اگر کسی به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد.
عنوان مسئله:
اگر کسی به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- کسی که مجاز است سهم سادات را خودش بدهد چنانچه بخواهد چیزی بعنوان پیشکش و هدیه به سیّد مستحق بدهد جایز است یا خیر؟
- دست و پای مصنوعی که با چرمهای دوخته شده به بدن میبندند چه صورتی دارد؟ آیا کفّاره دارد؟
- بعضی از معلولین، طهارت از حدث اصغر برای آنها ممکن نیست، چون قوه ماسکه را از دست دادهاند، چه کنند؟
- شخصی پنج هزار تومان به عنوان سرقفلی به صاحب ملک داد تا ملکرا مالک به او اجاره دهد آیا مستأجر که سرقفلی میدهد اگر این وجه را در بین سال از ارباح مکاسب بدهد باید خمس آن را بدهد یا آن را که از قبیل مؤونه کسب است مثل اجاره دکان و خمس ندارد؟
- پختن و خوردن گوشت قربانی در این ایام تقریبا غیر ممکن است، آیا در این صورت هم خوردن واجب است؟ و اگر نخورد باید کفاره بدهد؟
- طلبهای که مشغول تحصیل علوم دینیه میباشد و شهریه میگیرد ولی پولی که از روضه خوانی و غیره به دست آورده است نیز دارد آیا این شخص واجب الحج است یا نه؟
- هرگاه شخص مطالباتی در رأس سال خمسش بعهده مردم دارد و وقت پرداخت آن رسیده است، ولی به خاطر این که خجالت میکشد مطالبه نمیکند، و یا در مطالبه آن مسامحه میکند، و یا مطالبه میکند ولی بدهکار نمیپردازد تا آن که سالش میگذرد و بالاخره درسال بعد به دستش میرسد آیا این قسمت از درآمد سال سابق حساب میشود یا از درآمد سال وصول؟
- گوسفند معینی را نذر میکند که در وقت معینی آن را در راه خیر مصرف کند قبل از این که آن وقت معین برسد آخر سال خمس او میشود آیا باید خمس این گوسفند را بدهد یا خیر؟
- اشخاصی که معتاد به کشیدن تریاک هستند و نمیتوانند ترک کنند و با این حال نمیتوانند روزه بگیرند نه ادایی و نه قضایی این طور اشخاص حکم مریض را دارند که باید برای هر روز یک مد کفاره بدهد یا این که حکم دیگری را دارند؟
- شخصی خود و فرزندان اناث و ذکورش بالغ و غیر بالغ کار میکنند و اجرت همه به دست او میآید که خرج زندگی کند و مقدار زائد از مؤونه را صرف تهیه باغ و خانه و سرمایه مینماید اکنون پس از چند سال تکلیف خمس نسبت به زائد از مؤونه چگونه است؟ در حالی که فرزندان بالغ اجرتهای خود را به عنوان هبه یا قرض و یا امانت به پدر واگذار ننموده یعنی اسمی روی آن نگذاشتهاند؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله خامنه ای] آیا چک به منزله پول نقد است به طوری که اگر بدهکار آن را به طلبکار بدهد برئ الذمّه می شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در نزاع بین بدهکار و طلبکار، بدهکار حاضر به پرداخت بدهی نیست شخصی برای جلوگیری از پیامدهای بعدی پول طلبکار را از جانب خود میدهد آیا در این صورت بدهکار برئالذمّه میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] وظیفه بدهکار در جایی که دسترسی به طلبکار ندارد چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا بدهکار می تواند مبلغی زائد بر آنچه قرض کرده است به طلبکار پرداخت نماید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مدیون هنگام پرداخت بدهی به طلبکار تذکّر ندهد که این وجه از بابت بدهی است، آیا در صورت آگاهی یا عدم توجّه طلبکار، بدهکار برئ الذمّه میشود؟
- [آیت الله سبحانی] طلبکار برای پاس کردن چک بدهکار، مخارجی را همچون هزینه دادگاه و غیره را متحمل شده است آیا می تواند این مخارج را از بدهکار بگیرد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بدهکار (مدیون) باشد و شخص طلبکار (داین) با میل خود دین خود را با دستنوشتهای همراه با گذاشتن دست روی قرآن کریم و سوگند به قرآن، به بدهکار (مدیون) ببخشد، این عمل چه حکمی دارد؟ اگر طلبکار (داین) بعداً اصل دستنوشته را بردارد و دسترسی به آن ممکن نباشد، اثبات این ادعا در دادگاه چگونه است؟ آیا دادگاه باید با اتیان سوگند موضوع بخشیدن دین را مشخص نماید؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بدهکار (مدیون) باشد و شخص طلبکار (داین) با میل خود دین خود را با دستنوشتهای همراه با گذاشتن دست روی قرآن کریم و سوگند به قرآن، به بدهکار (مدیون) ببخشد، این عمل چه حکمی دارد؟ اگر طلبکار (داین) بعداً اصل دستنوشته را بردارد و دسترسی به آن ممکن نباشد، اثبات این ادعا در دادگاه چگونه است؟ آیا دادگاه باید با اتیان سوگند موضوع بخشیدن دین را مشخص نماید؟
- [آیت الله سبحانی] با توجه به آنکه ضامن تنها مقداری که به طلبکار پرداخته می تواند به بدهکار (مضمون عنه) مراجعه کند اگر ضامن و بدهکار شرط کنند اگر ضامن با طلبکار دین را به اقل و کمتر صلح نمود بدهکار به مقدار واقعی، دین را به ضامن بپردازد که طبعاً از آنچه توافق شده افزون تر است آیا چنین شرطی صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنانچه طلبکار طلبی که دارد را به ضامن ببخشد، ضامن می تواند آن را از بدهکار بگیرد؟
مسائل مرتبط از این مرجع
- یکی از هفت چیز، کفالت را به هم میزند: اول: کفیل بدهکار را به دست طلبکار بدهد. دوّم: طلب طلبکار داده شود، سوم: طلبکار از طلب خود بگذرد، چهارم: بدهکار بمیرد. پنجم: طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند. ششم: کفیل بمیرد. هفتم: کسی که صاحب حق است بوسیله حواله یا طور دیگری حق خود را به دیگری واگذار نماید.
- اگر انسان طلبکار خود را حواله بدهد که طلب خود را از دیگری بگیرد و طلبکار قبول نماید، بعد از آن که حواله درست شد، کسی که به او حواله شده بدهکار میشود، و دیگر طلبکار نمیتواند طلبی را که دارد از بدهکار اولی مطالبه نماید.
- کفالت در صورتی صحیح است که کفیل به هر لفظی اگر چه عربی نباشد به طلبکار بگوید که من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهی به دست تو بدهم و طلبکار هم قبول نماید.
- رهن آن است که بدهکار مقداری از مال خود را نزد طلبکار بگذارد که اگر طلب او را ندهد طلبش را از آن مال به دست آورد.
- در رهن لازم نیست صیغه بخوانند و همین قدر که بدهکار مال خود را به قصد گرو، به طلبکار بدهد و طلبکار هم به همین قصد بگیرد رهن صحیح است.
- اگر طلبکار طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، باید فوراً آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است.
- هرگاه انسان در موقع ضامن شدن، بتواند طلب طلبکار را بدهد اگر چه بعد فقیر شود، طلبکار نمیتواند ضامن بودن او را به هم زند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید و همچنین است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولی طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضی شود.
- اگر کسی با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، میتواند مقداری را که ضامن شده از او مطالبه نماید، ولی اگر به جای جنسی که بدهکار بوده جنس دیگری به طلبکار او بدهد، نمیتواند چیزی را که داده از او مطالبه نماید، مثلًا اگر ده من گندم بدهکار باشد و ضامن ده من برنج بدهد، نمیتواند برنج را از او مطالبه نماید، امّا اگر خودش راضی شود که برنج بدهد اشکال ندارد.
- کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست، به دست او بدهد و همچنین اگر کسی بر دیگری حقی داشته باشد یا ادعای حقی کند که دعوای او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که هر وقت صاحب حق یا مدعی طرف را خواست به دست او بدهد عملش را کفالت و به کسی که این طور ضامن میشود کفیل میگویند.
- اگر موقعی که باید بدهی خود را بدهد طلبکار مطالبه کند و او ندهد، طلبکار میتواند در صورتی که وکیل از طرف مالک باشد، مالی را که گرو برداشته بفروشد و طلب خود را بردارد و باید بقیه را به بدهکار بدهد، و چنانچه وکالت از مالک نداشته باشد، اگر به حاکم شرع دسترسی دارد، باید برای فروش آن از حاکم شرع اجازه بگیرد.
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند; چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده; باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ؛ چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده ؛ باید او را به دست طلبکاربدهد و یا طلب طلبکار را بپردازد .
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده است ، باید او را نزد طلبکار حاضر سازد ، یا طلب او را بپردازد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پرداخت طلب واجب باشد و کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا خود، طلب طلبکار را بدهد مگر طلبکار از طلب خود بگذرد یا آن را به دیگری انتقال دهد یا طلبکار بمیرد، یا به جهتی پرداخت بدهی، دیگر لازم نباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بزور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی به زور یا به حیله ای بدهکاررا از دست طلبکار رها کند چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد کسی که بدهکار را رها کرده باید اورا به طلبکار تسلیم کند و اگر تسلیم نکرد باید طلب او را بپردازد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . یکی از پنج چیز، کفالت را به هم می زند: اول کفیل، بدهکار را به دست طلبکار بدهد. دوم طلب طلبکار داده شود. سوم طلبکار از طلب خود بگذرد. چهارم بدهکار بمیرد. پنجم طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] یکی از پنج چیز؛ کفالت را به هم می زند: اول: کفیل؛ بدهکار را به دست طلبکار بدهد. دوم: طلب طلبکار داده شود. سوم: طلبکار از طلب خود بگذرد. چهارم: بدهکار بمیرد. پنجم: طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.