چه تفاوتهای مهمی میان تجربه دینی و وحی وجود دارد؟
قبل از بیان تفاوتهای وحی و تجربه دینی تذکر چند نکته لازم است: اول اینکه: با توجه به گستردگی معنای وحی، آنچه مورد بحث ما در این مختصر می‌باشد نسبت میان وحی تشریعی و تجربه دینی است و سایر استعمالات وحی مورد نظر نمی‌باشد. و نیز منظور ما از تجربه دینی اعم از تجربه عرفانی و معرفت شهودی است. دوم اینکه متفاوت بودن وحی با تجربه‌های عارفان و مشاهدات و مکاشفاتشان از چیزهایی است که خود عرفا به آن معترفند. ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه تصریح می‌کند که پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وحی به طور کلی قطع گردید و اولیا و اهل معرفت جز الهام بهره‌ای ندارند. (و اعلم ان لنا من الله الالهام لاالوحی،‌فان سبیل الوحی قد انقطع بموت رسول الله صلی الله علیه و آله [1] بدان برای ما از جانب خدا تنها الهام است و نه وحی، زیرا راه وحی با مرگ رسول خدا قطع شد.) قیصری در شرح فصص الحکم[2] و سید حیدر آملی در جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار،[3] نیز وحی را از اختصاصات پیامبر دانسته‌اند. سوم اینکه برخی از تفاوتهای میان وحی و تجریه دینی، ناظر به بعضی از دیدگاه‌های مطرح شده در تجربه دینی خواهد بود. 1 . تأثیر فرهنگ زمانه در تجربه دینی و جهت نیافتگی وحی از آن طبق نظر برخی دیدگاه‌ها، تجربه دینی از فرهنگ زمانه تغذیه می‌کند و در قید و بند فرهنگی است که تجربه در آن رخ می‌دهد، به بیان دیگر هیچ تجربه‌ای وجود ندارد که بدون واسطه مفاهیم و اعتقادات واصل شود. و ساختار پیش از تجربه در شکل دادن به تجربه مؤثر نباشد بلکه به نظر پراود فوت آن ساختار جزئی از تجربه است. فلذا تجربه‌های عرفانی عارف هندو، هندگونه است و تجربه‌های عارف یهودی، یهودی‌وار است و تجربه‌های عارف مسلمان، اسلامی است. یعنی اگر عارف پیش از حصول تجربه، افکار و اندیشه‌های یک مسیحی را داشته باشد، تجربه‌های او در چارچوب اندیشه های مسیحی شکل می‌گیرد.[4] در حالی که مجموعه تعالیم و فرمانهایی که انبیا به عنوان وحی در اختیار بشر قرار داده‌اند، معمولاًً با فرهنگ زمانه انبیا در تقابل است. انبیا معمولاً با سنت‌های رایج و اندیشه‌های حاکم بر جامعه خودشان، که معمولاً خرافی و پوچ و منحط بودند به مبارزه بر می‌خواستند و سنت‌ها و اندیشه‌های تازه‌ای را بر جای آنها می‌نشاندند. این تحول بخشی از معارفی ناشی می‌شده که به نام وحی از سوی خداوند دریافت می‌داشتند.[5] علاوه بر آنکه وحی الهی از هر گونه تصرف مصون و محفوظ می‌باشد و خواهش‌های نفسانی و عوامل بیرونی از جمله افکار و عقاید، هیچ‌گونه تأثیری در وحی ندارند. پیام الهی از هنگام صدور تا ابلاغ نهایی به مردم توسط ملائکه الهی نگهبانی می‌شود.[6] 2 . شریعت‌آفرینی وحی حداقل برخی از وحی‌های نازل شده بر انبیاء الهی شریعت آفرین می‌باشد یعنی دستورالعملهایی از جانب خداوند برای زندگی فردی و اجتماعی پیروان خود می‌آورند. در حالیکه در تجربه‌های دینی و عرفانی چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.[7] بر همین اساس ابن عربی درکلمات خود تصریح می‌کند که فرشته برای نبی، شریعت مستقل می‌آورد. برخلاف عارف که اگر هم امری در محدودة شریعت بر او نازل شود، از باب آگاه ساختن وی از احکام شریعتی است که بر پیامبر نازل شده و او از آن بی‌اطلاع بوده است. یا به خاطر خطای در اجتهاد، خلاف آن را باور داشته است. از این رو امکان ندارد که به عارف تابع یک پیامبر، حکمی الهام شود که برخلاف شریعت واقعی آن پیامبر باشد. هر چند ممکن است که حکم الهام شده، با فتاوای مجتهدان مخالف باشد که همین امر از خطای آنان در استنباط حکم مذکور حکایت می‌کند.[8] 3 . تأثیرپذیری تجربه دینی از القائات شیطانی در تجربه‌های عرفانی،‌ مشاهدات و مکاشفات عرفا در معرض نوعی انحراف و سقوط و القاءات خطا و شیطانی است. فلذا عرفا برای صحت و سقم مکاشفاتشان رعایت موازینی را لازم و ضروری می‌دانند. ابن عربی در این باره می‌گوید: (همه القائات بر اولیا، ربانی نبوده، بلکه گاهی شیطان برای سالک تمثل یافته، باطلی را بر قلب او القا می‌کند. سالک باید کاملاً هوشیار باشد و آن‌چه بر قلب او القا می‌شود با میزان کتاب و سنت بسنجد و چنان‌چه میان آنها ناسازگاری یافت، بداند که آن القا شیطانی است.[9] در حالیکه وحی همواره مصون از تلبیس ابلیس بوده، پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن در عصمت الهی قرار دارند. و وحی چنان حالتی سرشار از اطمینان به صدق خودش در پیامبر ایجاد می‌کند به طوری که جای هیچ شک و شبهه‌ای نسبت به صدق آن باقی نمی‌گذارد. 4 . تأثیر دینی و خطاپذیری در تعبیر در تجربة دینی، ممکن است ارباب تجربه در تعبیر مشاهداتشان دچار اشتباه گردند هرچند در شهود خود امر حقی را مشاهده کرده باشند. بر همین اساس ابن عربی می‌گوید: گاهی سالک در تعبیر خود دچار خطا می‌‌گردد، هر چند شهودش درست و مطابق با واقع است: مانند کسی که در مشاهدات ظاهری، شخصی را در تاریکی شب مشاهده می‌کند که از دیوار خانه‌ای بالا رفت، آن گاه می‌گوید: (دزد وارد آن خانه شد)‌ در حالیکه او همان صاحب خانه بوده که کلیدش را گم کرده به ناچار از دیوار بالا رفته است. او در این که دیده کسی از دیوار خانه همسایه بالا رفته خطا نکرده و آن چه دیده، در خارج واقع شده است؛ اما در گزارش خود دچار خطا گردیده است.[10] پس ممکن است عارف در تعبیر و تفسیر کشف دچار خطا گردد. در حالیکه وحی قرآنی، همان‌گونه که قبلاً گذشت لفظ و معنا هر دو از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده است، نه اینکه معانی تنها نازل شده باشد و الفاظ ساخته پیامبر باشد. آیات زیادی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند از جمله: مزمل/ 5: (انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاًُ) در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبها القا می‌کنیم. در این آیه، از قرآن به عنوان قول ثقیل نامبرده شده است و این خود دلالتی واضح دارد بر اینکه لفظ بر پیامبر نازل شده است. قیامت / 18 16: (لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرانه فاذا قرأناه فاتبع قرانه). زبانت را - در هنگام وحی - زود به حرکت درنیاور تا در خواندن - قرآن - شتابزدگی به خرج دهی، در حقیقت گرد آوردن و خواندن آن بر - عهدة - ماست. پس چون آن را برخواندیم - همان‌گونه - خواندن آن را دنبال کن. بقره / 252: (تلک آیات الله نتلوها علیک بالحقّ) این - ها - آیات خداست که ما آن را به حق بر تو می‌خوانیم. در این آیات خداوند، قرائت و تلاوت قرآن را در هنگام وحی به خود نسبت داده است که نشانگر آن است که لفظ قرآن از جانب خداوند نازل شده است. علاوه بر آن مسأله اعجاز در فصاحت و بلاغت قرآن می‌رساند که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند متعال نازل شده است. خلاصه آنکه تفاوتهای دیگری نیز بین وحی و تجربة دینی وجود دارد که ما در این نوشتار تنها به برخی از آنها پرداختیم و تفصیل آن نیاز به کتابی مستقل دارد و آنچه در اینجا حایز اهمیت است اینکه تفاوتهای بین وحی و تجربه دینی بیش از آن است که بتوان آنها را یکسان پنداشت. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 3، بیروت: دار صادر، بی‌تا، ص 238. [2] . داود قیصری، شرح فصوص الحکم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1375، ص 111. [3] . سید حیدر آملی، جامع‌الاسرار و منبع الانوار، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی و انجمن ایران‌شناسی فرانسه، 1368، ص 454. [4] . هادی صادقی، درآمدی بر کلام جدید: قم، دفتر نشر طه، 1381، ص 246. [5] . همان، ص 245. [6] . ر.ک: سوره جن،‌آیه 26 28. [7] . هادی صادقی، کلام جدید، همان،‌ص [8] . ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 3، همان،‌ ص 316. [9] . همان،‌ص 39. [10] . همان،‌ص 7.
عنوان سوال:

چه تفاوتهای مهمی میان تجربه دینی و وحی وجود دارد؟


پاسخ:

قبل از بیان تفاوتهای وحی و تجربه دینی تذکر چند نکته لازم است: اول اینکه: با توجه به گستردگی معنای وحی، آنچه مورد بحث ما در این مختصر می‌باشد نسبت میان وحی تشریعی و تجربه دینی است و سایر استعمالات وحی مورد نظر نمی‌باشد. و نیز منظور ما از تجربه دینی اعم از تجربه عرفانی و معرفت شهودی است.
دوم اینکه متفاوت بودن وحی با تجربه‌های عارفان و مشاهدات و مکاشفاتشان از چیزهایی است که خود عرفا به آن معترفند. ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه تصریح می‌کند که پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وحی به طور کلی قطع گردید و اولیا و اهل معرفت جز الهام بهره‌ای ندارند.
اعلم ان لنا من الله الالهام لاالوحی،‌فان سبیل الوحی قد انقطع بموت رسول الله صلی الله علیه و آله [1] بدان برای ما از جانب خدا تنها الهام است و نه وحی، زیرا راه وحی با مرگ رسول خدا قطع شد.)
قیصری در شرح فصص الحکم[2] و سید حیدر آملی در جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار،[3] نیز وحی را از اختصاصات پیامبر دانسته‌اند.
سوم اینکه برخی از تفاوتهای میان وحی و تجریه دینی، ناظر به بعضی از دیدگاه‌های مطرح شده در تجربه دینی خواهد بود.
1 . تأثیر فرهنگ زمانه در تجربه دینی و جهت نیافتگی وحی از آن
طبق نظر برخی دیدگاه‌ها، تجربه دینی از فرهنگ زمانه تغذیه می‌کند و در قید و بند فرهنگی است که تجربه در آن رخ می‌دهد، به بیان دیگر هیچ تجربه‌ای وجود ندارد که بدون واسطه مفاهیم و اعتقادات واصل شود. و ساختار پیش از تجربه در شکل دادن به تجربه مؤثر نباشد بلکه به نظر پراود فوت آن ساختار جزئی از تجربه است. فلذا تجربه‌های عرفانی عارف هندو، هندگونه است و تجربه‌های عارف یهودی، یهودی‌وار است و تجربه‌های عارف مسلمان، اسلامی است. یعنی اگر عارف پیش از حصول تجربه، افکار و اندیشه‌های یک مسیحی را داشته باشد، تجربه‌های او در چارچوب اندیشه های مسیحی شکل می‌گیرد.[4]
در حالی که مجموعه تعالیم و فرمانهایی که انبیا به عنوان وحی در اختیار بشر قرار داده‌اند، معمولاًً با فرهنگ زمانه انبیا در تقابل است. انبیا معمولاً با سنت‌های رایج و اندیشه‌های حاکم بر جامعه خودشان، که معمولاً خرافی و پوچ و منحط بودند به مبارزه بر می‌خواستند و سنت‌ها و اندیشه‌های تازه‌ای را بر جای آنها می‌نشاندند. این تحول بخشی از معارفی ناشی می‌شده که به نام وحی از سوی خداوند دریافت می‌داشتند.[5]
علاوه بر آنکه وحی الهی از هر گونه تصرف مصون و محفوظ می‌باشد و خواهش‌های نفسانی و عوامل بیرونی از جمله افکار و عقاید، هیچ‌گونه تأثیری در وحی ندارند. پیام الهی از هنگام صدور تا ابلاغ نهایی به مردم توسط ملائکه الهی نگهبانی می‌شود.[6]
2 . شریعت‌آفرینی وحی
حداقل برخی از وحی‌های نازل شده بر انبیاء الهی شریعت آفرین می‌باشد یعنی دستورالعملهایی از جانب خداوند برای زندگی فردی و اجتماعی پیروان خود می‌آورند. در حالیکه در تجربه‌های دینی و عرفانی چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.[7] بر همین اساس ابن عربی درکلمات خود تصریح می‌کند که فرشته برای نبی، شریعت مستقل می‌آورد. برخلاف عارف که اگر هم امری در محدودة شریعت بر او نازل شود، از باب آگاه ساختن وی از احکام شریعتی است که بر پیامبر نازل شده و او از آن بی‌اطلاع بوده است. یا به خاطر خطای در اجتهاد، خلاف آن را باور داشته است. از این رو امکان ندارد که به عارف تابع یک پیامبر، حکمی الهام شود که برخلاف شریعت واقعی آن پیامبر باشد. هر چند ممکن است که حکم الهام شده، با فتاوای مجتهدان مخالف باشد که همین امر از خطای آنان در استنباط حکم مذکور حکایت می‌کند.[8]
3 . تأثیرپذیری تجربه دینی از القائات شیطانی
در تجربه‌های عرفانی،‌ مشاهدات و مکاشفات عرفا در معرض نوعی انحراف و سقوط و القاءات خطا و شیطانی است. فلذا عرفا برای صحت و سقم مکاشفاتشان رعایت موازینی را لازم و ضروری می‌دانند. ابن عربی در این باره می‌گوید: (همه القائات بر اولیا، ربانی نبوده، بلکه گاهی شیطان برای سالک تمثل یافته، باطلی را بر قلب او القا می‌کند. سالک باید کاملاً هوشیار باشد و آن‌چه بر قلب او القا می‌شود با میزان کتاب و سنت بسنجد و چنان‌چه میان آنها ناسازگاری یافت، بداند که آن القا شیطانی است.[9]
در حالیکه وحی همواره مصون از تلبیس ابلیس بوده، پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن در عصمت الهی قرار دارند. و وحی چنان حالتی سرشار از اطمینان به صدق خودش در پیامبر ایجاد می‌کند به طوری که جای هیچ شک و شبهه‌ای نسبت به صدق آن باقی نمی‌گذارد.
4 . تأثیر دینی و خطاپذیری در تعبیر
در تجربة دینی، ممکن است ارباب تجربه در تعبیر مشاهداتشان دچار اشتباه گردند هرچند در شهود خود امر حقی را مشاهده کرده باشند. بر همین اساس ابن عربی می‌گوید: گاهی سالک در تعبیر خود دچار خطا می‌‌گردد، هر چند شهودش درست و مطابق با واقع است: مانند کسی که در مشاهدات ظاهری، شخصی را در تاریکی شب مشاهده می‌کند که از دیوار خانه‌ای بالا رفت، آن گاه می‌گوید: (دزد وارد آن خانه شد)‌ در حالیکه او همان صاحب خانه بوده که کلیدش را گم کرده به ناچار از دیوار بالا رفته است. او در این که دیده کسی از دیوار خانه همسایه بالا رفته خطا نکرده و آن چه دیده، در خارج واقع شده است؛ اما در گزارش خود دچار خطا گردیده است.[10] پس ممکن است عارف در تعبیر و تفسیر کشف دچار خطا گردد.
در حالیکه وحی قرآنی، همان‌گونه که قبلاً گذشت لفظ و معنا هر دو از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده است، نه اینکه معانی تنها نازل شده باشد و الفاظ ساخته پیامبر باشد. آیات زیادی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند از جمله:
مزمل/ 5: (انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاًُ) در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبها القا می‌کنیم.
در این آیه، از قرآن به عنوان قول ثقیل نامبرده شده است و این خود دلالتی واضح دارد بر اینکه لفظ بر پیامبر نازل شده است.
قیامت / 18 16: (لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرانه فاذا قرأناه فاتبع قرانه). زبانت را - در هنگام وحی - زود به حرکت درنیاور تا در خواندن - قرآن - شتابزدگی به خرج دهی، در حقیقت گرد آوردن و خواندن آن بر - عهدة - ماست. پس چون آن را برخواندیم - همان‌گونه - خواندن آن را دنبال کن.
بقره / 252: (تلک آیات الله نتلوها علیک بالحقّ)
این - ها - آیات خداست که ما آن را به حق بر تو می‌خوانیم.
در این آیات خداوند، قرائت و تلاوت قرآن را در هنگام وحی به خود نسبت داده است که نشانگر آن است که لفظ قرآن از جانب خداوند نازل شده است.
علاوه بر آن مسأله اعجاز در فصاحت و بلاغت قرآن می‌رساند که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند متعال نازل شده است.
خلاصه آنکه تفاوتهای دیگری نیز بین وحی و تجربة دینی وجود دارد که ما در این نوشتار تنها به برخی از آنها پرداختیم و تفصیل آن نیاز به کتابی مستقل دارد و آنچه در اینجا حایز اهمیت است اینکه تفاوتهای بین وحی و تجربه دینی بیش از آن است که بتوان آنها را یکسان پنداشت.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 3، بیروت: دار صادر، بی‌تا، ص 238.
[2] . داود قیصری، شرح فصوص الحکم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1375، ص 111.
[3] . سید حیدر آملی، جامع‌الاسرار و منبع الانوار، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی و انجمن ایران‌شناسی فرانسه، 1368، ص 454.
[4] . هادی صادقی، درآمدی بر کلام جدید: قم، دفتر نشر طه، 1381، ص 246.
[5] . همان، ص 245.
[6] . ر.ک: سوره جن،‌آیه 26 28.
[7] . هادی صادقی، کلام جدید، همان،‌ص
[8] . ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 3، همان،‌ ص 316.
[9] . همان،‌ص 39.
[10] . همان،‌ص 7.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین