نهاد انسان، کانون دو نیروی بزرگ و عظیم (عقل و عشق) است که هر کدام از آنها در زندگی انسان نقش مهمی را بر عهده دارند، "عقل" بسان چراغ پر نوری است که در مسیر پُرپیچ و خم زندگی پرتو افکنی می‏کند. "عقل" از سنخ کشش و گرایش نیست، بلکه سامان دهی کشش‏های موجود در انسان را به عهده دارد و از کارکردهای آن حسابگری است. گرچه این واژه در اصطلاح غربی معنای دیگری یافته است و عقل در این مفهوم جز به ارقام و جمع و تفریق و سود و زیان، به چیز دیگری نمی‏اندیشد و در خدمت شهوت و خواسته های نفسانی قرار گرفته است. "عشق" عبارت است از میل و کشش و جاذبه‏ای که در طبع انسان نسبت به چیز دیگری وجود دارد. "ایمان" همان اذعان قلبی و دل سپردن است که تحقق واقعی آن در گرو تحقق دو عنصر اساسی؛ یعنی عشق و اقناع عقل میسّر می‏باشد. "قلب و دل" در عرف عام و در نوشته‏های عرفا در مقابل "عقل" قرار گرفته است بدین معنا که مراد از عقل، عقل جزئی است، نه عقل کلی. اما با رجوع به آیات قرآن، در می‏یابیم که قلب به اصطلاح قرآنی هم مرکز ادراکات حصولی و حضوری است و هم مرکز عواطف، پس مراد از آن همان روح و نفس انسان است که منشأ زندگی انسانی است نه زندگی و حیات نباتی و حیوانی. و مراد از "دل" آن گاه که "دل" در مقابل "عقل" قرار می‏گیرد، همان بُعدی از روح آدمی است که ادراکات شهودی و حضوری و عواطف و عشق از او ناشی می‏گردد.
نهاد انسان، کانون دو نیروی بزرگ و عظیم (عقل و عشق) است که هر کدام از آنها در زندگی انسان نقش مهمی را بر عهده دارند، "عقل" بسان چراغ پر نوری است که در مسیر پُرپیچ و خم زندگی پرتو افکنی میکند. "عقل" از سنخ کشش و گرایش نیست، بلکه سامان دهی کششهای موجود در انسان را به عهده دارد و از کارکردهای آن حسابگری است. گرچه این واژه در اصطلاح غربی معنای دیگری یافته است و عقل در این مفهوم جز به ارقام و جمع و تفریق و سود و زیان، به چیز دیگری نمیاندیشد و در خدمت شهوت و خواسته های نفسانی قرار گرفته است. "عشق" عبارت است از میل و کشش و جاذبهای که در طبع انسان نسبت به چیز دیگری وجود دارد. "ایمان" همان اذعان قلبی و دل سپردن است که تحقق واقعی آن در گرو تحقق دو عنصر اساسی؛ یعنی عشق و اقناع عقل میسّر میباشد. "قلب و دل" در عرف عام و در نوشتههای عرفا در مقابل "عقل" قرار گرفته است بدین معنا که مراد از عقل، عقل جزئی است، نه عقل کلی. اما با رجوع به آیات قرآن، در مییابیم که قلب به اصطلاح قرآنی هم مرکز ادراکات حصولی و حضوری است و هم مرکز عواطف، پس مراد از آن همان روح و نفس انسان است که منشأ زندگی انسانی است نه زندگی و حیات نباتی و حیوانی. و مراد از "دل" آن گاه که "دل" در مقابل "عقل" قرار میگیرد، همان بُعدی از روح آدمی است که ادراکات شهودی و حضوری و عواطف و عشق از او ناشی میگردد.
- [سایر] در مورد تفاوت عقل "حسابگر" و دل (و ایمان و عشق) توضیح دهید.
- [سایر] رابطه بین عشق و عقل چگونه است ؟
- [سایر] چگونه می توان عشق به امام زمان علیه السلام را در دل مردم زنده کرد؟
- [سایر] چگونه عشق به حضرت فاطمه را آنطور که شایسته ایشان است در دل جای دهیم؟
- [سایر] آیا زنان از نظر عقل و ایمان ناقص هستند؟
- [سایر] چگونه عشق به حضرت زهرا(س) را آن طور که شایسته ایشان است در دل جای دهیم؟
- [سایر] شبهه: نظریه ایمانگرایی مانع ورود عقل در حوزه ایمان دینی می شود.
- [سایر] شبهه: نظریه ایمانگرایی مانع ورود عقل در حوزه ایمان دینی می شود.
- [سایر] ایمانگرایی را تعریف کنید دلایل ایمانگرایان برای ممانعت از ورود عقل در حوزة ایمان دینی چیست؟
- [سایر] شما چگونه جوانی را که به اسلام ایمان دارد اما از رحمت خداوند ناامید است راهنمایی می کنید؟ آیا با عقل می توان خدا را اثبات کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در روایات آمده است دایه ای را باید برای طفل انتخاب کرد که دارای عقل و ایمان و عفت و صورت نیکو باشد و از گرفتن دایه کم عقل یا غیرمؤمنه یا بدصورت و کج خلق یا زنازاده خودداری شود و همچنین از انتخاب دایه ای که بچه او از زنا به دنیا آمده و شیرش شیر زنازاده است پرهیز شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همه شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند: عقل، ایمان، حلال زادگی و عدالت. ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] همة شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ایمان حلال زادگی و عدالت . ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست اگر چه در نمازهای دیگر برای خودشان جائز است .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله اردبیلی] شرایط صحّت اعتکاف عبارتند از: 1 (اسلام)؛ پس اعتکاف از غیر مسلمان صحیح نیست و (ایمان) شرط قبول آن است. 2 (عقل). 3 (قصد قربت)؛ پس اگر نیّت کسی برای غیر خدا باشد، اعتکاف او صحیح نیست. 4 (روزه گرفتن)؛ پس اگر شخصی به هر دلیل نتواند روزه بگیرد، اعتکاف او صحیح نیست. 5 (ماندن سه روز در مسجد)؛ پس اگر کمتر بماند یا قصد کند که کمتر بماند، اعتکاف او صحیح نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند، دوازده امامی، و دارای عقل و عفت و صورت نیکو باشد، و مکروه است کم عقل یا غیر دوازده امامی یا بد صورت، یا بدخلق، یا زنازاده باشد، و نیز مکروه است دایهای بگیرند که شیرش از بچهای است که از زنا به دنیا آمده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است دایه ای که برای طفل می گیرند دوازده امامی و دارای عقل و عفت و صورت نیکو باشد و مکروه است کم عقل یا بد صورت یا بد خلق یا زنا زاده باشد و نیز مکروه است دایه ای بگیرند که بچه ای که دارد از زنا بدنیا امده باشد
- [آیت الله نوری همدانی] مستحّب است دایه ای که برای طفل می گیرند ، دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد و مکروه است کم عقل یا بد صورت ، یا بد خُلق ، یا زنازاده باشد و نیز مکروه است زنی را دایه بگیرند که شیرش از بچّه ای است که از زنا به دنیا آمده است . مسائل متفرقه شیر دادن :
- [آیت الله بروجردی] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند، دوازده امامی و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد و مکروه است کم عقل، یا غیر دوازده امامی، یا بد صورت، یا بد خلق، یا زنا زاده باشد و نیز مکروه است دایهای بگیرند که بچهای که دارد از زنا به دنیا آمده باشد.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند، دوازده امامی و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد و مکروه است زن کم عقل یا غیر دوازده امامی یا بد صورت یا بد خلق یا زنازداه، کودک را شیر بدهد و نیز مکروه است دایهای بگیرند که بچّهای که دارد از راه زنا به دنیا آمده باشد.