آیا رفتار و افعال عارف می تواند بر حالت قبض یا بسط او تأثیر بگذارد؟ یعنی آنها را عوض کند؟
قبض و بسط از مسائل محوری نزد اهل معرفت و عرفان است که در موارد مختلف به کار می‌برند: در مسائل هستی شناسی می‌گویند: جریان آفرینش بر اساس قبض و بسط است که هستی ابتدا در حالت قبض بوده، سپس بسط پیدا کرده است.[1] چنان‌که در نهایت نیز پس از بسط دوباره، قبض پیدا می‌شود بعد از آن بسط صورت می‌گیرد. اهل معرفت جهان هستی را دائماً در حال قبض و بسط می‌دانند و لفظ جهان را نیز که به معنای جهش و جهیدن است گواه بر آن می‌شمارند.[2] در مورد انسان نیز می‌گویند: قلب که قطب و محور وجود انسان است به این جهت قلب گفته شده که دائماً در تقلب است و مانند قلب ظاهری(عضو صنوبری) دائماً در قبض و بسط است.[3] اما در پاسخ این پرسش که آیا رفتار و افعال عارف می‌تواند بر حالت قبض یا بسط او تأثیر بگذارد؟ باید گفت؛ بدون تردید عارف و هر انسان دیگری، رفتار و اعمال او در حالات روحی او اثر می‌گذارد؛ البته باید در نظر داشت که این‌گونه نیست، هر قبضی به عنوان مجازات باشد، بلکه گاهی قبض به عنوان زمینه و مقدمه بسط و تکامل بر عارف عارض شود. به عبارت دیگر، همان‌گونه که در جریان آفرینش قبض مقدم بر بسط است، در مسائل روحی نیز قبض مقدم بر بسط است. به بیان برخی از اهل معرفت: «انسان به حکم‏ «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً» دارای احوال گوناگون است که به پیش آمد تجلیات اسماء و صفات الهی قبض‏ و بسط و اختلاف اسفار برای اشخاص پیش می‏آید».[4] نکته جالب این‌که می‌گویند: گاهی امری؛ مانند حزن و اندوه ظاهرش قبض است، ولی باطن آن بسط است.[5]   [1] . حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص 128و 262، رجاء، تهران، چاپ پنجم، 1365ش. [2] . حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج 3، ص 146، 6جلدی، بوستان کتاب، قم، چاپ سوم، 1381ش. [3] .حسن زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 181، 1جلدی، الف لام میم، تهران، چاپ اول، 1383ش. [4] . حسن زاده آملی، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 84، 1جلدی، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1378ش. [5] . هزار و یک نکته، ص 553.
عنوان سوال:

آیا رفتار و افعال عارف می تواند بر حالت قبض یا بسط او تأثیر بگذارد؟ یعنی آنها را عوض کند؟


پاسخ:

قبض و بسط از مسائل محوری نزد اهل معرفت و عرفان است که در موارد مختلف به کار می‌برند: در مسائل هستی شناسی می‌گویند: جریان آفرینش بر اساس قبض و بسط است که هستی ابتدا در حالت قبض بوده، سپس بسط پیدا کرده است.[1] چنان‌که در نهایت نیز پس از بسط دوباره، قبض پیدا می‌شود بعد از آن بسط صورت می‌گیرد. اهل معرفت جهان هستی را دائماً در حال قبض و بسط می‌دانند و لفظ جهان را نیز که به معنای جهش و جهیدن است گواه بر آن می‌شمارند.[2] در مورد انسان نیز می‌گویند: قلب که قطب و محور وجود انسان است به این جهت قلب گفته شده که دائماً در تقلب است و مانند قلب ظاهری(عضو صنوبری) دائماً در قبض و بسط است.[3]
اما در پاسخ این پرسش که آیا رفتار و افعال عارف می‌تواند بر حالت قبض یا بسط او تأثیر بگذارد؟ باید گفت؛ بدون تردید عارف و هر انسان دیگری، رفتار و اعمال او در حالات روحی او اثر می‌گذارد؛ البته باید در نظر داشت که این‌گونه نیست، هر قبضی به عنوان مجازات باشد، بلکه گاهی قبض به عنوان زمینه و مقدمه بسط و تکامل بر عارف عارض شود. به عبارت دیگر، همان‌گونه که در جریان آفرینش قبض مقدم بر بسط است، در مسائل روحی نیز قبض مقدم بر بسط است. به بیان برخی از اهل معرفت: «انسان به حکم‏ «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً» دارای احوال گوناگون است که به پیش آمد تجلیات اسماء و صفات الهی قبض‏ و بسط و اختلاف اسفار برای اشخاص پیش می‏آید».[4] نکته جالب این‌که می‌گویند: گاهی امری؛ مانند حزن و اندوه ظاهرش قبض است، ولی باطن آن بسط است.[5]   [1] . حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص 128و 262، رجاء، تهران، چاپ پنجم، 1365ش. [2] . حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج 3، ص 146، 6جلدی، بوستان کتاب، قم، چاپ سوم، 1381ش. [3] .حسن زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 181، 1جلدی، الف لام میم، تهران، چاپ اول، 1383ش. [4] . حسن زاده آملی، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 84، 1جلدی، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1378ش. [5] . هزار و یک نکته، ص 553.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین