شأن‌ به معنای منزلت و جایگاه اجتماعی، خانوادگی و فردی هر انسانی است، که در دین اسلام نیز در مواردی بدان پرداخته شده است. اما آنچه در این ارتباط قابل توجه بوده؛ این است که انسان نباید شأن و شخصیت خود را آن قدر بالا برده و به اصطلاح، شأن کاذب برای خویش بسازد که تصور کند هر کاری در شأن او نیست. البته، بدیهی است؛ افرادی که دارای تحصیلات عالیه بوده و یا در اجتماع دارای منزلت و جایگاه والایی هستند و به همین دلیل، توانایی اشتغال به کارهای ارزشمندتر را دارند، نباید استعداد و صلاحیت‌های خویش را در کارهای کوچک‌تری که از دست هرکسی برمی‌آید صرف کنند. این البته، درجایی است که جامعه قدر چنین افرادی را دانسته و زمینه کار مهم را برای آنها فراهم آورد، اما اگر جامعه قدر چنین افرادی را ندانست و اگر از سر اجبار و اضطرار مجبور به تهیه معیشت باشد، کارهای کوچک نیز برای هیچ انسانی عیب نیست، بلکه بسیار ارزنده بوده و می‌تواند برای دیگران نیز الگو باشد؛ چرا که رسول خدا(ص) فرمود کسی که در راه تأمین مخارج خانواده‏‌اش زحمت می‌‌‏کشد، مانند مجاهد در راه خدا است: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه».[1] در روایت آمده است روزی مرد نصرانی برای سرزنش به امام باقر(ع) گفت آیا مادرت آشپز بود. حضرت در جوابش فرمود: «این شغلش بود».[2] آنچه که ارزشی برای یک فرد به شمار می‌آید آن است که در زندگی به دنبال کار و تلاش باشد. و از راه حلال بتواند مخارج زندگی‌‌اش را تأمین کند. در طرف مقابل، آنچه برای یک فرد عیب است، تن­پروری و سربارشدن بر خانواده و یا جامعه است و این‌که هیچ فعالیت مفیدی برای اجتماع انجام ندهد، اما کارگری، دست فروشی و دیگر مشاغلی که به ظاهر، مطابق با شأن به نظر نمی‌آید به خودی خود برای هیچ فردی عیب و دون شأن نیست، مگر آن‌که انسان بتواند از راه مشروع کار مهم­­تری را انجام داده، اما با این وجود، آن کار مهم را رها کرده و کار کم ­اهمیت­تری را برگزیند. یک انسان - اعم از جوان، میانسال و...- باید تا فراهم شدن شغل مناسب به کار و تلاش بپردازد و نگران شأن و شخصیت خود نباشد که مثلاً فلان شغل در شأن من نیست. ما در تاریخ، فراوان شخصیت‌‌هایی داشتیم که کار می‌‌کردند و از این بابت هیچ مشکلی نداشتند. میثم تمار در حالی‌که جزو بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام است، خرمافروشی ساده بود. [1] . منسوب به علی بن موسی، امام هشتم(ع)‏، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا(ع)، ص 208، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع) ، چاپ اول، 1406 ق. [2] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 4، ص 207، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
شأن به معنای منزلت و جایگاه اجتماعی، خانوادگی و فردی هر انسانی است، که در دین اسلام نیز در مواردی بدان پرداخته شده است.
اما آنچه در این ارتباط قابل توجه بوده؛ این است که انسان نباید شأن و شخصیت خود را آن قدر بالا برده و به اصطلاح، شأن کاذب برای خویش بسازد که تصور کند هر کاری در شأن او نیست.
البته، بدیهی است؛ افرادی که دارای تحصیلات عالیه بوده و یا در اجتماع دارای منزلت و جایگاه والایی هستند و به همین دلیل، توانایی اشتغال به کارهای ارزشمندتر را دارند، نباید استعداد و صلاحیتهای خویش را در کارهای کوچکتری که از دست هرکسی برمیآید صرف کنند.
این البته، درجایی است که جامعه قدر چنین افرادی را دانسته و زمینه کار مهم را برای آنها فراهم آورد، اما اگر جامعه قدر چنین افرادی را ندانست و اگر از سر اجبار و اضطرار مجبور به تهیه معیشت باشد، کارهای کوچک نیز برای هیچ انسانی عیب نیست، بلکه بسیار ارزنده بوده و میتواند برای دیگران نیز الگو باشد؛ چرا که رسول خدا(ص) فرمود کسی که در راه تأمین مخارج خانوادهاش زحمت میکشد، مانند مجاهد در راه خدا است: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه».[1]
در روایت آمده است روزی مرد نصرانی برای سرزنش به امام باقر(ع) گفت آیا مادرت آشپز بود. حضرت در جوابش فرمود: «این شغلش بود».[2]
آنچه که ارزشی برای یک فرد به شمار میآید آن است که در زندگی به دنبال کار و تلاش باشد. و از راه حلال بتواند مخارج زندگیاش را تأمین کند.
در طرف مقابل، آنچه برای یک فرد عیب است، تنپروری و سربارشدن بر خانواده و یا جامعه است و اینکه هیچ فعالیت مفیدی برای اجتماع انجام ندهد، اما کارگری، دست فروشی و دیگر مشاغلی که به ظاهر، مطابق با شأن به نظر نمیآید به خودی خود برای هیچ فردی عیب و دون شأن نیست، مگر آنکه انسان بتواند از راه مشروع کار مهمتری را انجام داده، اما با این وجود، آن کار مهم را رها کرده و کار کم اهمیتتری را برگزیند.
یک انسان - اعم از جوان، میانسال و...- باید تا فراهم شدن شغل مناسب به کار و تلاش بپردازد و نگران شأن و شخصیت خود نباشد که مثلاً فلان شغل در شأن من نیست.
ما در تاریخ، فراوان شخصیتهایی داشتیم که کار میکردند و از این بابت هیچ مشکلی نداشتند. میثم تمار در حالیکه جزو بزرگترین شخصیتهای تاریخ اسلام است، خرمافروشی ساده بود. [1] . منسوب به علی بن موسی، امام هشتم(ع)، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا(ع)، ص 208، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع) ، چاپ اول، 1406 ق. [2] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 207، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
- [سایر] نظر اسلام درباره شخصیت و حقوق زن چیست؟
- [سایر] از نظر اسلام و سیره یک نیروی اطلاعاتی چه ویژگی و شخصیت و ... داره؟
- [سایر] نظر اسلام در خصوص راه رفتن حضرت عیسی بر روی آب چیست؟
- [سایر] نظر اسلام در خصوص راه رفتن حضرت عیسی بر روی آب چیست؟
- [سایر] نظر اسلام در خصوص راه رفتن حضرت عیسی بر روی آب چیست؟
- [سایر] من عاشق دختر عموی خودم هستم. نظر اسلام در خصوص ازدواج فامیلی چیست؟
- [سایر] نظر اسلام در خصوص روابط دختر و پسر چیست و چه ایرادی دارد انسان دوستی از جنس مخالف داشته باشد؟
- [سایر] با سلام؛ لطفا سفارشات اسلام در خصوص کارکنانی را که در حوزه مالی کار میکنند بیان فرمایید.
- [سایر] اهمیت کار و تلاش از نظر اسلام چیست؟
- [سایر] کار تا چه اندازه در احساس شخصیت انسان تأثیر دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش آلاتی که برای خصوص لهو به کار میروند و استفاده عقلایی حلالی برای آنها وجود ندارد، حرام و باطل است.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر هر مسلمان شایسته است محتضر مسلمان را رو به قبله کند و این کار مطابق احتیاط استحبابیست و بنا بر احتیاط استحبابی از ولیّ محتضر اجازه بگیرند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بداند که بدن یا لباس مسلمانی یا چیز دیگری مانند ظرف و فرش که در اختیار آن مسلمان است نجس شده و سپس آن مسلمان غایب گردد و آن شخص احتمال بدهد که او آن چیز را آب کشیده، آن چیز برای آن شخص پاک است؛ ولی احتیاط واجب این است که چهار شرط ذیل نیز مراعات شود: اول: آن که آن مسلمان بداند که آن چیز با چیزی که در نظر آن شخص نجس است، برخورد کرده است. دوم: آن که آن مسلمان نیز آن چیز را نجس بداند. سوم: آن که آن مسلمان آن چیز را در موردی که طهارت شرط آن است به کار ببرد، مثل این که با آن لباس نماز بخواند و یا در آن ظرف غذا بخورد. چهارم: آن که آن مسلمان بداند موردی که آن چیز را در آن به کار میبرد، مشروط به طهارت آن چیز است، مثلاً بداند که نماز را باید در لباس پاک بخواند.
- [امام خمینی] اگر ممکن باشد تشریح غیر مسلمان، جایز نیست تشریح مسلمان، برای یاد گرفتن مطالب طبی اگر چه متوقف باشد حفظ جان مسلمانی یا عدهای از مسلمانان بر تشریح، و اگر با امکان تشریح غیر مسلمان تشریح مسلمان کنند معصیت کار، و بر آنها دیه است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر قتال با کفار بدون اذن امام(ع) انجام گیرد، غنائم آن فقط متعلق به شخصیّت حقوقی امام(ع) است.
- [آیت الله مظاهری] معدن خواه روی زمین باشد یا در زیر زمین، در زمین ملکی باشد یا در جایی که مالک ندارد، استخراج کننده مسلمان باشد یا کافر، شخص باشد یا افراد، شرکت و مؤسّسه باشد )شخصیت حقوقی( یا فرد معین، باید خمس آن پرداخته شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط زیاد از حد در مسأله طهارت و نجاست از نظر شرع کار پسندیده ای نیست، بلکه اگر سبب وسواس گردد اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی که وصیّت کرده بمیرد وصیّ نمیتواند مسؤولیّت کار را بر عهده دیگری بگذارد و خود از مسؤولیّت کار کناره گیرد، ولی اگر بداند مقصود وصیّتکننده این نبوده که وصیّ شخصا مسؤول باشد، بلکه مقصودش فقط انجام امر وصیّت باشد، میتواند مسؤولیّت کار را به کسی واگذار نماید که به نظر وصیّت کننده با وصیّ تفاوتی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگام خواندن صیغه معامله باید دو طرف قصد انشاء داشته باشند یعنی مقصودشان از گفتن این دو جمله خرید و فروش باشد، همچنین در جایی که داد و ستد عملی جانشین صیغه لفظی می شود باید قصد انشاء وجود داشته باشد. ضمناً شخصیّتهای حقیقی و حقوقی هر دو مالک می شوند و می توانند طرف معامله واقع گردند، بنابراین هر موسّسه خیریّه یا انتفاعی که تأسیس گردد و دارای شخصیّت حقوقی شود، با اشخاص حقیقی از این نظر تفاوت نمی کند.