انسان مرکب از سه چیز است: روح، بدن عنصری مادی و بدن مثالی برزخی. این بدن(بدن مثالی) بسیار شفاف و لطیف‏تر و رقیق‏تر از هوا است که حائل میان جسم مادی ثقیل و روح مجرد است. این بدن بسیار لطیف برزخی که قوانین ماده [ماده عنصری] در آن جاری و ساری نیست، همان بدن است که بعد از آن که نفس ناطقه انسانی، یعنی روح و حقیقت انسان، علاقه خود را از بدن جسمانی مادی قطع کرد در آن بدن برزخی، به نحو اتحاد، تا روز قیامت باقی خواهند بود؛ یا معذّب به عذاب و عقاب برزخی، یا متنعّم در ناز و نعمت و روح و ریحان برزخی. و زمانی که روز رستاخیز شد و بدن های جسمانی مادی را خداوند عالم، از زمین برانگیخت، ارواح بر اجساد مادی خود برمی‏گردند و برای زندگی ابدی آماده و حاضر می‏شوند. قطع نظر از براهین عقلی و ادله فلسفی که بر اثبات جسد برزخی قائم است، دلائل نقلی نیز بر آن اقامه شده است. از جمله امام صادق( ع) فرمود: چون خداوند روح مؤمنی را قبض کند این روح در کالبدی همچون کالبدی که در دنیا داشت قرار می گیرید و در آن متنعم است (می خورد و می آشامد) و چون تازه ‏واردی بدانها رسد او را به همان صورتی که در دنیا بوده می شناسد.[1] آن حضرت همچنین فرمود:« ارواح مؤمنان در بدن هایی مثل بدن دنیویشان قرار می گیرد».[2] ناگفته نماند که برخی به جسد مثالیِ برزخی، اسمی از الفاظ کهنه یونانی گذاشته اند[3] که از آن در احادیث اهل بیت اطهار(ع) اثری نیست. همچنین اعتقاد به این که معاد (بعد از برزخ) فقط با این جسم خواهد بود صحیح نیست.[4] [1] «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِی أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ فَقُلْتُ یَقُولُونَ تَکُونُ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ فِی قَنَادِیلَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سُبْحَانَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ یَا یُونُسُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ أَتَاهُ مُحَمَّدٌ ص وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ ع فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَ»، کلینی، الکافی، ج 3، ص 245، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش. [2] «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَرْوُونَ أَنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ حَوْلَ الْعَرْشِ فَقَالَ لَا الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ وَ لَکِنْ فِی أَبْدَانٍ کَأَبْدَانِهِمْ»، همان، ص 244. [3] مثلاً شیخ اشراق (سهروردی) و شیخ احمد احسائی عالم مثال را عالم هورقلیاء و جسم مثالی را جسم هورقلیایی نامیده اند. [4] ر. ک: نراقی، ملا محمد مهدی، انیس الموحدین، با پاورقی قاضی طباطبائی، ص 225 (پاورقی)، نشر الزهراء، تهران، 1369.
انسان مرکب از سه چیز است: روح، بدن عنصری مادی و بدن مثالی برزخی. این بدن(بدن مثالی) بسیار شفاف و لطیفتر و رقیقتر از هوا است که حائل میان جسم مادی ثقیل و روح مجرد است. این بدن بسیار لطیف برزخی که قوانین ماده [ماده عنصری] در آن جاری و ساری نیست، همان بدن است که بعد از آن که نفس ناطقه انسانی، یعنی روح و حقیقت انسان، علاقه خود را از بدن جسمانی مادی قطع کرد در آن بدن برزخی، به نحو اتحاد، تا روز قیامت باقی خواهند بود؛ یا معذّب به عذاب و عقاب برزخی، یا متنعّم در ناز و نعمت و روح و ریحان برزخی. و زمانی که روز رستاخیز شد و بدن های جسمانی مادی را خداوند عالم، از زمین برانگیخت، ارواح بر اجساد مادی خود برمیگردند و برای زندگی ابدی آماده و حاضر میشوند. قطع نظر از براهین عقلی و ادله فلسفی که بر اثبات جسد برزخی قائم است، دلائل نقلی نیز بر آن اقامه شده است. از جمله امام صادق( ع) فرمود: چون خداوند روح مؤمنی را قبض کند این روح در کالبدی همچون کالبدی که در دنیا داشت قرار می گیرید و در آن متنعم است (می خورد و می آشامد) و چون تازه واردی بدانها رسد او را به همان صورتی که در دنیا بوده می شناسد.[1] آن حضرت همچنین فرمود:« ارواح مؤمنان در بدن هایی مثل بدن دنیویشان قرار می گیرد».[2] ناگفته نماند که برخی به جسد مثالیِ برزخی، اسمی از الفاظ کهنه یونانی گذاشته اند[3] که از آن در احادیث اهل بیت اطهار(ع) اثری نیست. همچنین اعتقاد به این که معاد (بعد از برزخ) فقط با این جسم خواهد بود صحیح نیست.[4] [1] «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِی أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ فَقُلْتُ یَقُولُونَ تَکُونُ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ فِی قَنَادِیلَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سُبْحَانَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ یَا یُونُسُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ أَتَاهُ مُحَمَّدٌ ص وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ ع فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَ»، کلینی، الکافی، ج 3، ص 245، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش. [2] «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَرْوُونَ أَنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ حَوْلَ الْعَرْشِ فَقَالَ لَا الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ وَ لَکِنْ فِی أَبْدَانٍ کَأَبْدَانِهِمْ»، همان، ص 244. [3] مثلاً شیخ اشراق (سهروردی) و شیخ احمد احسائی عالم مثال را عالم هورقلیاء و جسم مثالی را جسم هورقلیایی نامیده اند. [4] ر. ک: نراقی، ملا محمد مهدی، انیس الموحدین، با پاورقی قاضی طباطبائی، ص 225 (پاورقی)، نشر الزهراء، تهران، 1369.
- [سایر] چون اعتقاد به معاد جسمانی از اصول اعتقادات هست، آیا این جسم؛ جسم مثالی و برزخی است و یا همین جسم مادی؟ خواهشمند هستیم فی الجمله بفرمایید به کدام معتقد باشیم؟
- [سایر] در مورد بدن مثالی توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] میدانیم که ظهور یک موجود عقلی، یک موجود مثالی است. سؤال من: نزول یک موجود عقلی در عالم مثال، چه فرقی با یک موجود مثالی دارد؟
- [سایر] قرآن درباره تازه مسلمانان سست ایمان چه مثالی آورده است؟
- [آیت الله بهجت] اجاره و رهن صحیح را با مثالی توضیح فرمایید.
- [سایر] قرآن درباره مشرک و مؤمن چه مثالی آورده است؟
- [سایر] خالق هرچیزی از جمله جسم و قوه و... خدا است. از طرفی هم میگوییم معطی شیء فاقد شیء نیست. پس خدایی که معطی جسم و قوه و استعداد...است، خودش هم باید جسم، قوه و استعداد داشته باشد!
- [سایر] آیا در عالم آخرت روح جدا از جسم است یا همرا جسم ودر هر دوحالت چگونه است ؟
- [سایر] مقصود از استفاده عقل برهانی در تفسیر قرآن چیست؟ مثالی بزنید.
- [سایر] معنای اضطراب در سند و اضطراب در متن روایت چیست؟ برای هر کدام مثالی بزنید.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله اردبیلی] خوردن، آشامیدن، تزریق و یا استعمال چیزی که برای جسم یا روح انسان ضرر قابل توجّه دارد، حرام است، ولی اگر در موردی به نظر پزشک متخصّص و مطمئن درمان بیماری منحصر به آن باشد، در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] هر گاه جسم نجسی مانند اجسام فلزی یا پلاستیکی را آب کنند همه جای آن نجس میشود و اگر پس از انجماد آن را آب بکشند ظاهرش پاک میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] فواید چیزی را که گرو می گذارند مال مالک ان است و مراد از مالک در این مسایل اعم از صاحب حق است
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا یک ساعت و مراد از ساعت: 112 روز است؛ بنابراین در فصول مختلف تغییر میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیزی مانند انگشتان دست، دندان مصنوعی، موادی که دندان را با آن پر میکنند، باقی مانده غذا و یا هر جسم خارجی دیگر، در باطن بدن (مانند داخل دهان یا بینی) با نجاست تماس پیدا کند، چنانچه برخورد با نجاست در قسمتهایی از باطن باشد که معمولاً دیده میشود، بنابر احتیاط واجب باید آن را آب کشید و چنانچه در قسمتهایی باشد که معمولاً دیده نمیشود مانند انتهای دهان در صورتی که عین نجاست در آن جسم خارجی نباشد، آب کشیدن آن لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] مراد از شهوتانگیز و طربانگیز نوعی است نه شخصی، به این معنی که اگر صوتی یا آهنگی برای عرف مردم شهوتانگیز و طربانگیز باشد حرام است، گرچه برای شخص خاصّی شهوتانگیز و طربانگیز نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مراد از خواب اول در صورتی که انسان در خواب محتلم شود خوابی است که بعد از بیدار شدن بخوابد و اما خوابی که در ان محتلم شده خواب اول حساب نمی شود
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مراد از خواب اول و دوم و سوم - در صورتی که انسان در خواب محتلم شود - خوابی است که بعد از بیدار شدن بخوابد و اما خوابی که در آن محتلم شده خواب اول حساب نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] موقع تخلی باید طرف جلوی بدن یعنی شکم و سینه رو به قبله و پشت به قبله نباشد و مراد از قبله جهتی است که در حال علم و اختیار باید نماز به آن طرف خوانده شود.