حدیث کساء و نزول آیه تطهیر از روایات مشهور بین خاصه و عامه است که در منابع شیعه و اهل سنت به سندهای مختلف به گونه متواتر نقل شده و شواهد و قراین بسیاری در تاریخ مؤیّد آن است. ولی حدیثی که تحت عنوان «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا(س) در برخی کتاب‌ها آورده شده است، سند معتبری ندارد.[1] اما بر فرض پذیرش آن؛ در بخشی از این حدیث، چنین آمده: «خداوند فرمود: ای فرشتگان و ساکنان آسمان! من آسمان و زمین و ماه و خورشید و افلاک و دریاها و افلاک را فقط به خاطر محبت و علاقه به این پنج نفری که زیر کسا هستند، آفریدم. جبرئیل از خدا پرسید: پروردگارم! آنها چه کسانی هستند؟ خدای عزّ و جلّ فرمود: "هم أهل بیت النبوّة و معدن الرسالة، و هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها"؛ آنها خانواده و اهل بیت نبوّت و مرکز رسالت هستند. این افراد، فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش هستند». [2] طبق این عبارت؛ خداوند حضرت فاطمه(س) را حلقه اتصال و محور معرفی این خاندان قرار داده است. [1] . ر.ک: «حدیث کساء و آیه تطهیر»، سؤال 8952. [2] . شهید ثانی، زین الدین بن علی‏، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد، ص 155 - 156، قم، بصیرتی‏، بی‌تا؛ بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله‏، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏، محقق، مصحح، ابطحی اصفهانی، موحد، محمد باقر، ج 11، ص 933، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)‏، چاپ اول، 1413ق.
حدیث کساء و نزول آیه تطهیر از روایات مشهور بین خاصه و عامه است که در منابع شیعه و اهل سنت به سندهای مختلف به گونه متواتر نقل شده و شواهد و قراین بسیاری در تاریخ مؤیّد آن است. ولی حدیثی که تحت عنوان «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا(س) در برخی کتابها آورده شده است، سند معتبری ندارد.[1] اما بر فرض پذیرش آن؛ در بخشی از این حدیث، چنین آمده: «خداوند فرمود: ای فرشتگان و ساکنان آسمان! من آسمان و زمین و ماه و خورشید و افلاک و دریاها و افلاک را فقط به خاطر محبت و علاقه به این پنج نفری که زیر کسا هستند، آفریدم. جبرئیل از خدا پرسید: پروردگارم! آنها چه کسانی هستند؟ خدای عزّ و جلّ فرمود: "هم أهل بیت النبوّة و معدن الرسالة، و هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها"؛ آنها خانواده و اهل بیت نبوّت و مرکز رسالت هستند. این افراد، فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش هستند». [2] طبق این عبارت؛ خداوند حضرت فاطمه(س) را حلقه اتصال و محور معرفی این خاندان قرار داده است. [1] . ر.ک: «حدیث کساء و آیه تطهیر»، سؤال 8952. [2] . شهید ثانی، زین الدین بن علی، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد، ص 155 - 156، قم، بصیرتی، بیتا؛ بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، محقق، مصحح، ابطحی اصفهانی، موحد، محمد باقر، ج 11، ص 933، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، 1413ق.
- [سایر] پنج تن آل عبا چه کسانی هستند و چرا به این نام نامیده شده اند؟
- [سایر] آیا حدیث معروف به «حدیث کساء» [آنچه در آخر مفاتیح الجنان آمده ] معتبر است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] شبهه: حدیث کساء از نظر سند مخدوش است و بیانگر فضیلتی هم نیست.
- [سایر] شبهه: حدیث کساء از نظر سند مخدوش است و بیانگر فضیلتی هم نیست.
- [سایر] از دیدگاه قرآن و احادیث محور «حُبّ» خداوند چست؟
- [سایر] لطفا در باره سند حدیث کساء توضیح دهید جون اخیرا شبهات زیادی در این زمینه مطرح شده است؟
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید در آیه 33 سوره احزاب که آیه تطهیر آمده است از مفادش بر می آید که مربوط به اهل بیت پیامبر و زنان پیامبر می باشد. حال چگونه است که آنرا مربوط به 5تن آل عبا توضیح و استفاده می کنند؟ در ثانی اینکه کلمه رجس در این آیه آمده است منظور ناپاکی از دامن زنان می باشد و این درحالیست که اگر مربوط به 5تن آل عبا بدانیم از این 5 تن، 4 نفر مرد بوده که ارتباطی به َآنان نداشته است/ لطفا توضیح دهید.
- [سایر] نظر علمای شیعه درباره ی حدیث کساء و سلسله سند آن چیست؟ تعابیر عجیبی که در آخر حدیث ذکر شده است، چه توجیهی دارد؟
- [سایر] سند حدیث کساء و اهمیت آن و نیز روز واقعه کساء و نزول آیه تطهیر را بیان نمایید، و این که در مفاتیح نیامده و بعداً اضافه شده، صحیح است؟
- [آیت الله اردبیلی] صدقه دادن که یک اقدام خالصانه و صادقانه میباشد، مورد سفارش قرآن کریم و احادیث فراوان قرار گرفته و موجب خیر و برکت در زندگی، دفع بلا و مرگهای ناگهانی و شفای بیماران میشود و همان طور که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (کلّ معروف صدقه)(1) یعنی هر کار خیر و پسندیدهای، صدقه محسوب میشود و اقداماتی که موجب هدایت گمراهان، حمایت نیازمندان و عمران و آبادانی مادی و معنوی جامعه گردد، ماندگارتر و مفیدتر میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] سرودهای مهیّجی که به هنگام جنگ برای تحریک احساسات افراد =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 100 از (أبواب ما یکتسب به)،ح13،ج17،ص315. خوانده میشود، اشکال ندارد. همچنین هر سرود یا آهنگی که مشتمل بر باطل نبوده و از نظر عرف موجب تحریک شهوت و مناسب با مجالس فساد نباشد، اشکال ندارد و خواندن و گوش دادن و یادگرفتن و شغل قراردادن آن جایز میباشد.
- [آیت الله مظاهری] برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیّد الشّهداعلیه السلام میباشد که موجب قبولی نماز است و روایت شده که حجابها را پاره میکند و در محضر ربوبی میرسد یعنی چیزهایی که مانع از قبولی نماز است به واسطه سجده کردن بر تربت حضرت ابی عبداللَّه الحسینعلیه السلام رفع میشود، بعد از آن، خاک و بعد از خاک، سنگ و بعد از سنگ، گیاه است.
- [آیت الله مظاهری] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجّه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر میباشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادقعلیه السلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب بخورد خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان او از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه تشهد و سلام الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له یعنی ستایش مخصوص الله است شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی مگر الله که یگانه است و شریک ندارد و اشهد ان محمدا عبده و رسوله یعنی و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه واله وسلم بنده او و فرستاده اوست اللهم صل علی محمد و ال محمد یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و ال محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته یعنی و قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه او را بلند کن السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته یعنی درود و سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات الله بر تو باد السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یعنی درود و سلام الله بر ما نمازگزاران و تمام بندگان شایسته او السلام علیکم و رحمه الله و برکاته یعنی درود و سلام و رحمت و برکات الله بر شما باد و مقصود از کلمه شما مراد واقعی از این کلمه باشد هر چند به حسب مستفاد از بعض روایات دو ملک راست و چپ و مومنین می باشد
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام عاقّ پدر و مادر است، و در روایات فراوانی از گناه کبیره شمرده است، و در بعضی از آیات و روایات، گناه آن را در حدّ کفر دانسته است و آن اقسامی دارد: الف) ناراحت کردن پدر و مادر در عدم پرداخت نفقه آنها، زیرا اداره پدر و مادر در معیشت به طور متعارف اگر فقیر باشند، بر اولاد واجب است و ترک آن، گناهش خیلی بزرگ است. ب) غصب مال پدر و مادر و ممنوع نمودن آنها از حقّ خودشان، و این قسم علاوه بر اینکه گناهش خیلی بزرگ است، حقّالنّاس نیز میباشد و گناه حقّالنّاس، بسیار سنگین است. ج) بردن آبروی پدر و مادر یا غیبت آنان، یا تهمت زدن به آنها، یا مکر و خدعه و یا دشمنی و امثال اینها با آنان، و این قسم علاوه بر اینکه گناه بزرگ عاقّ پدر و مادر را دارد، گناه آبروریزی و تهمت و غیبت و امثال اینها را نیز دارد. د) تندی و پرخاشگری و یا- العیاذ باللَّه- فحش به آنها، حتّی قهر و داد زدن بر سر آنها، و این قسم همان عاقّی است که در قرآن و روایات از گناهان کبیره شمرده شده است و حتّی قرآن شریف اظهار ناراحتی نسبت به آنها را منع فرموده است: (وَ لا تَقُلْ لَهُما افّ)[1] (پس به پدر و مادر (حتّی) افّ هم نگویید.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان در اسلام ارضای غریزه جنسی مرد از غیر زن خود، یا زن از غیر شوهر خود میباشد و قرآن شریف چنین شخصی را متجاوز و ظالم میداند: (فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الْعادُون)[1] (پس هر که به دنبال فراتر از این (راههای حلال) رود، او از ظالمان است.) و آن اقسامی دارد: الف) زنا دادن یا زنا کردن که عقوبت و کیفر آن بسیار بزرگ است. ب) لواط که در روایات آمده است عرش خدای متعال از آن به لرزه درمیآید. ج) خود ارضایی (استمناء) که علاوه بر اینکه حرام است، مفسده روحی و جسمی بسیاری دارد. د) نگاه شهوتانگیز یا دیدن عکسها و فیلمهای شهوتانگیز و نوشتن یا خواندن داستانهای شهوتانگیز، و گفتن و یا شنیدن و یا خواندن آهنگها و یا اشعار شهوتانگیز به طور غنا و یا به طور عادی و هر چیزی که موجب تحریک او شود، حتّی خیالهای شهوتانگیز.
- [آیت الله بهجت] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از روایات بزرگترین گناه شمرده شده است، و اگر کسی آن را حلال بداند، در صورتی که ملتفت باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر صلیاللهعلیهوآله میباشد، کافر است. از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع، خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خداشناسی از او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند، و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود، و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است).
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.