوی، انگلیسی و سواحیلی است.
عنوان سوال:

ابراهیم زنکو کیست؟


پاسخ:

آقای ابراهیم زنکو در سال 1969میلادی در شهر کین شازا در کونگو به دنیا آمد. ابراهیم در آغوش خانواده ای مسیحی با مذهب پروتستان و متعصب رشد کرد. کسانی که کتاب مقدس-تورات وانجیل- را خوانده اند و در عبارات آن تأمّل نموده اند، با اطمینان می دانند که در این کتاب سخنانی است که نسبت دادن آن به خدا ناممکن است. و تعبیر مقدس برای آن سزاوار نیست. به خاطر داستانهای سست و بی پایه ای که در آن وجود دارد. مسیحیان با وجود ادّعای روحانیت و زهد و ترک دنیا، می گویند نباید در کتاب مقدس هیچ گونه مناقشه ای رواداشت، بلکه باید بدان ایمان داشت. و بدون خوض در محتوای آن به تقدیسش پرداخت.
ابراهیم از کودکی با این تعلیمات و امثال آن در باره ی انجیل، مأنوس بود و پدر و مادرش به او گفته بودند که اگر به کتاب مقدس بی احترامی کند و اوراق آن را پاره نماید، دچار جنّ زدگی و جنون می شود.این تعلیمات به ذهن او آویخته بود. ولی از آنجا که انسان به خاطر کنجکاوی فطری بر آن چه منع شود حریص می گردد.. او یک روز در خلوت کتاب مقدس را برداشت و چند ورق آن را پاره و مچاله کرد تا صحّت ادّعای پدر و مادر خود را ببیند. روز ها گذشت و او دچار جنون و دیوانگی نشد.، بلکه با هوش و حواس کامل به تحصیل ادامه داد تا در دو رشته ی فیزیک و ریاضی از دانشگاه کین شازا گواهی نامه گرفت.
او در دوره ی ابتدایی و دبیرستان تعلیمات دینی اجباری بسیاری را گذرانده و از نزدیک و با دقّت اطلاعات خوبی نسبت به عقاید مسیحی به دست آورده بود. سؤالات بسیاری در ذهن او ایجاد شده بود که یا اصلاً جوابی برای آن نمی یافت یا جوابها غیر واضح و بسته بود.
ابرهیم می گوید: خیلی سؤال می کردم و شاید آنچه بیش از هر سؤالی در ذهنم مرور می شد این بود که:( اگر خدای متعال فرزند دارد... پس زن و همسر خدا کیست؟!) و بر اساس نظریه مسیحی که مسیح را پسر خدا می داند، چنین سؤالی برای او طبیعی بود.
نقطه ی تحوّل:
از جمله استادانی که ابراهیم نزد آنان درس خواند، استادی مسلمان اهل سوریه بود، ابراهیم رابطه ی خود را با او عمیق کرد تا بداند نظر اسلام و مسلمانان در باره ی خدا چیست و او را چگونه تصوّر می کنند. استاد سوری شیعه و از پیروان مکتب اهل بیت (ع) بود. و مانند حشویه و مجسّمه و ... قائل به جسمانیت خدا نبود. ابراهیم شروع کرد به پرشش از استاد در باره ی خدای متعال و او اعتقاد مسلمانان به خدا و صفات و افعال او را برایش بیان کرد و مجموعه ای از کتابهای اعتقادی را نیز برای او فراهم کرد. ابراهیم پس از مطالعه ی کتابها شروع کرد به مناقشه و بحث با استاد و او هم به وی پاسخ می داد.
در این زمان ابراهیم در ذهن خود آموخته های جدید را با اعتقادات قبلی خود مقایسه می کرد، تا این که برایش مسلّم شد که اعتقادات او باطل و اسلام حقّ است ، سپس در یکی از مساجد مسلمانان در کین شازا به دین اسلام و مذهب اهل بیت مشرّف گردید.
ابراهیم می گوید: از امور مهمّی که در من به شدّت اثر گذاشت و مرا به قبول اسلام واداشت، مسأله ی توحید بود، بخصوص استدلال عقلی متینی که اهل بیت(ع) بدان خدا را اثبات می کنند.
تشرّف او به اسلام در اواسط دهه ی هشتاد( هفده هجده سالگی او) بود. در پی آن سختیها و مصیبتهای بسیاری خصوصاً از سوی خانواده برای او فراهم شد.پدرش او را از خانه بیرون کرد، ولی او ارتباط خود با آنان را به طور کامل قطع نکرد و گه گاه به آنان سر می زد، و در این مورد به دستور دین عمل می کرد.
پس از آن که معلوماتش گسترش یافت و بر مبادی و اصول اسلام ، بخصوص مبادی اهل بیت(ع) اطلاع کامل یافت، با خانواده اش باب مناظره را گشود و در باره ی اعتقاد خود و اعتقاد آنان با ایشان سخن می گفت. تا اینکه دو تن از برادرانش به دست او اسلام آوردند و نام خود را (حسین و مسلم) تغییر دانند. ابراهیم به این اکتفا نکرد و چهار تن از دوستانش را نیز به دین اسلام هدایت کرد.
ابراهیم هم اکنون سال چهارم حوزه است و همچنان دروس حوزوی خود را ادامه می دهد. و در کنار آن نقش تبلغی خود را نیز ایفا می کند. آنچه تأثیر ابراهیم بر مردم را گسترده تر کرده است، اشراف او بر چهر زبان عربی، فرانسوی، انگلیسی و سواحیلی است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین