آیا اختلاف بین ادیان به ظرفیت شخصی و محیطی افراد بستگی دارد؟
شرح پرسش: طبق آنچه که می دانم دو تا رویکرد نسبت به دین وجود دارد. یکی رویکرد ابدی گرا (perennialism) و دیگری رویکرد تکامل گرا (evolutionism). در رویکرد اول مردم به قضاوت صحیح (common sense) دعوت می شوند که هر دینی سامی(semitic) یا غیر سامی (non semitic) اساسا از سوی خدا آمده است یعنی منشا هر دینی از خدا است. به عنوان مثال سید حسین نصر می گوید: اختلاف دین و مذهب کاملا به ظرفیت شخصی که آن دین و مذهب را پذیرفته بستگی دارد و حتی محیط جغرافیایی آن نقش تعیین کننده ای دارد؛ یعنی دور از انتظار است و اصلا قابل تصور نیست که مذهب ِزن (Zen) (یکی از فرقهای ‌ بوداییان‌) می تواند بیرون از چین گسترش یابد. به علاوه بطن همه دین ها به حقیقت واحدی بر می گردد. به عبارت دیگر لب و بطن همه ادیان یکی است ولی صورت ها و ظاهر های آن مختلف است. اما رویکرد تکامل گرا دین (evolutionism) می گوید که دین خاتم (اسلام که توسط پیامبر اکرام ابلاغ شده) به عنوان مکمل و تکمیل کننده همه ادیان که توسط پیامبران پشین ابلاغ شده، می باشد؛ زیرا ادیان پشین دچار تحریف شده بودند پس خداوند پیامبر خاتم را مبعوث فرمود. به این معنی که کسانی که بیرون از اسلام محمدی هستند همۀ اعمال آنان باطل به حساب می آید. نظر مبارک شما به این دیدگاه چطور است؟ زیرا وقتی که به ادله فلاسفه ابدی گرا (perennialism) نگاه کنیم به عنوان مثال نظر ابن عربی، من گرایشی به گروه ابدی گرا (perennialism) پیدا کردم. از این که پاسخ به پرسش این جانب خواهید فرمود متشکرم. پاسخ اجمالی: بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست. اسلام دینی است که فطرت واحدۀ بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل در تمامی اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود. از این روی تمامی ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند. برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند. پاسخ تفصیلی: هر چند که منشأ ازلی ادیان و غایت نهائی آن چیزی جز ذات وحدانی خداوند نیست ولی در مقام بیان، بر اساس اقتضائات و قابلیت های بشری و نیاز به هدایتهای نبوی، شریعتهای مختلفی توسط پیامبران الاهی در گذر زمان شکل گرفت تا آنگاه که کمال دین و شریعت در اسلام، توسط پیامبرآخر الزمان آشکار شد. منظور از دین در این مقام، دستور العمل نجات بخش انسان در زندگی دنیوی و اخروی است که از طریق وحی ابلاغ شده و راه سعادت و رستگاری را برای بشر در هر عصری نشان داده است. قبل از این که به بحث تفاوت های موجود بین ادیان بپردازیم، در ابتدا لازم است بدانیم، از دیدگاه اسلام نوع انسان دارای فطرت واحدی بوده و تفاوت های قومی و نژادی و زمانی و جغرافیائی و ... تنها تفاوتهایی ظاهری هستند. بنابراین اگر انسان دارای فطرت واحدی باشد طبیعی است که راه رستگاری او نیز داری ارکان و اصولی ثابت و ازلی خواهد بود. این شریعت ثابت و ازلی که نزد خداوند است در ماورای تفاوتهای بر خواسته از محیط و تاریخ و نژاد و ... به عنوان حقیقتی ثابت، محقق بوده و کانون توجه همۀ انبیای الاهی نیز همین دیانت ازلی بوده که منطبق بر فطرت الاهی انسان است. ولی آنچه مسلم است اقتضائات و نیاز های بشری برای هدایت در مراتب تکاملی و در هر دوره ای، یکسان نبوده است و تفاوتهای موجود بین ادیان هم بر خواسته از همین امر است. در این جا برای روشن شدن جوانب این بحث به مراحل مختلفی از دین می توان اشاره کرد . این مراحل را که به ترتیب از منشأ ازلی دین تا رسیدن به مرحلۀ دین عمومی ادامه می یابد را می توان به چهار بخش زیر تقسیم کرد: 1- دین نفس الامری: آن چه در علم الهی و مشیت ربانی برای هدایت انسان به سوی رستگاری و جود دارد،دین نفس الامری است. این نسخه رستگاری بشری در لوح محفوظ، حقیقتی عینی و واقعیتی ثبوتی است[1]. 2- دین مرسل: آنچه از سوی خداوند متعال برای هدایت انسان به سوی رستگاری به واسطۀ رسولان الهی ارسال شده است، (دین مرسل) را تشکیل می دهد. 3- دین مکشوف : آن چه از دین نفس الامری یا دین مرسل با مراجعه به عقل یا نقل برای افراد آشکار می گردد ، (دین مکشوف) می باشد. 4- دین نهادی: آن بخش از دین مکشوف که عمومی می شود و نهادینه می گردد و به صورت آئین گروهی از مردم در می آید ، (دین نهادی) است[2]. حال گوئیم، دین مرسل چون از طریق انبیاء به دست مردم می رسد، به ویژگی های رسول، از حیث مراتب معنوی و خصوصیات آن مردم و محدوده زمانی و مکانی آن پیام بستگی دارد . هر چه رسول از مراتب بالاتری بر خور دار باشد، حظی بیشتر از دین نفس الامری به وسیله وحی نصیب او خواهد شد و هرچه مردمِ مخاطب پیام ، دارای توانایی فرهنگی بالاتر و پذیرش افزون تر باشند، بهره بیشتری از دین نفس الامری از طریق نقل به آنها خواهد رسید و هرچه گستره زمانی و مکانی دین افزون تر و برای مخاطبان بیشتری در زمان ها و سرزمین های گوناگون ارسال شده باشد، دین مرسل در بر دارنده عناصر بیشتری از دین نفس الامری خواهد بود. با این وصف دین خاتم یعنی آخرین دین مرسل که پیام آورش افضل الرسل و مخاطبانش همه مردم از عصر نزول تا روز قیامت است، می بایست کامل ترین ادیان باشد و تمام آنچه را از دین نفس الامری به وحی و نقل بیان گردد، در بر گیرد[3]. طبق بیاناتی که گذشت روشن شد که بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست. بنابراین اسلام دینی است که فطرت واحده بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل وهمه اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود از این روی تمامی پیروان ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند و بر همین اساس است که بسیاری از حق طلبان عالم که توان فائق آمدن بر حجابها و موانع کشف حقیقت را داشته اند - از هر دین و مکتبی که بوده اند- به حقیقت راستین اسلام رسیده اند و اسلام را دین حقیقی خود معرفی کرده اند. تاکید بر حقیقت متعالی همه ادیان می تواند مقدمه ای برای درک و آشنایی با حقایق برین اسلام باشد در غیر این صورت اگر به معنای تثبیت نمودن هر فردی در دین و سنت های موروثی خود باشد به معنای در جا زدن بشریت در همان درجه از آگاهی ناقص خود خواهد بود و طبق این فرض رسالتی خاص برای اسلام به عنوان آخرین پیام الهی متصور نخواهد بود و خاتمیت هم نمی تواند هیچ تحلیلی منطقی در بر داشته باشد. برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که همگی را جلوه هایی از حقیقت محمدیه(ص) بر شمرده اند که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند و اظهار محبت آنان نسبت به مقام الاهی همه انسانها و همچنین برخورد حاکی از احترام و نسبت به پیروان ادیان الاهی، به معنای حقانیت هر مذهبی نیست. از دیدگاه عرفا تمام آدمیان در جستجوی حق مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... یعنی حق تعالی هستند و تمام ادیان نمودی از این حقیقت انسانی است. برخی از سخنان عرفا از جمله اینکه گفته اند: به زیر کفر توحیدی است پنهان[4]، اشاره به همین مطلب داشته و به معنای حقانیت تمام ادیان نیست. بنابر این نمی توان در مورد اشارات و سخنان عرفا بسیاری از اظهارات دیگر آنان را نادیده گرفت و به قضاوت پرداخت یا برخی از آنان را بدون تحقیق مؤیّد نظریه ای خاص در مورد اسلام و ادیان دانست. پی نوشتها: [1] (و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم)، الزخرف، ص4. [2] هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 386، موسسه فرهنگی خانه خرد ، قم 1381. [3] همان، ص 388. [4] شبستری، گلشن راز منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا اختلاف بین ادیان به ظرفیت شخصی و محیطی افراد بستگی دارد؟


پاسخ:

شرح پرسش:
طبق آنچه که می دانم دو تا رویکرد نسبت به دین وجود دارد. یکی رویکرد ابدی گرا (perennialism) و دیگری رویکرد تکامل گرا (evolutionism). در رویکرد اول مردم به قضاوت صحیح (common sense) دعوت می شوند که هر دینی سامی(semitic) یا غیر سامی (non semitic) اساسا از سوی خدا آمده است یعنی منشا هر دینی از خدا است. به عنوان مثال سید حسین نصر می گوید: اختلاف دین و مذهب کاملا به ظرفیت شخصی که آن دین و مذهب را پذیرفته بستگی دارد و حتی محیط جغرافیایی آن نقش تعیین کننده ای دارد؛ یعنی دور از انتظار است و اصلا قابل تصور نیست که مذهب ِزن (Zen) (یکی از فرقهای ‌ بوداییان‌) می تواند بیرون از چین گسترش یابد. به علاوه بطن همه دین ها به حقیقت واحدی بر می گردد. به عبارت دیگر لب و بطن همه ادیان یکی است ولی صورت ها و ظاهر های آن مختلف است. اما رویکرد تکامل گرا دین (evolutionism) می گوید که دین خاتم (اسلام که توسط پیامبر اکرام ابلاغ شده) به عنوان مکمل و تکمیل کننده همه ادیان که توسط پیامبران پشین ابلاغ شده، می باشد؛ زیرا ادیان پشین دچار تحریف شده بودند پس خداوند پیامبر خاتم را مبعوث فرمود. به این معنی که کسانی که بیرون از اسلام محمدی هستند همۀ اعمال آنان باطل به حساب می آید. نظر مبارک شما به این دیدگاه چطور است؟ زیرا وقتی که به ادله فلاسفه ابدی گرا (perennialism) نگاه کنیم به عنوان مثال نظر ابن عربی، من گرایشی به گروه ابدی گرا (perennialism) پیدا کردم. از این که پاسخ به پرسش این جانب خواهید فرمود متشکرم.

پاسخ اجمالی:
بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست.
اسلام دینی است که فطرت واحدۀ بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل در تمامی اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود. از این روی تمامی ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند.
برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند.

پاسخ تفصیلی:
هر چند که منشأ ازلی ادیان و غایت نهائی آن چیزی جز ذات وحدانی خداوند نیست ولی در مقام بیان، بر اساس اقتضائات و قابلیت های بشری و نیاز به هدایتهای نبوی، شریعتهای مختلفی توسط پیامبران الاهی در گذر زمان شکل گرفت تا آنگاه که کمال دین و شریعت در اسلام، توسط پیامبرآخر الزمان آشکار شد.
منظور از دین در این مقام، دستور العمل نجات بخش انسان در زندگی دنیوی و اخروی است که از طریق وحی ابلاغ شده و راه سعادت و رستگاری را برای بشر در هر عصری نشان داده است.
قبل از این که به بحث تفاوت های موجود بین ادیان بپردازیم، در ابتدا لازم است بدانیم، از دیدگاه اسلام نوع انسان دارای فطرت واحدی بوده و تفاوت های قومی و نژادی و زمانی و جغرافیائی و ... تنها تفاوتهایی ظاهری هستند. بنابراین اگر انسان دارای فطرت واحدی باشد طبیعی است که راه رستگاری او نیز داری ارکان و اصولی ثابت و ازلی خواهد بود.
این شریعت ثابت و ازلی که نزد خداوند است در ماورای تفاوتهای بر خواسته از محیط و تاریخ و نژاد و ... به عنوان حقیقتی ثابت، محقق بوده و کانون توجه همۀ انبیای الاهی نیز همین دیانت ازلی بوده که منطبق بر فطرت الاهی انسان است.
ولی آنچه مسلم است اقتضائات و نیاز های بشری برای هدایت در مراتب تکاملی و در هر دوره ای، یکسان نبوده است و تفاوتهای موجود بین ادیان هم بر خواسته از همین امر است.
در این جا برای روشن شدن جوانب این بحث به مراحل مختلفی از دین می توان اشاره کرد .
این مراحل را که به ترتیب از منشأ ازلی دین تا رسیدن به مرحلۀ دین عمومی ادامه می یابد را می توان به چهار بخش زیر تقسیم کرد:
1- دین نفس الامری: آن چه در علم الهی و مشیت ربانی برای هدایت انسان به سوی رستگاری و جود دارد،دین نفس الامری است. این نسخه رستگاری بشری در لوح محفوظ، حقیقتی عینی و واقعیتی ثبوتی است[1].
2- دین مرسل: آنچه از سوی خداوند متعال برای هدایت انسان به سوی رستگاری به واسطۀ رسولان الهی ارسال شده است، (دین مرسل) را تشکیل می دهد.
3- دین مکشوف : آن چه از دین نفس الامری یا دین مرسل با مراجعه به عقل یا نقل برای افراد آشکار می گردد ، (دین مکشوف) می باشد.
4- دین نهادی: آن بخش از دین مکشوف که عمومی می شود و نهادینه می گردد و به صورت آئین گروهی از مردم در می آید ، (دین نهادی) است[2].
حال گوئیم، دین مرسل چون از طریق انبیاء به دست مردم می رسد، به ویژگی های رسول، از حیث مراتب معنوی و خصوصیات آن مردم و محدوده زمانی و مکانی آن پیام بستگی دارد . هر چه رسول از مراتب بالاتری بر خور دار باشد، حظی بیشتر از دین نفس الامری به وسیله وحی نصیب او خواهد شد و هرچه مردمِ مخاطب پیام ، دارای توانایی فرهنگی بالاتر و پذیرش افزون تر باشند، بهره بیشتری از دین نفس الامری از طریق نقل به آنها خواهد رسید و هرچه گستره زمانی و مکانی دین افزون تر و برای مخاطبان بیشتری در زمان ها و سرزمین های گوناگون ارسال شده باشد، دین مرسل در بر دارنده عناصر بیشتری از دین نفس الامری خواهد بود.
با این وصف دین خاتم یعنی آخرین دین مرسل که پیام آورش افضل الرسل و مخاطبانش همه مردم از عصر نزول تا روز قیامت است، می بایست کامل ترین ادیان باشد و تمام آنچه را از دین نفس الامری به وحی و نقل بیان گردد، در بر گیرد[3].
طبق بیاناتی که گذشت روشن شد که بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست.
بنابراین اسلام دینی است که فطرت واحده بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل وهمه اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود از این روی تمامی پیروان ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند و بر همین اساس است که بسیاری از حق طلبان عالم که توان فائق آمدن بر حجابها و موانع کشف حقیقت را داشته اند - از هر دین و مکتبی که بوده اند- به حقیقت راستین اسلام رسیده اند و اسلام را دین حقیقی خود معرفی کرده اند.
تاکید بر حقیقت متعالی همه ادیان می تواند مقدمه ای برای درک و آشنایی با حقایق برین اسلام باشد در غیر این صورت اگر به معنای تثبیت نمودن هر فردی در دین و سنت های موروثی خود باشد به معنای در جا زدن بشریت در همان درجه از آگاهی ناقص خود خواهد بود و طبق این فرض رسالتی خاص برای اسلام به عنوان آخرین پیام الهی متصور نخواهد بود و خاتمیت هم نمی تواند هیچ تحلیلی منطقی در بر داشته باشد.
برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که همگی را جلوه هایی از حقیقت محمدیه(ص) بر شمرده اند که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند و اظهار محبت آنان نسبت به مقام الاهی همه انسانها و همچنین برخورد حاکی از احترام و نسبت به پیروان ادیان الاهی، به معنای حقانیت هر مذهبی نیست.
از دیدگاه عرفا تمام آدمیان در جستجوی حق مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... یعنی حق تعالی هستند و تمام ادیان نمودی از این حقیقت انسانی است. برخی از سخنان عرفا از جمله اینکه گفته اند: به زیر کفر توحیدی است پنهان[4]، اشاره به همین مطلب داشته و به معنای حقانیت تمام ادیان نیست.
بنابر این نمی توان در مورد اشارات و سخنان عرفا بسیاری از اظهارات دیگر آنان را نادیده گرفت و به قضاوت پرداخت یا برخی از آنان را بدون تحقیق مؤیّد نظریه ای خاص در مورد اسلام و ادیان دانست.

پی نوشتها:
[1] (و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم)، الزخرف، ص4.
[2] هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 386، موسسه فرهنگی خانه خرد ، قم 1381.
[3] همان، ص 388.
[4] شبستری، گلشن راز
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین