در اسلام گفته می شود خداوند قادر است. آیا خدا می تواند مانند خود را بیافریند؟ اگر بله چرا اینکار را نکرد؟ اگر نه پس چگونه قادر است؟
یکی از صفات خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران اوست. این آموزه هم در فلسفه و کلام به اثبات رسیده و تبیین گردیده و هم در قرآن بارها بدان تصریح شده است.   اما باور به قدرت بی کران الهی از دیرباز با پرسش ها و اشکالاتی روبرو بوده است. یکی از آن پرسش ها، همین پرسش حاضر است. این سنخ پرسش ها، در قالب ها و اشکال مختلفی مطرح شده اند که البته همگی مبنای واحدی داشته و معمای قدرت مطلق را بیان می دارند.   برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید انواع محالات را بررسی نمود.   محالات و امور ممتنع از یک جهت، به دو دسته تقسیم می شوند:   1- محالات عقلی   2- محالات عادی   محالات عقلی، خود دو دسته اند:   الف) محالات ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.   ب) محالات وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.   اما محالات عادی اموری هستند که وقوع آنها، تنها با نظر به قوانین معمول و شناخته شده طبیعی، نا ممکن می نماید، اما تحقق آنها ممتنع و محال نیستند. مانند تبدیل عصا به اژدها و شفا­ی بیمار، بدون دارو و دیگر معجزات،   قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند می تواند خدایی مانند خود را خلق کند، باید گفت که:   اولاً؛ قدرت چه کم و چه زیاد، چه متناهی و چه نامتناهی، به امور ممکن تعلق می گیرد و نه به محالات. و فرض آفرینش خدای دیگری که کاملاً شبیه و مانند خدای یکتاست و دارای صفات قادر مطلق، ازلی و ابدی، غنی ذاتی و بی نیاز مطلق و ... باشد، جزو محالات ذاتی است، زیرا بدون شک خدایی که با قدرت بی نهایت یکتای مطلق آفریده شود واجد صفات ذاتی خداوند نخواهد بود به تعبیری چون مخلوق یکتای ازلی و بی نیاز است نمی تواند وجودی ازلی، بی نیاز ذاتی و قادر مطلق باشد.   ثانیا؛ به حکم عقل، آفریدن خدای دیگر کاری عبث و بیهوده است و در جای خود ثابت شده که از خدای حکیم کار عبث و بیهوده صادر نمی شود.   در اینجا، ممکن است گفته شود که پس قدرت خداوند محدود شده و نمی توان قدرت او را بی­کران دانست؛ اما باید توجه داشت که عدم تعلق قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی، هیچ گونه محدودیتی برای قدرت الهی محسوب نمی گردد، زیرا این گونه امور اصولاً قابلیت ایجاد ندارند و به اصطلاح در رتبه ای پائین تر از مرتبه ای قرار دارند که قدرت به آنها تعلق گیرد. به دیگر سخن، نقصان و کاستی در اینجا به قابل باز می گردد و نه فاعل.
عنوان سوال:

در اسلام گفته می شود خداوند قادر است. آیا خدا می تواند مانند خود را بیافریند؟ اگر بله چرا اینکار را نکرد؟ اگر نه پس چگونه قادر است؟


پاسخ:

یکی از صفات خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران اوست. این آموزه هم در فلسفه و کلام به اثبات رسیده و تبیین گردیده و هم در قرآن بارها بدان تصریح شده است.   اما باور به قدرت بی کران الهی از دیرباز با پرسش ها و اشکالاتی روبرو بوده است. یکی از آن پرسش ها، همین پرسش حاضر است. این سنخ پرسش ها، در قالب ها و اشکال مختلفی مطرح شده اند که البته همگی مبنای واحدی داشته و معمای قدرت مطلق را بیان می دارند.   برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید انواع محالات را بررسی نمود.   محالات و امور ممتنع از یک جهت، به دو دسته تقسیم می شوند:   1- محالات عقلی   2- محالات عادی   محالات عقلی، خود دو دسته اند:   الف) محالات ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.   ب) محالات وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.   اما محالات عادی اموری هستند که وقوع آنها، تنها با نظر به قوانین معمول و شناخته شده طبیعی، نا ممکن می نماید، اما تحقق آنها ممتنع و محال نیستند. مانند تبدیل عصا به اژدها و شفا­ی بیمار، بدون دارو و دیگر معجزات،   قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند می تواند خدایی مانند خود را خلق کند، باید گفت که:   اولاً؛ قدرت چه کم و چه زیاد، چه متناهی و چه نامتناهی، به امور ممکن تعلق می گیرد و نه به محالات. و فرض آفرینش خدای دیگری که کاملاً شبیه و مانند خدای یکتاست و دارای صفات قادر مطلق، ازلی و ابدی، غنی ذاتی و بی نیاز مطلق و ... باشد، جزو محالات ذاتی است، زیرا بدون شک خدایی که با قدرت بی نهایت یکتای مطلق آفریده شود واجد صفات ذاتی خداوند نخواهد بود به تعبیری چون مخلوق یکتای ازلی و بی نیاز است نمی تواند وجودی ازلی، بی نیاز ذاتی و قادر مطلق باشد.   ثانیا؛ به حکم عقل، آفریدن خدای دیگر کاری عبث و بیهوده است و در جای خود ثابت شده که از خدای حکیم کار عبث و بیهوده صادر نمی شود.   در اینجا، ممکن است گفته شود که پس قدرت خداوند محدود شده و نمی توان قدرت او را بی­کران دانست؛ اما باید توجه داشت که عدم تعلق قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی، هیچ گونه محدودیتی برای قدرت الهی محسوب نمی گردد، زیرا این گونه امور اصولاً قابلیت ایجاد ندارند و به اصطلاح در رتبه ای پائین تر از مرتبه ای قرار دارند که قدرت به آنها تعلق گیرد. به دیگر سخن، نقصان و کاستی در اینجا به قابل باز می گردد و نه فاعل.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین