برخی احکام و مسائل، ویژه مردان است و مسائل دیگری ویژه زنان؛ مانند: ارث، حجاب، نفقه، ولایت و سرپرستی کودکان. برای تعیین جنسیت، ملاک ها و معیارهای گوناگونی از سوی پزشکان و روان پزشکان پیشنهاد شده است که برخی از آنها از این قرار است: 1. وضعیت کروموزومی شخص، 2. میزان هورمون های مردانه یا زنانه، 3. عامل روانی و روحی، 4. اندام های تناسلی. آنچه در فقه اسلامی مطرح شده و مورد اتفاق و اجماع فقیهان شیعه است، ملاک اخیر است، و اساساً جنسیت بر اساس (اندام تناسلی) است. در افراد تراجنسیتی ( Transsexual )، معیار جنسیت، همان ظاهر جسمانی شخص است. در افرادی که دارای جنسیت پنهان هستند، ملاک جنسیت، همان واقع و نفس الامر است. و هرگاه فردی به صورت کامل، تغییر جنسیت داده باشد، احکام شرعی و وظایف دینی وی، بر اساس جنسیت فعلی شخص خواهد بود. در مورد افراد دو جنسی (خنثی ها) باید دید جنسیت غالب وی چیست. اگر دارای جنسیت غالب مردانه باشد مرد بوده، و گرنه زن است. چنان چه فرد، دو جنسی کامل (خنثای مشکل) باشد، جنسیت وی مبهم است و در احکام و مسائل شرعی باید احتیاط نماید.
برخی احکام و مسائل، ویژه مردان است و مسائل دیگری ویژه زنان؛ مانند: ارث، حجاب، نفقه، ولایت و سرپرستی کودکان. برای تعیین جنسیت، ملاک ها و معیارهای گوناگونی از سوی پزشکان و روان پزشکان پیشنهاد شده است که برخی از آنها از این قرار است: 1. وضعیت کروموزومی شخص، 2. میزان هورمون های مردانه یا زنانه، 3. عامل روانی و روحی، 4. اندام های تناسلی. آنچه در فقه اسلامی مطرح شده و مورد اتفاق و اجماع فقیهان شیعه است، ملاک اخیر است، و اساساً جنسیت بر اساس (اندام تناسلی) است. در افراد تراجنسیتی ( Transsexual )، معیار جنسیت، همان ظاهر جسمانی شخص است. در افرادی که دارای جنسیت پنهان هستند، ملاک جنسیت، همان واقع و نفس الامر است. و هرگاه فردی به صورت کامل، تغییر جنسیت داده باشد، احکام شرعی و وظایف دینی وی، بر اساس جنسیت فعلی شخص خواهد بود. در مورد افراد دو جنسی (خنثی ها) باید دید جنسیت غالب وی چیست. اگر دارای جنسیت غالب مردانه باشد مرد بوده، و گرنه زن است. چنان چه فرد، دو جنسی کامل (خنثای مشکل) باشد، جنسیت وی مبهم است و در احکام و مسائل شرعی باید احتیاط نماید.
- [سایر] معنای لغوی دو کلمه (مذکّر) و (مؤنّث) از نظر لغت و اصطلاح چیست؟
- [سایر] در جمع بین مؤنّث و مذکّر آیا اگر غلبه با مؤنث باشد باز هم جمع مذکر میآید؟ لطفاً مثال بزنید.
- [سایر] آیا کلمه (علماء) مذکر است یا مؤنث؟
- [سایر] درباره خطابهای مذکر و مونث قرآن توضیح دهید؟
- [سایر] چرا خطابهای قرآن مذکر است؟ چرا حوریها مونث هستند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] تعریف اقرار را از نظر فقهی بیان فرمائید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نظر مبارک حضرت عالی در مورد تعریف فقهی مرگ چیست؟
- [سایر] فعل یدعون در آیه 33 سوره یوسف به صورت جمع مؤنّث استفاده شده یا مذکّر؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا رعایت نکردن ضمیرهای مذکّر و مؤنّث در نماز میّت، باعث بطلان نماز میشود؟
- [سایر] چرا در قرآن همیشه ضمایر مذکر, مقدم بر ضمایر مونث آورده شده است ؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . باید موقع اعلان، جنس چیزی را که پیدا کرده معین نماید، بلکه به نحوی که در نظر عرف صدق تعریف کند، مثل اینکه بگوید: کتابی پیدا کرده ام یا لباسی، و اگر همین قدر بگوید: چیزی پیدا کرده ام کافی نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید موقع اعلان جنس چیزی را که پیدا کرده معین نماید به طوری که عرفا بگویند آن را تعریف کرده، مثل این که بگوید: (کتاب یا لباسی را پیدا کرده ام) و اگر بگوید: (چیزی پیدا کرده ام) کافی نیست.
- [آیت الله سیستانی] در اجتماع برادر یا خواهر یا برادرها یا خواهرها با جد یا جدّه یا اجداد یا جدّات ، چند صورت است : اول : اینکه هر یک از جد یا جدّه و برادر یا خواهر همه از طرف مادر باشند ، در این صورت مال بین آنها بطور مساوی تقسیم میشود ، اگر چه بعضی مذکر و بعضی مؤنث باشند . دوم : اینکه همه آنها از طرف پدر باشند ، در این صورت نیز مال بین آنها بطور مساوی تقسیم میشود ، در فرضی که همه ذکور و یا همه اناث باشند ، و اگر مختلف باشند ، پس هر مذکری دو مقابل مؤنث میبرد . سوم : اینکه هریک از جد یا جدّه از طرف پدر باشد و برادر یا خواهر از طرف پدر و مادر باشد ، حکم این صورت حکم صورت گذشته است ، و دانسته شد که برادر یا خواهر پدری میّت اگر با برادر یا خواهر پدری و مادری جمع شود ، پدری تنها ارث نمیبرد . چهارم : اینکه اجداد یا جدّات یا هر دو هم از طرف پدر و هم از طرف مادر باشند ، و برادرها یا خواهرها یا هر دو نیز چنین باشند ، در این صورت برای خویشان مادری از برادرها و خواهرها و اجداد و جدّات یک سوم از ترکه است ، و بطور مساوی بین مذکر و مؤنث آنها تقسیم میشود ، و برای خویشان پدری از آنها دو سوم از ترکه است که به هر مذکری دو مقابل مؤنت داده میشود ، و اگر همه ذکور یا همه اناث باشند ، بطور مساوی بین آنها تقسیم میشود . پنجم : اینکه جد یا جدّه از طرف پدر باشد و برادر یا خواهر از طرف مادر ، در این صورت برادر یا خواهر در فرضی که یکی باشد یک ششم از مال را میبرد ، و اگر متعدد باشند یک سوم را بطور مساوی بین خودشان تقسیم مینمایند و باقیمانده مال جد یا جدّه است ، و اگر جد و جدّه هر دو باشند ، جد دو مقابل جدّه میبرد . ششم : اینکه جد یا جدّه یا هر دو از طرف مادر و برادر یا برادرها از طرف پدر باشند ، در این صورت برای جد یا جدّه یک سوم است ، و اگر هر دو هستند همان یک سوم را بطور مساوی تقسیم میکنند ، و دو سوم آن برای برادر یا برادرها است ، و اگر با آن جد یا جدّه خواهر از طرف پدر باشد ، در صورتی که یکی باشد نصف را میبرد ، و اگر متعدد باشند دو سوم را میبرند ، و در هر صورت از برای جد و یا جدّه یک سوم است ، و بنابراین اگر خواهر یکی شد ، یک ششم از ترکه زائد است ، و مردد است که به خواهر داده میشود ، و یا میان او و جد یا جدّه تقسیم میشود ، و احتیاط واجب در آن ، مصالحه است . هفتم : اینکه اجداد یا جدّات یا هر دو ، هم پدری باشند و هم مادری و با آنها برادر یا خواهرِ پدری باشد ، یکی باشد یا متعدد ، در این صورت برای جد یا جدّه مادری یک سوم است ، و با تعدد بطور مساوی بین آنها تقسیم میشود ، اگر چه بعضی مذکر و بعضی مؤنث باشند . و برای جد یا جدّه پدری ، و برادر یا خواهرِ پدری دو سوم باقی از ترکه است ، و مذکر دو برابر مؤنث میگیرد . و اگر با آن اجداد یا جدّات ، برادر یا خواهرِ مادری باشد ، برای جد یا جدّه مادری و برادر یا خواهرِ مادری یک سوم است که بطور مساوی بین آنها تقسیم میشود ، اگر چه بعضی مذکر و بعضی مؤنث باشند ؛ و برای جد و یا جدّه پدری دو سوم است ، و جد دو برابر جدّه میگیرد . هشتم : اینکه برادرها یا خواهرها بعضی پدری و بعضی مادری باشند و با آنها جد یا جدّه پدری باشد ، در این صورت برای برادر یا خواهرِ مادری یک ششم ترکه است اگر یکی باشد ، و یک سوم است اگر متعدد باشند ، و بطور مساوی بین آنها تقسیم میشود و برای برادر یا خواهرِ پدری و جد یا جدّه پدری باقیِ آن ترکه است ، و برای مذکر دو برابر مؤنث است و اگر با آن برادرها یا خواهرها جد یا جدّه مادری باشد ، برای جد یا جدّه مادری و برادر یا خواهرِ مادری تمام یک سوم است و بطور مساوی بین آنها تقسیم میشود ، و برای برادر یا خواهرِ پدری دو سوم است که برای مذکر آنها دو برابر مؤنث است .
- [آیت الله اردبیلی] ملاک در بلند و آهسته بودن صدا، تشخیص عرف است؛ بنابر این اگر صدا به اندازهای آهسته باشد که تنها خود او بشنود و به نظر مردم بلند به حساب نیاید هر چند جوهره داشته باشد کافی نیست.
- [آیت الله سیستانی] حیوانات حرام گوشت بجز آنچه در مسأله پیش گفته شد با سربریدن ، یا شکار کردن با اسلحه ، گوشت و پوست آنها پاک میشود ، چه درنده باشند و چه غیر درنده ، حتی فیل و خرس و بوزینه (که از نظر فقهی محل اختلافاند) . ولی اگر حیوانات حرام گوشت را با سگ شکار کنند ، پاک بودنش محل اشکال است .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت عمو و عمّه و دایی و خاله نداشته باشد، مقداری که به هر عمو و عمّه میرسد به فرزندان آنان و مقداری که به هر دایی و خاله میرسد به فرزندان آنها داده میشود که در اینجا فرزندان آنان سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر مذکّر دو برابر مؤنّث ببرد و اگر فرزندان آنها هم نباشند، وارث میّت عمو و عمّه و دایی و خاله پدر و عمو و عمّه و دایی و خاله مادر او میباشند که 13 مال را عمو و عمّه و دایی و خاله مادر میّت میبرند و23 باقی مانده را عمو و عمّه و دایی و خاله پدر میّت میبرند، نحوه تقسیم مال بین عمو و عمّه و دایی و خاله پدر یا مادر میّت همچون نحوه تقسیم مال بین عمو و عمّه و دایی و خاله خود میّت است که در مسائل گذشته توضیح داده شد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی چند وصی برای خود معین کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی به وصیت عمل کنند. لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصیت عمل کنند، یا نگفته باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتی که تأخیر و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصیت معطّل بماند، مجتهد جامع الشرائط آنها را مجبور می کند که تسلیم نظر کسی شوند که طبق نظر وی صلاح را تشخیص می دهد و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین می نماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین می نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] معامله سلف شش شرط دارد: اوّل: خصوصیاتی را که جنس به واسطه آنها فرق میکند معیّن نمایند، ولی دقّت زیاد لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده کافی است. دوم: پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار باشد و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگر چه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده میتواند معامله همان مقدار را به هم بزند. سوم: مدّت را کاملاً معلوم کنند و اگر مثلاً بگوید: تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم، چون مدّت کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است. چهارم: زمانی را برای تحویل جنس معیّن کنند که فروشنده بتواند در آن زمان جنس را تحویل دهد، البتّه اگر در هنگام معامله فروشنده میتوانسته با فراهم کردن مقدّمات کار، جنس مورد نظر را در زمان تعیین شده تحویل دهد، ولی در اثر تأخیر در فراهم کردن مقدّمات، پس از معامله قدرت خود را بر تحویل جنس در زمان تعیین شده از دست دهد معامله صحیح است، ولی خریدار میتواند معامله را به هم بزند. گفتنیست که اگر فروشنده در هنگام معامله نمیتوانسته جنس را تحویل دهد ولی مثلاً به اندازه همان جنس از دیگری طلب داشته باشد، همین که خریدار بتواند جنس را از بدهکار تحویل بگیرد، کفایت میکند در این که معامله سلف صحیح باشد. پنجم: جای تحویل جنس را معیّن نماید، ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آنجا را ببرند. ششم: وزن یا پیمانه یا طول یا مساحت آن را معیّن کنند و جنسی را هم که معمولاً با دیدن معامله میکنند اگر سلف بفروشند اشکال ندارد، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخممرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیّت ندهند.
- [آیت الله مظاهری] در صورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آنکه اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست، و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، از هر کدام که بخواهد میتواند تقلید کند، بلکه میتواند در بعضی مسائل از کسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] این عمل بانک که وصول کردن سفته و یا چکها برای مشتریان بوده باشد، جائز است وگرفتن کارمزد نیز برای این عمل جائز میباشد بشرط این که بانک فقط در گرفتن اصل مبلغ سفته و یا چک دخالت داشته باشد وامّا چنانچه برایآن مبلغ سود و فائده نزولی قرار داده باشند در این صورت تصدی بانک جائز نمیباشد وگرفتن کارمزد برای وصول مبلغ سفته ویاچک از نظر فقهی از باب جعاله میباشد.