فیلسوفان در مورد شناخت نفس بر این باورند که شناخت نفس به دو گونه متصور است: 1. شناخت نفس از راه فکر و استدلال؛ این نوع از شناخت هم ممکن است و هم آسان. 2. شناخت شهودی؛ مقصود از شناخت شهودی نفس، شناخت به مقدار توانایی انسان است. این نوع از شناخت هر چند مشکل است، ولی امکان دارد؛ دلیل مشکل بودنش این است که مکاشفه و شهود در اثر ریاضت نفس و مبارزه با هوا و هوس به دست می‌آید. و انسانی که به این مقام رسیده در حقیقت وارد در عالم مجردات و عالم غیر مادی شده است. مرگ و انتقال انسان از عالم دنیا به عالم آخرت موجب گسترش علم انسان می‌گردد که قابل مقایسه با آگاهی و شناخت انسان در دنیا نیست.[1] به بیان دیگر، می‌توان گفت؛ تفاوتی که بین علم جنین در شکم مادر و علم انسان در این عالم وجود دارد، همان تفاوت بین علم انسان در دنیا، با علم او آخرت وجود دارد؛ زیرا مرحله‌ی پس از مرگ در حقیقت مرحله‌ی تکامل‌یافته زندگی دنیا است؛ در نتیجه شناخت و آگاهی انسان پس از مرگ نسبت به ماهیت و حقیقت خود بسی برتر از شناخت او در دنیا است. بنابراین به مرتبه شناخت شهودی نفس که برترین مرتبه شناخت است، دست یافته است. البته برای شناخت شهودی نفس مرحله بالاتری نیز متصور است؛ و آن شناخت کنه حقیقت وجود از طریق شناخت نفس است؛ به این بیان که از آن‌جا که وجود صمدی حضرت حق، حقیقت وجود نفس است و وجود نفس رقیقت آن حقیقت است؛ بنابراین شناخت نفس مستلزم شناخت کنه ذات خداوند گردد؛ چنین شناختی امکان ندارد؛ زیرا این نوع از شناخت به معنای شناخت وجود بی‌پایان، بی‌نیاز و صمدی حضرت حق است، و این نوع از شناخت قابل دست‌رسی نیست. در ضمن باید توجه داشت عدم امکان چنین شناختی اختصاص به نفس ندارد، بلکه در مورد هر موجودی چنین شناختی امکان ندارد.[2] [1] . برای اطلاع بیشتر در مورد آگاهی‌ها و شناخت انسان پس از مرگ رجوع شود به پاسخ‌های 991 و 170. [2] . ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، ص 815 - 818، تهران، امیر کبیر، چاپ دوم، 1385ش. «فهیهنا ثلاثة امور: معرفة النفس بالفکر النظری، و معرفتها الشهودیة الذوقیة علی قدر جدولها الوجودی، و معرفتها بالکنه بمعنی الإحاطة بالوجود الصمدی؛ و الأول سهل، و الثانی صعب، و الثالث محال فی معرفة أیّ شی‏ء کان».
فیلسوفان در مورد شناخت نفس بر این باورند که شناخت نفس به دو گونه متصور است:
1. شناخت نفس از راه فکر و استدلال؛ این نوع از شناخت هم ممکن است و هم آسان.
2. شناخت شهودی؛ مقصود از شناخت شهودی نفس، شناخت به مقدار توانایی انسان است. این نوع از شناخت هر چند مشکل است، ولی امکان دارد؛ دلیل مشکل بودنش این است که مکاشفه و شهود در اثر ریاضت نفس و مبارزه با هوا و هوس به دست میآید. و انسانی که به این مقام رسیده در حقیقت وارد در عالم مجردات و عالم غیر مادی شده است.
مرگ و انتقال انسان از عالم دنیا به عالم آخرت موجب گسترش علم انسان میگردد که قابل مقایسه با آگاهی و شناخت انسان در دنیا نیست.[1] به بیان دیگر، میتوان گفت؛ تفاوتی که بین علم جنین در شکم مادر و علم انسان در این عالم وجود دارد، همان تفاوت بین علم انسان در دنیا، با علم او آخرت وجود دارد؛ زیرا مرحلهی پس از مرگ در حقیقت مرحلهی تکاملیافته زندگی دنیا است؛ در نتیجه شناخت و آگاهی انسان پس از مرگ نسبت به ماهیت و حقیقت خود بسی برتر از شناخت او در دنیا است. بنابراین به مرتبه شناخت شهودی نفس که برترین مرتبه شناخت است، دست یافته است.
البته برای شناخت شهودی نفس مرحله بالاتری نیز متصور است؛ و آن شناخت کنه حقیقت وجود از طریق شناخت نفس است؛ به این بیان که از آنجا که وجود صمدی حضرت حق، حقیقت وجود نفس است و وجود نفس رقیقت آن حقیقت است؛ بنابراین شناخت نفس مستلزم شناخت کنه ذات خداوند گردد؛ چنین شناختی امکان ندارد؛ زیرا این نوع از شناخت به معنای شناخت وجود بیپایان، بینیاز و صمدی حضرت حق است، و این نوع از شناخت قابل دسترسی نیست. در ضمن باید توجه داشت عدم امکان چنین شناختی اختصاص به نفس ندارد، بلکه در مورد هر موجودی چنین شناختی امکان ندارد.[2] [1] . برای اطلاع بیشتر در مورد آگاهیها و شناخت انسان پس از مرگ رجوع شود به پاسخهای 991 و 170. [2] . ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، ص 815 - 818، تهران، امیر کبیر، چاپ دوم، 1385ش. «فهیهنا ثلاثة امور: معرفة النفس بالفکر النظری، و معرفتها الشهودیة الذوقیة علی قدر جدولها الوجودی، و معرفتها بالکنه بمعنی الإحاطة بالوجود الصمدی؛ و الأول سهل، و الثانی صعب، و الثالث محال فی معرفة أیّ شیء کان».
- [سایر] ماهیت و حقیقت مرگ چیست؟ امری عدمی است یا مخلوق؟
- [سایر] حقیقت و ماهیت روح انسانی چیست؟ آیا مادی و جزء بدن است؟
- [سایر] حقیقت و ماهیت تقوا چیست؟
- [سایر] انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟
- [سایر] فلاسفه معتقدند که حقیقت انسان، روح مجرد است، آیا مجرد بودن روح از نظر دینی درست است؟
- [سایر] اگر معاد جسمانی است با توجه به اینکه روح حقیقت وجودی انسان است چرا جسم انسان عذاب می شود؟
- [سایر] اندیشه سیاسی امام خمینی ره چه ماهیت و اصولی دارد؟
- [سایر] ماهیت مرگ در مسیحیت را توضیح داده و تعبیر قرآن مجید درباره ی مرگ را بیان کنید.
- [سایر] حقیقت مرگ چیست؟
- [سایر] حقیقت مرگ چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میّت را یاد میکند )اًّنّا &ِضِ وَانّا اًّلَیْهِ راجِعون( بگوید و برای میّت قرآن بخواند وسر قبر پدر ومادر از خداوند حاجت بخواهد وقبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد میکند (إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون)، بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد میکند (اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ) بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میّت را یاد میکند، (اِنّا للّهِ وَاِنّا إلَیْهِ راجِعُونَ) بگوید و برای میّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان ، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند ، و هر وقت میّت را یاد میکند (إنّا للّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ) بگوید ، وبرای میّت قرآن بخواند ، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد ، و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود .
- [آیت الله خوئی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند. و هر وقت میت را یاد میکند،" انا لله و انا الیه راجعون" بگوید. و برای میت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد، و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان کاری میکند که زن حامله سقط کند و آن سقط به حکم مسلمان باشد، چنانچه چیز سقط شده نطفه باشد دیهاش 20 دینار شرعی و اگر علقه؛ یعنی خون بسته، باشد 40 دینار و اگر مضغه؛ یعنی پاره گوشت، باشد 60 دینار و اگر استخوان باشد 80 دینار و اگر گوشت آورده ولی هنوز روح در او دمیده نشده 100 دینار و اگر روح در او دمیده شده، دیه وی همچون دیه انسان متولّد شده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .طلاکاری مسجد, مکروه است; نیز تصویر صورت های دارای روح, مانند انسان و حیوان, کراهت دارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت وبدن را بخراشد وبخود لطمه بزند.
- [آیت الله مظاهری] جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.