آیا انسان عارف همه علوم را درک می کند؟
آیا انسان عارف همه علوم را درک می کند؟ در عرفان نظری مطرح شده که هیچ کس خارج از حیطه وجود خویش نمی تواند چیزی را ادراک نماید ؛ توضیح مطلب این که از نظر عرفا انسان موجودیست دارای مراتب. پایین ترین مرتبه وجودی انسان ، وجود مادّی اوست ؛ و بالاتر از آن وجود ملکوتی اوست ؛ و بالاتر از آن وجود جبروتی او ؛ و بالاتر از وجود جبروتی شخص ، وجود عرشی اوست ؛ و وجود عرشی هر شخصی ، مظهر یک یا چند اسم از اسماء الهی است . امّا این مراتب در ابتدای زندگی دنیایی بالفعل نیستند ؛ لذا شخص باید با عمل اختیاری خود و در پرتو شرع الهی ، مراتب وجودی خود را طی نماید تا به اوج حقیقت خود نائل شود ؛ بنا بر این هر عارفی تنها در مراتب وجودی خود سیر علمی و عملی می کند و محال است خارج از مراتب وجود خود را بیابد ؛ لذا آگاهی هر کسی به اندازه وجود خود اوست ؛ حال اگر عارفی به مرتبه ای از وجود بار یابد که آن مرتبه احاطه وجودی بر همه مراتب وجود داشته باشد در آن صورت عالِم به همه موجودات می شود. اما حقیقت امر این است که جز چهارده معصوم (ع) هیچکس به چنین مرتبه ای نمی رسد ؛ چرا که تنها این ذوات مقدسه هستند که مظهر جمیع اسماء الله اند ؛ و بعد از ایشان انبیاء (ع) و بعد از انبیاء (ع) اولیاء الهی اند ؛ البته هر کدام از اولیاء نیز درجه ای متفاوت از دیگری دارند ؛ حتی انبیاء(ع) نیز در یک رتبه وجودی نیستند. بنا بر این عارف بودن به معنی احاطه بر جمیع علوم نیست ؛ جمیع علوم امکانی را تنها چهارده خلیفه اعظم می دانند ؛ البته به اذن الله تعالی ؛ و البته علم خاصی نیز وجود دارد که تنها اختصاص به ذات حق تعالی دارد. اما اگر مذاد از علوم در سوال حضرت عالی علوم طبیعی بشری باشد ؛ باید عرض کنیم که علم عارف البته اگر منشاء آن حتما الهی باشد نه شیطانی یا نفسانی به حقایق تعلّق می گیرد نه به مفروضات ؛ و بسیاری از علوم بشری مبتنی بر مفروضاتند که درستی و نادرستی آنها را نمی توان به راحتی در یافت ؛ برای مثال وجود الکترون ، پروتون ، انرژی، نیرو ، فتون و... همگی فرضها یا به عبارت علمی تر ترمهای تئوریکی هستند برای برای توجیه عالم ؛ اگر تاریخ کشفیات علمی را ملاحظه فرمایید به وضوح به این مطلب را می یابید ؛ در طول تاریخ ، نظریات علمی دائما در حال تغییر بوده اند ؛ الان نیز نظریاتی مثل نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم با اشکالاتی مواجه شده اند و فیزیکدانها به دنبال نظریه ای کاملتر می گردند. اینکه می بینیم این نظریات این همه دستاوردهای عملی داشته اند کافی برای درستی آنها نیست ؛ قبل از کپرنیک و گالیله و نیوتن ، منجمین بر اساس هیأت بطلمیوسی که امروزه باطل شده است کسوف و خسوف را با دقت محاسبه می کردند ؛ یا با فیزیک نیوتنی بشر به موفقیّتهای شگرفی دست یافت ؛ در حالی که بسیاری از قوانین نیوتن با نسبیت اینشتین ابطال شدند؛ حتی الان نیز قوانین البطال شده نیوتن ، در تکنولوژی به کار می روند چون با تقریب خوبی جواب می دهند؛ و نسبت به نسبیت اینشتین ساده ترند. لذا کارکرد عملیز دلیل بر درستی یک نظریه نیست. بنا بر این نباید از یک عارف انتظار داشت که برای ما فیزیک و شیمی کشف کند ؛ عارف ممکن است حقیقت اشیاء را دریافته باشد ؛ امّا حقیقتی که او یافته است ممکن است با علوم تجربی قابل بیان نباشد یا بهتر است بگوییم علوم تجربی ، آن قابلیت لازم را ندارد که این یافته در قالب آن ریخته شود . برای مثال برخی عرفا طی الارض دارند یا می توانند اشیاء را تبدیل به طلا کنند ؛ یا می توانند طی الزّمان داشته باشند ؛ انجام این امور بدون شناخت حقیقت اشیاء بعید به نظر می رسد ؛ ولی شناخت آنها ظاهرا از سنخ شناخت تجربی نیست ؛ و نمی توان برای آنها فرمول علمی ارائه داد.
عنوان سوال:

آیا انسان عارف همه علوم را درک می کند؟


پاسخ:

آیا انسان عارف همه علوم را درک می کند؟


در عرفان نظری مطرح شده که هیچ کس خارج از حیطه وجود خویش نمی تواند چیزی را ادراک نماید ؛ توضیح مطلب این که از نظر عرفا انسان موجودیست دارای مراتب. پایین ترین مرتبه وجودی انسان ، وجود مادّی اوست ؛ و بالاتر از آن وجود ملکوتی اوست ؛ و بالاتر از آن وجود جبروتی او ؛ و بالاتر از وجود جبروتی شخص ، وجود عرشی اوست ؛ و وجود عرشی هر شخصی ، مظهر یک یا چند اسم از اسماء الهی است . امّا این مراتب در ابتدای زندگی دنیایی بالفعل نیستند ؛ لذا شخص باید با عمل اختیاری خود و در پرتو شرع الهی ، مراتب وجودی خود را طی نماید تا به اوج حقیقت خود نائل شود ؛ بنا بر این هر عارفی تنها در مراتب وجودی خود سیر علمی و عملی می کند و محال است خارج از مراتب وجود خود را بیابد ؛ لذا آگاهی هر کسی به اندازه وجود خود اوست ؛ حال اگر عارفی به مرتبه ای از وجود بار یابد که آن مرتبه احاطه وجودی بر همه مراتب وجود داشته باشد در آن صورت عالِم به همه موجودات می شود. اما حقیقت امر این است که جز چهارده معصوم (ع) هیچکس به چنین مرتبه ای نمی رسد ؛ چرا که تنها این ذوات مقدسه هستند که مظهر جمیع اسماء الله اند ؛ و بعد از ایشان انبیاء (ع) و بعد از انبیاء (ع) اولیاء الهی اند ؛ البته هر کدام از اولیاء نیز درجه ای متفاوت از دیگری دارند ؛ حتی انبیاء(ع) نیز در یک رتبه وجودی نیستند.
بنا بر این عارف بودن به معنی احاطه بر جمیع علوم نیست ؛ جمیع علوم امکانی را تنها چهارده خلیفه اعظم می دانند ؛ البته به اذن الله تعالی ؛ و البته علم خاصی نیز وجود دارد که تنها اختصاص به ذات حق تعالی دارد.
اما اگر مذاد از علوم در سوال حضرت عالی علوم طبیعی بشری باشد ؛ باید عرض کنیم که علم عارف البته اگر منشاء آن حتما الهی باشد نه شیطانی یا نفسانی به حقایق تعلّق می گیرد نه به مفروضات ؛ و بسیاری از علوم بشری مبتنی بر مفروضاتند که درستی و نادرستی آنها را نمی توان به راحتی در یافت ؛ برای مثال وجود الکترون ، پروتون ، انرژی، نیرو ، فتون و... همگی فرضها یا به عبارت علمی تر ترمهای تئوریکی هستند برای برای توجیه عالم ؛ اگر تاریخ کشفیات علمی را ملاحظه فرمایید به وضوح به این مطلب را می یابید ؛ در طول تاریخ ، نظریات علمی دائما در حال تغییر بوده اند ؛ الان نیز نظریاتی مثل نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم با اشکالاتی مواجه شده اند و فیزیکدانها به دنبال نظریه ای کاملتر می گردند. اینکه می بینیم این نظریات این همه دستاوردهای عملی داشته اند کافی برای درستی آنها نیست ؛ قبل از کپرنیک و گالیله و نیوتن ، منجمین بر اساس هیأت بطلمیوسی که امروزه باطل شده است کسوف و خسوف را با دقت محاسبه می کردند ؛ یا با فیزیک نیوتنی بشر به موفقیّتهای شگرفی دست یافت ؛ در حالی که بسیاری از قوانین نیوتن با نسبیت اینشتین ابطال شدند؛ حتی الان نیز قوانین البطال شده نیوتن ، در تکنولوژی به کار می روند چون با تقریب خوبی جواب می دهند؛ و نسبت به نسبیت اینشتین ساده ترند. لذا کارکرد عملیز دلیل بر درستی یک نظریه نیست.
بنا بر این نباید از یک عارف انتظار داشت که برای ما فیزیک و شیمی کشف کند ؛ عارف ممکن است حقیقت اشیاء را دریافته باشد ؛ امّا حقیقتی که او یافته است ممکن است با علوم تجربی قابل بیان نباشد یا بهتر است بگوییم علوم تجربی ، آن قابلیت لازم را ندارد که این یافته در قالب آن ریخته شود . برای مثال برخی عرفا طی الارض دارند یا می توانند اشیاء را تبدیل به طلا کنند ؛ یا می توانند طی الزّمان داشته باشند ؛ انجام این امور بدون شناخت حقیقت اشیاء بعید به نظر می رسد ؛ ولی شناخت آنها ظاهرا از سنخ شناخت تجربی نیست ؛ و نمی توان برای آنها فرمول علمی ارائه داد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین