آیا دین صابئی و زردشتی بعنوان ادیان الهی پذیرفته شده یا نه؟ علت اختلاف نظر چیست؟
اسم صابئان سه بار در قرآن کریم ذکر شده: 1. در آیه 62 از سوره بقره چنین آمده است: (انّ الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصائبین من امن بالله و الیوم الاخر وعمل صالحاً فیهم اجرهم عندربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون): کسانی که ایمان آورده‌اند، کسانی که به آیین یهود گرویدند و ترسایان و صابیان هر کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشد و کار نیکی انجام دهد، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهی نیست. در این آیة صائبین بعد از یهود و نصاری ذکر شده و تأکید شده، هر کدام از پیروان ادیان الهی که در عصر و زمان خود بر طبق فرمان دین خود عمل کرده‌اند، رستگارند. 2. در آیة 69 سورة‌ مائده: (انّ الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون و النصاری من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لایحزنون)؛ آنها که ایمان آورده‌اند و یهود و صابئان و ترسایان، هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی بر آنها هست و نه غمگین خواهند شد. در هر دو آیه صابئان از اهل کتاب و دین و در ردیف یهود و نصاری معرفی شده‌اند، لحن هر دو آیه بیانگر این است که آیین صابیان همانند آیین یهود و نصاری یک آیین توحیدی و آسمانی است و مشمول صفت مؤمن و استحقاق پاداش معنوی و رهائی از بیم و اندوه قرار گرفته‌اند. 3. در آیه 17 از سوره حج نام صابئین در ضمن اسامی ادیان دیگر با افزودن نام مجوس چنین ذکر شده است: (انَّ الّذین امنوا و الذین هادوا و الصائبین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه انَّ الله علی کل شیء شهید)؛ کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که یهود شده‌اند و صابئان و ترسایان و مجوس و کسانی که برای خدا شریک قرار داده‌اند، خداوند روز قیامت میان آنان داوری می‌کند. در این آیات می‌بینیم که از صابئیها در ردیف (اهل کتاب) نام برده شده و از آنها نیز همچون یهود و نصاری دعوت به عمل آمده تا معتقدات و اعمال ناخالص خود را با پذیرش اسلام و تعالیم آسمانی آن، مهذب و استوار سازند. بنابراین یهود و نصاری و صابئان سه دینی بوده‌اند که مشمول خطاب و عنوان اهل کتاب می‌شده‌اند. نتیجه: این که پس می‌توان گفت از نظر قرآن صابئین مانند یهود و نصاری اهل کتاب و دین بوده و دینشان یک دین الهی و آسمانی است و آنها هم همانند پیروان سایر ادیان آسمانی، پیامبر و شریعتی داشته‌اند و پس از پیامبرشان به تدریج دچار انحرافاتی مانند تقدیس و پرستش ستارگان شده‌اند و نظیر همان انحرافاتی که در دین یهود و نصاری هم وجود دارد. به این معنی دین صائبین در اصل مانند دین یهود و نصاری دین توحید بوده و اعتقاد به مبدأ و معاد از ارکان دین آنها نیز می‌باشد. صابئان از دیدگاه مفسران از آیات فوق اجمالاً استفاده شد که صابئان پیرو بعضی از ادیان آسمانی بوده‌اند، اما در این که آنان پیروان چه دینی بوده‌اند، بین مفسران اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال گوناگونی نقل شده است و در تفسیر کلمه صابئین در قرآن دچار اختلاط و تضاد و تناقض‌گویی شده‌اند و به مرور زمان بر وسعت و غلظت این تناقضات افزوده شده است. که به ذکر بخشی از آن چه مفسران راجع به تفسیر کلمه صائبین گفته‌اند می‌پردازیم. 1. فخر رازی بعد از یک مقدمه چنین می‌نویسد:[1] ... مفسران را در تعریف روش دینی صابئان گفته‌هایی است. نخستین قول، از مجاهد و حسن است که گفته‌اند ایشان طایفه ای از مجوس و یهودند که گوشت ذبیحه ایشان خورده نمی‌شود و زنان ایشان به زنی گرفته نمی‌شوند. دوم قتاده گفته است ایشان قومی هستند که فرشتگان را می‌پرستند و به سوی خورشید نماز می‌گزارند،‌ در هر روز پنج نماز... سوم آن قولها که نزدیک‌ترین آنها باشد این است که قومی ستاره پرست می‌باشند و ایشان را دو گفتار است، یکی آن که آفریننده جهان، خدای تعالی است که دستور بزرگداشت این ستارگان را داده... وگفتار دیگر آن است که خدای سبحان آسمانها و ستارگان را آفریده، پس این ستارگان، هر چه را در این جهان روی دهد از بدی و خوبی و خوشی و ناخوشی تدبر می‌کنند و آنها را می‌آفریند، پس بزرگداشتن آنها بر بشر واجب است... [2] 2. علامه طباطبایی درجلد اول ترجمه تفسیر المیزان[3] پس از نقل سخن بیرونی درباره تاریخ صابئیان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است، آن چه را که بیرونی به برخی نسبت داده که مذهب صابئی آیینی آمیخته از مجوس و یهودی و رگه‌هایی از آئین حرانی است با ظاهر آیه سازگارتر است، زیرا ظاهر آیه این است که آن هم مذاهبی در عداد مذاهب سایر اهل کتاب است. در تفسیر نور الثقلین به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم چنین آمده است: الصابئون قوم لا مجوس...[4] صائبون گروهی هستند که نه مجوسی و نه یهودی و نه نصرانی و نه مسلمانند و آنها ستاره‌پرست هستند. 4. قرطبی پس از نقل اقوال می‌گوید: اما آنچه از مذهب آنها به دست آمد،چنان که بعضی از علمای ما ذکر کرده است، آنها موحد هستند، منتهی به تأثیر ستارگان هم معتقدند و لذا هنگامی که القادر با الله از حکم آنها پرسید، ابوسعید اصطخری به کفر آنها فتوا داد. 5. بیضاوی می‌گوید: صابئان قومی میان نصاری و مجوس هستند، و بعضیها گفته‌اند: اصل دین آنها دین حضرت نوح است و گفته شده که آنها ملایکه و ستارگان را می‌پرستیدند.[5] صابیان از دیدگاه فقیهان در میان فقها سخن در این است که آیا صائبان اهل کتاب هستند و احکام ذمیان درباره آنها جاری است یا نه، آیا به عنوان یک اقلیت مذهبی می‌توانند در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند و مانند یهود و نصاری و مجوس جزیه بپردازند یا نه؟ مسأله در میان فقهای شیعه و سنی مورد اختلاف است. اغلب فقهای شیعه به خصوص قدمای آنها صائبان را از جمله اهل کتاب ندانسته و تنها یهود و نصاری و مجوس را اهل کتاب می‌دانند و در مقابل اینها بعضی از فقها، هم باهل کتاب بودن صائبان قایل‌اند و احکام ذمة را درباره آنها هم جاری می‌دانند، ولی این گروه در اقلیت هستند. شیخ مفید می‌نویسد:[6] فقهای اهل سنت در کفر صابیان و همنوعان آنها به غیر از سه گروه یهود و نصاری و مجوس اختلاف دارند، مالک بن انس و اوزاعی گفته‌اند هر دین بعد از دین اسلام غیر از یهود و نصاری، مجوسی هستند و پیروان آنها در حکم مجوس می باشند. از عمر بن عبدالعزیز روایت شده که گفت: ‌صائبان مجوسی هستند، شافعی و جمع اهل عراق گفته‌اند صابیی در حکم مجوس‌اند و بعضی از اهل عراق گفته‌اند صابئان در حکم نصاری هستند... شیخ مفید پس از اشاره به اختلاف فقهای اهل سنت در یک بررسی علاوه بر بیان حکم صابیان مانند یک متکلم عقاید و باورهای آنان را نیز از نظر کلامی مورد دقت قرار داده و عقایدی را به آنها نسبت داده که آن عقاید ظاهراً اختصاص به آنها دارد و در ادیان دیگر چنین عقایدی یافت نمی‌شود. بنابراین به نظر شیخ مفید آیین صابیان هیچ شباهتی با مذاهب دیگر حتی مجوس هم ندارد. 2. شیخ طوسی در النهایه[7] و المبسوط[8] تصریح دارد به این که جز یهود و نصاری و مجوس از سایر ادیان مانند بت پرستان از صابیان و غیر آنها جزیه گرفته نمی‌شود. صاحب جواهر[9] پس از دقت وکنجکاوی زیاد از قول مشهور نمی‌تواند تجاوز کند، سرانجام حکم می‌کند که جز یهودی و نصاری و مجوس، اهل کتاب وجود ندارد. در مقابل این گروه از فقهای شیعه کسانی هستند که صابیان را اهل کتاب می‌دانند و به اخذ جزیه از آنها فتوا می‌دهند و از قدما می‌توان ابن جنید را نام برد و از معاصرین هم مرحوم آیت الله خویی است که فرموده: ظاهر این است که صابیان از اهل کتاب هستند.[10] و همین اختلاف نظر در بین فقهای اهل سنت نیز وجود دارد که از ذکر آن به علت طولانی شدن این نوشته خودداری می‌کنم. جمع بندی نظریات و پاسخ به قسمت دوم از سؤال (که علت اختلاف نظر چیست؟) با توجه به متون فقهی و مطالعه آرای فقهای فریقین معلوم می‌شود که اکثریت فقهای اهل سنت معتقدند که صابئان اهل کتاب هستند و از آنها جزیه پذیرفته است و عده کمی از آنان با این نظر مخالفت کرده‌اند که از جمله آنها ابوسعید استخری است. برعکس اکثریت فقهای شیعه، صابیان را اهل کتاب و اهل ذمه نمی‌دانند و در میان آنها اقلیتی هم هستند که به اهل کتاب بودن صابیان نظر داده‌اند. با مراجعه به لغت روشن می‌شود که لغت شناسان در وجه تسمیه و ریشه‌ کلمه صابی، دچار تشتت آراء هستند و وجوه متناقضی را ذکر کرده‌اند، متأسفانه مفسران و متکلمان و در باب ملل و نحل نیز درباره صابیان چندان کاوش نکرده و هر کس به تناسب مفهوم لغوی آن تعریف ادامه داده و لذا کلمات علما و اندیشمندان در این باره سخت مضطرب و پریشان است و به خاطر همین اضطراب و سردرگمی در معرفی صابیان کلام فقها نیز دست کمی از مفسران و متکلمان ندارد و همین ناشناختگی وضعیت آنان و مجهول بودن حقیقت آیین و باورهایشان باعث تردید در حکم فقهی ایشان شده است. زردشتیان به نبوت زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می‌دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است[11]. توجه به کلام استاد مطهری می‌تواند پاسخ این سئوال را که آیین زردشتی از ادیان الهی است یا نه؟ راهنمایی کند.[12] برحسب آن چه تاریخ نشان می‌دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت... از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک پرداختند... آن چه در ایران قدیم وجود داشته اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده‌اند، نه شرک در عبادت. بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ (اوستا)ی موجود این ابهام را رفع نمی‌کند، زیرا قسمت‌های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمی‌شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می‌گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است،‌ اثر یک نفر نیست، بلکه هر بخش از آن از یک شخص است. تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می‌توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می‌گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می‌کنند و می‌گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهیم فقط (گاتها) را ملاک قرار دهیم، نمی‌توانیم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانیم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد (گاتها) گفته‌اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین، توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملاً ثنوی بوده است... . در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. مرحوم داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می‌گوید[13] اختلاف عجیبی به چشم می‌خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری (ج 1، ص 282) و بلعمی، ‌ابن اثیر و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته‌اند. دکتر معین می‌گوید: (موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند).[14] ایشان زردشت را اختلافی‌ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد، معرفی می‌کند.[15] با این وصف جواب قسمت دوم از سؤال نیز روشن می‌شود، علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت می‌بینیم این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپای این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب (اوستا) به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده‌اند. با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولی العزم، نام عده‌ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر وحتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولی العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، ‌و لذا خواسته‌اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند.[16] خلاصه و نتیجه این که، بنابر نظریة استاد شهید تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی‌توانیم آیین زردشتی را از آیین های توحیدی بدانیم و از نظر خالقیت کاملاً ثنوی بوده. [1] . فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار الاحیاء، الجزء الثالث، چاپ سوم، ص 105، ذیل آیه 62 سوره بقره. [2] . الهامی، داود، تحقیقی درباره صابیان، ناشر انتشارات مکتب اسلام، 1379، ص 14. [3] . طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، ترجمه مکارم شیرازی، نشر بنیاد علمی، چاپ دوم، ج 1، ص 261. [4] . شیخ عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، مطبعه الحکمه، ج 1، ص 71. [5] . حاشیه محی الدین شیخ زاده، علی تفسیر القاضی البیضاوی، المکتبة الاسلامیه، محمد ازدمیر دیار بکر ترکیا، بی‌تا، ج 1، ص 314. [6] . شیخ مفید، المقنعه، تحقیق و نشر موسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1410ق، ج 1، ص 271. [7] . ابی جعفر محمد بن حسن بن علی طوسی، النهایه، بیروت، الناشر دار الکتب العربی، چاپ اول،1390ق، ص 293.، [8] . محمد بن الحسن بن علی الطوسی، المبسوط، المکتبه الرضویه، ج 2، ص 36. [9] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1368ش، چاپخانه حیدری، ج 21، ص 230 و 231. [10] . مجله تخصصی کلام، ش 26. [11] . مجله تخصصی کلام، سال 8، مسلسل 31. [12] . مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1368، ص 89. [13] . مجله تخصصی کلام، سال 8، مسلسل 31. [14] . همان. [15] . همان، شماره 315، ص 41. [16] . همان. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا دین صابئی و زردشتی بعنوان ادیان الهی پذیرفته شده یا نه؟ علت اختلاف نظر چیست؟


پاسخ:

اسم صابئان سه بار در قرآن کریم ذکر شده:
1. در آیه 62 از سوره بقره چنین آمده است: (انّ الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصائبین من امن بالله و الیوم الاخر وعمل صالحاً فیهم اجرهم عندربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون): کسانی که ایمان آورده‌اند، کسانی که به آیین یهود گرویدند و ترسایان و صابیان هر کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشد و کار نیکی انجام دهد، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهی نیست.
در این آیة صائبین بعد از یهود و نصاری ذکر شده و تأکید شده، هر کدام از پیروان ادیان الهی که در عصر و زمان خود بر طبق فرمان دین خود عمل کرده‌اند، رستگارند.
2. در آیة 69 سورة‌ مائده: (انّ الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون و النصاری من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لایحزنون)؛ آنها که ایمان آورده‌اند و یهود و صابئان و ترسایان، هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی بر آنها هست و نه غمگین خواهند شد.
در هر دو آیه صابئان از اهل کتاب و دین و در ردیف یهود و نصاری معرفی شده‌اند، لحن هر دو آیه بیانگر این است که آیین صابیان همانند آیین یهود و نصاری یک آیین توحیدی و آسمانی است و مشمول صفت مؤمن و استحقاق پاداش معنوی و رهائی از بیم و اندوه قرار گرفته‌اند.
3. در آیه 17 از سوره حج نام صابئین در ضمن اسامی ادیان دیگر با افزودن نام مجوس چنین ذکر شده است: (انَّ الّذین امنوا و الذین هادوا و الصائبین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه انَّ الله علی کل شیء شهید)؛ کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که یهود شده‌اند و صابئان و ترسایان و مجوس و کسانی که برای خدا شریک قرار داده‌اند، خداوند روز قیامت میان آنان داوری می‌کند.
در این آیات می‌بینیم که از صابئیها در ردیف (اهل کتاب) نام برده شده و از آنها نیز همچون یهود و نصاری دعوت به عمل آمده تا معتقدات و اعمال ناخالص خود را با پذیرش اسلام و تعالیم آسمانی آن، مهذب و استوار سازند. بنابراین یهود و نصاری و صابئان سه دینی بوده‌اند که مشمول خطاب و عنوان اهل کتاب می‌شده‌اند.
نتیجه: این که پس می‌توان گفت از نظر قرآن صابئین مانند یهود و نصاری اهل کتاب و دین بوده و دینشان یک دین الهی و آسمانی است و آنها هم همانند پیروان سایر ادیان آسمانی، پیامبر و شریعتی داشته‌اند و پس از پیامبرشان به تدریج دچار انحرافاتی مانند تقدیس و پرستش ستارگان شده‌اند و نظیر همان انحرافاتی که در دین یهود و نصاری هم وجود دارد. به این معنی دین صائبین در اصل مانند دین یهود و نصاری دین توحید بوده و اعتقاد به مبدأ و معاد از ارکان دین آنها نیز می‌باشد.
صابئان از دیدگاه مفسران
از آیات فوق اجمالاً استفاده شد که صابئان پیرو بعضی از ادیان آسمانی بوده‌اند، اما در این که آنان پیروان چه دینی بوده‌اند، بین مفسران اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال گوناگونی نقل شده است و در تفسیر کلمه صابئین در قرآن دچار اختلاط و تضاد و تناقض‌گویی شده‌اند و به مرور زمان بر وسعت و غلظت این تناقضات افزوده شده است. که به ذکر بخشی از آن چه مفسران راجع به تفسیر کلمه صائبین گفته‌اند می‌پردازیم.
1. فخر رازی بعد از یک مقدمه چنین می‌نویسد:[1] ... مفسران را در تعریف روش دینی صابئان گفته‌هایی است. نخستین قول، از مجاهد و حسن است که گفته‌اند ایشان طایفه ای از مجوس و یهودند که گوشت ذبیحه ایشان خورده نمی‌شود و زنان ایشان به زنی گرفته نمی‌شوند. دوم قتاده گفته است ایشان قومی هستند که فرشتگان را می‌پرستند و به سوی خورشید نماز می‌گزارند،‌ در هر روز پنج نماز... سوم آن قولها که نزدیک‌ترین آنها باشد این است که قومی ستاره پرست می‌باشند و ایشان را دو گفتار است، یکی آن که آفریننده جهان، خدای تعالی است که دستور بزرگداشت این ستارگان را داده... وگفتار دیگر آن است که خدای سبحان آسمانها و ستارگان را آفریده، پس این ستارگان، هر چه را در این جهان روی دهد از بدی و خوبی و خوشی و ناخوشی تدبر می‌کنند و آنها را می‌آفریند، پس بزرگداشتن آنها بر بشر واجب است... [2]
2. علامه طباطبایی درجلد اول ترجمه تفسیر المیزان[3] پس از نقل سخن بیرونی درباره تاریخ صابئیان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است، آن چه را که بیرونی به برخی نسبت داده که مذهب صابئی آیینی آمیخته از مجوس و یهودی و رگه‌هایی از آئین حرانی است با ظاهر آیه سازگارتر است، زیرا ظاهر آیه این است که آن هم مذاهبی در عداد مذاهب سایر اهل کتاب است.
در تفسیر نور الثقلین به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم چنین آمده است: الصابئون قوم لا مجوس...[4]
صائبون گروهی هستند که نه مجوسی و نه یهودی و نه نصرانی و نه مسلمانند و آنها ستاره‌پرست هستند.
4. قرطبی پس از نقل اقوال می‌گوید: اما آنچه از مذهب آنها به دست آمد،چنان که بعضی از علمای ما ذکر کرده است، آنها موحد هستند، منتهی به تأثیر ستارگان هم معتقدند و لذا هنگامی که القادر با الله از حکم آنها پرسید، ابوسعید اصطخری به کفر آنها فتوا داد.
5. بیضاوی می‌گوید: صابئان قومی میان نصاری و مجوس هستند، و بعضیها گفته‌اند: اصل دین آنها دین حضرت نوح است و گفته شده که آنها ملایکه و ستارگان را می‌پرستیدند.[5]
صابیان از دیدگاه فقیهان
در میان فقها سخن در این است که آیا صائبان اهل کتاب هستند و احکام ذمیان درباره آنها جاری است یا نه، آیا به عنوان یک اقلیت مذهبی می‌توانند در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند و مانند یهود و نصاری و مجوس جزیه بپردازند یا نه؟ مسأله در میان فقهای شیعه و سنی مورد اختلاف است.
اغلب فقهای شیعه به خصوص قدمای آنها صائبان را از جمله اهل کتاب ندانسته و تنها یهود و نصاری و مجوس را اهل کتاب می‌دانند و در مقابل اینها بعضی از فقها، هم باهل کتاب بودن صائبان قایل‌اند و احکام ذمة را درباره آنها هم جاری می‌دانند، ولی این گروه در اقلیت هستند.
شیخ مفید می‌نویسد:[6] فقهای اهل سنت در کفر صابیان و همنوعان آنها به غیر از سه گروه یهود و نصاری و مجوس اختلاف دارند، مالک بن انس و اوزاعی گفته‌اند هر دین بعد از دین اسلام غیر از یهود و نصاری، مجوسی هستند و پیروان آنها در حکم مجوس می باشند. از عمر بن عبدالعزیز روایت شده که گفت: ‌صائبان مجوسی هستند، شافعی و جمع اهل عراق گفته‌اند صابیی در حکم مجوس‌اند و بعضی از اهل عراق گفته‌اند صابئان در حکم نصاری هستند... شیخ مفید پس از اشاره به اختلاف فقهای اهل سنت در یک بررسی علاوه بر بیان حکم صابیان مانند یک متکلم عقاید و باورهای آنان را نیز از نظر کلامی مورد دقت قرار داده و عقایدی را به آنها نسبت داده که آن عقاید ظاهراً اختصاص به آنها دارد و در ادیان دیگر چنین عقایدی یافت نمی‌شود. بنابراین به نظر شیخ مفید آیین صابیان هیچ شباهتی با مذاهب دیگر حتی مجوس هم ندارد.
2. شیخ طوسی در النهایه[7] و المبسوط[8] تصریح دارد به این که جز یهود و نصاری و مجوس از سایر ادیان مانند بت پرستان از صابیان و غیر آنها جزیه گرفته نمی‌شود.
صاحب جواهر[9] پس از دقت وکنجکاوی زیاد از قول مشهور نمی‌تواند تجاوز کند، سرانجام حکم می‌کند که جز یهودی و نصاری و مجوس، اهل کتاب وجود ندارد.
در مقابل این گروه از فقهای شیعه کسانی هستند که صابیان را اهل کتاب می‌دانند و به اخذ جزیه از آنها فتوا می‌دهند و از قدما می‌توان ابن جنید را نام برد و از معاصرین هم مرحوم آیت الله خویی است که فرموده: ظاهر این است که صابیان از اهل کتاب هستند.[10] و همین اختلاف نظر در بین فقهای اهل سنت نیز وجود دارد که از ذکر آن به علت طولانی شدن این نوشته خودداری می‌کنم.
جمع بندی نظریات و پاسخ به قسمت دوم از سؤال (که علت اختلاف نظر چیست؟)
با توجه به متون فقهی و مطالعه آرای فقهای فریقین معلوم می‌شود که اکثریت فقهای اهل سنت معتقدند که صابئان اهل کتاب هستند و از آنها جزیه پذیرفته است و عده کمی از آنان با این نظر مخالفت کرده‌اند که از جمله آنها ابوسعید استخری است.
برعکس اکثریت فقهای شیعه، صابیان را اهل کتاب و اهل ذمه نمی‌دانند و در میان آنها اقلیتی هم هستند که به اهل کتاب بودن صابیان نظر داده‌اند.
با مراجعه به لغت روشن می‌شود که لغت شناسان در وجه تسمیه و ریشه‌ کلمه صابی، دچار تشتت آراء هستند و وجوه متناقضی را ذکر کرده‌اند، متأسفانه مفسران و متکلمان و در باب ملل و نحل نیز درباره صابیان چندان کاوش نکرده و هر کس به تناسب مفهوم لغوی آن تعریف ادامه داده و لذا کلمات علما و اندیشمندان در این باره سخت مضطرب و پریشان است و به خاطر همین اضطراب و سردرگمی در معرفی صابیان کلام فقها نیز دست کمی از مفسران و متکلمان ندارد و همین ناشناختگی وضعیت آنان و مجهول بودن حقیقت آیین و باورهایشان باعث تردید در حکم فقهی ایشان شده است.
زردشتیان به نبوت زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می‌دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است[11].
توجه به کلام استاد مطهری می‌تواند پاسخ این سئوال را که آیین زردشتی از ادیان الهی است یا نه؟ راهنمایی کند.[12]
برحسب آن چه تاریخ نشان می‌دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت... از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک پرداختند... آن چه در ایران قدیم وجود داشته اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده‌اند، نه شرک در عبادت.
بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ (اوستا)ی موجود این ابهام را رفع نمی‌کند، زیرا قسمت‌های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمی‌شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می‌گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است،‌ اثر یک نفر نیست، بلکه هر بخش از آن از یک شخص است. تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می‌توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می‌گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می‌کنند و می‌گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهیم فقط (گاتها) را ملاک قرار دهیم، نمی‌توانیم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانیم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد (گاتها) گفته‌اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین، توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملاً ثنوی بوده است... .
در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است.
مرحوم داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می‌گوید[13] اختلاف عجیبی به چشم می‌خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری (ج 1، ص 282) و بلعمی، ‌ابن اثیر و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته‌اند.
دکتر معین می‌گوید: (موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند).[14]
ایشان زردشت را اختلافی‌ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد، معرفی می‌کند.[15] با این وصف جواب قسمت دوم از سؤال نیز روشن می‌شود، علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت می‌بینیم این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپای این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب (اوستا) به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده‌اند.
با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولی العزم، نام عده‌ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر وحتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولی العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، ‌و لذا خواسته‌اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند.[16]
خلاصه و نتیجه این که، بنابر نظریة استاد شهید تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی‌توانیم آیین زردشتی را از آیین های توحیدی بدانیم و از نظر خالقیت کاملاً ثنوی بوده.


[1] . فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار الاحیاء، الجزء الثالث، چاپ سوم، ص 105، ذیل آیه 62 سوره بقره.
[2] . الهامی، داود، تحقیقی درباره صابیان، ناشر انتشارات مکتب اسلام، 1379، ص 14.
[3] . طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، ترجمه مکارم شیرازی، نشر بنیاد علمی، چاپ دوم، ج 1، ص 261.
[4] . شیخ عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، مطبعه الحکمه، ج 1، ص 71.
[5] . حاشیه محی الدین شیخ زاده، علی تفسیر القاضی البیضاوی، المکتبة الاسلامیه، محمد ازدمیر دیار بکر ترکیا، بی‌تا، ج 1، ص 314.
[6] . شیخ مفید، المقنعه، تحقیق و نشر موسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1410ق، ج 1، ص 271.
[7] . ابی جعفر محمد بن حسن بن علی طوسی، النهایه، بیروت، الناشر دار الکتب العربی، چاپ اول،1390ق، ص 293.،
[8] . محمد بن الحسن بن علی الطوسی، المبسوط، المکتبه الرضویه، ج 2، ص 36.
[9] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1368ش، چاپخانه حیدری، ج 21، ص 230 و 231.
[10] . مجله تخصصی کلام، ش 26.
[11] . مجله تخصصی کلام، سال 8، مسلسل 31.
[12] . مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1368، ص 89.
[13] . مجله تخصصی کلام، سال 8، مسلسل 31.
[14] . همان.
[15] . همان، شماره 315، ص 41.
[16] . همان.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین