تفاوت میان ذنب، اثم، عصیان، سیئه و خطیئه در قرآن چیست؟
این کلمات با مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیادی استعمال شده است.[1] کلمات «ذنب»، «اثم»، «سیئه»، و «خطیئه» در زبان فارسی از نظر معنا مترادف هستند، اما در عین حال در کلام عرب تفاوت‌هایی برای آنها بیان شده است. که در ذیل با توجه به معنای هریک، این تفاوت ها روشن می‌شود. «اثم»؛ به معنای گناه است و گفته شده مراد از آن انجام کاری است که حلال نیست.[2]   «ذنب» عبارت از هر عملی است که به دنبالش ضرر و یا فوت نفع و مصلحتی بوده باشد، و اصل آن از «ذَنَب» گرفته شده که به معنای دم و دنباله حیوان است و به گناهان نیز اطلاق ذنب شده است؛ زیرا گناه، جنایت و ستم به دیگران دنباله و آثاری دارد و مستلزم کیفر و عقوبت و انتقام است.[3] واژه «عصیان»، در مقابل طاعت به معنای نافرمانی است. اصل این کلمه به معنای چوب است. می‌گویند جلو فلانی را با عصا گرفت و به کسی که از جمعیت کناره‌گیری می‌کند گفته می‌شود «شق العصا»؛ یعنی از جمعیت جدا شد.[4] «سیئة» از ریشه «سوء» گرفته شده و جمع آن «سیئات» است و به هر چیزی که بدی در آن ثابت و متصف به آن است، در هر موضوع یا کار یا عقیده‌ای که باشد اطلاق می‌شود و از آن‌جا که واژه سیئه بدی در آن ثبوت دارد از نظر معنا از واژه سوء تأکید بیشتری دارد و از نظر لفظ معنایش بلیغ‌تر است. بنابراین، هر یک از این دو واژه به حسب مورد در جای مناسب خود کاربرد دارد.[5] یعنی در جایی که بخواهیم بدی را تأکید کنیم از سیئه و در غیر آن از سوء استفاده می‌کنیم. کلمه «خطئیة» از ریشه «خطأ» مقابل «صواب» است و خطا یا در حکم و یا کار و یا در تعیین مصداق و موضوع کاربرد دارد و خطای در حکم از نظر زشتی، اثرش از خطای در کار و یا مصداق و موضوع شدیدتر است؛ زیرا عذر کسی که خطای در حکم کرده و در آن مقصّر بوده پذیرفته نیست و همچنین کسی که در کاری اشتباه می‌کند او را به جهت مراقب نبودن در انجام کار نیک و محتاط نبودن مورد نکوهش قرار می‌دهند و کسی که در تعیین مصداق اشتباه می‌کند کمتر از دو قسم دیگر مورد سرزنش قرار می‌گیرد و عذرش پذیرفته‌تر است. اما کسی که از روی عمد و اراده اقدام به کار زشت می‌نماید کار او از قبیل خطا نبوده؛ زیرا با اراده اقدام به آن کار کرده است، بنابراین، عمل او عصیان و سرپیچی از امر مولا است و آیه شریفه «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»[6] ناظر به همین فرق است؛ بنابراین، بخشش و رحمت خداوند در ارتباط با خطا است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و اما عصیان و اقدام بر کار به صورت عمدی برای شامل شدن بخشش و رحمت خداوند نیاز به امور دیگر دارد. از آنچه بیان شد این مطلب واضح گردید که خطا غیر از اثم است؛ زیرا إثم عبارت از کندی و به تأخیر انداختن عمل است و از همین جهت در آیه شریفه «مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً»[7] خطا و اثم در مقابل هم قرار گرفته‌اند. بهتان مربوط به کسی است که به خطا گناه را به دوش دیگری انداخته و گناه آشکار مربوط به کسی است که به عمد مرتکب گناه شده است. و این مطلب نیز روشن شد که خطا غیر از ذنب است؛ زیرا ذنب عبارت از چیزی است که انجام آن زشت شمرده شده و نکوهش و کیفر را به دنبال دارد، به خلاف خطا که چنین نیست.[8]   [1] . مانند: بقره، 173؛ آل عمران، 120؛ اعراف، 161؛ شعراء، 14؛ تکویر، 9؛ حجرات، 7. [2] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 5، بیروت، دار صادر، 1414ق. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 713، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش. [4] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 570، دمشق، بیروت، دار العلم، الدار الشامیة، 1412ق. [5] . ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 252، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [6] . احزاب، 5: «آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند؛ امّا گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی‌زند [و بی‌توجّه آنها را به نام دیگران صدا می‌زنید]، ولی آنچه را از روی عمد می‌گویید [مورد حساب قرار خواهد داد]؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است». [7] . نساء، 112: «و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس بی‌گناهی را متهم سازد، بار بهتان و گناهِ آشکاری بر دوش گرفته است». [8] . ر.ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 78.
عنوان سوال:

تفاوت میان ذنب، اثم، عصیان، سیئه و خطیئه در قرآن چیست؟


پاسخ:

این کلمات با مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیادی استعمال شده است.[1]
کلمات «ذنب»، «اثم»، «سیئه»، و «خطیئه» در زبان فارسی از نظر معنا مترادف هستند، اما در عین حال در کلام عرب تفاوت‌هایی برای آنها بیان شده است. که در ذیل با توجه به معنای هریک، این تفاوت ها روشن می‌شود.
«اثم»؛ به معنای گناه است و گفته شده مراد از آن انجام کاری است که حلال نیست.[2]   «ذنب» عبارت از هر عملی است که به دنبالش ضرر و یا فوت نفع و مصلحتی بوده باشد، و اصل آن از «ذَنَب» گرفته شده که به معنای دم و دنباله حیوان است و به گناهان نیز اطلاق ذنب شده است؛ زیرا گناه، جنایت و ستم به دیگران دنباله و آثاری دارد و مستلزم کیفر و عقوبت و انتقام است.[3]
واژه «عصیان»، در مقابل طاعت به معنای نافرمانی است. اصل این کلمه به معنای چوب است. می‌گویند جلو فلانی را با عصا گرفت و به کسی که از جمعیت کناره‌گیری می‌کند گفته می‌شود «شق العصا»؛ یعنی از جمعیت جدا شد.[4]
«سیئة» از ریشه «سوء» گرفته شده و جمع آن «سیئات» است و به هر چیزی که بدی در آن ثابت و متصف به آن است، در هر موضوع یا کار یا عقیده‌ای که باشد اطلاق می‌شود و از آن‌جا که واژه سیئه بدی در آن ثبوت دارد از نظر معنا از واژه سوء تأکید بیشتری دارد و از نظر لفظ معنایش بلیغ‌تر است. بنابراین، هر یک از این دو واژه به حسب مورد در جای مناسب خود کاربرد دارد.[5] یعنی در جایی که بخواهیم بدی را تأکید کنیم از سیئه و در غیر آن از سوء استفاده می‌کنیم.
کلمه «خطئیة» از ریشه «خطأ» مقابل «صواب» است و خطا یا در حکم و یا کار و یا در تعیین مصداق و موضوع کاربرد دارد و خطای در حکم از نظر زشتی، اثرش از خطای در کار و یا مصداق و موضوع شدیدتر است؛ زیرا عذر کسی که خطای در حکم کرده و در آن مقصّر بوده پذیرفته نیست و همچنین کسی که در کاری اشتباه می‌کند او را به جهت مراقب نبودن در انجام کار نیک و محتاط نبودن مورد نکوهش قرار می‌دهند و کسی که در تعیین مصداق اشتباه می‌کند کمتر از دو قسم دیگر مورد سرزنش قرار می‌گیرد و عذرش پذیرفته‌تر است.
اما کسی که از روی عمد و اراده اقدام به کار زشت می‌نماید کار او از قبیل خطا نبوده؛ زیرا با اراده اقدام به آن کار کرده است، بنابراین، عمل او عصیان و سرپیچی از امر مولا است و آیه شریفه «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»[6] ناظر به همین فرق است؛ بنابراین، بخشش و رحمت خداوند در ارتباط با خطا است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و اما عصیان و اقدام بر کار به صورت عمدی برای شامل شدن بخشش و رحمت خداوند نیاز به امور دیگر دارد.
از آنچه بیان شد این مطلب واضح گردید که خطا غیر از اثم است؛ زیرا إثم عبارت از کندی و به تأخیر انداختن عمل است و از همین جهت در آیه شریفه «مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً»[7] خطا و اثم در مقابل هم قرار گرفته‌اند. بهتان مربوط به کسی است که به خطا گناه را به دوش دیگری انداخته و گناه آشکار مربوط به کسی است که به عمد مرتکب گناه شده است.
و این مطلب نیز روشن شد که خطا غیر از ذنب است؛ زیرا ذنب عبارت از چیزی است که انجام آن زشت شمرده شده و
نکوهش و کیفر را به دنبال دارد، به خلاف خطا که چنین نیست.[8]   [1] . مانند: بقره، 173؛ آل عمران، 120؛ اعراف، 161؛ شعراء، 14؛ تکویر، 9؛ حجرات، 7. [2] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 5، بیروت، دار صادر، 1414ق. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 713، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش. [4] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 570، دمشق، بیروت، دار العلم، الدار الشامیة، 1412ق. [5] . ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 252، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [6] . احزاب، 5: «آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند؛ امّا گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی‌زند [و بی‌توجّه آنها را به نام دیگران صدا می‌زنید]، ولی آنچه را از روی عمد می‌گویید [مورد حساب قرار خواهد داد]؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است». [7] . نساء، 112: «و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس بی‌گناهی را متهم سازد، بار بهتان و گناهِ آشکاری بر دوش گرفته است». [8] . ر.ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 78.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین