اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
عنوان مسئله:
اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- وجوهی از چند نفر به دست کسی آمده که به هیچ وجه نمیتواند به صاحبانش برساند به جهت آن که اسباب اتّهام میشود و خطر دارد و ممکن هم نیست در اموال صاحبانش به طوری که نفهمند داخل کند، آیا باید برای صاحبانش صدقه بدهد، یا راهی دیگر برای استخلاص دارد؟
- وجوهی از چند نفر به دست کسی آمده که به هیچ وجه نمیتواند به صاحبانش برساند به جهت آن که اسباب اتّهام میشود و خطر دارد و ممکن هم نیست در اموال صاحبانش به طوری که نفهمند داخل کند، آیا باید برای صاحبانش صدقه بدهد، یا راهی دیگر برای استخلاص دارد؟
- در کتاب (انیس التُجّار) نراقی قدس سره در احکام نقد و نسیه میفرماید: هر گاه کسی حقّی در ذمّه دیگری داشته باشد خواه مبیع باشد، یا قیمت چیزی که به او فروخته، جایز نیست که آن را تأخیر بیندازد تا مدّت معیّنی به شرط آن که قدری از آن چه میخواهد زیادتر بگیرد، در صورتی که عمرو باید آن وجه را فی الحال بدهد و در صورتی که عمرو باید وجه را بعد از یک ماه بدهد جایز نیست که زید او را دو ماه مهلت دهد که آن پول را قدری زیادتر بگیرد (74) و محل ابتلا اینست که مقروض در این دو فرع اگر به طلبکار بگوید: مبلغ معیّنی فی الحال به تو میبخشم و در ضمن این هبه شرط میکنم که مطالبه خود راتا مدّت معلوم ساقط نمایی و از من مطالبه ننمایی، داین هم قبول نماید. آیا این هبه و شرط جایز است، یا حکم در فرع مذکور تفاوت دارد و اگر رأس موعد و حلول طلب مدیون هبه به شرط را عمل نکرد، بلکه وجهی به داین بدهد و خواهش کند که یک ماه دیگر مهلت بدهد داین هم قبول کند، چگونه خواهد بود؟
- شخصی وکیل شده در طلاق زوجه زیدی و زوج و یا وکیل زوج نمیتوانند به دست آورند که زوجه در چه وقت پاک است تا او را طلاق دهند اگر وکیل زوج چند طلاق به فاصله چند روز بدهد علم اجمالی به این که یکی از این طلاقها در پاکی واقع شده کافیست یا خیر؟ و اگر چند طلاق به فاصله داده و تاریخ آن طلاقها را ضبط نمود و بعد معلوم شد یکی از آن طلاقها در پاکی واقع شده کافی خواهد بود یا نه؟
- زیدی از عمروی طلبی دارد، مثلاً: یکصد تومان به موعد سی روز و همین زید یکصد تومان بدهی دارد به بکری به موعد سی روز، میخواهد آن تمسّک طلبِ خود را بدهد به بکر در مقابل بدهی خود که بکر رأس موعد وجه را از عمرِو مدیون به زید دریافت نماید. آیا رضایت عمرو مدیون شرط صحّت این عمل زید است یا خیر؟ و بدون قبول بلکه اطّلاع عمرو حواله انجام میگیرد یا خیر؟ و اصلاً این قسم معامله که امروز رایج بازار است صورتی دارد یا خیر؟ و اگر اختلاف باشد بین مدّت و مبلغِ طلب و بین مدّت و مبلغ بدهی، مثلاً: شخصی بدهی دارد به زیدی سیصد تومان موعد یک ماه و طلب دارد از دو نفر، از یکی صد تومان موعد 25 روز و از دیگری دویست تومان 33 روز، جایز است که این دو تمسّک طلب مزبور را بدهد به آن زید طلبکار در مقابل سیصد تومان طلبش که موعد یک ماه بوده یا خیر؟ توضیح آن که: این اختلاف مدّت و مبلغ را حساب میکند از قرار تنزیل هر تومانی در یک ماه صد دینار و مدّت و مبلغ را کم و زیاد میکند.
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بدهکار (مدیون) باشد و شخص طلبکار (داین) با میل خود دین خود را با دستنوشتهای همراه با گذاشتن دست روی قرآن کریم و سوگند به قرآن، به بدهکار (مدیون) ببخشد، این عمل چه حکمی دارد؟ اگر طلبکار (داین) بعداً اصل دستنوشته را بردارد و دسترسی به آن ممکن نباشد، اثبات این ادعا در دادگاه چگونه است؟ آیا دادگاه باید با اتیان سوگند موضوع بخشیدن دین را مشخص نماید؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بدهکار (مدیون) باشد و شخص طلبکار (داین) با میل خود دین خود را با دستنوشتهای همراه با گذاشتن دست روی قرآن کریم و سوگند به قرآن، به بدهکار (مدیون) ببخشد، این عمل چه حکمی دارد؟ اگر طلبکار (داین) بعداً اصل دستنوشته را بردارد و دسترسی به آن ممکن نباشد، اثبات این ادعا در دادگاه چگونه است؟ آیا دادگاه باید با اتیان سوگند موضوع بخشیدن دین را مشخص نماید؟
- [آیت الله بهجت] دِینی نزد حاکم شرع ثابت شده، اما دسترسی به بدهکار نبوده است. حاکم شرع مالی از بدهکار را برای طلبکار توقیف کرده است، ولی شخص ثالثی مدّعی شده که مال معیّنِ توقیف شده ملک وی بوده که به عاریه و امانت نزد بدهکار بوده است و طلب کار مدعی است مال بدهکار بوده است. تکلیف چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در قرض مدت دار، چنانچه بدهکار قبل از رسیدن مدت بدهی خود را بدهد آیا طلبکار باید قبول کند؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا چک به منزله پول نقد است به طوری که اگر بدهکار آن را به طلبکار بدهد برئ الذمّه می شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در نزاع بین بدهکار و طلبکار، بدهکار حاضر به پرداخت بدهی نیست شخصی برای جلوگیری از پیامدهای بعدی پول طلبکار را از جانب خود میدهد آیا در این صورت بدهکار برئالذمّه میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا بدهکار می تواند مبلغی زائد بر آنچه قرض کرده است به طلبکار پرداخت نماید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مدیون هنگام پرداخت بدهی به طلبکار تذکّر ندهد که این وجه از بابت بدهی است، آیا در صورت آگاهی یا عدم توجّه طلبکار، بدهکار برئ الذمّه میشود؟
- [آیت الله سبحانی] طلبکار برای پاس کردن چک بدهکار، مخارجی را همچون هزینه دادگاه و غیره را متحمل شده است آیا می تواند این مخارج را از بدهکار بگیرد؟
- [آیت الله سبحانی] با توجه به آنکه ضامن تنها مقداری که به طلبکار پرداخته می تواند به بدهکار (مضمون عنه) مراجعه کند اگر ضامن و بدهکار شرط کنند اگر ضامن با طلبکار دین را به اقل و کمتر صلح نمود بدهکار به مقدار واقعی، دین را به ضامن بپردازد که طبعاً از آنچه توافق شده افزون تر است آیا چنین شرطی صحیح است؟
مسائل مرتبط از این مرجع
- کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست به دست او بدهد و به کسی که این طور ضامن میشود، کفیل میگویند.
- هر وقت بدهکار بدهی خود را بدهد، طلبکار باید قبول نماید.
- اگر موقعی که باید بدهی خود را بدهد، طلبکار مطالبه کند و او ندهد، طلبه کار میتواند مالی را که گرو برداشته بفروشد و طلب خود را بردارد و باید بقیه را به بدهکار بدهد، ولی اگر به حاکم شرع دسترسی دارد، باید برای فروش آن از حاکم شرع اجازهی بگیرد.
- اگر انسان طلبکار خود را حواله بدهد که طلب خود را از دیگری بگیرد و طلبکار قبول نماید، بعد از آن که حواله درست شد، کسی که به او حواله شده بدهکار میشود و دیگر طلبکار نمیتواند طلبی را که دارد از بدهکار اوّلی مطالبه نماید.
- یکی از پنج چیز کفالت را به هم میزند:اوّل:کفیل بدهکار را به دست طلبکار بدهد.دوم:طلب طلبکار داده شود.سوم:طلبکار از طلب خود بگذرد.چهارم:بدهکار بمیرد.پنجم:طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.
- کفالت در صورتی صحیح است که کفیل به هر لفظی اگر چه عربی نباشد به طلبکار بگوید:که من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهی به دست تو بدهم و طلبکار هم قبول نماید.
- رهن آن است که بدهکار مقداری از مال خود را نزد طلبکار بگذارد که اگر طلب او را ندهد، طلبش را از آن مال به دست آورد.
- اگر کسی با اجازهی بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، میتواند مقداری را که ضامن شده از او مطالبه نماید، ولی اگر به جای جنسی که بدهکار بوده جنس دیگری به طلبکار او بدهد، نمیتواند چیزی را که داده از او [بدهکار] مطالبه نماید، مثلاً اگر ده مَن گندم بدهکار باشد و ضامن ده مَن برنج بدهد، نمیتواند برنج را از او [بدهکار] مطالبه نماید، امّا اگر خودش راضی شود که برنج بدهد، اشکال ندارد.
- در رهن لازم نیست صیغه بخوانند و همین قدر که بدهکار مال خود را به قصد گرو، به طلبکار بدهد و طلبکار هم به همین قصد بگیرد، رهن صحیح است.
- اگر طلبکار طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، باید فوراً آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است.
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند; چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده; باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ؛ چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده ؛ باید او را به دست طلبکاربدهد و یا طلب طلبکار را بپردازد .
- [امام خمینی] اگر کسی به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده است ، باید او را نزد طلبکار حاضر سازد ، یا طلب او را بپردازد .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بزور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پرداخت طلب واجب باشد و کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا خود، طلب طلبکار را بدهد مگر طلبکار از طلب خود بگذرد یا آن را به دیگری انتقال دهد یا طلبکار بمیرد، یا به جهتی پرداخت بدهی، دیگر لازم نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی به زور یا به حیله ای بدهکاررا از دست طلبکار رها کند چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد کسی که بدهکار را رها کرده باید اورا به طلبکار تسلیم کند و اگر تسلیم نکرد باید طلب او را بپردازد
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی به زور بدهکاری را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار توانایی دسترسی به او را نداشته باشد واجب است او را به دست طلبکار برساند یا دین او را ادا نماید و اگر شخص یا اشخاصی قاتلی را از دست صاحبان خون بگیرند و فراری دهند حاکم شرع می تواند آن شخص یا اشخاص را زندانی کند تا قاتل را به وسیله کسان خود تحویل دهند و اگر تحویل قاتل ممکن نشود باید دیه شخص مقتول را بپردازند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . یکی از پنج چیز، کفالت را به هم می زند: اول کفیل، بدهکار را به دست طلبکار بدهد. دوم طلب طلبکار داده شود. سوم طلبکار از طلب خود بگذرد. چهارم بدهکار بمیرد. پنجم طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.