پاسخ اجمالی: عقل عبارتست چراغ هدایتی که به واسطه آن خدا عبادت می شود و بهشت کسب می شود. دین داری(ایمان)، عبارتست از جای گیر شدن اعتقاد در قلب. هر یک ازعقل و دین دارای درجات و مراتب متعددی هستندکسانی که در درجات بالای عقل قرار دارند هرگز بی دین نیستند همانطور که کسانی نیز که در در جات بالای ایمان قرار دارند از عقل بالایی بر خوردارند. از نظر قرآن مجید و روایات یکی از بهترین و مطمئن ترین راهها برای شناخت دین و رسیدن به مراتب بالای ایمان نیروی عقل است.به همین جهت اسلام ارزش فوق العاده عقل و خرد را در مناسبت های مختلف آشکار ساخته است. تا جایی که رسول خدا (ص) فرمود:"کسی که عقل ندارد دین هم ندارد. اما این که ما می بینیم بعضی از کسانی که عقل دارند با دین سر و کاری ندارند دلیل های زیادی دارد که برخی از آنها عبارتند از: عدم شناخت صحیح از دین، رفتار ناپسند برخی از دین داران یا مدعیان دینداری، جاذبیت گناهان و محرماتی که دین آنها را منع کرده است، لجاجت ها، تقلید کور کورانه از پدران و پیشینیان بی ایمان خود، غیر قابل تحمل بودن سختی ها و محرومیت هایی که ایمان به خدا به همراه دارد. نتیجه این که در باره افرادی که دین را نپذیرفتند باید گفت اینان هر چند از نعمت عقل برخوردار بودند ولی در واقع بر طبق عقل خود عمل نکردند. پاسخ تفصیلی: برای روشن شدن جواب باید ابتدا کلمات عقل و دینداری (ایمان) را معنا کنیم. عقل عبارتست از آن چراغ هدایت و نیروی شناخت و معرفتی که در وجود انسان است و به واسطه آن خدا عبادت می شود و با تشخیص اعمال صالح و عمل به آنها بهشت کسب می شود. [1] رو شنایی و پرتو افشانی این چراغ هدایت در افراد مختلف متفاوت است. در بعضی بسیار قوی و در بعضی دیگر بسیار ضعیف است. اما با این حال کسی در این جهت بر خدای متعال اعتراضی ندارد که چرا از عقل کمتری برخوردار است زیرا همه قدرت عقل خود را کامل می دانند . اما دین داری(ایمان)، عبارتست از جای گیر شدن اعتقاد در قلب، و این کلمه از ماده (ء- م- ن) اشتقاق یافته، گویا شخص با ایمان، به کسی که به درستی و راستی و پاکی وی اعتقاد پیدا کرده، امنیت می‌ دهد، یعنی آن چنان دل گرمی و اطمینان می ‌دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمی ‌شود. ایمان دارای مراتب و درجات بسیاری است. چون اذعان و اعتقاد، گاهی به چیزی پیدا می شود و تنها اثرش همان اعتقاد قلبی و فکری است، و گاهی از این شدیدتر است، بطوری که بدنبال این اعتقاد التزام و پای بندی به پاره‌ای از لوازم آن نیز می ‌آید و گاهی از این نیز شدیدتر می شود، و به همه لوازم آن متعلق می شود، بر همین اساس است که مؤمنین هم در اعتقادشان بغیب، و بخدای حاضر و ناظر، و به روز جزای او، در یک طبقه نیستند، بلکه طبقات مختلفی دارند. [2] از نظر قرآن مجید و روایات یکی از بهترین و مطمئن ترین راهها برای شناخت دین و رسیدن به مراتب بالای ایمان نیروی عقل است.به همین جهت اسلام ارزش فوق العاده عقل و خرد را در مناسبت های مختلف آشکار ساخته است. تا جایی که رسول خدا (ص) فرمود:"کسی که عقل ندارد دین هم ندارد." [3] در روایتی آمده است که جمعی در محضر پیغمبر اکرم (ص) مدح و ستایش از مسلمانی کردند، رسول خدا (ص) فرمود:" عقل او چگونه است"؟ عرض کردند: ای رسول خدا! ما از تلاش و کوشش او در عبادت و انواع کارهای خیر سؤال می‌ کنیم، شما از عقلش سؤال می ‌فرمائید؟ حضرت فرمود:" مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل می ‌شود بدتر است از فجور فاجران و گناه بدکاران، خداوند فردای قیامت مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا می ‌برد، و بر این اساس به قرب خداوند نائل می‌ گردند." [4] با توجه به آنچه که بیان شد همه دستورات دین مورد تأئید عقل سلیم است که آیات و روایات این گونه ما را به به پیروی از حکم عقل دعوت می کند بر این اساس همه دین داران واقعی عاقل هستند و با نیروی خرد خود این راه را انتخاب کرده اند و همه سختی های آنرا به جان خریده اند ولی این که همه عاقل ها دین دار نیستند واقعیتی است که قابل انکار نیست؛ اما علت بی دین شدن افراد را می توان در موارد زیر یافت: 1- عدم شناخت صحیح از دین، از آنجایی که همه عقلا در یک درجه از عقل نیستند در بسیاری از موارد ممکن است امر برای کسانی در درجات بالای ایمان قرار ندارند مشتبه شود و واقعا حقیقت را نشناخته باشند. 2- رفتار ناپسند برخی از دین داران یا مدعیان دینداری،یکی از آفت های جامعه دینی این است که افرادی که به دنبال شناخت دین هستند به جای این که دین را از روی منابع اصیل و الگو های واقعی آن بشناسند رفتار افراد عادی یا حتی مدعیان درو غین دینداری را منبع شناخت خود قرار میدهند که ادیان الهی بویژه اسلام از این جهت چه ضربه هایی را خورده است. باید به همه محققان توجه داد که این روش صحیحی برای شناخت نیست و در بسیاری موارد انسان را از مقصد دورتر می کند. 3- جاذبیت گناهان و محرماتی که دین آنها را منع کرده است، شکی نیست که گناه ومعصیت از لذت و جذابیت بالایی برخوردار است چنانکه امام کاظم (ع) می فرماید:" رسیدن به بهشت سختی های فراوان همراه است و رسیدن به جهنم با لذت ها و شیرنی های کوتاه گناه همراه است. [5] و متأسفانه بسیاری از افراد برای رسیدن به این لذت های زود گذر دین را کنار می گذارند. 4- لجاجت ها، گروهی از کافران وقتی معجزات بیامبر و حقانیت اسلام را می دیدند به جای این که ایمان بیاورند می گفتند: (پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست!) [6] 5- تقلید کور کورانه از پدران و پیشینیان بی ایمان خود ،بعضی از کافران و مشرکان در جواب دعوت پیامبر اکرم (ص) بی ایمانی خود به خدای یکتا را با تقلید از پدران خود توجیه می کردند. چنانکه قرآن می فرماید:" و هنگامی که به آنها گفته شود: به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید! ، می ‌گویند: آنچه از پدران خود یافته ‌ایم، ما را بس است! آیا اگر پدران آنها چیزی نمی ‌دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می ‌کنند)؟!" [7] 6- سختی ها و محرومیت هایی که ایمان به خدا به همراه داردبرای بسیاری از افراد راحت طلب قابل تحمل نیست نماز خواندن در هوای سرد و گرم ،گذشت از مال و انفاق آن در راه خدا، رفتن به میدان جنگ و شرکت در جهاد و انتظار شهادت داشتن و... مشکلاتی است در طول تاریخ بسیاری به خاطر ترس از آنهابا دین خدا حافظی کرده اند. البته باید توجه داشت که در دو حوزه عقائد(اصول) و احکام (فروعات) اسلام، بعضی از احکام و مسائل، فوق عقل می باشند و عقل گرچه مخالفتی با آنها ندارد اما به کنه آنها نیز نمی رسد و نمی تواند آنها را فهم کند مثل مناطات احکام و یا مباحث مربوط به جزئیات معاد . اما علت آنکه در اندیشه و نظرگاه ما برخی احکام با عقل تعارض و مخالفت دارند در دو چیز است: اول آنکه بسیاری از واقعیات بنیادین اسلامی با عقل جزئی و حسابگر قابل تحلیل و تبیین نیست. در ثانی می بایست بین عقل و وهم فرق نهاد، و همانگونه که بیان شد ممکن است یافته های وهم یافته های عقل پنداشته شود. [8] نکته قابل توجه این است که با دقت در این مواردی که به عنوان علت بی دین شدن افراد بیان کردیم نشان می دهد که افرادی که دین را نپذیرفتند، هر چند از نعمت عقل برخوردار بودند ولی در واقع بر طبق عقل خود عمل نکردند؛ وگرنه عقل کامل و سالم در صورتی که مانعی در کار نباشد با معارف و دستورات دین هیچ گونه منافاتی ندارد؛ و از نظر عقلی این موارد نمی تواند عذر خرد پسند برای نپذیرفتن دین باشد. پی نوشتها: [1] الکافی ج : 1 ص : 11 حدیث 3 [2] ترجمه المیزان ،ج1،ص72و73 [3] مستدرک‌الوسائل ج : 11 ص : 209 [4] مستدرک‌الوسائل ج : 11 ص : 210 [5] بحارالأنوار ج : 1 ص : 142،"... وَ عَلِمَ أَنَّ الْجَنَّةَ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ وَ النَّارَ مَحْفُوفَةٌ بِالشَّهَوَاتِ [6] انفال،33 [7] مائده،104 وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ [8] islamquest.net/fa/archive/question/1196 منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
عقل عبارتست چراغ هدایتی که به واسطه آن خدا عبادت می شود و بهشت کسب می شود. دین داری(ایمان)، عبارتست از جای گیر شدن اعتقاد در قلب. هر یک ازعقل و دین دارای درجات و مراتب متعددی هستندکسانی که در درجات بالای عقل قرار دارند هرگز بی دین نیستند همانطور که کسانی نیز که در در جات بالای ایمان قرار دارند از عقل بالایی بر خوردارند. از نظر قرآن مجید و روایات یکی از بهترین و مطمئن ترین راهها برای شناخت دین و رسیدن به مراتب بالای ایمان نیروی عقل است.به همین جهت اسلام ارزش فوق العاده عقل و خرد را در مناسبت های مختلف آشکار ساخته است. تا جایی که رسول خدا (ص) فرمود:"کسی که عقل ندارد دین هم ندارد. اما این که ما می بینیم بعضی از کسانی که عقل دارند با دین سر و کاری ندارند دلیل های زیادی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
عدم شناخت صحیح از دین، رفتار ناپسند برخی از دین داران یا مدعیان دینداری، جاذبیت گناهان و محرماتی که دین آنها را منع کرده است، لجاجت ها، تقلید کور کورانه از پدران و پیشینیان بی ایمان خود، غیر قابل تحمل بودن سختی ها و محرومیت هایی که ایمان به خدا به همراه دارد.
نتیجه این که در باره افرادی که دین را نپذیرفتند باید گفت اینان هر چند از نعمت عقل برخوردار بودند ولی در واقع بر طبق عقل خود عمل نکردند.
پاسخ تفصیلی:
برای روشن شدن جواب باید ابتدا کلمات عقل و دینداری (ایمان) را معنا کنیم. عقل عبارتست از آن چراغ هدایت و نیروی شناخت و معرفتی که در وجود انسان است و به واسطه آن خدا عبادت می شود و با تشخیص اعمال صالح و عمل به آنها بهشت کسب می شود. [1] رو شنایی و پرتو افشانی این چراغ هدایت در افراد مختلف متفاوت است. در بعضی بسیار قوی و در بعضی دیگر بسیار ضعیف است. اما با این حال کسی در این جهت بر خدای متعال اعتراضی ندارد که چرا از عقل کمتری برخوردار است زیرا همه قدرت عقل خود را کامل می دانند .
اما دین داری(ایمان)، عبارتست از جای گیر شدن اعتقاد در قلب، و این کلمه از ماده (ء- م- ن) اشتقاق یافته، گویا شخص با ایمان، به کسی که به درستی و راستی و پاکی وی اعتقاد پیدا کرده، امنیت می دهد، یعنی آن چنان دل گرمی و اطمینان می دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمی شود.
ایمان دارای مراتب و درجات بسیاری است. چون اذعان و اعتقاد، گاهی به چیزی پیدا می شود و تنها اثرش همان اعتقاد قلبی و فکری است، و گاهی از این شدیدتر است، بطوری که بدنبال این اعتقاد التزام و پای بندی به پارهای از لوازم آن نیز می آید و گاهی از این نیز شدیدتر می شود، و به همه لوازم آن متعلق می شود، بر همین اساس است که مؤمنین هم در اعتقادشان بغیب، و بخدای حاضر و ناظر، و به روز جزای او، در یک طبقه نیستند، بلکه طبقات مختلفی دارند. [2]
از نظر قرآن مجید و روایات یکی از بهترین و مطمئن ترین راهها برای شناخت دین و رسیدن به مراتب بالای ایمان نیروی عقل است.به همین جهت اسلام ارزش فوق العاده عقل و خرد را در مناسبت های مختلف آشکار ساخته است. تا جایی که رسول خدا (ص) فرمود:"کسی که عقل ندارد دین هم ندارد." [3]
در روایتی آمده است که جمعی در محضر پیغمبر اکرم (ص) مدح و ستایش از مسلمانی کردند، رسول خدا (ص) فرمود:" عقل او چگونه است"؟
عرض کردند: ای رسول خدا! ما از تلاش و کوشش او در عبادت و انواع کارهای خیر سؤال می کنیم، شما از عقلش سؤال می فرمائید؟
حضرت فرمود:" مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل می شود بدتر است از فجور فاجران و گناه بدکاران، خداوند فردای قیامت مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا می برد، و بر این اساس به قرب خداوند نائل می گردند." [4]
با توجه به آنچه که بیان شد همه دستورات دین مورد تأئید عقل سلیم است که آیات و روایات این گونه ما را به به پیروی از حکم عقل دعوت می کند بر این اساس همه دین داران واقعی عاقل هستند و با نیروی خرد خود این راه را انتخاب کرده اند و همه سختی های آنرا به جان خریده اند ولی این که همه عاقل ها دین دار نیستند واقعیتی است که قابل انکار نیست؛ اما علت بی دین شدن افراد را می توان در موارد زیر یافت:
1- عدم شناخت صحیح از دین، از آنجایی که همه عقلا در یک درجه از عقل نیستند در بسیاری از موارد ممکن است امر برای کسانی در درجات بالای ایمان قرار ندارند مشتبه شود و واقعا حقیقت را نشناخته باشند.
2- رفتار ناپسند برخی از دین داران یا مدعیان دینداری،یکی از آفت های جامعه دینی این است که افرادی که به دنبال شناخت دین هستند به جای این که دین را از روی منابع اصیل و الگو های واقعی آن بشناسند رفتار افراد عادی یا حتی مدعیان درو غین دینداری را منبع شناخت خود قرار میدهند که ادیان الهی بویژه اسلام از این جهت چه ضربه هایی را خورده است. باید به همه محققان توجه داد که این روش صحیحی برای شناخت نیست و در بسیاری موارد انسان را از مقصد دورتر می کند.
3- جاذبیت گناهان و محرماتی که دین آنها را منع کرده است، شکی نیست که گناه ومعصیت از لذت و جذابیت بالایی برخوردار است چنانکه امام کاظم (ع) می فرماید:" رسیدن به بهشت سختی های فراوان همراه است و رسیدن به جهنم با لذت ها و شیرنی های کوتاه گناه همراه است. [5] و متأسفانه بسیاری از افراد برای رسیدن به این لذت های زود گذر دین را کنار می گذارند.
4- لجاجت ها، گروهی از کافران وقتی معجزات بیامبر و حقانیت اسلام را می دیدند به جای این که ایمان بیاورند می گفتند: (پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست!) [6]
5- تقلید کور کورانه از پدران و پیشینیان بی ایمان خود ،بعضی از کافران و مشرکان در جواب دعوت پیامبر اکرم (ص) بی ایمانی خود به خدای یکتا را با تقلید از پدران خود توجیه می کردند. چنانکه قرآن می فرماید:" و هنگامی که به آنها گفته شود: به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید! ، می گویند: آنچه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است! آیا اگر پدران آنها چیزی نمی دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می کنند)؟!" [7]
6- سختی ها و محرومیت هایی که ایمان به خدا به همراه داردبرای بسیاری از افراد راحت طلب قابل تحمل نیست نماز خواندن در هوای سرد و گرم ،گذشت از مال و انفاق آن در راه خدا، رفتن به میدان جنگ و شرکت در جهاد و انتظار شهادت داشتن و... مشکلاتی است در طول تاریخ بسیاری به خاطر ترس از آنهابا دین خدا حافظی کرده اند.
البته باید توجه داشت که در دو حوزه عقائد(اصول) و احکام (فروعات) اسلام، بعضی از احکام و مسائل، فوق عقل می باشند و عقل گرچه مخالفتی با آنها ندارد اما به کنه آنها نیز نمی رسد و نمی تواند آنها را فهم کند مثل مناطات احکام و یا مباحث مربوط به جزئیات معاد .
اما علت آنکه در اندیشه و نظرگاه ما برخی احکام با عقل تعارض و مخالفت دارند در دو چیز است:
اول آنکه بسیاری از واقعیات بنیادین اسلامی با عقل جزئی و حسابگر قابل تحلیل و تبیین نیست.
در ثانی می بایست بین عقل و وهم فرق نهاد، و همانگونه که بیان شد ممکن است یافته های وهم یافته های عقل پنداشته شود. [8]
نکته قابل توجه این است که با دقت در این مواردی که به عنوان علت بی دین شدن افراد بیان کردیم نشان می دهد که افرادی که دین را نپذیرفتند، هر چند از نعمت عقل برخوردار بودند ولی در واقع بر طبق عقل خود عمل نکردند؛ وگرنه عقل کامل و سالم در صورتی که مانعی در کار نباشد با معارف و دستورات دین هیچ گونه منافاتی ندارد؛ و از نظر عقلی این موارد نمی تواند عذر خرد پسند برای نپذیرفتن دین باشد.
پی نوشتها:
[1] الکافی ج : 1 ص : 11 حدیث 3
[2] ترجمه المیزان ،ج1،ص72و73
[3] مستدرکالوسائل ج : 11 ص : 209
[4] مستدرکالوسائل ج : 11 ص : 210
[5] بحارالأنوار ج : 1 ص : 142،"... وَ عَلِمَ أَنَّ الْجَنَّةَ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ وَ النَّارَ مَحْفُوفَةٌ بِالشَّهَوَاتِ
[6] انفال،33
[7] مائده،104 وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ
[8] islamquest.net/fa/archive/question/1196
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] چرا همه دین دار نیستند آیا عقل دین را تأیید می کند؟
- [سایر] اگر عقل دین را تأیید می کند، پس چرا آدم های عاقلی وجود دارند که متدین نیستند و به هیچ دینی نگرویدند؟
- [سایر] اگر عقل دین را تأیید می کند، پس چرا آدم های عاقلی وجود دارند که متدین نیستند و به هیچ دینی نگرویدند؟
- [سایر] شما می گویید عقل را دین تأیید کرده است و آن را قابل اعتماد دانسته، اگر این گونه است ما با استفاده از عقل مان می توانیم استنتاج کنیم؟ و اساساً جایگاه، تعریف و ضرورت تقلید چیست؟
- [سایر] آیا عقل، امامت کودک را تأیید میکند؟
- [سایر] آیا عقل ، امامت کودک را تایید می کند؟
- [سایر] آیا عقل هم این فشار و عذاب را تأیید می کند؟
- [سایر] آیا عقل بر دین تقدم ندارد؟
- [سایر] آیا همه موجودات دنبال تکامل نیستند؟ اگر هستند پس مزیت عقل انسان چیست؟
- [سایر] جایگاه عقل و عقلانیت حقیقتاً در اسلام کجاست؟ به نظر میرسد اسلام عقل را تا جایی مشروع میداند که احکام او را تأیید کند. وقتی احکامی همچون مباح دانستن خون فرزند توسط پدر یا حرام دانستن بهره که امروزه دلایل منطقی همچون ترجیح زمانی پول، انتظارات تورمی را دارد و یا دادن حضانت دختر 8 ساله به پدر را اگر عقل تأیید نکند، آن عقل متهم به عدم اعتقاد به توحید و یا عدم ارتباط با وحی میشود!
- [آیت الله بهجت] اگر در صفهای جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد. راه دادن افرادی که از کمال عقل برخوردار نیستند، مثل طفل، دیوانه و ابله در صف اول و بهخصوص نزدیک امام و یا در جایی که گمان میرود موجب فساد نماز دیگران شود، مکروه است.
- [آیت الله سیستانی] وجوب زکات در طلا و نقره و مال تجارت مشروط به آن است که مالک در تمام سال عاقل و بالغ باشد ، ولی در گندم و جو و خرما و کشمش و همچنین در شتر و گاو و گوسفند مشروط به بلوغ و عقل مالک نمیباشد .
- [آیت الله سیستانی] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند ، مسلمان عاقل ، و دارای صفات پسندیده از نظر جسمی و روانی و اخلاقی باشد ، و سزاوار نیست دایهای بگیرند که کافر ، یا کم عقل ، یا بزرگسال ، یا زشت رو باشد . و مکروه است دایهای بگیرند که زنازاده است ، یا شیرش از بچهای است که از زنا بدنیا آمده است . مسائل متفرقه شیر دادن
- [آیت الله علوی گرگانی] وصی باید مسلمان و بالغ عاقل و مورد اطمینان باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وصی باید مسلمان و عاقل باشد و مورد اطمینان باشد.
- [آیت الله بروجردی] وضو گرفتن از حوض تیمچهها و مسافرخانهها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آن جاها نیستند، در صورتی صحیح است که معمولاً کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند با آب آنها وضو بگیرند.
- [آیت الله خوئی] وضو گرفتن از حوض تیمچهها و مسافرخانهها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند، در صورتی صحیح است که معمولًا کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند آنها وضو بگیرند.
- [آیت الله بهجت] وضو گرفتن از حوض تیمچهها و مسافرخانهها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند، در صورتی صحیح است که معمولاً کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند از آب آنجا وضو بگیرند.
- [آیت الله سبحانی] الکل هایی که ذاتاً قابل شرب نیستند و نوعی سم حساب می شوند نجس نیستند، ولی اگر آنها را با آب رقیق کنند و قابل شرب بشوند حکم نجس دارند و نوشیدن آنها حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] وضو گرفتن از حوض تیمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند؛ در صورتی صحیح است که معمولا کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند از آنها وضو بگیرند.