سؤال شما دارای صورت ها و فرض های متعدد بوده که به اجمال هر یک را جدا گانه بیان خواهیم کرد: 1. اعتقاد نداشتن به پیامبران(ص) در سؤال شما اگر به این معناست که در حال تحقیق و مطالعه دقیق و عمیق است و یا به معنای کم توجهی و سهل انگاری است (نه این که حقیقتا منکر باشد) که در این صورت با در اختیار قرار دادن کتاب های علمی پیرامون اثبات پیامبران، به ایشان و یا برقراری ارتباط با عالمان دینی، اعتقاد راسخ به قبول پیامبران (ص) حاصل می شود. 2. قبول نداشتن پیامبران، از روی عناد و لجاجت است، که به طور کلی باید گفت: اگر عدم اعتقاد او به پیامبران و خصوصا پیامبر اسلام، با آگاهی و از روی عناد و لجاجت باشد در این صورت اگر از پدر و مادر مسلمان، یا یکی از آنها متولد شده و بعد از رشد و بلوغ مرتد شده (مرتد فطری)، یا اگر از پدر و مادر کافر متولد شده است اما بعد از بلوغ مسلمان و مجددا کافر شده باشد (مرتد ملی)، ازدواج با مرتد و کافر باطل است و برای جداشدن هم نیاز به طلاق ندارد.[1] البته در یک تحلیل دقیق تر باید گفت که در این صورت ادامه زندگی شما با او دارای صورت های زیر است: الف. قبل از ازدواج همسرتان مرتد بوده است، این ازدواج باطل است[2]. ب. اگر بعد از ازدواج و قبل از انجام عمل مقاربت مرتد شده، از همان لحظه ارتداد، ازدواج باطل می شود[3]. ج. اگر بعد از ازدواج و بعد از انجام عمل مقاربت مرتد شده، در این صورت به اندازه عده طلاق مهلت داده می شود که اگر توبه کرد، ازدواج باقی بوده و در غیر این صورت، ازدواج باطل است و عده طلاق نیز اگر حامله باشد به وضع حمل و الا سه ماه است.[4] 3. اگر خصوص پیامبر اسلام را قبول ندارد، ولی پیامبران دیگر را قبول دارد؛ یعنی یهودی یا مسیحی است این ازدواج از مصادیق ازدواج دائم با غیر مسلمان بوده که از نظر اکثر فقهای اسلام باطل است.[5] [1] امام خمینی، استفتائات، ج 3، ازدواج با کافر و مشرک، ص 128 به بعد ،سؤالات 132تا 137. [2] امام خمینی،‌تحریر الوسیلة، ج 2، ص 254، موسسه نشر الاسلامی، حوزه علمیه قم، بی تا. [3] حر عاملی،‌ محمد حسن، ‌وسائل الشیعة، ج 28، ص 323؛ ح 2، ص 324؛ ح 3،‌ موسسة آل البیت الاحیاء التراث، 1412 مکتبة الاسلامیة 1366؛ نجفی یزدی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 30، ص 47. [4] امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 286، انتشارات دارالعلم، 1374، ه ش. [5] حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعة، ج 2، ص 533؛ ح 2، ص 534، ح 4، موسسة آل البیت لاحیاأ التراث 1412. برای مطالعه بیشتر به سؤال 842 (سایت: 913) مراجعه کنید.
اگر همسر انسان خدا را قبول، ولی پیامبران را قبول نداشته باشد چه باید کرد و باید متذکر شوم که ایشان انسان بسیار خوبی هستند.
سؤال شما دارای صورت ها و فرض های متعدد بوده که به اجمال هر یک را جدا گانه بیان خواهیم کرد: 1. اعتقاد نداشتن به پیامبران(ص) در سؤال شما اگر به این معناست که در حال تحقیق و مطالعه دقیق و عمیق است و یا به معنای کم توجهی و سهل انگاری است (نه این که حقیقتا منکر باشد) که در این صورت با در اختیار قرار دادن کتاب های علمی پیرامون اثبات پیامبران، به ایشان و یا برقراری ارتباط با عالمان دینی، اعتقاد راسخ به قبول پیامبران (ص) حاصل می شود. 2. قبول نداشتن پیامبران، از روی عناد و لجاجت است، که به طور کلی باید گفت: اگر عدم اعتقاد او به پیامبران و خصوصا پیامبر اسلام، با آگاهی و از روی عناد و لجاجت باشد در این صورت اگر از پدر و مادر مسلمان، یا یکی از آنها متولد شده و بعد از رشد و بلوغ مرتد شده (مرتد فطری)، یا اگر از پدر و مادر کافر متولد شده است اما بعد از بلوغ مسلمان و مجددا کافر شده باشد (مرتد ملی)، ازدواج با مرتد و کافر باطل است و برای جداشدن هم نیاز به طلاق ندارد.[1] البته در یک تحلیل دقیق تر باید گفت که در این صورت ادامه زندگی شما با او دارای صورت های زیر است: الف. قبل از ازدواج همسرتان مرتد بوده است، این ازدواج باطل است[2]. ب. اگر بعد از ازدواج و قبل از انجام عمل مقاربت مرتد شده، از همان لحظه ارتداد، ازدواج باطل می شود[3]. ج. اگر بعد از ازدواج و بعد از انجام عمل مقاربت مرتد شده، در این صورت به اندازه عده طلاق مهلت داده می شود که اگر توبه کرد، ازدواج باقی بوده و در غیر این صورت، ازدواج باطل است و عده طلاق نیز اگر حامله باشد به وضع حمل و الا سه ماه است.[4] 3. اگر خصوص پیامبر اسلام را قبول ندارد، ولی پیامبران دیگر را قبول دارد؛ یعنی یهودی یا مسیحی است این ازدواج از مصادیق ازدواج دائم با غیر مسلمان بوده که از نظر اکثر فقهای اسلام باطل است.[5] [1] امام خمینی، استفتائات، ج 3، ازدواج با کافر و مشرک، ص 128 به بعد ،سؤالات 132تا 137. [2] امام خمینی،تحریر الوسیلة، ج 2، ص 254، موسسه نشر الاسلامی، حوزه علمیه قم، بی تا. [3] حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعة، ج 28، ص 323؛ ح 2، ص 324؛ ح 3، موسسة آل البیت الاحیاء التراث، 1412 مکتبة الاسلامیة 1366؛ نجفی یزدی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 30، ص 47. [4] امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 286، انتشارات دارالعلم، 1374، ه ش. [5] حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعة، ج 2، ص 533؛ ح 2، ص 534، ح 4، موسسة آل البیت لاحیاأ التراث 1412. برای مطالعه بیشتر به سؤال 842 (سایت: 913) مراجعه کنید.
- [سایر] دختر کدامیک از پیامبران همسر یکی از پیامبران اولوالعزم بود؟
- [سایر] ارسال پیامبران چه ضرورتی دارد؟ چرا خداوند عقل انسان را کامل نکرده است تا به پیامبر نیازمند نباشد؟
- [سایر] خداوند چگونه شیعیان را بر گفتن بسم الله متذکر می شود؟
- [سایر] تعدد پیامبران فرستاده شده از طرف خداوند برای چیست؟
- [سایر] خداوند به کدام یک از پیامبران فرزند معلولی عطا فرمود؟
- [سایر] خداوند به کدام یک از پیامبران فرزند معلولی عطا فرمود؟
- [سایر] اگر پیامبران معصومند، چرا همواره از خداوند آمرزش می خواستند؟
- [سایر] خداوند به کدام یک از پیامبران فرزند معلولی عطا فرمود؟
- [سایر] سلام؛ حکمت بیان ترک اولی از پیامبران توسط خداوند چیست؟
- [سایر] فلسفه عقیده به خدا و پیامبران و امامان چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند با عمّه یا خاله همسر خود بدون اجازه او ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان با زنی ازدواج کند، دیگر نمیتواند با زنی که آن همسر را شیر کامل داده و با مادر و مادربزرگ آن زن - اگر چه رضاعی باشند - ازدواج نماید؛ هر چند هنوز با آن همسر نزدیکی نکرده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان وصیّت کند که چیزی به کسی بدهند، در صورتی آن کس مالک آن چیز میشود که آن را قبول کند، اگرچه قبول در حالِ حیات وصیّت کننده باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان وصیت کند که چیزی مال کسی باشد و او قبول کند مالک می شود بلکه اظهر آن است که عدم رد وصیت کافی است و نیاز به قبول او نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان وصیت کند که چیزی به کسی بدهند، در صورتی زائد آن کس آن چیز را مالک میشود که بعد از مردن وصیت کننده آن را قبول کند و اگر در زمان زنده بودن او قبول نماید مالک نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [امام خمینی] اگر سر کسی حواله بدهند که بدهکار است احتیاط واجب آن است که قبول کند ولی حواله دادن سر کسی که بدهکار نیست، در صورتی صحیح است که او قبول کند و نیز اگر انسان بخواهد به کسی که جنسی بدهکار است، جنس دیگر حواله دهد، مثلًا به کسی که جو بدهکار است گندم حواله دهد، تا او قبول نکند حواله صحیح نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سر کسی حواله بدهند که بدهکار است ، احتیاط واجب آن است که قبول کند ولی حواله دادن سر کسی که بدهکار نیست ، در صورتی صحیح است که او قبول کند ، ونیز اگر انسان بخواهد به کسی که جنسی بدهکار است ؛جنس دیگر حواله دهد مثلاً به کسی که جو بدهکار است گندم حواله دهد ؛ تا او قبول نکند حواله صحیح نیست .