وحی با این‌که تجربه شخصی است، چگونه به ابزار شناخت تبدیل شده است؟
این تعبیر که «وحی تجربه‌ای شخصی است»، بیشتر با تعابیر فیلسوفان غرب در مورد وحی سازگار است، و در تعابیر دینی و حکیمان اسلامی، چنین تعبیری از وحی دیده نمی‌شود.[1] اما در مورد این‌که وحی می‌تواند یکی از ابزار شناخت قرار گیرد، باید گفت؛ وحی نسبت به کسانی به آن ایمان آورنده‌اند، از مباحث قطعی و یقینی محسوب می‌شود؛ یعنی احتمال خطا و اشتباه در مورد آن نمی‌دهند؛ یعنی مطلبی است که مصون از اشتباه است؛[2] چنان‌که بدیهیات عقلی مصون از خطا و اشتباه است؛ وحی نیز مصون از اشتباه است. بنابراین همان‌گونه که بدیهیات عقلی، حد وسط برهان قرار می‌گیرد، آورده‌های وحیانی نیز حد وسط برهان قرار می‌گیرد. در نتیجه وحی یکی از ابزار شناخت، بلکه از قوی‌ترین ابزار شناخت است. در نظر محققان اسلامی علاوه بر قرآن که وحیانی‌بودن آن مسلم است، روایات نیز می‌توانند حد وسط برهان قرار گیرند؛ البته مقصود روایاتی است که در ارکان سه‏گانه خود(اصل صدور، جهت صدور و دلالت بر محتوا) دارای جزم و یقین است؛ یعنی از نظر سند، خبر متواتر یا خبر واحد همراه با قرینه قطعی است و از نظر جهت صدور نیز قطعاً می‌دانیم در صدد بیان معارف واقعی است و از روی تقیه صادر نشده است و در دلالت نیز نصّ است، نه ظاهر. این‌گونه روایات اگرچه اندک است، ولی بر اثر یقین‌‏آور بودن آن، در معارف دین راهگشا و حجّت است و می‌توان در اثبات مسائل اصولی از آن مدد گرفت. اگر کسی در محضر معصوم(ع) باشد و تقیه‌‏ای در میان نباشد و معصوم در صدد بیان واقعیت باشد، در چنین موردی می‌توان سخن معصوم را حدّ وسط برهان قرار داد و به یقین رسید. و این‌گونه ادله نقلی با براهین عقلی تفاوتی جز در اجمال و تفصیل ندارد.[3]   [1] . برای آگاهی بیشتر، ر. ک: 37628 و 4979. [2] . ر. ک: الحیدری، السید رائد، المقرر(فی توضیح منطق المظفر)، ج 3، ص 13 و 14، قم، ذوی القربی، 1422ق. [3] . جوادی آملی، عبدالله، تسنیم،(تفسیر قرآن)، ج 1، ص 156 و157، قم، اسراء، 1381ش.
عنوان سوال:

وحی با این‌که تجربه شخصی است، چگونه به ابزار شناخت تبدیل شده است؟


پاسخ:

این تعبیر که «وحی تجربه‌ای شخصی است»، بیشتر با تعابیر فیلسوفان غرب در مورد وحی سازگار است، و در تعابیر دینی و حکیمان اسلامی، چنین تعبیری از وحی دیده نمی‌شود.[1] اما در مورد این‌که وحی می‌تواند یکی از ابزار شناخت قرار گیرد، باید گفت؛ وحی نسبت به کسانی به آن ایمان آورنده‌اند، از مباحث قطعی و یقینی محسوب می‌شود؛ یعنی احتمال خطا و اشتباه در مورد آن نمی‌دهند؛ یعنی مطلبی است که مصون از اشتباه است؛[2] چنان‌که بدیهیات عقلی مصون از خطا و اشتباه است؛ وحی نیز مصون از اشتباه است. بنابراین همان‌گونه که بدیهیات عقلی، حد وسط برهان قرار می‌گیرد، آورده‌های وحیانی نیز حد وسط برهان قرار می‌گیرد. در نتیجه وحی یکی از ابزار شناخت، بلکه از قوی‌ترین ابزار شناخت است.
در نظر محققان اسلامی علاوه بر قرآن که وحیانی‌بودن آن مسلم است، روایات نیز می‌توانند حد وسط برهان قرار گیرند؛ البته مقصود روایاتی است که در ارکان سه‏گانه خود(اصل صدور، جهت صدور و دلالت بر محتوا) دارای جزم و یقین است؛ یعنی از نظر سند، خبر متواتر یا خبر واحد همراه با قرینه قطعی است و از نظر جهت صدور نیز قطعاً می‌دانیم در صدد بیان معارف واقعی است و از روی تقیه صادر نشده است و در دلالت نیز نصّ است، نه ظاهر. این‌گونه روایات اگرچه اندک است، ولی بر اثر یقین‌‏آور بودن آن، در معارف دین راهگشا و حجّت است و می‌توان در اثبات مسائل اصولی از آن مدد گرفت. اگر کسی در محضر معصوم(ع) باشد و تقیه‌‏ای در میان نباشد و معصوم در صدد بیان واقعیت باشد، در چنین موردی می‌توان سخن معصوم را حدّ وسط برهان قرار داد و به یقین رسید. و این‌گونه ادله نقلی با براهین عقلی تفاوتی جز در اجمال و تفصیل ندارد.[3]   [1] . برای آگاهی بیشتر، ر. ک: 37628 و 4979. [2] . ر. ک: الحیدری، السید رائد، المقرر(فی توضیح منطق المظفر)، ج 3، ص 13 و 14، قم، ذوی القربی، 1422ق. [3] . جوادی آملی، عبدالله، تسنیم،(تفسیر قرآن)، ج 1، ص 156 و157، قم، اسراء، 1381ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین