تدریجی بودن دین امری است که تابع توان فکری و روحی انسان از یکسو و نیازها و ابتلاءات دنیوی و اجتماعی او از سوی دیگر است. از این رو چون بشر اولیه توان فکری لازم را نداشته است، نمی‌‏توانسته معارف اعصار بعد را دریافت کند و هکذا بشر قبل از بعثت رسول الله(ص) توان فکری و معنوی لازم برای تعالیم ایشان را نداشته‌اند. چنانچه بشر اولیه که به صورت خانواده‌ای می‌‏زیسته‌‏اند و نیازی به زندگی اجتماعی و ارتباطات آن نداشته‌‏اند، توان فهم و نیازی به دریافت تعالیم و احکام اجتماعی برایشان متصور نبوده است؛ و زندگی اجتماعی محدود قبل از اسلام، نیازی به این تعالیم گسترده احساس نمی‌کرده‌‏اند. از این رو آموزش و تعالیم مافوق فکر و توان آنها و نیز احکام غیر لازم آنها، امری لغو و عبث، بلکه تعلّم و تفهیم آنها تکلیف بمالایطاق است. لکن پس از سیر لازم جوامع و تعالی فکری و روحی بشر، قوانین و معارفی در اختیار او نهاده شد که تا روز قیامت، بر آن مدار می‌‏تواند مدارج ترقی و تعالی دنیوی و اخروی خود را بپیماید.
چرا دین کامل به طور دفعی و یکجا ارسال نشد و اساساً چه ضرورتی برای تدریجی بودن وجود داشته است؟!
تدریجی بودن دین امری است که تابع توان فکری و روحی انسان از یکسو و نیازها و ابتلاءات دنیوی و اجتماعی او از سوی دیگر است. از این رو چون بشر اولیه توان فکری لازم را نداشته است، نمیتوانسته معارف اعصار بعد را دریافت کند و هکذا بشر قبل از بعثت رسول الله(ص) توان فکری و معنوی لازم برای تعالیم ایشان را نداشتهاند. چنانچه بشر اولیه که به صورت خانوادهای میزیستهاند و نیازی به زندگی اجتماعی و ارتباطات آن نداشتهاند، توان فهم و نیازی به دریافت تعالیم و احکام اجتماعی برایشان متصور نبوده است؛ و زندگی اجتماعی محدود قبل از اسلام، نیازی به این تعالیم گسترده احساس نمیکردهاند. از این رو آموزش و تعالیم مافوق فکر و توان آنها و نیز احکام غیر لازم آنها، امری لغو و عبث، بلکه تعلّم و تفهیم آنها تکلیف بمالایطاق است. لکن پس از سیر لازم جوامع و تعالی فکری و روحی بشر، قوانین و معارفی در اختیار او نهاده شد که تا روز قیامت، بر آن مدار میتواند مدارج ترقی و تعالی دنیوی و اخروی خود را بپیماید.
- [سایر] نزول دفعی یا تدریجی قرآن ؟
- [سایر] نزول قرآن چه صورت بوده است؟ دفعی یا تدریجی؟
- [سایر] دقیقاً چه مدت از نزول دفعی و تدریجی قرآن گذشته است؟
- [سایر] با توجّه به نزول دفعی قرآن، چرا پیامبر (ص) در بعضی از موارد منتظر نزول تدریجی میشد؟
- [سایر] با توجّه به نزول دفعی قرآن، چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بعضی از موارد منتظر نزول تدریجی میشد؟
- [سایر] ارسال پیامبران چه ضرورتی دارد؟ چرا خداوند عقل انسان را کامل نکرده است تا به پیامبر نیازمند نباشد؟
- [سایر] آیا دین به عنوان یک هدف مستقل به سیاست پرداخته است یا در حدّ ضرورتی که زمینه سعادت اخروی باشد؟
- [سایر] اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی، پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع و از او تقلید شود؟
- [سایر] با سلام 1- نزولی دفعی قرآن در چه سالی بوده است ؟ 2- با وجود اینکه فلسفه تجدید نبوت کامل کردن دین قبلی است و با این حساب دین مسیحیت از آیین حضرت ابراهیم کامل تر بوده است پس چرا پیامبر اسلام قبل از بعثت خود را پیرو حضرت ابراهیم می داند ؟
- [سایر] فلسفه ارسال انبیاء به جا و صحیح می باشد و غرض آن روشن است. اما چرا پس از پیامبر خاتم(ص) امامان(ع) آمدند؟ چرا همان روند ارسال انبیاء ادامه نیافت یا این که چرا زودتر امامان(ع) نیامدند و سلسله امامت آغاز نشد؟ نمی توانم در خصوص شروع امامت به دلیل قانع کننده ای برسم. فکر می کنم اصلا نیاز نبود.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند ناچار است با تیمم نماز بخواند چنانچه بداند عذر او تا اخر وقت باقی است می تواند در اول وقت نماز بخواند ولی اگر احتمال دهد که عذر او از بین می رود باید صبر کند تا عذرش بر طرف شود و چنانچه عذر او بر طرف نشد در اخر وقت نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند واجبات نماز را انجام دهد بلکه اگر برای مستحبات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت وقت دارد می تواند تیمم کند و نماز را با ان مستحبات به جا اورد و در عذرهای دیگر غیر از موارد تیمم اگر ان عذر تقیه باشد جایز است اول وقت نماز بخواند و اعاده لازم نیست هر چند در اثنای وقت عذرش بر طرف شود و در غیر تقیه اگر احتمال بدهد که عذر او باقی باشد جایز است اول وقت نماز بخواند ولی چنانچه در اثنای وقت عذرش بر طرف گردد لازم است اعاده نماید
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.