چگونه انسان را مختار بدانیم در حالی می گوییم همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده است؟
بحث در زمینه جبر و اختیار امر بسیار دشوار و مشکلی است، که هر کس توان خروج سالم از این دریای عمیق ظلمانی را ندارد و بدین جهت است که وقتی از ائمه معصومین (ع) در مورد جبر و اختیار سؤال می شود، به دشواری و پیچیدگی این امر متذکر شده و از آن به عنوان دریای عمیق و راهی تاریک و سرّالهی نام می برند و وارد شدن افراد نا توان و ضعیف در این دریای عمیق را خطا دانسته و به شدت نهی کرده اند؛ امام علی (ع) در این بار می فرمایند: راه تاریکی است در آن قدم نزنید و دریای ژرفی است در آن داخل نشوید و راز خدائیست برای فهم آن خود را بزحمت نیفکنید.[1] دشواری و معضلات این بحث در میان فلاسفه نیز مطرح بوده است ملاصدرا به عنوان یکی از فلاسفه در این باره می گوید: ( این مسئله نیز از جمله مسایل شریف و دشوار می باشد که کمتر کسی است که به کنه آن رسیده و راه وسیع آن را طی کرده است. رأی ها در آن مختلف مذاهب و خواست ها در آن شعبه شعبه و فهم ها در آن حیران شده و آراء مردم در آن مضطرب گردیده است.)[2] البته مساله علیرغم صعوبت، دارای سادگی بسیار نیز هست. و به قولی می توان به آن سهل ممتنع گفت. چون حتی کودک دو ساله نیز متوجه اختیار خود می شود. به همین دلیل وقتی وقتی دستش به کاسه داغی می خورد، فورا آن را کنار می کشد. کسانی نیز که قائل به جبر می شوند، در عمق جانشان آن را باور ندارند. به همین دلیل هرگز در وسط خیابان و با دیدن ماشین، دچار حیرت نمی شوند که آیا می تواند از سر راه خودروی کنار بروند یا نه! بنابراین اصل مساله اختیار انسان، در اعماق جان او وجود دارد و قابل انکار نیست. و درباره لوح محفوظ نیز باید تصور صحیحی از آن پیدا کنیم. لوح محفوظ کتابی نیست که چند هزار سال پیش با قلم بر روی کاغذی نوشته شده باشد، و همه چیز بر طبق آن به صحنه نمایش در بیاید. منظور از لوح محفوظ مرتبه‌ای از علم الهی است که درک کامل آن برای ما ممکن نیست. در بیان ساده و تمثیلی می توانیم بگوییم که  خداوند به اعمال آینده ما علم دارد و این علم موجب جبر هم نیست همان‌گونه که علم ما انسان‌ها به این که طبق قاعده روان‌شناسی این شخص در آینده آدم خوبی می‌شود تأثیری در خارج بر آن شخص نمی‌گذارد و سرّ آن این است که علم سببیت و علیت ندارد. هر معلولی تابع علت خود است. مثلًا گرمای آب معلول آتش است و این که من علم دارم این آب در اثر آتش جوش خواهد آمد نقش و اثری بر گرمای آب ندارد. [1]. بحار الأنوار ج‌1 ص 210. [2]. صدرالدین شیرازی، محمد، اسفار، ج 6، ص369.
عنوان سوال:

چگونه انسان را مختار بدانیم در حالی می گوییم همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده است؟


پاسخ:

بحث در زمینه جبر و اختیار امر بسیار دشوار و مشکلی است، که هر کس توان خروج سالم از این دریای عمیق ظلمانی را ندارد و بدین جهت است که وقتی از ائمه معصومین (ع) در مورد جبر و اختیار سؤال می شود، به دشواری و پیچیدگی این امر متذکر شده و از آن به عنوان دریای عمیق و راهی تاریک و سرّالهی نام می برند و وارد شدن افراد نا توان و ضعیف در این دریای عمیق را خطا دانسته و به شدت نهی کرده اند؛ امام علی (ع) در این بار می فرمایند: راه تاریکی است در آن قدم نزنید و دریای ژرفی است در آن داخل نشوید و راز خدائیست برای فهم آن خود را بزحمت نیفکنید.[1]
دشواری و معضلات این بحث در میان فلاسفه نیز مطرح بوده است ملاصدرا به عنوان یکی از فلاسفه در این باره می گوید: ( این مسئله نیز از جمله مسایل شریف و دشوار می باشد که کمتر کسی است که به کنه آن رسیده و راه وسیع آن را طی کرده است. رأی ها در آن مختلف مذاهب و خواست ها در آن شعبه شعبه و فهم ها در آن حیران شده و آراء مردم در آن مضطرب گردیده است.)[2]

البته مساله علیرغم صعوبت، دارای سادگی بسیار نیز هست. و به قولی می توان به آن سهل ممتنع گفت. چون حتی کودک دو ساله نیز متوجه اختیار خود می شود. به همین دلیل وقتی وقتی دستش به کاسه داغی می خورد، فورا آن را کنار می کشد. کسانی نیز که قائل به جبر می شوند، در عمق جانشان آن را باور ندارند. به همین دلیل هرگز در وسط خیابان و با دیدن ماشین، دچار حیرت نمی شوند که آیا می تواند از سر راه خودروی کنار بروند یا نه!

بنابراین اصل مساله اختیار انسان، در اعماق جان او وجود دارد و قابل انکار نیست. و درباره لوح محفوظ نیز باید تصور صحیحی از آن پیدا کنیم. لوح محفوظ کتابی نیست که چند هزار سال پیش با قلم بر روی کاغذی نوشته شده باشد، و همه چیز بر طبق آن به صحنه نمایش در بیاید. منظور از لوح محفوظ مرتبه‌ای از علم الهی است که درک کامل آن برای ما ممکن نیست.
در بیان ساده و تمثیلی می توانیم بگوییم که  خداوند به اعمال آینده ما علم دارد و این علم موجب جبر هم نیست همان‌گونه که علم ما انسان‌ها به این که طبق قاعده روان‌شناسی این شخص در آینده آدم خوبی می‌شود تأثیری در خارج بر آن شخص نمی‌گذارد و سرّ آن این است که علم سببیت و علیت ندارد. هر معلولی تابع علت خود است. مثلًا گرمای آب معلول آتش است و این که من علم دارم این آب در اثر آتش جوش خواهد آمد نقش و اثری بر گرمای آب ندارد.

[1]. بحار الأنوار ج‌1 ص 210.
[2]. صدرالدین شیرازی، محمد، اسفار، ج 6، ص369.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین