واژه «قلب» و «صدر» از نظر معنا مترادف و نزدیک به هم هستند؛ برای نمونه میان آیه «أُولئِکَ الَّذینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فی‏ قُلُوبِهِمْ...»؛[1] آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند، و آیه «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ»؛[2] و به یقین پروردگارت آنچه دل‌هاشان پنهان می‌دارد و آنچه آنان آشکار می‌کنند را می‌داند، که تفاوت چندانی میان این دو آیه مشاهده نمی‌شود.[3] البته در برخی آیات صدر(سینه) محل و ظرف برای قلب که همان عضو مخصوص آدمی است قرار داده شده است؛ مانند: «وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ»؛[4] بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند. در برخی تفاسیر در ذیل آیات سوره ناس؛ با نگرش فلسفی و عرفانی تفاوت‌هایی میان قلب و صدر و نیز علت استفاده قرآن از واژه صدر در این سوره، بیان کرده‌اند؛ مانند این‌که ادعا شده: مراد از صدر، جایگاه نفس حیوانی و نشیمنگاه او است، چنان‌چه قلب؛ عرش و مقام بلند نفس ناطقه است و به همین سبب وسوسه در قلب نمی‌تواند تأثیرگذار باشد و تنها در صدر اثر خود را می‌گذارد؛ به همین جهت از «الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ»، به‌جای «الَّذی یُوَسْوِسُ ‏فی‏ قُلُوبِ النَّاسِ» استفاده شده است.[5] البته اثبات چنین ادعایی چندان آسان نیست، به ویژه آن‌که در آیات دیگری از قرآن، به «قلب» با این دیدگاه نفوذناپذیر نگاه نشده است.[6] [1] . نساء، 63. [2] . نمل، 74. [3] . به هر حال برای آگاهی بیشتر درباره مفهوم‌شناسی قلب و صدر در لغت و قرآن کریم «بررسی مفهوم قلب در قرآن»، سؤال 29675 و «تفاوت شرح صدر با شرح قلب»، سؤال 31219 را مطالعه کنید. [4] . حج، 46. [5] . صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق، خواجوی، محمد، ج 1، ص 17، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش. [6] . آل عمران، 151؛ اعراف، 101؛ حجر، 12 و ...
واژه «قلب» و «صدر» از نظر معنا مترادف و نزدیک به هم هستند؛ برای نمونه میان آیه «أُولئِکَ الَّذینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فی قُلُوبِهِمْ...»؛[1] آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند میداند، و آیه «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ»؛[2] و به یقین پروردگارت آنچه دلهاشان پنهان میدارد و آنچه آنان آشکار میکنند را میداند، که تفاوت چندانی میان این دو آیه مشاهده نمیشود.[3]
البته در برخی آیات صدر(سینه) محل و ظرف برای قلب که همان عضو مخصوص آدمی است قرار داده شده است؛ مانند: «وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ»؛[4] بلکه آن دلها که درون سینهها جا دارند (نیز) نابینا میگردند.
در برخی تفاسیر در ذیل آیات سوره ناس؛ با نگرش فلسفی و عرفانی تفاوتهایی میان قلب و صدر و نیز علت استفاده قرآن از واژه صدر در این سوره، بیان کردهاند؛ مانند اینکه ادعا شده: مراد از صدر، جایگاه نفس حیوانی و نشیمنگاه او است، چنانچه قلب؛ عرش و مقام بلند نفس ناطقه است و به همین سبب وسوسه در قلب نمیتواند تأثیرگذار باشد و تنها در صدر اثر خود را میگذارد؛ به همین جهت از «الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ»، بهجای «الَّذی یُوَسْوِسُ فی قُلُوبِ النَّاسِ» استفاده شده است.[5]
البته اثبات چنین ادعایی چندان آسان نیست، به ویژه آنکه در آیات دیگری از قرآن، به «قلب» با این دیدگاه نفوذناپذیر نگاه نشده است.[6] [1] . نساء، 63. [2] . نمل، 74. [3] . به هر حال برای آگاهی بیشتر درباره مفهومشناسی قلب و صدر در لغت و قرآن کریم «بررسی مفهوم قلب در قرآن»، سؤال 29675 و «تفاوت شرح صدر با شرح قلب»، سؤال 31219 را مطالعه کنید. [4] . حج، 46. [5] . صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق، خواجوی، محمد، ج 1، ص 17، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش. [6] . آل عمران، 151؛ اعراف، 101؛ حجر، 12 و ...
- [سایر] نکتههای اخلاقی سوره ناس چیست؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره ناس ارایه نمایید.
- [سایر] مقصود از «خناس» در سوره ناس چیست؟
- [سایر] صدای درونی در قلب و سینه من است که بسیار مرا آزرده می کند. در اکثر اوقات مرا تشویق به گناه می کند و در حین انجام کار تصاویر گناه آلود در ذهن من می آورد. من با خواندن سوره ناس در آن هنگام برای چند لحظه ایی راحت می شوم، ولی بعد از مدتی دوباره شروع می شود؛ وقتی هم شروع می کند گویا سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید؛ از بس به من فشار می آورد. آیا این همان خنّاس است که خدا در سوره ناس می فرماید (الذی یوسوس فی صدور الناس)؟ چکار کنم که مغلوبش کنم ؟ به خدا دوست ندارم معصیت خدا را انجام دهم.
- [آیت الله خوئی] زیدی در نماز همچنانکه در سوره مبارکه حمد قصد قرآنیت داشته و در آیات قصد شکر و استعانت و ثناء داشته، در سوره مبارکهء قل اعوذ (سوره الناس) هم قصد قرآنیت داشته و هم قصد استعاذه نمازش چطور است؟
- [سایر] چرا کلمه "ملک"، در سوره حمد "مَالِک"، و در سورة ناس "مَلِک" تلفّظ میشود؟ کدام درستتر است چرا؟
- [سایر] در سوره ناس، منظور از (اله الناس) کیست؟ چرا با وجود اینکه خدا را کمی شناختیم باید برای خدای مردم به او پناه ببریم؟
- [سایر] تألیف قلوب چیست و برای چه کسانی قابل اجرا است؟ و دلیل قرآنی و روایی تألیف قلوب چیست؟
- [سایر] در سورۀ انفال آیۀ 12 فرموده است: (... سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ ...)، و در سورۀ احزاب آیۀ 26 فرمود: (... قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ...). آیا مفهوم رعب در هر دو با هم هماهنگی دارند و این دو با هم سازگارند؟ و چرا در سورۀ آل عمران آیۀ 151 به صیغۀ جمع فرمود: (سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...)؟ آیا به دلیل تفاوت (سألقی) و (سنلقی) و هماهنگی با (قذف) می باشد؟
- [سایر] در قرآن فرق بین بنی آدم و ناس چیست؟
- [آیت الله خوئی] اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید، یا بهجای حرفی، حرف دیگر بگوید مثلًا بهجای ض، ظ بگوید، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.
- [آیت الله خوئی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره" قل هو الله احد" یا سوره" قل یا ایها الکافرون" شود، نمیتواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی بهجای سوره" جمعه" و" منافقین" یکی از این دو سوره را بخواند، میتواند آن را رها کند و سوره" جمعه" و" منافقون" را بخواند و احتیاط این است که بعد از تجاوز نصف رها ننماید.
- [آیت الله خوئی] اگر جایی از بدن که عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا بهجای دیگر برود، هر جا که عرق به آن برسد نجس میشود، و اگر عرق بهجای دیگر نرود جاهای دیگر بدن پاک است.
- [آیت الله خوئی] اگر مالک بمیرد، معامل مساقات به هم نمیخورد و ورثهاش بهجای او هستند.
- [آیت الله خوئی] اگر دفن میت در زمین ممکن نباشد، میتوانند بهجای دفن او را در بنا یا تابوت بگذارند.
- [آیت الله خوئی] انسان نمیتواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری بهجای آن بگذارد.
- [آیت الله خوئی] اگر فروشنده بهجای جنسی که قرارداد کرده جنس دیگری بدهد، درصورتی که مشتری راضی شود اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر پیشانی بیاختیار از جای سجده بلند شود، چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره بهجای سجده برسد، و این یک سجده حساب میشود، چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه، و اگر نتواند سر را نگه دارد و بیاختیار دوباره بهجای سجده برسد، روی هم یک سجده حساب میشود و اگر ذکر نگفته باشد بنابر احتیاط باید بگوید.
- [آیت الله خوئی] اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین کند و به کسی که امانت را قبول کرده بگوید که باید مال را در این جا حفظ کنی و اگر احتمال هم بدهی که از بین برود، نباید آن را بهجای دیگری ببری، و اگر بهجای دیگر ببرد و تلف شود ضامن است.
- [آیت الله خوئی] اگر در نماز احتیاط، رکنی را زیاد کند، یا مثلًا بهجای یک رکعت دو رکعت بخواند، نماز احتیاط باطل میشود، و باید دوباره اصل نماز را بخواند.