در جهان آخرت علاوه بر نعمت‌های مشابه دنیوی، نعمت‌های دیگری وجود دارد که فراتر و متعالی‌تر از نعمت‌ها و لذت‌های دنیوی است‏. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «خداوند به مردان و زنان باایمان، باغ‌هایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند ماند و مسکن‌های پاکیزه‌ای در بهشت‌های جاودان [نصیب آنها ساخته] و [خشنودی و] رضای خدا، [از همه اینها] برتر است و پیروزی بزرگ، همین است».[1] این آیه مبارکه قسمتی از رحمت واسعه الهی را که شامل حال افراد با ایمان می‌شود در دو جنبه «مادی» و «معنوی» شرح می‌دهد. نخست خداوند به مردان و زنان با ایمان نعمت‌ها و مواهبی را وعده داده است که زوال و فنا در آن راه ندارد، و آنان جاودانه در آن می‌مانند. سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوی آنها کرده، می‌فرماید: رضایت و خشنودی خدا که نصیب این مؤمنان راستین می‌شود از هر چیز دیگری برتر و بزرگ‌تر است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ».[2] هیچ‌کس نمی‌تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به دلیل توجه رضایت و خشنودی خدا از او، دست می‌دهد، توصیف کند. ما هیچ‌یک از نعمت‌های جهان دیگر را نمی‌توانیم در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانی و معنوی. البته ترسیم ضعیفی از تفاوت‌های معنوی و مادی را در این دنیا می‌توانیم در فکر خود مجسّم کنیم؛ مثلاً لذتی که از دیدار یک دوست مهربان و بسیار صمیمی بعد از فراق و جدایی، به ما دست می‌دهد، و یا احساس روحانی خاصی که از درک یک مسئله پیچیده علمی که ماه‌ها یا سال‌ها به دنبال آن بوده‌ایم، برای ما حاصل می‌شود و یا جذبه روحانی نشاط‌ انگیزی که در حالت یک عبادت خالص، و مناجات آمیخته با حضور قلب، به ما دست می‌دهد، با لذت هیچ غذا و طعام و مانند آن از لذت‌های مادی قابل مقایسه نیست. در این‌جا نیز روشن می‌شود که قرآن به هنگام شرح پاداش مؤمنان و نیکوکاران تنها بر نعمت‌های مادی تکیه نکرده، بلکه از جذبه‌های معنوی نیز سخن گفته است؛ زیرا در جمله بالا رضایت خدا که مخصوصاً با لفظ «نکره» بیان شده اشاره به گوشه‌ای از خشنودی خدا است، و از همه نعمت‌های مادی بهشت برتر شمرده شده و این نشان می‌دهد که تا چه حد آن پاداش معنوی پر ارزش و گرانبها است.[3] دلیل این برتری نیز روشن است؛ زیرا روح در واقع مانند «گوهر» است، و جسم همچون «صدف». روح، فرمانده است و جسم، فرمانبر. تکامل روح، هدف نهایی است، و تکامل جسم وسیله است، به همین دلیل تمام شعاع‌های روح از جسم وسیع‌تر و دامنه‌دارتر می‌باشد، و لذت‌های روحی نیز قابل مقایسه با لذات جسمانی نیست، همان‌گونه که دردهای روحی به مراتب دردناک‌تر از دردهای جسمانی است.[4] نتیجه این‌که:‌ قرآن کریم به این مقدار بسنده نکرده است که تنها وسایل گوناگون مادّی را که در بهشت است، بشمارد، بلکه ثابت کرده است که بین آنها تفاوت ارزشی وجود دارد، به گونه‌ای که برای اشیای معنوی بالاترین مرتبه را نگاه می‌دارد، و اعلام می‌دارد که بین تمام انواع نعمت‌هایی که در بهشت می‌دهند، یک نعمت است که نمی‌توان ارزش آ‌ن‌را تعیین کرد و آن نعمت رضای خدای متعال است‏. [1] . توبه، 72: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ». [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏8، ص 38 – 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [3] . تفسیر نمونه، ج ‏8، ص 40. [4] . همان.
در دنیا طوری خوب زندگی کنیم که آخرت به نعمتهای بهشتی دست یابیم؛ آیا مقام بالاتری غیر از این وجود ندارد؟!
در جهان آخرت علاوه بر نعمتهای مشابه دنیوی، نعمتهای دیگری وجود دارد که فراتر و متعالیتر از نعمتها و لذتهای دنیوی است. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان [نصیب آنها ساخته] و [خشنودی و] رضای خدا، [از همه اینها] برتر است و پیروزی بزرگ، همین است».[1]
این آیه مبارکه قسمتی از رحمت واسعه الهی را که شامل حال افراد با ایمان میشود در دو جنبه «مادی» و «معنوی» شرح میدهد.
نخست خداوند به مردان و زنان با ایمان نعمتها و مواهبی را وعده داده است که زوال و فنا در آن راه ندارد، و آنان جاودانه در آن میمانند. سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوی آنها کرده، میفرماید: رضایت و خشنودی خدا که نصیب این مؤمنان راستین میشود از هر چیز دیگری برتر و بزرگتر است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ».[2]
هیچکس نمیتواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به دلیل توجه رضایت و خشنودی خدا از او، دست میدهد، توصیف کند. ما هیچیک از نعمتهای جهان دیگر را نمیتوانیم در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانی و معنوی.
البته ترسیم ضعیفی از تفاوتهای معنوی و مادی را در این دنیا میتوانیم در فکر خود مجسّم کنیم؛ مثلاً لذتی که از دیدار یک دوست مهربان و بسیار صمیمی بعد از فراق و جدایی، به ما دست میدهد، و یا احساس روحانی خاصی که از درک یک مسئله پیچیده علمی که ماهها یا سالها به دنبال آن بودهایم، برای ما حاصل میشود و یا جذبه روحانی نشاط انگیزی که در حالت یک عبادت خالص، و مناجات آمیخته با حضور قلب، به ما دست میدهد، با لذت هیچ غذا و طعام و مانند آن از لذتهای مادی قابل مقایسه نیست.
در اینجا نیز روشن میشود که قرآن به هنگام شرح پاداش مؤمنان و نیکوکاران تنها بر نعمتهای مادی تکیه نکرده، بلکه از جذبههای معنوی نیز سخن گفته است؛ زیرا در جمله بالا رضایت خدا که مخصوصاً با لفظ «نکره» بیان شده اشاره به گوشهای از خشنودی خدا است، و از همه نعمتهای مادی بهشت برتر شمرده شده و این نشان میدهد که تا چه حد آن پاداش معنوی پر ارزش و گرانبها است.[3]
دلیل این برتری نیز روشن است؛ زیرا روح در واقع مانند «گوهر» است، و جسم همچون «صدف». روح، فرمانده است و جسم، فرمانبر. تکامل روح، هدف نهایی است، و تکامل جسم وسیله است، به همین دلیل تمام شعاعهای روح از جسم وسیعتر و دامنهدارتر میباشد، و لذتهای روحی نیز قابل مقایسه با لذات جسمانی نیست، همانگونه که دردهای روحی به مراتب دردناکتر از دردهای جسمانی است.[4]
نتیجه اینکه: قرآن کریم به این مقدار بسنده نکرده است که تنها وسایل گوناگون مادّی را که در بهشت است، بشمارد، بلکه ثابت کرده است که بین آنها تفاوت ارزشی وجود دارد، به گونهای که برای اشیای معنوی بالاترین مرتبه را نگاه میدارد، و اعلام میدارد که بین تمام انواع نعمتهایی که در بهشت میدهند، یک نعمت است که نمیتوان ارزش آنرا تعیین کرد و آن نعمت رضای خدای متعال است. [1] . توبه، 72: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ». [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8، ص 38 – 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [3] . تفسیر نمونه، ج 8، ص 40. [4] . همان.
- [سایر] در آخرت چه مقامی بالاتر از رسیدن به نعمتهای بهشتی وجود دارد؟!
- [سایر] آیا بین زندگی دنیا و آخرت ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] کسانی که در دنیا پست و مقام دارند ،آیا در آخرت هم به آنها پست و مقامی می دهند ؟
- [سایر] در آخرت کدام یک از زنان بهشتی همسر حضرت محمد (ص) خواهند شد؟
- [سایر] آیا زنان دنیا در بهشت برتری بر حوریان بهشتی دارند؟
- [سایر] آیا در دنیا بهشتی یا جهنمی بودن انسان مشخص است؟
- [سایر] اگر دین برای آبادی زندگی دنیا و آخرت انسان آمده است، پس چرا دنیای برخی از جوامع غیر دینی آبادتر است؟
- [سایر] چرا انسان همیشه باید به فکر آخرت باشد، در حالیکه دنیا و زندگی امری است که خداوند به ما عطا کرده است؟
- [سایر] تفاوتهای دنیا و آخرت چیست؟
- [سایر] بهترین غذای دنیا و آخرت چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] هشتم از مبطلات نماز بنابر احتیاط واجب ان است که برای کار دنیا عمدا گریه کند مگر این که جاهل قاصر باشد و اگر از ترس خدا یا برای اخرت گریه کند از بهترین اعمال است
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله وحید خراسانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست ولی اگر در ان جا به دنیا امده و وطن پدر و مادرش باشد اختیار کردن برای زندگی معتبر نیست بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست
- [آیت الله سبحانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [امام خمینی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله مظاهری] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] محلی را که انسان برای اقامت دائمی و زندگی خود اختیار کرده ، وطن اوست ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .