معنای لغوی مرگ عبارت است از (مردن)، (فناشدن) و (زوال حیات)، اما در حقیقت، ماهیت و مفهوم مرگ نیستی و زوال حیات نیست، بلکه انتقال است، آن هم انتقال از حیاتی (دنیا) به حیات دیگر (آخرت). در حقیقت مرگ برای انسان سرآغاز حیاتی نو است. همان گونه که انتقال انسان از (جنین) به (عالم دنیا) تولّد و حیات جدیدی برای او محسوب می شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدی دیگر و سرآغاز حیات جدیدی است.[1] در قرآن کریم هر کجا سخن از مرگ است کلمه ی (توفّی) استعمال شده که خود بیانگر نکات مهمی است: 1. (توفّی) به معنای (تمام و کمال به اختیارگرفتن یک حقیقت) است؛ لذا عرب این کلمه را در جایی به کار می برد که طلبکاری تمام قرض خودش را از بدهکار دریافت کند. استعمال این کلمه برای مرگ بدین معناست که انسان به تمام و کمال دریافت می شود و به سرای آخرت منتقل می گردد و چیزی از انسان پراکنده و گم نمی گردد. 2. حقیقت انسان (منِ) اوست، نه بدن مادّی اش؛ چرا که با توفّی و مرگ، شخصیت و منِ حقیقی انسان به تمام و کمال دریافت می شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده می شود، آنچه پوسیده نمی شود و تحویل مأموران الهی می گردد بدن مادّی انسان نیست، بلکه حقیقت وجودی او است که (منِ) او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر می کند.[2] پی نوشتها: [1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 299؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 و ج 4، ص 625؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 252 ذیل آیه ی 11 از سوره ی سجده و شیعه در اسلام، ص 155؛ جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص 47 و راه خداشناسی و شناخت صفات او، ص 514. [2]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 182 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 303؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 506؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ص 252 و ج 7، ص 130 و انسان از آغاز تا انجام، ص 65 66؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 358 359 و معارف قرآن ص 450 451 و جعفر سبحانی، آئین و هابیّت، ص 236 241. منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
معنای لغوی مرگ عبارت است از (مردن)، (فناشدن) و (زوال حیات)، اما در حقیقت، ماهیت و مفهوم مرگ نیستی و زوال حیات نیست، بلکه انتقال است، آن هم انتقال از حیاتی (دنیا) به حیات دیگر (آخرت). در حقیقت مرگ برای انسان سرآغاز حیاتی نو است. همان گونه که انتقال انسان از (جنین) به (عالم دنیا) تولّد و حیات جدیدی برای او محسوب می شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدی دیگر و سرآغاز حیات جدیدی است.[1]
در قرآن کریم هر کجا سخن از مرگ است کلمه ی (توفّی) استعمال شده که خود بیانگر نکات مهمی است:
1. (توفّی) به معنای (تمام و کمال به اختیارگرفتن یک حقیقت) است؛ لذا عرب این کلمه را در جایی به کار می برد که طلبکاری تمام قرض خودش را از بدهکار دریافت کند.
استعمال این کلمه برای مرگ بدین معناست که انسان به تمام و کمال دریافت می شود و به سرای آخرت منتقل می گردد و چیزی از انسان پراکنده و گم نمی گردد.
2. حقیقت انسان (منِ) اوست، نه بدن مادّی اش؛ چرا که با توفّی و مرگ، شخصیت و منِ حقیقی انسان به تمام و کمال دریافت می شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده می شود، آنچه پوسیده نمی شود و تحویل مأموران الهی می گردد بدن مادّی انسان نیست، بلکه حقیقت وجودی او است که (منِ) او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر می کند.[2]
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 299؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 و ج 4، ص 625؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 252 ذیل آیه ی 11 از سوره ی سجده و شیعه در اسلام، ص 155؛ جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص 47 و راه خداشناسی و شناخت صفات او، ص 514.
[2]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 182 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 303؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 506؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ص 252 و ج 7، ص 130 و انسان از آغاز تا انجام، ص 65 66؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 358 359 و معارف قرآن ص 450 451 و جعفر سبحانی، آئین و هابیّت، ص 236 241.
منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
- [سایر] حقیقت مرگ چیست؟
- [سایر] ماهیت و حقیقت مرگ چیست؟ امری عدمی است یا مخلوق؟
- [سایر] لطفاً درباره مرگ و حقیقت آن، مرا راهنمایی کنید .
- [سایر] آیا انسان به حقیقت و ماهیت روح خود پس از مرگ شناخت پیدا میکند؟
- [سایر] از نظر عرفانی حقیقت مرگ چیست؟ چرا برخی در دنیا احساس پوچی میکنند؟
- [سایر] حقیقت مرگ چیست و چگونه بدن های پوسیده در قبر در روز قیامت به صورت اولیه ظاهر می گردد؟
- [سایر] راه رسیدن به حقیقت چیست و از چه دیدگاهی می توان به آن رسید، آیا حقیقت مطلق وجود دارد؟
- [سایر] حقیقت ذکر خدا چیست؟
- [سایر] حقیقت عصمت چیست؟
- [سایر] حقیقت وحی چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] بنا بر احتیاط مستحب انسان در مرگ کسی یقه پاره نکند، به خصوص در مرگ غیر پدر و برادر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چیز نجسی به صورت چیز پاکی در بیاید که عرف ان را تغییر در حقیقت ببیند پاک می شود مثل ان که چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود ولی اگر حقیقت ان عوض نشود مثل ان که گندم نجس را ارد کنند یا نان بپزند پاک نمی شود
- [آیت الله سیستانی] مضاربه اذنیه ، با مرگ هر کدام از مالک و عامل باطل میشود ؛ زیرا با مرگ مالک اموال او به وارث منتقل میشود ، و باقی ماندن مال در دست عامل نیاز به مضاربه جدید دارد . و با مرگ عامل اذن از بین میرود ؛ زیرا اذن مالک به او اختصاص داشته باشد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] سزاوار است انسان در مرگ خویشاوندان، مخصوصاً در مرگ فرزند شکیبایی را از دست ندهد و هر وقت میت را یاد می کند (انا لله و انا الیْه راجعون) بگوید و برای میت قرآن بخواند و طلب آمرزش کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن خود را بخراشد، و به خود لطمه بزند، و پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر نیز، جایز نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت وبدن را بخراشد وبخود لطمه بزند.
- [آیت الله علوی گرگانی] ابتدای عدّه وفات از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطلع شود.
- [آیت الله مظاهری] جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله مظاهری] ابتدای عدّه وفات از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطّلع شود.