شرح پرسش: طبق آنچه که می دانم دو تا رویکرد نسبت به دین وجود دارد. یکی رویکرد ابدی گرا (perennialism) و دیگری رویکرد تکامل گرا (evolutionism). در رویکرد اول مردم به قضاوت صحیح (common sense) دعوت می شوند که هر دینی سامی(semitic) یا غیر سامی (non semitic) اساسا از سوی خدا آمده است یعنی منشا هر دینی از خدا است. به عنوان مثال سید حسین نصر می گوید: اختلاف دین و مذهب کاملا به ظرفیت شخصی که آن دین و مذهب را پذیرفته بستگی دارد و حتی محیط جغرافیایی آن نقش تعیین کننده ای دارد؛ یعنی دور از انتظار است و اصلا قابل تصور نیست که مذهب ِزن (Zen) (یکی از فرقهای بوداییان) می تواند بیرون از چین گسترش یابد. به علاوه بطن همه دین ها به حقیقت واحدی بر می گردد. به عبارت دیگر لب و بطن همه ادیان یکی است ولی صورت ها و ظاهر های آن مختلف است. اما رویکرد تکامل گرا دین (evolutionism) می گوید که دین خاتم (اسلام که توسط پیامبر اکرام ابلاغ شده) به عنوان مکمل و تکمیل کننده همه ادیان که توسط پیامبران پشین ابلاغ شده، می باشد؛ زیرا ادیان پشین دچار تحریف شده بودند پس خداوند پیامبر خاتم را مبعوث فرمود. به این معنی که کسانی که بیرون از اسلام محمدی هستند همۀ اعمال آنان باطل به حساب می آید. نظر مبارک شما به این دیدگاه چطور است؟ زیرا وقتی که به ادله فلاسفه ابدی گرا (perennialism) نگاه کنیم به عنوان مثال نظر ابن عربی، من گرایشی به گروه ابدی گرا (perennialism) پیدا کردم. از این که پاسخ به پرسش این جانب خواهید فرمود متشکرم. پاسخ اجمالی: بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست. اسلام دینی است که فطرت واحدۀ بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل در تمامی اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود. از این روی تمامی ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند. برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند. پاسخ تفصیلی: هر چند که منشأ ازلی ادیان و غایت نهائی آن چیزی جز ذات وحدانی خداوند نیست ولی در مقام بیان، بر اساس اقتضائات و قابلیت های بشری و نیاز به هدایتهای نبوی، شریعتهای مختلفی توسط پیامبران الاهی در گذر زمان شکل گرفت تا آنگاه که کمال دین و شریعت در اسلام، توسط پیامبرآخر الزمان آشکار شد. منظور از دین در این مقام، دستور العمل نجات بخش انسان در زندگی دنیوی و اخروی است که از طریق وحی ابلاغ شده و راه سعادت و رستگاری را برای بشر در هر عصری نشان داده است. قبل از این که به بحث تفاوت های موجود بین ادیان بپردازیم، در ابتدا لازم است بدانیم، از دیدگاه اسلام نوع انسان دارای فطرت واحدی بوده و تفاوت های قومی و نژادی و زمانی و جغرافیائی و ... تنها تفاوتهایی ظاهری هستند. بنابراین اگر انسان دارای فطرت واحدی باشد طبیعی است که راه رستگاری او نیز داری ارکان و اصولی ثابت و ازلی خواهد بود. این شریعت ثابت و ازلی که نزد خداوند است در ماورای تفاوتهای بر خواسته از محیط و تاریخ و نژاد و ... به عنوان حقیقتی ثابت، محقق بوده و کانون توجه همۀ انبیای الاهی نیز همین دیانت ازلی بوده که منطبق بر فطرت الاهی انسان است. ولی آنچه مسلم است اقتضائات و نیاز های بشری برای هدایت در مراتب تکاملی و در هر دوره ای، یکسان نبوده است و تفاوتهای موجود بین ادیان هم بر خواسته از همین امر است. در این جا برای روشن شدن جوانب این بحث به مراحل مختلفی از دین می توان اشاره کرد . این مراحل را که به ترتیب از منشأ ازلی دین تا رسیدن به مرحلۀ دین عمومی ادامه می یابد را می توان به چهار بخش زیر تقسیم کرد: 1- دین نفس الامری: آن چه در علم الهی و مشیت ربانی برای هدایت انسان به سوی رستگاری و جود دارد،دین نفس الامری است. این نسخه رستگاری بشری در لوح محفوظ، حقیقتی عینی و واقعیتی ثبوتی است[1]. 2- دین مرسل: آنچه از سوی خداوند متعال برای هدایت انسان به سوی رستگاری به واسطۀ رسولان الهی ارسال شده است، (دین مرسل) را تشکیل می دهد. 3- دین مکشوف : آن چه از دین نفس الامری یا دین مرسل با مراجعه به عقل یا نقل برای افراد آشکار می گردد ، (دین مکشوف) می باشد. 4- دین نهادی: آن بخش از دین مکشوف که عمومی می شود و نهادینه می گردد و به صورت آئین گروهی از مردم در می آید ، (دین نهادی) است[2]. حال گوئیم، دین مرسل چون از طریق انبیاء به دست مردم می رسد، به ویژگی های رسول، از حیث مراتب معنوی و خصوصیات آن مردم و محدوده زمانی و مکانی آن پیام بستگی دارد . هر چه رسول از مراتب بالاتری بر خور دار باشد، حظی بیشتر از دین نفس الامری به وسیله وحی نصیب او خواهد شد و هرچه مردمِ مخاطب پیام ، دارای توانایی فرهنگی بالاتر و پذیرش افزون تر باشند، بهره بیشتری از دین نفس الامری از طریق نقل به آنها خواهد رسید و هرچه گستره زمانی و مکانی دین افزون تر و برای مخاطبان بیشتری در زمان ها و سرزمین های گوناگون ارسال شده باشد، دین مرسل در بر دارنده عناصر بیشتری از دین نفس الامری خواهد بود. با این وصف دین خاتم یعنی آخرین دین مرسل که پیام آورش افضل الرسل و مخاطبانش همه مردم از عصر نزول تا روز قیامت است، می بایست کامل ترین ادیان باشد و تمام آنچه را از دین نفس الامری به وحی و نقل بیان گردد، در بر گیرد[3]. طبق بیاناتی که گذشت روشن شد که بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست. بنابراین اسلام دینی است که فطرت واحده بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل وهمه اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود از این روی تمامی پیروان ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند و بر همین اساس است که بسیاری از حق طلبان عالم که توان فائق آمدن بر حجابها و موانع کشف حقیقت را داشته اند - از هر دین و مکتبی که بوده اند- به حقیقت راستین اسلام رسیده اند و اسلام را دین حقیقی خود معرفی کرده اند. تاکید بر حقیقت متعالی همه ادیان می تواند مقدمه ای برای درک و آشنایی با حقایق برین اسلام باشد در غیر این صورت اگر به معنای تثبیت نمودن هر فردی در دین و سنت های موروثی خود باشد به معنای در جا زدن بشریت در همان درجه از آگاهی ناقص خود خواهد بود و طبق این فرض رسالتی خاص برای اسلام به عنوان آخرین پیام الهی متصور نخواهد بود و خاتمیت هم نمی تواند هیچ تحلیلی منطقی در بر داشته باشد. برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که همگی را جلوه هایی از حقیقت محمدیه(ص) بر شمرده اند که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند و اظهار محبت آنان نسبت به مقام الاهی همه انسانها و همچنین برخورد حاکی از احترام و نسبت به پیروان ادیان الاهی، به معنای حقانیت هر مذهبی نیست. از دیدگاه عرفا تمام آدمیان در جستجوی حق مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... یعنی حق تعالی هستند و تمام ادیان نمودی از این حقیقت انسانی است. برخی از سخنان عرفا از جمله اینکه گفته اند: به زیر کفر توحیدی است پنهان[4]، اشاره به همین مطلب داشته و به معنای حقانیت تمام ادیان نیست. بنابر این نمی توان در مورد اشارات و سخنان عرفا بسیاری از اظهارات دیگر آنان را نادیده گرفت و به قضاوت پرداخت یا برخی از آنان را بدون تحقیق مؤیّد نظریه ای خاص در مورد اسلام و ادیان دانست. پی نوشتها: [1] (و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم)، الزخرف، ص4. [2] هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 386، موسسه فرهنگی خانه خرد ، قم 1381. [3] همان، ص 388. [4] شبستری، گلشن راز منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
طبق آنچه که می دانم دو تا رویکرد نسبت به دین وجود دارد. یکی رویکرد ابدی گرا (perennialism) و دیگری رویکرد تکامل گرا (evolutionism). در رویکرد اول مردم به قضاوت صحیح (common sense) دعوت می شوند که هر دینی سامی(semitic) یا غیر سامی (non semitic) اساسا از سوی خدا آمده است یعنی منشا هر دینی از خدا است. به عنوان مثال سید حسین نصر می گوید: اختلاف دین و مذهب کاملا به ظرفیت شخصی که آن دین و مذهب را پذیرفته بستگی دارد و حتی محیط جغرافیایی آن نقش تعیین کننده ای دارد؛ یعنی دور از انتظار است و اصلا قابل تصور نیست که مذهب ِزن (Zen) (یکی از فرقهای بوداییان) می تواند بیرون از چین گسترش یابد. به علاوه بطن همه دین ها به حقیقت واحدی بر می گردد. به عبارت دیگر لب و بطن همه ادیان یکی است ولی صورت ها و ظاهر های آن مختلف است. اما رویکرد تکامل گرا دین (evolutionism) می گوید که دین خاتم (اسلام که توسط پیامبر اکرام ابلاغ شده) به عنوان مکمل و تکمیل کننده همه ادیان که توسط پیامبران پشین ابلاغ شده، می باشد؛ زیرا ادیان پشین دچار تحریف شده بودند پس خداوند پیامبر خاتم را مبعوث فرمود. به این معنی که کسانی که بیرون از اسلام محمدی هستند همۀ اعمال آنان باطل به حساب می آید. نظر مبارک شما به این دیدگاه چطور است؟ زیرا وقتی که به ادله فلاسفه ابدی گرا (perennialism) نگاه کنیم به عنوان مثال نظر ابن عربی، من گرایشی به گروه ابدی گرا (perennialism) پیدا کردم. از این که پاسخ به پرسش این جانب خواهید فرمود متشکرم.
پاسخ اجمالی:
بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست.
اسلام دینی است که فطرت واحدۀ بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل در تمامی اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود. از این روی تمامی ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند.
برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند.
پاسخ تفصیلی:
هر چند که منشأ ازلی ادیان و غایت نهائی آن چیزی جز ذات وحدانی خداوند نیست ولی در مقام بیان، بر اساس اقتضائات و قابلیت های بشری و نیاز به هدایتهای نبوی، شریعتهای مختلفی توسط پیامبران الاهی در گذر زمان شکل گرفت تا آنگاه که کمال دین و شریعت در اسلام، توسط پیامبرآخر الزمان آشکار شد.
منظور از دین در این مقام، دستور العمل نجات بخش انسان در زندگی دنیوی و اخروی است که از طریق وحی ابلاغ شده و راه سعادت و رستگاری را برای بشر در هر عصری نشان داده است.
قبل از این که به بحث تفاوت های موجود بین ادیان بپردازیم، در ابتدا لازم است بدانیم، از دیدگاه اسلام نوع انسان دارای فطرت واحدی بوده و تفاوت های قومی و نژادی و زمانی و جغرافیائی و ... تنها تفاوتهایی ظاهری هستند. بنابراین اگر انسان دارای فطرت واحدی باشد طبیعی است که راه رستگاری او نیز داری ارکان و اصولی ثابت و ازلی خواهد بود.
این شریعت ثابت و ازلی که نزد خداوند است در ماورای تفاوتهای بر خواسته از محیط و تاریخ و نژاد و ... به عنوان حقیقتی ثابت، محقق بوده و کانون توجه همۀ انبیای الاهی نیز همین دیانت ازلی بوده که منطبق بر فطرت الاهی انسان است.
ولی آنچه مسلم است اقتضائات و نیاز های بشری برای هدایت در مراتب تکاملی و در هر دوره ای، یکسان نبوده است و تفاوتهای موجود بین ادیان هم بر خواسته از همین امر است.
در این جا برای روشن شدن جوانب این بحث به مراحل مختلفی از دین می توان اشاره کرد .
این مراحل را که به ترتیب از منشأ ازلی دین تا رسیدن به مرحلۀ دین عمومی ادامه می یابد را می توان به چهار بخش زیر تقسیم کرد:
1- دین نفس الامری: آن چه در علم الهی و مشیت ربانی برای هدایت انسان به سوی رستگاری و جود دارد،دین نفس الامری است. این نسخه رستگاری بشری در لوح محفوظ، حقیقتی عینی و واقعیتی ثبوتی است[1].
2- دین مرسل: آنچه از سوی خداوند متعال برای هدایت انسان به سوی رستگاری به واسطۀ رسولان الهی ارسال شده است، (دین مرسل) را تشکیل می دهد.
3- دین مکشوف : آن چه از دین نفس الامری یا دین مرسل با مراجعه به عقل یا نقل برای افراد آشکار می گردد ، (دین مکشوف) می باشد.
4- دین نهادی: آن بخش از دین مکشوف که عمومی می شود و نهادینه می گردد و به صورت آئین گروهی از مردم در می آید ، (دین نهادی) است[2].
حال گوئیم، دین مرسل چون از طریق انبیاء به دست مردم می رسد، به ویژگی های رسول، از حیث مراتب معنوی و خصوصیات آن مردم و محدوده زمانی و مکانی آن پیام بستگی دارد . هر چه رسول از مراتب بالاتری بر خور دار باشد، حظی بیشتر از دین نفس الامری به وسیله وحی نصیب او خواهد شد و هرچه مردمِ مخاطب پیام ، دارای توانایی فرهنگی بالاتر و پذیرش افزون تر باشند، بهره بیشتری از دین نفس الامری از طریق نقل به آنها خواهد رسید و هرچه گستره زمانی و مکانی دین افزون تر و برای مخاطبان بیشتری در زمان ها و سرزمین های گوناگون ارسال شده باشد، دین مرسل در بر دارنده عناصر بیشتری از دین نفس الامری خواهد بود.
با این وصف دین خاتم یعنی آخرین دین مرسل که پیام آورش افضل الرسل و مخاطبانش همه مردم از عصر نزول تا روز قیامت است، می بایست کامل ترین ادیان باشد و تمام آنچه را از دین نفس الامری به وحی و نقل بیان گردد، در بر گیرد[3].
طبق بیاناتی که گذشت روشن شد که بر اساس مصطلحاتی که در این سؤال مطرح شده دیدگاه پذیرفته شده اسلامی همان دیدگاه تکامل گراست.
بنابراین اسلام دینی است که فطرت واحده بشری را مورد خطاب خود قرار داده و تمامی قومیت ها و ملل وهمه اعصار بعد از ظهور اسلام را شامل می شود از این روی تمامی پیروان ادیان گذشته نیز دعوت به اسلام شده اند و بر همین اساس است که بسیاری از حق طلبان عالم که توان فائق آمدن بر حجابها و موانع کشف حقیقت را داشته اند - از هر دین و مکتبی که بوده اند- به حقیقت راستین اسلام رسیده اند و اسلام را دین حقیقی خود معرفی کرده اند.
تاکید بر حقیقت متعالی همه ادیان می تواند مقدمه ای برای درک و آشنایی با حقایق برین اسلام باشد در غیر این صورت اگر به معنای تثبیت نمودن هر فردی در دین و سنت های موروثی خود باشد به معنای در جا زدن بشریت در همان درجه از آگاهی ناقص خود خواهد بود و طبق این فرض رسالتی خاص برای اسلام به عنوان آخرین پیام الهی متصور نخواهد بود و خاتمیت هم نمی تواند هیچ تحلیلی منطقی در بر داشته باشد.
برخی سخنان عرفا در مورد حقایق الهی پیامبران که همگی را جلوه هایی از حقیقت محمدیه(ص) بر شمرده اند که به نوعی وحدت در کثرت اشاره دارد هرگز به معنای همسان دیدن همه ادیان آن هم در گذر هزاران تحریف و تبدیل نبوده است بلکه عرفا از جایگاه ویژه اسلام محمدی آگاه بوده و تاکید کاملی بر تبلیغ آن داشته اند و اظهار محبت آنان نسبت به مقام الاهی همه انسانها و همچنین برخورد حاکی از احترام و نسبت به پیروان ادیان الاهی، به معنای حقانیت هر مذهبی نیست.
از دیدگاه عرفا تمام آدمیان در جستجوی حق مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... یعنی حق تعالی هستند و تمام ادیان نمودی از این حقیقت انسانی است. برخی از سخنان عرفا از جمله اینکه گفته اند: به زیر کفر توحیدی است پنهان[4]، اشاره به همین مطلب داشته و به معنای حقانیت تمام ادیان نیست.
بنابر این نمی توان در مورد اشارات و سخنان عرفا بسیاری از اظهارات دیگر آنان را نادیده گرفت و به قضاوت پرداخت یا برخی از آنان را بدون تحقیق مؤیّد نظریه ای خاص در مورد اسلام و ادیان دانست.
پی نوشتها:
[1] (و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم)، الزخرف، ص4.
[2] هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 386، موسسه فرهنگی خانه خرد ، قم 1381.
[3] همان، ص 388.
[4] شبستری، گلشن راز
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] می توانید اختلاف ادیان را با منبع توضیح دهید؟
- [سایر] علل تعدد ادیان و اختلاف بین آنها چیست؟
- [سایر] اختلاف در ادیان الهی به چه شکلی می باشد؟
- [سایر] آیا با توجه به تفاوت ظرفیت افراد می توان هر کسی را در برابر بداخلاقی محکوم کرد؟
- [سایر] هر یک از صاحبان ادیان، منجی را از دین خود میداند. راه حل این اختلاف چیست؟
- [سایر] آیا دین صابئی و زردشتی بعنوان ادیان الهی پذیرفته شده یا نه؟ علت اختلاف نظر چیست؟
- [سایر] اگر همه ادیان ابراهیمی از جانب خدا هستند، چرا بین آنها اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] پرسش:آیا دیگر ادیان به بهشت نمیروند؟ تکلیف این افراد در قیامت چیست بهشت یا جهنم؟
- [سایر] چرا دین اسلام از همان ابتدا بر آدم(ع) نازل نشد؟ و چرا خداوند متعال ادیان مختلف و گوناگونی را نازل نمود تا منشاء این همه اختلاف شود؟
- [آیت الله بهجت] اگر شخصی وسیله نقلیه ای اجاره کند و در اثر حمل بیش از ظرفیت خساراتی به وسیله نقلیه وارد شود، چه کسی ضامن خواهد بود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آنچه از احکام مسائلی که در گذشته گفته شد ودارای حالت خاصّ ووضعیّت مخصوصی بودند، بین بانکهای شخصی ودولتی و یا مشترک بین اشخاص ودولت فرق نمیکند و در تمام آنها بستگی به آن وضعیّت وحالت خاصّ دارد، در هر موردی که از مصادیق آن وضعیّت بوده باشد، حکم او همان است که گفته شد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی ملکی را بر افراد معیّنی (مثلاً بر اولاد خود) وقف نماید، چنانچه در آن ملک زراعت و درختکاری کنند و از آن چیزی به دست آورند و از مخارج سال آنان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چیزی که غصب کرده از بین برود در صورتی که قیمی باشد یعنی خصوصیات افراد صنف ان از جهت ارزش و رغبت عقلاء معمولا تفاوت داشته باشد مانند حیوانات باید قیمت ان را بدهد و چنانچه قیمت بازار ان از زمان غصب تا زمان ادای قیمت اختلاف داشته باشد بنابر احتیاط واجب بالاترین قیمتی را که از زمان غصب تا زمان تلف داشته بدهد و احتیاط مستحب ان است که بالاترین قیمت از زمان غصب تا زمان ادای قیمت را بدهد
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی برای اطّلاع بر ناموس یا اَسرار شخصیِ افراد یا برای دیدن بدن نامحرم به طور عادی یا با دوربین و نظایر آن به درون خانههای مردم نگاه کند، باید در مرحله اوّل او را نهی کرد و در صورتِ ادامه دادن، با رعایت مراتب او را از این عمل بازداشت.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی با نابالغ یا شخصی که معامله با او باطل است داد و ستد کند و نداند که معامله با او باطل است، کالا یا پولی که به او داده است تا از بین نرفته , می تواند آن را طلب نماید و اگر در دسترس او قرار گرفته , میتواند آن را بگیرد و اگر از بین رفته , میتواند از آن افراد , پس از برطرف شدن مانع , طلب کند؛ برای مثال , از نابالغ بعد از بلوغ بخواهد , یا پیش از بلوغ از ولیّ او بخواهد که عوض مالِ تلف شده را از مال نابالغ (اگر مال دارد) بپردازد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا احتمال دهد و یقین داشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است ولی نتواند اعلم را تشخیص دهد، باید در صورت امکان احتیاط نماید و اگر احتیاط ممکن نیست، از کسی که به اعلم بودن وی گمان داشته باشد، تقلید کند و اگر گمان نداشته باشد، از هر کسی که احتمال اعلم بودن او را بدهد، میتواند تقلید کند. و اگر یقین نداشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است، باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد و احتیاط کردن لازم نیست، بلکه اگر احتمال اعلم بودن یکی را بدهد و بداند دیگری از او اعلم نیست، باید از او تقلید نماید، اگر چه گمان داشته باشد که با هم مساویند و اگر هیچ یک از افراد در احتمال اعلم بودن بر دیگری ترجیح نداشته باشد، از یکی از آنها تقلید نماید.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تجسّس و تفحّص و شنود در کارها و گفتار مسلمانهاست، و در روایات فراوانی گناه آن را در حدّ کفر میداند و فرقی نیست که آن تفحّص و شنود در کارهای شخصی و یا خانوادگی باشد و یا در کارهای اجتماعی، و همین مقدار که کار یا گفته کسی را زیر نظر بگیرد، گناه بزرگی را مرتکب شده است، و همچنین است بازرسی از خانه و مغازه و ساک و کیف و مانند اینها، و فرقی نیست که آن تجسّس و شنود بهواسطه شخص باشد و یا تلفن و ضبط و امثال اینها، و همچنین فرقی نیست که آن تفحّص و شنود از گفتار یا کردار او باشد و یا از نامهها و کتابتها و ضبطها و امثال اینها، و فرقی نیست که آن تفحّص از افراد بیگانه باشد یا خودی نظیر زن و شوهر از همدیگر.
- [آیت الله سیستانی] سپردهگذاری در بانکهای دولتی به معنای قرض دادن به آنها با شرط گرفتن سود جایز نیست و آن سود ربا است. بلکه مال به این سپردهگذاری بانکها هرچند بدون دریافت سود باشد، شرعاً به منزله اتلاف مال است؛ زیرا آنچه را بعداً از بانک باز پس میگیرند، مال بانک نیست، بلکه از اموال مجهولالمالک است. بنابراین سپردن درآمدها و فایدههایی که شخص در طول سال بدست میآورد، در بانکهای دولتی، بدون پرداخت خمس آن، مشکل است؛ زیرا او اجازه صرف این اموال را برای مؤونه خود دارد و به اتلاف آن مجاز نیست، و اگر آن را اتلاف کند، ضامن خمس برای صاحبان آن میشود. البته این در صورتی است که سپردهگذاری بدون اجازه حاکم شرع باشد اما چنانچه حاکم شرع به شخصی اجازه سپردهگذاری داد و به سیستم بانکی نیز اجازه داد که سپرده را از اموال موجود در بانک بپردازد، سپردهگذاری اشکال شرعی ندارد همانگونه که جایز است سپردهگذار سود شرط نشده را دریافت کرده، و نیمی از آن را در امور شخصی خود صرف نموده و نیمی دیگر را به عنوان صدقه به افراد مستحق و فقیر تسلیم نماید، و عامه مؤمنین از طرف ما مجاز در سپردهگذاری و دریافت سود و صرف آن به نحو مذکور میباشند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).
- [آیت الله علوی گرگانی] معامله سلف شش شرط دارد: اوّل خصوصیّاتی را که قیمت جنس به واسطه آنها فرق میکند معیّن نمایند ولی دقّت زیاد هم لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیّات آن معلوم شده کافی است، پس معامله سلف در نان وگوشت وپوست حیوان ومانند اینها که نمیشود خصوصیّاتشان را کاملاً معیّن کرد باطل است; دوم پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار باشد وطلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید بشرط آن که وقت ادأ دین رسیده باشد و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده میتواند معامله همان مقدار را به هم بزند; سوم مدّت را کاملاً معیّن کنند، و اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم چون مدّت کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است; چهارم وقتی را برای تحویل جنس معیّن کنند که در آنوقت، جنس به قدری کمیاب نباشد که فروشنده نتواند آن را تحویل دهد; پنجم جای تحویل جنس را معیّن نماید در صورتی که اختلاف جاها موجب خسارت بشود یا رساندن آن زحمت داشته باشد که موجب غرر بشود ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آنجا را ببرند; ششم وزن یا پیمانه یا عدد آن را معیّن کنند، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو وتخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیّت ندهند.