مقصود از لوح محفوظ (ام الکتاب) همان علم ازلی الهی است که مقدّرات در آن ثابت و غیر قابل تغییر است. مقصود از لوح محو و اثبات، چیزی است که سرنوشت و تقدیر هر چیزی بر آن ثبت شده، لکن هیچ‌کدام از این تقدیرات ثابت نیست، بلکه همۀ آنها جنبۀ اقتضایی دارند.[1] اعیان ثابته همان صور ماهیات و کثرات تفصیلی است که در تعیّن ثانی،[2] معلوم حق قرار می‌گیرند. به بیان دیگر، صور علمی حق در تعیّن ثانی را که به نحو معلومات تفصیلی‌اند و در واقع چیزی جز همان ماهیات نیستند، اعیان ثابته می‌نامند. پس اعیان ثابته همه اموری است که با اسامی ماهوی از آنها یاد می‌کنیم؛ مانند عقل اول، نفس کلی، فلک، فرشته، انسان، اسب، سنگ و ... . حق تعالی به این امور علم پیشین دارد و ایجاد آنها نیز به واسطه همین علم پیشین است».[3] در حقیقت اعیان ثابته صور و مظاهر اسمای الهی‌اند؛ بدین معنا که هر اسمی برای خود، مظهر خاصی دارد و در شکل مظهری پیدا می‌شود. این مظهر همان عین ثابت یا ماهیت خاص مربوط بدان اسم است. به این ترتیب، می‌توان گفت ارتباط اسما با اعیان، ارتباطی از گونه‌ی ارتباط ظاهر و مظهر است؛[4] اما این‌که جایگاه وجودی لوح محفوظ و لوح محو و اثبات کجا است و ارتباطشان با عین ثابت چیست؟ باید گفت؛ درک جایگاه وجودی لوح محفوظ و لوح محو و اثبات و بیان ارتباطشان با عین ثابت، مشکل است و به آسانی ممکن نیست؛ از این‌رو ما در این‌جا به نقل سخن برخی از اندیشمندان در این زمینه و ارائه برخی توضیحات اکتفا می‌کنیم: 1. در مورد مراتب وجود گفته شده است: «حضرات کلیه و عوالم اصلیه پنج است. اول، هویت غیب مطلق است که آن حضرت و عالم احدیت ذات، بذاته و عالم اعیان‏ ثابته‏ است. دوم، حضرت و عالم جبروت. سوم، حضرت لوح‏ محفوظ و نفس ناطقه کلیه و عالم امر و عالم ملکوت. چهارم، حضرت عالم ملک. پنجم، عالم انسان کامل».[5] طبق این بیان جایگاه وجودی لوح محفوظ در مرتبه سوم از مراتب هستی جای دارد، در حالی‌که اعیان ثابته در مرتبه اول قرار دارد. در جای دیگری بیان شده: «اهل تحقیق چون اهل نظر قائل به مراتب کلیه و جزئیه وجودند، مراتب کلیه وجود به مشرب اهل تحقیق از قبیل مرتبه احدیت است که مقام جمع جمع یعنی جمع وجودی است که جمیع اسماء و صفات در آن مستهلک است، و مرتبه و احدیت که مقام جمع است، و مرتبه لوح قضا و مرتبه لوح قدر و مرتبه لوح‏ محو و اثبات تا مرتبه انسان کامل مضاهی مرتبه الهیه که در صحف کریمه مشایخ اهل عرفان به احسن وجه مبین است».[6] بر این اساس لوح محو و اثبات در مرتبه چهارم از مراتب هستی قرار دارد، در حالی که لوح محفوظ در مرتبه سوم جای دارد؛ زیرا ظاهراً مرتبه قضا همان مرتبه لوح محفوظ است، چنان‌که مرتبه قدر همان مرتبه لوح محو و اثبات است. گواه این مطلب، عبارت محقق داماد است. وی در تبیین لوح و محو و اثبات می‌گوید: «اساس طرح نظریه لوح محو و اثبات و به تعبیر دیگر بیان وجودی لوح محو و اثبات، روایات نقلی و درایات عقلی است. بزرگان فن حدیث با توجه به کریمه «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»، قائل به وجود دو لوح گردیده‌‏اند یکی لوح محو و اثبات و دیگری أمّ الکتاب؛ لوح محو و اثبات را حاوی امور قدر و أمّ الکتاب را حاوی قضاء دانسته‏‌اند و بر همین اساس لوح محو و اثبات را ظرف مقدّرات فرض نموده، و أمّ الکتاب را ظرف قضائی کلّ نظام امکانی».[7] 2. برخی لوح محفوظ را همان نفس کلی فلکی می‌دانند و در بیان آن می‌گویند: «لوح محفوظ عبارت از نفس کلیه فلکیه است؛ زیرا آنچه در جهان ساری و جاری شود مکتوب و ثابت و مرتسم در نفس کلیه فلکیه است، با لوازم و حرکات و حالات خود. و همان طوری که به واسطه قلم در لوح حسی نقوش حسیه مرتسم می‌شود از عالم عقل صور معلومه و مطبوعه بر وجه کلی در نفوس کلیه فلکیه که قلب عالم‏اند مرتسم می‌شود و از آن جهت لوح محفوظ گویند که صور فائضه بر آن همواره محفوظ و مصون از تغییر و تبدیل است و مستمر است بر نسق واحده.[8] در نظر این گروه جایگاه لوح محو و اثبات، نفوس جزئی فلکی است. در تبیین آن می‌گویند: «نفوس منطبعه فلکی را لوح محو و اثبات نامند که محل ارتسام صور جزئیه موجودات عالم است با اشکال و هیأت خاص آنها».[9] [1] . اقتباس از پاسخ 65، (رابطه بدا با لوح محفوظ، کتاب مبین و لوح محو و اثبات). [2] . تعیّن ثانی - در مقابل تعیّن اول- یکی مراتب عرفانی و به معنای تحقق صور علمی و تفصیلی در ذات حق تعالی است. [3] . یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 463، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388ش. [4] . اقتباس از پاسخ 50759، (سرادق، کرسی، عرش و عین ثابت). [5] . حسن زاده آملی، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 189، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1378ش. [6] . حسن زاده آملی، حسن، انه الحق، ص 56، قم، قیام، 1373ش. [7] . میر محمد باقر الداماد، نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، ص 62، قم- تهران، هجرت و میراث مکتوب، چاپ اول، 1374ش. [8] . سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1647، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش. «فهو عبارة عن النفس الکلیة سیما الفلک الاقصی اذ کلما جری الله فی العالم او سیجری مکتوب ثابت فی النفوس الفلکی فانها عالمة بلوازمها» (اسفار ج 3 ص 62). «نفس سما کلیة لوح حفظ ما ای نفس انطبعت فی جرم السماء فقدر منها لحظ» (شرح منظومه ص 173 و رجوع شود به اسفار ج 3 ص 62، 91- شرح منظومه ص 88). [9] . فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1647. «ثم یتنقش فی النفوس المنطبعة الفلکیة صور جزئیه مشخصة باشکالها و هیأتها مقدرة مقارنة لاوقاتها المعینة» (اسفار، ج 3، ص 62). «فهذه النفوس هی الواح قدریة فیها المحو و الاثبات و عالمها عالم الخیال الکلی» (اسفار ج 3 ص 62 رجوع شود به اسفار ج 2 ص 100- ج 3 ص 90- 91).
آیا لوح محفوظ با عین ثابت ارتباط دارد؟ اگر بله این ارتباط چگونه است؟ و اگر خیر جایگاه لوح محفوظ و همچنین لوح محو و اثبات در کدام مرتبه از عوالم وجودی است؟
مقصود از لوح محفوظ (ام الکتاب) همان علم ازلی الهی است که مقدّرات در آن ثابت و غیر قابل تغییر است. مقصود از لوح محو و اثبات، چیزی است که سرنوشت و تقدیر هر چیزی بر آن ثبت شده، لکن هیچکدام از این تقدیرات ثابت نیست، بلکه همۀ آنها جنبۀ اقتضایی دارند.[1]
اعیان ثابته همان صور ماهیات و کثرات تفصیلی است که در تعیّن ثانی،[2] معلوم حق قرار میگیرند. به بیان دیگر، صور علمی حق در تعیّن ثانی را که به نحو معلومات تفصیلیاند و در واقع چیزی جز همان ماهیات نیستند، اعیان ثابته مینامند. پس اعیان ثابته همه اموری است که با اسامی ماهوی از آنها یاد میکنیم؛ مانند عقل اول، نفس کلی، فلک، فرشته، انسان، اسب، سنگ و ... . حق تعالی به این امور علم پیشین دارد و ایجاد آنها نیز به واسطه همین علم پیشین است».[3] در حقیقت اعیان ثابته صور و مظاهر اسمای الهیاند؛ بدین معنا که هر اسمی برای خود، مظهر خاصی دارد و در شکل مظهری پیدا میشود. این مظهر همان عین ثابت یا ماهیت خاص مربوط بدان اسم است. به این ترتیب، میتوان گفت ارتباط اسما با اعیان، ارتباطی از گونهی ارتباط ظاهر و مظهر است؛[4]
اما اینکه جایگاه وجودی لوح محفوظ و لوح محو و اثبات کجا است و ارتباطشان با عین ثابت چیست؟ باید گفت؛ درک جایگاه وجودی لوح محفوظ و لوح محو و اثبات و بیان ارتباطشان با عین ثابت، مشکل است و به آسانی ممکن نیست؛ از اینرو ما در اینجا به نقل سخن برخی از اندیشمندان در این زمینه و ارائه برخی توضیحات اکتفا میکنیم:
1. در مورد مراتب وجود گفته شده است:
«حضرات کلیه و عوالم اصلیه پنج است. اول، هویت غیب مطلق است که آن حضرت و عالم احدیت ذات، بذاته و عالم اعیان ثابته است. دوم، حضرت و عالم جبروت. سوم، حضرت لوح محفوظ و نفس ناطقه کلیه و عالم امر و عالم ملکوت. چهارم، حضرت عالم ملک. پنجم، عالم انسان کامل».[5]
طبق این بیان جایگاه وجودی لوح محفوظ در مرتبه سوم از مراتب هستی جای دارد، در حالیکه اعیان ثابته در مرتبه اول قرار دارد.
در جای دیگری بیان شده:
«اهل تحقیق چون اهل نظر قائل به مراتب کلیه و جزئیه وجودند، مراتب کلیه وجود به مشرب اهل تحقیق از قبیل مرتبه احدیت است که مقام جمع جمع یعنی جمع وجودی است که جمیع اسماء و صفات در آن مستهلک است، و مرتبه و احدیت که مقام جمع است، و مرتبه لوح قضا و مرتبه لوح قدر و مرتبه لوح محو و اثبات تا مرتبه انسان کامل مضاهی مرتبه الهیه که در صحف کریمه مشایخ اهل عرفان به احسن وجه مبین است».[6]
بر این اساس لوح محو و اثبات در مرتبه چهارم از مراتب هستی قرار دارد، در حالی که لوح محفوظ در مرتبه سوم جای دارد؛ زیرا ظاهراً مرتبه قضا همان مرتبه لوح محفوظ است، چنانکه مرتبه قدر همان مرتبه لوح محو و اثبات است. گواه این مطلب، عبارت محقق داماد است.
وی در تبیین لوح و محو و اثبات میگوید:
«اساس طرح نظریه لوح محو و اثبات و به تعبیر دیگر بیان وجودی لوح محو و اثبات، روایات نقلی و درایات عقلی است. بزرگان فن حدیث با توجه به کریمه «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»، قائل به وجود دو لوح گردیدهاند یکی لوح محو و اثبات و دیگری أمّ الکتاب؛ لوح محو و اثبات را حاوی امور قدر و أمّ الکتاب را حاوی قضاء دانستهاند و بر همین اساس لوح محو و اثبات را ظرف مقدّرات فرض نموده، و أمّ الکتاب را ظرف قضائی کلّ نظام امکانی».[7]
2. برخی لوح محفوظ را همان نفس کلی فلکی میدانند و در بیان آن میگویند: «لوح محفوظ عبارت از نفس کلیه فلکیه است؛ زیرا آنچه در جهان ساری و جاری شود مکتوب و ثابت و مرتسم در نفس کلیه فلکیه است، با لوازم و حرکات و حالات خود. و همان طوری که به واسطه قلم در لوح حسی نقوش حسیه مرتسم میشود از عالم عقل صور معلومه و مطبوعه بر وجه کلی در نفوس کلیه فلکیه که قلب عالماند مرتسم میشود و از آن جهت لوح محفوظ گویند که صور فائضه بر آن همواره محفوظ و مصون از تغییر و تبدیل است و مستمر است بر نسق واحده.[8]
در نظر این گروه جایگاه لوح محو و اثبات، نفوس جزئی فلکی است. در تبیین آن میگویند: «نفوس منطبعه فلکی را لوح محو و اثبات نامند که محل ارتسام صور جزئیه موجودات عالم است با اشکال و هیأت خاص آنها».[9] [1] . اقتباس از پاسخ 65، (رابطه بدا با لوح محفوظ، کتاب مبین و لوح محو و اثبات). [2] . تعیّن ثانی - در مقابل تعیّن اول- یکی مراتب عرفانی و به معنای تحقق صور علمی و تفصیلی در ذات حق تعالی است. [3] . یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 463، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388ش. [4] . اقتباس از پاسخ 50759، (سرادق، کرسی، عرش و عین ثابت). [5] . حسن زاده آملی، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 189، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1378ش. [6] . حسن زاده آملی، حسن، انه الحق، ص 56، قم، قیام، 1373ش. [7] . میر محمد باقر الداماد، نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، ص 62، قم- تهران، هجرت و میراث مکتوب، چاپ اول، 1374ش. [8] . سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1647، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش. «فهو عبارة عن النفس الکلیة سیما الفلک الاقصی اذ کلما جری الله فی العالم او سیجری مکتوب ثابت فی النفوس الفلکی فانها عالمة بلوازمها» (اسفار ج 3 ص 62). «نفس سما کلیة لوح حفظ ما ای نفس انطبعت فی جرم السماء فقدر منها لحظ» (شرح منظومه ص 173 و رجوع شود به اسفار ج 3 ص 62، 91- شرح منظومه ص 88). [9] . فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1647. «ثم یتنقش فی النفوس المنطبعة الفلکیة صور جزئیه مشخصة باشکالها و هیأتها مقدرة مقارنة لاوقاتها المعینة» (اسفار، ج 3، ص 62). «فهذه النفوس هی الواح قدریة فیها المحو و الاثبات و عالمها عالم الخیال الکلی» (اسفار ج 3 ص 62 رجوع شود به اسفار ج 2 ص 100- ج 3 ص 90- 91).
- [سایر] خلقت ارواح انسانها از کدام یک از عوالم وجودی ریشه میگیرد؟ جبروت یا فراتر از آن؟ ارتباط روح با عین ثابت چگونه است؟
- [سایر] تشخیص اینکه وقایع و حوادث در کدام لوح هستند (لوح محفوظ یا لوح محو و اثبات) با کیست؟
- [سایر] مفهوم بدا، لوح محفوظ کتاب مبین، لوح محو و اثبات، چیست؟
- [سایر] تشخیص اینکه وقایع و حوادث در کدام لوح هستند (لوح محفوظ یا لوح محو و اثبات) با کیست؟
- [سایر] جمیع حوادث مطابق آنچه که در لوح محفوظ ثبت است واقع خواهد شد پس فایده لوح محو و اثبات چیست ؟
- [سایر] اوّلین نوشته بر لوح محفوظ چه بوده است؟
- [سایر] آیا هر انسانی میتواند به درجهای نزد خداوند برسد که لوح محفوظ بر او آشکار شود؟
- [سایر] درباره عوالم وجود مانند عالم ملکوت و جبروت توضیح دهید. چگونه انسان می تواند با این عوالم ارتباط پیدا کند؟
- [سایر] چگونه انسان را مختار بدانیم در حالی می گوییم همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده است؟
- [سایر] منظور از لوح محفوظ که اعمال ما در آن به شکل تقدیر غیر حتمی ثبت شده چیست؟
- [آیت الله مظاهری] حدود و تعزیرات به دو راه ثابت میشود: اوّل: شهادت دو مرد عادل. دوّم: اقرار خود شخص، ولی زنا یا لواط با شهادت چهار شاهد عادل یا چهار مرتبه اقرار خود شخص در چهار جلسه ثابت میشود. و اقرار باید با اختیار و بدون تهدید یا شکنجه و مانند اینها باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در متنجس به غیر بول کیفیت تطهیر ان به اب قلیل این است که با ازاله عین نجاست یک مرتبه اب روی ان بریزند و از ان جدا شود و احتیاط واجب ان است که اب ریختن بعد از ازاله عین نجاست باشد ولی در مثل لباس غساله ان به فشار و مانند ان بیرون اید
- [آیت الله سیستانی] به نظر بعضی از فقهاء مکرو ه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند ، ولی این مطلب ثابت نیست ، و اگر میّت اهل علم و تقوا باشد بدون اشکال مکروه نیست .
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دزدی کند در مرتبه اوّل چهار انگشت دست راستش را از بیخ میبرند و در مرتبه دوّم پای چپش را از وسط قدم میبرند و در مرتبه سوّم او را حبس میکنند تا بمیرد و اگر باز هم دزدی کند او را میکشند، و در اجرای این حدّ دزد باید بالغ و عاقل باشد و با اختیار دزدی کند و بداند مالی را که برمیدارد مال مردم است و خودش در مال شریک نباشد و مضطر و ناچار نباشد و پدر صاحب مال نباشد و مخفیانه مال را ببرد و مال نیز در جای محفوظ و در بسته باشد و قیمت آن به چهار و نیم نخود طلا برسد.
- [آیت الله مظاهری] اگر چیز نجس را بعد از برطرف کردن عین نجاست یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد پاک میشود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چیز نجس را بعد از برطرف کردن عین نجاست یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد، پاک میشود، و در فرش ولباس ومانند اینها فشار لازم نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر چیز نجس را بعد از برطرف کردن عین نجاست، یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد پاک میشود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیز نجسی را بعد از برطرف کردن عین نجاست یک مرتبه در آب کُر یا جاری به گونهای فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد، پاک میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیز نجسی را که عین نجاست در آن نیست یک مرتبه زیر شیری که متصل به کُر است بشویند، پاک میشود؛ و نیز اگر عین نجاست در آن باشد، چنانچه عین نجاست آن، زیر شیر یا به وسیله دیگر برطرف شود و آبی که از آن چیز میریزد، بو یا رنگ یا مزه نجاست به خود نگرفته باشد، با همان مقدار آب شیر پاک میگردد؛ اما اگر آبی که از آن میریزد، بو یا رنگ یا مزه نجاست گرفته باشد، باید به قدری آب از شیر روی آن بریزند تا آبی که از آن جدا میشود، بو یا رنگ یا مزه نجاست نداشته باشد.
- [آیت الله سیستانی] چیزی که نجس است و عین نجاست در آن نیست ، به هر جای آن یک مرتبه باران برسد پاک میشود مگر بدن و لباس که به بول نجس شده باشد که در این دو بنابر احتیاط واجب دو مرتبه لازم است ، و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نسیت ، البته باریدن دو سه قطره فائده ندارد بلکه باید طوری باشد که بگویند باران میآید .