در روایات به این مطلب اشاره شده است که در هنگام تنگدستی از طریق دادن صدقه، گشایش رزق و روزی بطلبید: 1. امام علی(ع) می‌فرماید: «هرگاه تنگدست شدید با خداوند به وسیله صدقه دادن معامله کنید».[1] 2. امام صادق(ع) به یکی از فرزندانش فرمود: «از آن مالی که نزد تو بود چقدر باقی مانده؟» گفت: فقط چهل دینار. امام(ع) فرمود: «برو و آن‌را به نیازمندان صدقه بده». گفت: چیزی غیر از آن در بساط نیست. امام(ع) فرمود: «می‌گویم آن‌را صدقه بده! خدا به‌جای آن به ما می‌دهد!». سپس فرمود: «آیا نمی‌دانی هر چیز کلیدی دارد و کلید رزق، صدقه است؟ پس برو و آن‌را در راه خدا به نیازمندان بده». فرزند امام این کار را کرد. ده روز نگذشته بود که از محلی چهار هزار دینار خدمت آن‌حضرت آوردند. امام(ع) فرمود: «فرزندم! چهل دینار برای خدا دادی و خداوند چهار هزار دینار به ما داد».[2] البته نباید همواره در انتظار پاسخی فوری و چند ده برابر بود، بلکه این تنها یکی از راه‌هایی است که خدا در اختیار تنگدستان قرار داده تا به معامله با او بپردازند. [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، حکمت 258، ص 513، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏4، ص 9 – 10، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
آیهای از قرآن و یا روایتی میخواهم مبنی بر اینکه هنگامی که فقر به سراغتان آمد انفاق کنید.
در روایات به این مطلب اشاره شده است که در هنگام تنگدستی از طریق دادن صدقه، گشایش رزق و روزی بطلبید:
1. امام علی(ع) میفرماید: «هرگاه تنگدست شدید با خداوند به وسیله صدقه دادن معامله کنید».[1]
2. امام صادق(ع) به یکی از فرزندانش فرمود: «از آن مالی که نزد تو بود چقدر باقی مانده؟» گفت: فقط چهل دینار.
امام(ع) فرمود: «برو و آنرا به نیازمندان صدقه بده». گفت: چیزی غیر از آن در بساط نیست. امام(ع) فرمود: «میگویم آنرا صدقه بده! خدا بهجای آن به ما میدهد!». سپس فرمود: «آیا نمیدانی هر چیز کلیدی دارد و کلید رزق، صدقه است؟ پس برو و آنرا در راه خدا به نیازمندان بده». فرزند امام این کار را کرد. ده روز نگذشته بود که از محلی چهار هزار دینار خدمت آنحضرت آوردند. امام(ع) فرمود: «فرزندم! چهل دینار برای خدا دادی و خداوند چهار هزار دینار به ما داد».[2]
البته نباید همواره در انتظار پاسخی فوری و چند ده برابر بود، بلکه این تنها یکی از راههایی است که خدا در اختیار تنگدستان قرار داده تا به معامله با او بپردازند. [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، حکمت 258، ص 513، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 9 – 10، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
- [سایر] آیا روایتی داریم مبنی بر اینکه نام انبیای بنی اسرائیل را بر فرزندان خود بگذاریم؟ اگر پاسختان مثبت است، لطفاً سند آنرا ذکر بفرمایید.
- [سایر] آیهای از قرآن که با خواندن آن میتوان در هنگام خطر از دست دشمن خدا بدون اینکه ببیند، گریخت؟
- [سایر] آیا حضرت امیر المؤمنین علی(ع) در جایی به واقعه غدیر استدلال کردهاند مبنی بر اینکه امامت از آن ایشان است؟ روایتی یا حدیثی که مورد قبول اجماع مسلمانان باشد. مفصلاً توضیح بفرمایید.
- [آیت الله بهجت] شخصی فرزند واجب النّفقه ای دارد و از جهت فقر نمی تواند بر او انفاق کند، آیا می تواند کفاره اش را به او بدهد؟
- [سایر] آیا روایتی از معصومین(ع) درباره آخر الزمان ایران مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی وجود دارد؟
- [سایر] آیا دلیلی مبنی بر اینکه زنها یا دختران سوره یوسف را نخوانند وجود دارد؟
- [سایر] ِآیا روایتی مبنی بر قرآن خواندن حضرت علی(ع) هنگام ولادت وجود دارد؟ اگر اینچنین است چگونه ممکن است حضرت علی (ع) قرآنی را که هنوز نازل نشده است خوانده باشد؟
- [سایر] آیا دلیلی مبنی بر اینکه زنها یا دختران سوره یوسف را نخوانند وجود دارد؟
- [سایر] آیا روایتی مبنی بر خواندن حمد و سوره نماز ظهر در روز جمعه با صدای بلند وجود دارد؟
- [سایر] سلام. اگر در قرآن گفته شده (ولا تبسطها کل البسط) و امام در تفسیر آن فرموده یعنی به کلی آنرا مگشا و از هرچه داری انفاق نکن، چرا امام حسن(ع) چند بار کل زندگی خود را انفاق فرمود؟
- [آیت الله سیستانی] خواندن قرآن در نماز غیر از چهار آیهای که سجده واجب دارد ، و دعا کردن در نماز اشکال ندارد . ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند . (و حکم چهار آیهای که سجده واجب دارد در احکام قرائت مسأله (970) گفته شد) .
- [آیت الله شبیری زنجانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار آیهای که سجده واجب دارد و در مسأله 361 و 1102 گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله خوئی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار آیهای که سجدة واجب دارد و در احکام جنابت صفحه (49) گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد. ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند. توضیح المسائل 153 مبطلات نماز ..... ص : 152
- [آیت الله بهجت] قرآن یا دعا خواندن در نماز اشکال ندارد، مگر چهار آیهای که سجده واجب دارند و در مسئله 898 گذشت یا اینکه دعا خواندن بهطوریکه به نظم واجب در قرائت و یا ذکر واجب صدمه بزند و یا نفرین بر مؤمن باشد که در این صورت نماز باطل خواهد بود.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تعرّب پس از هجرت است، و معنای آن این است که انسان جایی رود که نتواند دین خود را حفظ کند؛ نظیر اینکه جایی رود که از معنویات و مسائل اسلامی دور بماند و نتواند او و وابستگان به او برخوردار از آشنائی با اسلام و مسائل دینی و معنویات انسانی شوند، و نظیر اینکه جایی رود که میداند خود او یا وابستگان به او فاسد میشوند، و اگر در چنین جاهایی باشد، خروج از آنجا را قرآن شریف واجب مؤکّد میداند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرض دادن از کارهای بسیار مستحب است و در آیات قرآن مجید و اخبار معصومین(علیهم السلام) درباره آن زیاد سفارش شده، از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که (هرکس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام می شود) و نیز در روایتی آمده است که (ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هیجده برابر!)
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.