حقیقت مرگ چیست؟
معنای لغوی مرگ عبارت است از (مردن)، (فناشدن) و (زوال حیات)، اما در حقیقت، ماهیت و مفهوم مرگ نیستی و زوال حیات نیست، بلکه انتقال است، آن هم انتقال از حیاتی (دنیا) به حیات دیگر (آخرت). در حقیقت مرگ برای انسان سرآغاز حیاتی نو است. همان گونه که انتقال انسان از (جنین) به (عالم دنیا) تولّد و حیات جدیدی برای او محسوب می شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدی دیگر و سرآغاز حیات جدیدی است.[1] در قرآن کریم هر کجا سخن از مرگ است کلمه ی (توفّی) استعمال شده که خود بیانگر نکات مهمی است: 1. (توفّی) به معنای (تمام و کمال به اختیارگرفتن یک حقیقت) است؛ لذا عرب این کلمه را در جایی به کار می برد که طلبکاری تمام قرض خودش را از بدهکار دریافت کند. استعمال این کلمه برای مرگ بدین معناست که انسان به تمام و کمال دریافت می شود و به سرای آخرت منتقل می گردد و چیزی از انسان پراکنده و گم نمی گردد. 2. حقیقت انسان (منِ) اوست، نه بدن مادّی اش؛ چرا که با توفّی و مرگ، شخصیت و منِ حقیقی انسان به تمام و کمال دریافت می شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده می شود، آنچه پوسیده نمی شود و تحویل مأموران الهی می گردد بدن مادّی انسان نیست، بلکه حقیقت وجودی او است که (منِ) او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر می کند.[2] پی نوشتها: [1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 299؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 و ج 4، ص 625؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 252 ذیل آیه ی 11 از سوره ی سجده و شیعه در اسلام، ص 155؛ جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص 47 و راه خداشناسی و شناخت صفات او، ص 514. [2]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 182 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 303؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 506؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ص 252 و ج 7، ص 130 و انسان از آغاز تا انجام، ص 65 66؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 358 359 و معارف قرآن ص 450 451 و جعفر سبحانی، آئین و هابیّت، ص 236 241. منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
عنوان سوال:

حقیقت مرگ چیست؟


پاسخ:

معنای لغوی مرگ عبارت است از (مردن)، (فناشدن) و (زوال حیات)، اما در حقیقت، ماهیت و مفهوم مرگ نیستی و زوال حیات نیست، بلکه انتقال است، آن هم انتقال از حیاتی (دنیا) به حیات دیگر (آخرت). در حقیقت مرگ برای انسان سرآغاز حیاتی نو است. همان گونه که انتقال انسان از (جنین) به (عالم دنیا) تولّد و حیات جدیدی برای او محسوب می شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدی دیگر و سرآغاز حیات جدیدی است.[1]
در قرآن کریم هر کجا سخن از مرگ است کلمه ی (توفّی) استعمال شده که خود بیانگر نکات مهمی است:
1. (توفّی) به معنای (تمام و کمال به اختیارگرفتن یک حقیقت) است؛ لذا عرب این کلمه را در جایی به کار می برد که طلبکاری تمام قرض خودش را از بدهکار دریافت کند.
استعمال این کلمه برای مرگ بدین معناست که انسان به تمام و کمال دریافت می شود و به سرای آخرت منتقل می گردد و چیزی از انسان پراکنده و گم نمی گردد.
2. حقیقت انسان (منِ) اوست، نه بدن مادّی اش؛ چرا که با توفّی و مرگ، شخصیت و منِ حقیقی انسان به تمام و کمال دریافت می شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده می شود، آنچه پوسیده نمی شود و تحویل مأموران الهی می گردد بدن مادّی انسان نیست، بلکه حقیقت وجودی او است که (منِ) او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر می کند.[2]
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 299؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 و ج 4، ص 625؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 252 ذیل آیه ی 11 از سوره ی سجده و شیعه در اسلام، ص 155؛ جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص 47 و راه خداشناسی و شناخت صفات او، ص 514.
[2]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 181 182 و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، ص 303؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 505 506؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ص 252 و ج 7، ص 130 و انسان از آغاز تا انجام، ص 65 66؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 358 359 و معارف قرآن ص 450 451 و جعفر سبحانی، آئین و هابیّت، ص 236 241.
منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین