عارف و سالک کیست؟
1. «عارف» در لغت به معنای فرد دارای شناخت،[1] و سالک به معنای پیماینده راه و مسیر است.[2] عبدالرزاق گیلانی در شرح مصباح می‌گوید: «عارف» به اصطلاح حکما کسی است که، نفس خود را به حسب قوّت نظریّه، و علم به حقایق اشیاء، کامل کرده و به قدر مقدور بهم رسانیده باشد، و از صفات رذیله و اعتقادات خبیثه، تهی و به اعتقادات حقّه و کمالات ستوده، آراسته باشد.[3] به بیان دیگر، «عارف» کسی است که با وجود کمال قوّت نظریّه و علم به حقایق أشیاء و کمال قوّت عملیّه، جمیع حواسّ، قوا، اعضا و جوارح او، متوجّه حضرت حق باشد، غیر او نبیند، غیر او نگوید و غیر او نشنود، و فنای فی الله، از لوازم این مرتبه، بلکه عین این مرتبه است. و کلام حضرت باری تعالی به این مرتبه حمل می‌شود که فرمود: «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛[4] و هیچ بنده به چیزی به من تقرب نجوید که نزد من محبوب‌‏تر از آنچه بر او واجب کرده‌‏ام باشد، و همانا او به وسیله مستحبات به من نزدیک شود تا آن‌جا که من او را دوست بدارم، و هنگامی که او را دوست بدارم گوش او شوم، همان گوشی که با آن می‌شنود و چشم او گردم همان چشمی که با آن می‌بیند، و زبانش شوم همان زبانی که با آن سخن می‌گوید، و دست او گردم، همان دستی که با آن بگیرد، اگر مرا بخواند اجابتش کنم، و اگر از من خواهشی کند به او بدهم. 2. «سالک» (واقعی) کسی است که راه خدا را تنها از آثار معصومان و امامان اهل بیت(ع) دنبال می‏‌کند؛ سعادت، رستگاری و پیروزی را در اقتدای به آنها دانسته، از هدایت آنها بهره برده و در پرتو انوار آنها حرکت می‏‌کند. اگر جز در طریق آنها قدم بردارد، رشد و صلاح خود را از دست می‌‏دهد، هوای نفسانی بر او چیره می‌‏شود، و او را به دنبال خود می‏‌کشد، شیطان بر او استیلا می‌‏یابد، انواع سختی‌ها و بدبختی‌ها به او رو می‌‏آورد، و سرانجام او را در وادی تیره‌‏بختی و نابودی سرنگون می‌‏کند و دچار بدنامی و ننگ می‌‏سازد.[5] در حقیقت معرفت نردبانی است که سالک برای رسیدن به قرب الهی از آن بهره می‌برد؛ بنابر این سالک باید راه و روش معرفت را و درجات آن‌را بداند؛ چراکه اگر نداند، نمی‌تواند از حضیض به اوج، و از اسفل سافلین به اعلی علیین ترقی کند. پس سالک عارف... آنهایی هستند که از خاندان پیامبر (ص) پیروی و به آثار آنها اقتدا کنند، و در پی آنها گام بردارند دعوت آنان را اجابت کنند و سیره و روش آنها را سرمشق خود قرار دهند.[6] به سخن ساده، در عرف دین‌داران، عارف فردی است که به شناخت مناسبی نسبت به پروردگار رسیده، و سالک فردی است که در مسیر رضایت پروردگار و نزدیکی به او گام بر می‌دارد.   [1] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏9، ص 236، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، «و العارِفُ بمعنًی مثل عَلِیم و عالم»‏. [2] . ر. ک: همان، ج‏10، ص 442. [3] امام صادق، مصباح الشریعة، ترجمه گیلانی، عبد الرزاق، ص 11، پیام حق، تهران‏، چاپ اول، 1377ش‏. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 352، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . ر. ک: فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء (راه روشن)، ترجمه، عارف، سید محمد صادق، ج 1، ص 21، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش. [6] . ر. ک: المحجة البیضاء (راه روشن)، ج 1، ص 21.
عنوان سوال:

عارف و سالک کیست؟


پاسخ:

1. «عارف» در لغت به معنای فرد دارای شناخت،[1] و سالک به معنای پیماینده راه و مسیر است.[2]
عبدالرزاق گیلانی در شرح مصباح می‌گوید: «عارف» به اصطلاح حکما کسی است که، نفس خود را به حسب قوّت نظریّه، و علم به حقایق اشیاء، کامل کرده و به قدر مقدور بهم رسانیده باشد، و از صفات رذیله و اعتقادات خبیثه، تهی و به اعتقادات حقّه و کمالات ستوده، آراسته باشد.[3]
به بیان دیگر، «عارف» کسی است که با وجود کمال قوّت نظریّه و علم به حقایق أشیاء و کمال قوّت عملیّه، جمیع حواسّ، قوا، اعضا و جوارح او، متوجّه حضرت حق باشد، غیر او نبیند، غیر او نگوید و غیر او نشنود، و فنای فی الله، از لوازم این مرتبه، بلکه عین این مرتبه است. و کلام حضرت باری تعالی به این مرتبه حمل می‌شود که فرمود: «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛[4] و هیچ بنده به چیزی به من تقرب نجوید که نزد من محبوب‌‏تر از آنچه بر او واجب کرده‌‏ام باشد، و همانا او به وسیله مستحبات به من نزدیک شود تا آن‌جا که من او را دوست بدارم، و هنگامی که او را دوست بدارم گوش او شوم، همان گوشی که با آن می‌شنود و چشم او گردم همان چشمی که با آن می‌بیند، و زبانش شوم همان زبانی که با آن سخن می‌گوید، و دست او گردم، همان دستی که با آن بگیرد، اگر مرا بخواند اجابتش کنم، و اگر از من خواهشی کند به او بدهم.
2. «سالک» (واقعی) کسی است که راه خدا را تنها از آثار معصومان و امامان اهل بیت(ع) دنبال می‏‌کند؛ سعادت، رستگاری و پیروزی را در اقتدای به آنها دانسته، از هدایت آنها بهره برده و در پرتو انوار آنها حرکت می‏‌کند. اگر جز در طریق آنها قدم بردارد، رشد و صلاح خود را از دست می‌‏دهد، هوای نفسانی بر او چیره می‌‏شود، و او را به دنبال خود می‏‌کشد، شیطان بر او استیلا می‌‏یابد، انواع سختی‌ها و بدبختی‌ها به او رو می‌‏آورد، و سرانجام او را در وادی تیره‌‏بختی و نابودی سرنگون می‌‏کند و دچار بدنامی و ننگ می‌‏سازد.[5]
در حقیقت معرفت نردبانی است که سالک برای رسیدن به قرب الهی از آن بهره می‌برد؛ بنابر این سالک باید راه و روش معرفت را و درجات آن‌را بداند؛ چراکه اگر نداند، نمی‌تواند از حضیض به اوج، و از اسفل سافلین به اعلی علیین ترقی کند.
پس سالک عارف... آنهایی هستند که از خاندان پیامبر (ص) پیروی و به آثار آنها اقتدا کنند، و در پی آنها گام بردارند دعوت آنان را اجابت کنند و سیره و روش آنها را سرمشق خود قرار دهند.[6]
به سخن ساده، در عرف دین‌داران، عارف فردی است که به شناخت مناسبی نسبت به پروردگار رسیده، و سالک فردی است که در مسیر رضایت پروردگار و نزدیکی به او گام بر می‌دارد.   [1] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏9، ص 236، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، «و العارِفُ بمعنًی مثل عَلِیم و عالم»‏. [2] . ر. ک: همان، ج‏10، ص 442. [3] امام صادق، مصباح الشریعة، ترجمه گیلانی، عبد الرزاق، ص 11، پیام حق، تهران‏، چاپ اول، 1377ش‏. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 352، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . ر. ک: فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء (راه روشن)، ترجمه، عارف، سید محمد صادق، ج 1، ص 21، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش. [6] . ر. ک: المحجة البیضاء (راه روشن)، ج 1، ص 21.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین