می توانید اختلاف ادیان را با منبع توضیح دهید؟ باید توجه داشته باشید که هرگز نمی توان اختلافات ادیان مختلف را در این حجم مختصر بیان کرد . از این رو ما فقط به بیان پاره ای کلیات و برخی از علل آنها بسنده کرده و منابعی را برای مطالعه معرفی می کنیم . وقتی سخن از ادیان گفته میشود در یک تقسیمبندی میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: ادیان بشری و ادیان آسمانی. یک. ادیان بشری پارهای از ادیان اساساً بنیاد الهی نداشته و ادعای آسمانی بودن هم ندارند، مانند ادیان ابتدایی همچون آنیمیسم Animism. } (جانپنداری)، پری آنیمیسم VPre Animism. (پیش جانپنداری)، توتمیسم Totemism.، فتیشیسم VFetichism. و... و نیز ادیان فلسفی همچون آیین بودا، آیین کنفوسیوس و... تفاوت در این ادیان کاملاً طبیعی و روشن است؛ زیرا این ادیان اساساً زاییده فکر، فرهنگ و تاریخ بشری است و وجود اختلاف در آنها به سبب تفاوت مبدأ پیدایش و پدیدآورنده آنهاست. دو. ادیان وحیانی مراد از این دسته ادیان، آنهاست که از سوی خدا با انگیزش پیامبران و انزال وحی، به بشر ابلاغ شده است. از دیدگاه قرآن دین خدا از حضرت آدم(ع) تا حضرت محمد(ص) یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت کردهاند. نگا: آل عمران(3 )، آیات 19 و 67. بر این اساس، همه پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنتهای ثابت و واحدی پیروی کردهاند؛ اصولی چون: دعوت به توحید، رعایت تقوا، نفی شخصیتپرستی، دعوت به وحدت، تبشیر و انذار، تحمل دشمنی و استهزای جاهلان، دعوت به تعالی و... در این باره نگا: عبداللَّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، (قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376 ش )، ج 6، صص 41 - 123. در عین حال به جهاتی شریعت پیامبران با یکدیگر متفاوت شدهاند از جمله: 2-1. تفاوت محیط، سطح احتیاج و استعداد مردم ؛ این جهت غیر قابل انکار است که پیامبران برای هدایت مردم آمدهاند؛ از این رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف، باید در حدود رشد و درک جامعه و نیازهای محیط باشد. طبعاً بشر در قرون اولیه روابط اجتماعی بسیار محدودی داشت و نظام اجتماعی وی، گسترش و تفصیل زیادی نداشت. از این رو، قوانین محدودی، زندگی او را اداره و رهبری میکرد. همین طور آرا، افکار و عقاید مختلفی در جامعه ابراز نشده بود، تا برای اصلاح، نیاز به تذکّرات فراوان باشد. گسترش افکار، روابط، شناخت و برخورد با عوامل طبیعی و نیازمندیها رفته رفته موجبات پیدایش دعوت، رسالت و پیامبر جدیدی را فراهم میکرد تا سرانجام محیط دعوت اسلامی و شرایط آن، ابلاغ دعوت نهایی و کامل الهی را ایجاب کرد. 2-2. وقوع تحریف ؛ بدون شک در طی زمان، تحریف و انحرافاتی در ادیان گذشته از سوی گروهی پیروان نادان، یا رهبران مذهبی و یا مقامات خودخواه و سود پرست جامعه، به وجود میآمد. در این صورت لازم بود تا پیامبر دیگری، بیاید و جهات انحراف و تحریف را خاطرنشان ساخته و دین گذشته را از آلودگیها پیراسته سازد و یا آئین ناب الهی را با شریعت جدید عرضه دارد. امّا از آنجا که دوران خود اسلام، شروع زمان تسلّط بشر به ضبط، تدوین و حفظ آثار خود بود، قرآن بدون هیچ کم و کاست و تغییری حفظ شد و بسیاری از آثار رسول اکرم(ص) و ائمه هدی به خوبی برای آیندگان محفوظ ماند، بر این اساس دیگر تجدید دعوت و آمدن پیامبری جدید ضرورت ندارد. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: مرتضی مطهری، ختم نبوت، تهران: صدرا. چرایی تکثر عقایدرضی الله عنهقدس سرهمقدس سرهعلیه السلام سنجه های حقانیت دین در این باره میتوان گفت دینی بر حق است که: 3-1. عقاید و آموزههای آن، نه تنها خردستیز نباشد؛ بلکه به وسیله عقل و برهان مورد تأیید قرار گیرد. 3-2. دارای خاستگاه الهی باشد. 3-3. آموزههای آن تحریف نشده باشد. 3-4. از سوی پیامبران بعدی الهی نسخ نشده باشد. 3-5. از دیگر ادیان موجود، جامعتر و کاملتر باشد. بررسی تطبیقی ادیان براساس این موارد، تحقیقی گسترده و فراخ دامن میطلبد. در عین حال به طور فشرده و کوتاه، اشاراتی در مقایسه چند دین بزرگ خواهیم داشت: الف. مهمترین رکن اساسی یک دین، (خداشناسی) آن است. در این راستا گفتنی است آموزه خداشناسی و توحید جهت آگاهی بیشتر ر.ک: الف. سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، (قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374 ) ؛ ب. مرتضی مطهری، توحید، (قم: صدرا، چاپ سوم، 1374 ).در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی میدهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطالکننده آموزه (تثلیث) و (ثنویت) است. بنابراین همین مسأله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر الهی (مانند بوداییگری ) و هر دین مشتمل بر شرک (مانند مسیحیت و زرتشتیگری ) کافی است. ب. بسیاری از ادیان، به رغم دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ دچار تحریفات چشمگیری شده و اصالت خود را از دست دادهاند. همین مسأله باعث شده که آموزههای خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید. اکنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحریفات عهدین اشاره میشود: تحریفات عهدین 1. تناقضات ؛ ارنست رنان VErnest Renan. درباره کتاب مقدس مینویسد: (... اکنون با توجه به مطالعه دقیقی که در کتاب مقدس انجام دادهام، در عین حال که گنجینههایی تاریخی و زیباشناختی بر من نمایان شد، این نکته نیز برای من اثبات شد که این کتاب همچون دیگر کتب قدیمی از تناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نیست. در این کتاب داستانهای دروغین، افسانهها و آثاری که کاملاً نگارش یافته انسان است، وجود دارد). رابرت م. گرنت، دیوید تویسی، تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبیق: ابوالفضل ساجدی، ص 298، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385. 2. اتهامات ناروا به پیامبران ؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پارهای از اتهامات ناروا و غیراخلاقی به برخی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد!! ر.ک: انجیل یوحنا، 1: 112، سفر تکوین، 30: 3819. برای آشنایی بیشتر ر.ک: الف. انیس الاعلام، ج 3 ؛ ب. محمد، صادقی، بشارات عهدین، ص 73 و 177. این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات میکند. در عهد قدیم درباره حضرت لوط(ع) آمده است که دخترانش وی را شراب نوشانده، مست کردند و با او همبستر شدند. سفر پیدایش (30 :19 - 38).همچنین داستان شرمآوری درباره حضرت داوود(ع) در عهد قدیم (کتاب دوم سموئیل) آمده است. براساس این داستان وی از پشت بام زن زیبای (اوریا) را دید که در حال شست و شوی خود بود. حضرت داوود(ع) به آن زن علاقهمند شد و به گونهای، اسباب فرستادن اوریا به جنگ و کشته شدن وی را فراهم ساخت و پس از گذشت مدت ماتم فقدان اوریا، همسر او را به خانه خود برد. کتاب دوم سموئیل (3 :11 - 31). نیز در عهد عتیق آمده است که حضرت سلیمان(ع) بر اثر وسوسه همسران خویش در آخر عمر بتپرست شد. کتاب اول پادشاهان 11 3. وجود افسانهها ؛ وجود افسانههای بیپایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبههای تحریف آن است؛ از جمله میتوان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد!! سفر پیدایش، 43 : 2330. (اوریگن) برجستهترین عضو مکتب تفسیری اسکندریه در رابطه با وجود افسانههای غیرعقلانی در عهدین مینویسد: (حتی اناجیل مملو از چنین عباراتی است؛ مانند این جمله که (وقتی که شیطان عیسی را بالای کوهی بلند میبرد تا از آنجا قلمرو کل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد) متی (8 :4).... خواننده دقیق صدها عبارت مشابه دیگر در اناجیل مییابد؛ مطالبی که او را متقاعد خواهند ساخت که حوادثی که اصلاً رخ ندادهاند داخل گزارش حوادثی شدهاند که به راستی رخ دادهاند) تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ص 297. . گناه جبلی ؛ مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنی، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا میآید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهی مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل او در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی، کفّاره گناه ذاتی و جبلی انسان است! پس انسان نه با اختیار خویش گنهکار و پلید گشته و نه با گزینش اختیاری خود پاک میشود! 5. تقویت ظلم ؛ یکی دیگر از آموزههای نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمیناند!! انجیل متی، 38:5 و اکثر نامههای پولس به رومیان. وجود آموزههای غیرعقلانی، در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضهای متعدد در متن کتاب مقدس در جلد دوم کتاب (انیس الاعلام)، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس، مورد بررسی قرار گرفته است. نیز نگا: الف. حقیقت مسیحیت، (قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361 )، صص 127 - 133 ب. مصطفی زمانی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346 )، دلیل روشنی بر عدم حقانیت یهودیت و مسیحیت امروزی در برابر اسلام است. افزون بر آن تحقیقات علمی و زبان شناختی، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهی داده است. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتابهای مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمیباشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی را در متن کتاب باقی گذاشتهاند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27. امتیازات اسلام دین مبین اسلام از جهات مختلفی بر شریعتهای پیامبران پیشین و آنچه امروزه به نام ادیان مختلف خوانده میشود، امتیاز دارد. بسیاری از این امتیازات از سوی اندیشمندان و متفکران غیرمسلمان، مورد تأکید قرار گرفته است. بررسی جامع و تفصیلی این مسأله، کاوشی ژرف میطلبد و از حوصله این نوشتار خارج است؛ از این رو به اختصار نکاتی چند بیان میشود: یک. خردپذیری و خردپروری از جمله امتیازات مهم اسلام، عقلانیت و خردپذیری آموزههای آن است. این مسأله در امور مختلفی نمودار است؛ از جمله: 1-1. نظام فکری و عقیدتی اسلام: (مانند خداشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، راهنماشناسی و فرجامشناسی)؛ 1-2. نظام اخلاقی اسلام؛ 1-3. نظام رفتاری و قوانین و دستورات عملی؛ 1-4. دعوت به تحقیق و پرسش گری در انتخاب دین. خردپذیری آموزههای اسلام، از چنان وضوح و روشنی برخوردار است که قرآن مجید، آدمیان را به بررسی هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دین دعوت کرده و هر گونه تحمیل و اجبار و پذیرش کورکورانه دین را نهی میکند: (فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)زمر (39)، آیه 17و18. (پس بشارت ده بندگانم را، آنان که به سخنان (مختلف) گوش فراداده و برترین را بر میگزینند) و(لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ)بقره(2)، آیه 256.؛ (هیچگونه تحمیل و اجبار در امر دین روا نیست (زیرا )به خوبی راه هدایت از ضلالت روشن شد). اما مسیحیت کنونی به علت قرار گرفتن در تنگناهای شدید معرفتی و ناتوانی در حل رابطه تثلیث و توحید و تجسد و خدا انگاری مسیح، به جداسازی و گسست ایمان از معرفت فتوا داده و دین و ایمان را با عقل و خرد بیگانه ساخته است! جهت آگاهی بیشتر نگا : الف. محمد تقی، فعالی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، (تهران : مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول 1378)؛ ب. حمیدرضا، شاکرین، پرسمان سکولاریسم، (مشکلات کلامی مسیحیت)، (تهران : مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1384). پروفسور لگنهاوزن میگوید: (چیزی که در اسلام بیش از همه، برای من جاذبه داشت، این بود که چقدر این دین از پرسشهای انسان استقبال میکند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم دین میکند). محمد، لگنهاوزن، (با پرسش زندهام)، پرسمان (ماهنامه)، پیش شماره اول، خرداد 80، ص 5. همو میگوید: (وقتی از کشیشها میپرسیدم که من نمیفهمم چه طور خدا یکی است و سه شخص است؟ در اکثر موارد جواب میگفتند که ما نمیتوانیم به درک این آموزه برسیم. تنها خدا میداند که حقیقت این امر چیست. این رمزی است که فقط خدا آن را میداند و عقل در اینجا بهبن بست میرسد! از جمله چیزهایی که برای بنده خیلی جالب بود، این بود که در اسلام نگفتهاند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلکه دعوت کردهاند که بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است) همان، ص 6. خانم مارگریت مارکوس (مریم جمیله) نیز در این زمینه مینویسد: (پس از آنکه عقاید همه کیشهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که به طور کلی مذهبهای بزرگ یکی بودند؛ ولی به مرور زمان فاسد شدهاند. بتپرستی، فکر تناسخ و اصول طبقه بندی در کیش هندویی سرایت کرد. صلحجویی مطلق و انزوا از مشخصات کیش بودایی شد. پرستش آبا و اجداد جزء عقاید کنفسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و در نتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصار طلبی ملت برگزیده یهود و... نتیجه این انحرافات است. هیچ یک از این اندیشههایی که مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمیشد؛ بلکه به صورت روزافزونی احساس میکردم که تنها اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است. سایر مذهبها فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است که تمام حقیقت را حفظ کرده است) مارگریت، مارکوس، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدی، (تهران : شرکت سهامی انتشار، 1348)، ص 9. دو. اسلام و علم به رغم آنچه در تعارض و ناسازگاری مسیحیت با علم و معرفت بیان شد، دین اسلام با دانش و معرفت پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارد. وفاق و آشتی دین و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگیر و در خور توجه است: 5-1. تشویق به فراگیری دانش در این عرصه اسلام گوی سبقت از هر مکتب و آئینی ربوده است و از این هم فراتر رفته و کسب دانشهای لازم در جهت تأمین نیازمندیهای دنیوی و اخروی را فرض و لازم دانسته است. چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: (ان طلب العلم فریضة علی کل مسلم)الشیخ المفید : الامالی، ص 292. (همانا علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است). و نیز آمده است: (عالمی که از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتر است) بصائر الدرجات، باب فضل العالم علی العابد، ص 6. در کتابهای روایی و نصوص دینی ابواب مفصلی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه ر.ک : اصول کافی، ج 1، کتاب فضل العلم. 2-5 تقویت روحیه علمی اسلام روحیه پژوهشگری را ارج مینهد و در مسیر حقیقتیابی و معرفتاندوزی هیچ مانعی نمینهد. قرآن مجید آوای تحقیق و جست و جوی آزاد و گزینش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: (بشارت ده بندگانی را که به سخنان گوش فرا داده و برترین آنها را برمیگزینند) (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)، (زمر ،39).. 5-3. دارا بودن مضامین علمی نصوص دینی اسلام آکنده از مضامین و مطالب علمی است. در این عرصه اسلام هم در بردارنده مبانی و پیش فرضهای عام و متافیزیکی علوم است و هم دارنده بسیاری از گزارههای علمی، به گونهای که یکی از وجوه اعجاز کتاب آسمانی اسلام اعجاز علمی آن شناخته شده تا آن جا که در این زمینه دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان صدها کتاب در باب رهاوردهای علمی قرآن به نگارش درآوردهاند. از جهت سازگاری با علم و دانش بشری نیز اسلام کارنامه درخشانی دارد. موریس بوکای دانشمند فرانسوی به دو امتیاز اساسی در این رابطه اشاره میکند: 2-1. غنای فراوان قرآن در حوزه مسائل علمی؛ در حالی که عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نسبت به بسیاری از آنها ساکت و فاقد اطلاعات و دادههای مشخصی هستند. موریس، بوکای، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی، (تهران : حسینیه ارشاد) بیتا، ص 12. 2-2. استواری و توافق دادههای قرآن با دستاوردهای متقن و معتبر علوم روز؛ در حالی که عهد عتیق و اناجیل به تعارضات آشتی ناپذیری در این زمینه مبتلا هستند. بوکای مینویسد: (من بدون سبق ذهن و با عینیت کامل، ابتدا به قرآن توجه کردم و خواستم درجه سازگاری این متن را با معلومات علمی امروز بسنجم... در پایان کار بر من مسلّم شد که قرآن، به ایجاب و اثبات هیچ مطلبی نمیپردازد که در این دوره معاصر، بتوان آن را از نظر گاه علمی محل انتقاد و تردید قرار داد. براساس همین روش عینی، عهد عتیق و اناجیل را نیز مطالعه کردم. در مورد عهد عتیق به هیچ وجه نیازی نبود که پا را از کتاب نخست آن؛ یعنی، سفر تکوین (پیدایش) فراتر بگذارم، تا به تأکیداتی آشتیناپذیر، با معلومات متقن علمی این روزگار برخورد کنم! در همان صفحه اول انجیل نیز، شجره و نسب عیسی(ع) ما را دچار اشکال میکند؛ زیرا در این باب متن انجیل متی با متن انجیل لوقا آشکارا در تناقض است. درباره تاریخ ظهور بشر بر روی زمین نیز مطالب انجیل لوقا با معارف امروزی کاملاً ناسازگار است). همان، صص 13-12. 5-4. پیوند علم، ایمان و رستگاری اسلام در این باره، امتیاز اساسی دیگری بر مسیحیت دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است. اسلام به گسست ناپذیری علم و عقل و ایمان و معرفت و رستگاری فتوا میدهد.جهت آگاهی بیشتر نگا : اصول کافی، ج 1، کتاب (نفس العلم) و کتاب (العقل و الجهل). اما به اعتقاد رسمی مسیحیت، شجره ممنوعه - که آدم و حوا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند و به تبع آن همه انسانها مورد خشم الهی قرار گرفته و گنهکار شدند - چیزی جز خوردن از شجره معرفت و دانش نیک و بد نبوده است: (پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد و آدم را امر نموده، چنین گفت: آنچه از درختان خواهی بخور؛ اما مبادا که از درخت معرفت نیک و بد بخوری که هر گاه از آن بخوری خواهی مرد). تورات، سفر پیدایش 2، 17-15. در باب سوم میگوید: خداوند پس از تخلف آدم چنین گفت: (اکنون انسان مانند یکی از ما شده که نیک و بد را تمیز میدهد و اکنون است که دست دراز کند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بیرون کرد...). تورات، سفر پیدایش 3، 22. بر اساس این آموزه، جست و جوی دانش و معرفت در تعارض با رستگاری و خلود انسان در بهشت است. به عبارت دیگر چنین وانمود میکند که یا باید رستگاری در بهشت را برگزید و یا در جست و جوی دانش و معرفت برآمد. پس آنکه بهشت و رستگاری میخواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد و آنکه دانش و معرفت میجوید، باید بهای سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را تحمل کند! استاد مطهری در این باره مینویسد: (بر اساس این برداشت همه وسوسهها، وسوسه آگهی است؛ پس شیطان وسوسهگر همان عقل است) مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، (قم : صدرا، چاپ هفتم، 1377)، ج 2، ص 30. سه. کتاب معصوم الهی یکی از مهمترین امتیازات اسلام بر دیگر ادیان، (کتاب آسمانی) آن است. قرآنمجید، از چند جهت بر کتابهای آنان امتیاز دارد. برخی از این جهات عبارت است از: 3-1. کلام الهی؛ قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(ص) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است. به عبارت دیگر اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار میدهد و انسان را با سخن او آشنا میسازد؛ در حالی که دیگر ادیان موجود، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند. دکتر موریس بوکای مینویسد: (فرق اساسی دیگر میان مسیحیت و اسلام - در مورد کتابهای مقدس - این است که مسیحیت متنی ندارد که از طریق وحی نازل شده و تثبیت گردیده باشد؛ اما اسلام قرآن را دارد که با ضابطه بالا میخواند. قرآن بیان و گزاره وحیانی است که از طریق جبرئیل به محمد(ص) رسیده است. بر خلاف اسلام، اصول مذهبی مبتنی بر وحی در مسیحیت، بر پایه گواهیهای متعدد و غیر مستقیم افراد انسانی استوار است و بر خلاف تصور بسیاری از مسیحیان، هیچ گونه قولی در دست نیست که واسطه نقل آن، یک شاهد عینی زندگانی عیسی(ع) باشد) نگا : توماس، میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1377)، صص 23 و 24. توماس میشل - استاد الهیات و کشیش مسیحی - مینویسد: بر خلاف قرآن، کتاب مقدس مجموعهای بین 66 تا 73 کتاب است که در طول 1500 سال تألیف شده و شمار بزرگی از مؤلفان - که تاریخ نام بسیاری از آنها را فراموش کرده - برای تهیه آن به عملیات پیچیدهای پرداختهاند. او همچنین میگوید: (اصولاً مسیحیان نمیگویند خدا کتابهای مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده است؛ بلکه معتقدند او به ایشان برای بیان پیام الهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک، توفیق داده است). همان، ص 26. میشل اشاره میکند که نویسندگان کتابهای مقدس، معصوم نبوده و دچار محدودیتهای علمی و تنگناهای زبانی بوده و به رنگ زمان خود در آمده بودند و لاجرم خطاهایی نیز در کتاب مقدس به یادگار نهادهاند: (گاهی این نویسنده بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی دارد که اثر آن در متن کتاب باقی میماند) همان، ص 27. رابرت ا. هیوم نیز مینویسد: (اسلام، از این جهت که متن مقدس آن صریحاً وحی خداوندی به یک فرد خاص - بنیانگذار این دین - است، در میان همه ادیان جهان منحصر به فرد است. در قرآن سخنگوی اصلی خدا است...) رابرت، ا. هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1377)، ص 309. 3-2. تحریف ناپذیری؛ قرآن کتابی است تحریفناپذیر که همواره اصالت و عصمت خود را در طی قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحریف کوتاه کرده است؛ در حالی که هیچ یک از ادیان موجود، از این ویژگی برخوردار نیست. (عصمت) امری افزون بر اصل الهی بودن پیام قرآن است و برای آن میتوان مراحل زیر را ذکر کرد: 3-2-1. عصمت از ناحیه نازلکننده (خداوند) نگا : بقره(2)، آیه 176؛ نساء(4)، آیه 122 و....؛ 3-2-2. عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده به پیامبر(ص) نگا : شعراء (26) آیه 193.؛ 3-2-3. عصمت در دریافت وحی از سوی پیامبر(ص)نجم (53)، آیه 3 و 4؛ تکویر (81)، آیه 23-19، بینه (98)، آیه 2.؛ 3-2-4. عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پیامبر(ص)همان ؛ 3-2-5. عصمت در بقا و استمرار تاریخی وحی در میان بشر تا پایان تاریخ فصلت(41)، آیه 42؛ حجر(15)، آیه 9، واقعه(56) آیه 77. به اعتقاد مسلمانان، کتابهای آسمانی نازل شده بر پیامبران پیشین نیز از نظر عصمت در چهار مرحله نخست با قرآن مجید همتا و همپایاند این مسأله نشان میدهد که اعتبار کتب آسمانی و ادیان پیشین نزد مسلمانان بسیار بالاتر از آن است که مدعیان پیروی از آن ادیان ادعا میکنند. بهترین گواه این مطلب سخنانی است که از توماس میشل درباره عهدین بیان شد.؛ لیکن مرحله پنجم عصمت (تحریفناپذیری ابدی در میان مردم) از اختصاصات قرآن است. 3-3. معجزه جاوید و سند رسالت؛ پیامبران برای اثبات رسالت خود، معجزه آوردهاند؛ لیکن کتاب آسمانی آنها، غیر از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ یعنی، هم کتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف دیگر این کتاب معجزهای جاودان و باقی و سندی زنده بر رسالت است که قرنها و عصرها را در مینوردد و همگان را به تحدّی میطلبد. در حالی که معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثری از آن باقی نیست و جوامع بشری از مشاهده آن محروماند. افزون بر آن کتاب آسمانی اسلام، امتیازات بیشماری از جهت محتوایی دارد که بررسی آنها مجالی فراختر میطلبد. چهار. جامع بودن از دیگر ویژگیهای اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تکاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است. جان دیون پورت مینویسد: (... قرآن مطابق تحقیقات کومب با انجیل فرق دارد؛ زیرا انجیل دارای مکتب و روش فقاهتی نیست؛ بلکه به طور کلی محتویات آن مرکب است از قصص و روایات و بیانات تحریض و ترغیب بشر در نشر عواطف و احساسات عالی و فداکاری و... ولی هیچ نوع عامل و رابطه منطقی جالب و جاذبی که این معانی را با یکدیگر ربط دهد، در انجیل وجود ندارد. از این گذشته قرآن مانند اناجیل نیست که فقط به عنوان میزان و شاخصی درباره عقاید دینی و عبادت و عمل درباره آن شناخته شده است؛ بلکه دارای مکتب و روش سیاسی نیز هست؛ زیرا تخت و تاج یا به تعبیر دیگر اساس دستگاه و سازمان سیاسی، روی این شالوده ریخته شده و هر نوع قانونی برای اداره امور کشور، از این منبع گرفته میشود. و بالاخره کلیه مسائل حیاتی و مالی با اجازه همین منبع و مصدر قانونگذاری، حل میشود جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمدصلی الله علیه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی، (قم : دارالتبلیغ اسلامی، بیتا)، ص 99. مترجم کتاب در پاورقی آورده است : (مردم بیخبری که حتی در همین کشور اسلامی تصور میکنند دین از سیاست جداست، بخوانند و متنبه شوند که دستگاه تبلیغات اسلامی غیر از ادیان منسوخ است و چقدر تأسفآور است که یک نفر محقق خارجی این معنی را کاملاً درک کرده و توضیح دهد؛ ولی کسانی که خود را مسلمان معرفی میکنند به تقلید کورکورانه از خارجیان مغرض، چه یاوه سراییهایی میکنند)(همان، صص 99 - 100) پنج. نظام حقوقی اسلام از جمله امتیازات انحصاری اسلام بر دیگر ادیان، نظام حقوقی اصیل آن است. این مسأله بسیاری از اندیشمندان غرب را به تحسین و اعجاب وا داشته است. اگر چه این مسأله در ذیل نظام رفتاری و بحث از (جامعیت اسلام) قابل بررسی است؛ لیکن به جهت اهمیت ویژهای که دارد به طور مستقل مورد بررسی قرار میگیرد. اولین نکته قابل توجه، نقش بیبدیل اسلام در بنیانگذاری و توسعه حقوق بین الملل است. مارسل بوازار پژوهشگر انستیتوی تحقیقات عالی حقوق بینالملل در ژنو، مینویسد: (در قرون وسطی هر وقت رکودی در قوانین مسیحیت روی میداد صاحب نظران از حقوق اسلامی استفاده میکردند. در قرن سیزده میلادی در چند دانشگاه اروپا، مبانی فقه اسلامی مورد پژوهش قرار گرفت. اگر فلسفه تأسیس دانش حقوق بینالملل را دگرگونی در روابط ملتها و جلوگیری از تجاوز زورمندان و توانگران و برابری و برادری انسانها بدانیم؛ باید اذعان کنیم که پیغمبر اسلام(ص) بنیانگذار حقوق بینالملل بوده است). مارسل، بوازار، اسلام در جهان امروز، ترجمه د.م.ی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361)، ص 270. اصول حقوق بشر در اسلام حقوق بشر و یا حقوق بین الملل اسلامی دارای اصولی چند است؛ از جمله: 1. اصل حرمت و کرامت انسان؛ 2. اصل عدالت، برابری و نفی تبعیض؛ 3. اصل صلح و همزیستی مسالمتآمیز؛ 4. اصل وفای به عهد؛ 5. اصل تفاهم و رواداری؛ 6. اصل مشارکت و همکاریهای بینالمللی؛ 7. اصل حمایت از ملل تحت ستم و... برای آگاهی بیشتر نگا : الف. عبدالکریم، سلیمی، نقش اسلام در توسعه حقوق بین الملل، (قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382)؛ ب. زین العابدین، قربانی، اسلام و حقوق بشر، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم 1375)؛ ج. مارسل، بوازار، انسان دوستی در اسلام، ترجمه محمد حسین مهدوی، (تهران : توس، 1362). اصول یاد شده در نگاه اندیشمندان غربی، مورد توجه قرار گرفته است. مارسل بوازار در مورد اصول همزیستی مسالمتآمیز و تفاهم مینویسد: (در مورد پیروان ادیان الهی باید گفت اصولاً اسلام آنها را مورد حمایت خود قرار داده و امنیت کاملی در جامعه اسلامی دارند. آنان میتوانند طبق دستورات دینی خود آزادانه عمل کنند، به خصوص که در قرآن نیز رعایت حقوق آنان توصیه شده است. این تساهل دینی در مسیحیت و یهود، مطلقاً وجود نداشته و به ویژه پیروان دین یهود، ناگزیر از انجام فریضههای بسیار سخت و توان فرسا بودهاند) همان، ص 107 همو مینویسد: (در دیانت یهود برتری نژادی وجود دارد و در برادری مسیحیت، رابطه الهی بر جنبههای عملی آن در زندگی اجتماعی غلبه یافته و در شرایط امروز قابل اجرا نیست. اما در دیانت اسلام این افراط و تفریط به چشم نمیخورد... این تفکر که از قرآن نشأت مییابد، به دیانت اسلام سودای جهان شمولی میبخشد. اسلام به دنبال ساختن جهانی است که همه مردم - حتی آنان که به دین سابق خویش وفادار ماندهاند - با تفاهم، همکاری، برادری و برابری کامل زندگی کنند). مارسل، بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1358)، ص 106 شش. خاتمیت اسلام دین خاتم است و این خاتمیت، ارکان و لوازمی دارد؛ از جمله: 6-1. نسخ شرایع پیشین؛ هر پیامبری که شریعتی به ارمغان آوَرْد، شریعت پیشین را نسخ کرد و اسلام - به عنوان آخرین شریعت و برنامه کامل سعادت بشر از سوی خداوند - ناسخ همه شریعتهای پیشین است. 6-2. نسخ ناپذیری؛ دین و شریعت اسلامی به لحاظ خاتم بودنش، از پایایی و ماندگاری برخوردار است. این دین هرگز نسخ نخواهد شد و شریعت دیگری جایگزین آن نمیشود. 5-3. همگانی بودن؛ لازمه ناسخ بودن و پویایی اسلام، آن است که این دین، بدیلناپذیر، همگانی و یگانه پرچمدار دعوت به سوی توحید و وحدت بخش همه آدمیان تحت لوای توحید و یگانه شریعت و قانون سعادتآفرینِ خداوند باشد. ویژگیهای دیگری نیز در باب جاذبههای اسلام و امتیازات معارف آن وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود. هفت. نفی نیست انگاری این قسمت عمدتاً از مقاله (فرهنگ شرقی - اسلامی و نیست انگاری غربی) نوشته پروفسور (عبدالجواد فلاطوری) استفاده شده است که توسط آقای خسرو ناقد، از زبان آلمانی به فارسی ترجمه گردیده و در روزنامه شرق (فرهنگی)، شماره 3 - 262 به تاریخ 21 و 22، مرداد 1383، ص 6 چاپ شده است. نام اصل مقاله عبارت است از : kultur zu einem dem abendlaen dischen nihilismus aehnelnden nihilismus fuehrer? konnte die islamisch- morenlaendische یکی از امتیازات اساسی اسلام، در برابر برخی از دیگر ادیان به ویژه مسیحیت، پیراستگی آن از درونمایههای نیست انگارانه و نفی زمینه گرایش به نیهیلیسم (نیست انگاری) است. به تعبیر پروفسور فلاطوری، در اسلام عنصری یافت نمیشود که بهانه به دست نیستانگاری چون نیچه دهد تا در این حوزه فرهنگی، حکم به نیست انگاری کند. توضیح اینکه نیچه؛ نیهیلیسم را مفهومی دو پهلو میداند که یکی از وجوه آن نیست انگاری به معنای قدرت روح و به تعبیر وی (نیهیلیسم فعال) است و دیگری نیست انگاری به معنای سقوط و زوال قدرت روح (نیهیلیسم منفعل) ارجاعات این قسمت به (مجموعه آثار) نیچه به زبان آلمانی از سوی نویسنده مقاله است. همه ارجاعات با ذکر شماره مجلد و شماره صفحه آمده است. نام و مشخصات اصلی مجموعه آثار نیچه عبارت است از : نیست انگاری منفعل، از تباه شدن قوه خلاّقه و از بیهدفی و آنچه معنای حیات و ارزشهای واقعی را تشکیل میدهد، ناشی میشودهمان، ج 15، صص 651 نیهیلیسم فعال، برملا کننده بیهودگی مطلق و به تعبیر دیگر افشاگر نیهیلیسم منفعل است. نیست انگاری منفعل، به گذشته فرهنگ مغرب زمین تعلق دارد و بنیاد آن از نظر نیچه، تصور متافیزیکی افلاطونی و باور دینی مسیحیت است. عمدهترین عنصر مسیحی - افلاطونی مورد توجه وی، نگاه منفی به جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم. باور افلاطونی و ایمان مسیحی، این جهان را که ما در آن زندگی میکنیم، جهانی خیالی و ساختگی، غیر واقعی و دروغین و همان، ج 16، صص 7، 47، 563 و نیز : ج 5، ص او مسیحیت را مذهبی نیستانگارانه میخواندهمان، ج 15، ص 852. و میگوید: آری، نیستانگاری و مسیحیت هم قافیهاند و نه تنها هم قافیه که برازنده هم بد و زشت میپندارد هستند.کنایه نیچه به هم قافیه بودن واژههای آلمانی christوnihilist است. در مقابل، دو عنصر اساسی در تعالیم اسلامی وجود دارد که راه را بر بسیاری از انتقادات وارد بر مسیحیت و یهودیت - از جمله این نگرش نیچه - میبندد. آن دو عنصر عبارت است از: 1. یکتا پرستی مطلق که مضمون و محتوای اصلی ایمان دینی اسلام را تشکیل میدهد. 2. نگرش مثبت به جهان به عنوان اصل و مبنای حیات. این جمله ناظر به تفکیک قلمرو مسیح از حکومت این جهان در آیات انجیل است که نخستین بذر سکولاریسم و جدا انگاری دین از دنیا را در جهان مسیحی افشانده است. نگا : انجیل متی، باب 22، آیه 21 ؛ لوقا، باب 20، آیه 25، یوحنا، باب 19، آیه نمیباشد. در این نگرش، پیامبر، دارای ذات و قلمروی الهی - به معنای قلمروی حقیقی و واقعی که در برابر جهان غیر واقعی و در مقابل جهان ظاهر قرار گرفته است. در دین اسلام بین جهان بود و نُمود، انفصال نیست و جهان نمود، به اندازه جهان بود، واقعی است. بنابراین تعالیم اسلام بهانه به دست کسی نمیدهد تا بر آن انگ نیست انگاری زند و همین مسأله باعث میشود که نیچه نیز در ضمن نفی مسیحیت - به عنوان مذهبی نیستانگارانه که حیات را نابود میسازد و علم و فرهنگ را به تباهی میکشاند - از اسلام تعریف و تمجید کند. او مینویسد: (مسیحیت، ما را از ثمرات تمدن عهد باستان و بعدها از دستاوردهای تمدن اسلامی محروم کرد. فرهنگ و تمدن اسلامی در دوران حکمرانان مسلمان اندلس - که در اساس با ما خویشاوندتر از یونان و روم بوده و در معنا و مفهوم و ذوق و سلیقه گویاتر از آنها است -، لگدمال شد؛ چرا این تمدن لگدمال شد؟ برای آنکه اصالت داشت... برای آنکه به زندگی آریهمان، ج 8، ص 703 میگفت...) هشت. عدم حاجت به عصری کردن دین نبود نص الهی در ادیان دیگر و تعارض آموزههای کتب مقدس، با رهآوردهای علمی و حاجات عصری، اندیشمندان و متألهان غرب را بر آن داشت که به عصری کردن دین، روی آورند؛ زیرا نه چشمپوشی از دستاوردهای نوین علمی و نیازهای عصری امکانپذیر مینمود و نه با تعارض میتوان زیست و نه متون مقدس از چنان اعتبار و وثاقت و درونمایهای برخوردار بود که بر علم پیشی گیرد. از این رو یا باید با دین معارض عقل و علم، خداحافظی کرد و یا برای جمع بین دینداری و زیستن در زمان حال، دین را به رنگ زمانه درآورد و این گزینه مقبول اندیشمندان غربی شد. منظور از عصری کردن دین، جایگزین ساختن دین یا کتابهای آسمانی جدید و تغییر پیاپی آنها، همگام با تحولات عصری نیست؛ بلکه تغییر فهم و ارائه قرائتهای گوناگون از دین به تناسب تحولات فکری، فرهنگی و تاریخی است. به عبارت دیگر، اگر کتاب مقدس سخن خدا نباشد و نویسندگان آن برداشت خود از پیام الهی را نگاشته باشند، - برداشتی که تابع فرهنگ زمان و علوم و دانستههای آن زمان بوده و عاری از خطا و اشتباه نمیباشد - هیچ دلیل منطقی بر تعبّد در برابر نص نخواهد ماند و هر کس میتواند دین را مطابق پسند و فرهنگ حاکم بر زمان خود - بدون داوری و سنجش کتاب مقدس - فهم و تفسیر کند؛ زیرا آنچه در کتاب مقدس است، کلام مستقیم الهی نیست؛ بلکه فهمی از آن است، بدون آنکه نویسنده آن و فهم او از پیام خدا، برتر از فهم انسان امروزی باشد. چنین چیزی در خواهد انجامید و راه هرگونه در باب بسیاری از برداشتهای گوناگون را مسدود خواهد ساخت؛ زیرا در اینجا نه بود و نه نهایت به آنارشیسم معرفتی ارزش داوری میتوان (نص) ، زیرا نصی الهی وجود ندارد و آنچه هست تفاسیر و تجربههای مؤلفان بشری است، و چون نص الهی در میان نیست، محور) (مؤلف محور) راهی به سوی فهم مراد شارع نیز وجود ندارد. پس تنها یک راه میماند و آن (مفسّر محوری) است. بنابراین دین، امری کاملاً شخصی و عصری میشود؛ زیرا چنین دینی، چیزی جز معرفت دینی و برداشت مفسر نیست و هیچ نص و متن نهایی وجود ندارد که بتوان معرفت دینی را با آن موزون کرد و مورد سنجش قرار داد. اما در اسلام مسأله کاملاً برعکس است. در دسترس بودن متن وحی، جامعیت دین، هماهنگی اسلام با علم و عقل، اجتهاد زنده و پویا، هماهنگی دین با فطرت ثابت بشری، وجود قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و قوانین متغیر برای نیازهای متغیر و بسیاری از عوامل دیگر، حاجت به عصری شدن و لجام گسیختگی در تفسیر دین را مسدود میسازد. آنچه در اینجا لازم است تنها شناخت نیازهای نوشونده در طول زمان و عرضه آنها بر منابع دینی و گرفتن پاسخ از دین بر اساس متدلوژی فهم دین است. اگر چه در این عرصه نیز گاه برداشتهای متفاوتی رخ مینماید؛ اما چند تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد؛ از جمله: 1. وجود برداشتهای متفاوت، تنها در پارهای از آموزههای دینی؛ یعنی، جهت آگاهی بیشتر نگا : . الف. محمد، حسین زاده، مبانی معرفت دینی، (قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم 1380)، صص 87 - 120؛ برخی از امور ظنی و نه همه آنها است و شامل امور یقینی و ضروری نمیشودب. احمد، واعظی، تحول فهم دین، (تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر). 2 نص معتبر و خدشه ناپذیری وجود دارد که ملاک و معیار سنجش است و لاجرم هرگز به آنارشیسم معرفتی نمیانجامد. افزون بر آنچه گذشت امتیازات دیگری برای اسلام قابل شمارش است؛ جهت آگاهی بیشتر در این زمینه به منابع زیر رجوع کنید : . الف. میرمصطفی، تامر، بشارتهای کتب مقدس، ترجمه بزرگ کیا، (قم : دلیل، چاپ اول 1379)؛ ب. جعفر، سبحانی، احمد موعود انجیل ؛ نیز : منشور جاوید، ج 6 (تفسیر موضوعی)، (قم : توحید، چاپ اول، 1375)، صص 13 - 22؛ پ. انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش (سردار کابلی)، (بیجا، بیچا، دفتر نشر الکتاب، 1362)؛ ت. داود، عبدالاحد، محمد فی کتاب المقدس، (قطر : دارالضیاء، للنشر و التوبیع، 1985م)؛ ث. محمد صادق، فخر الاسلام، انیس الاعلام فی نصرة الاسلام، (تهران : مرتضوی، 1351)؛ ج. موریس، بوکای، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی : (تهران : حسینیه ارشاد، بیچا، بیتا)، صص 145 - 151؛ از جمله: مورد بشارت انبیای پیشین بودن و اعتبار پذیری ادیان الهی و پیامبران پیشین از اسلام و... که به جهت اختصار از بررسی آنها خودداری میشودد. عبدالرحیم، سلیمانی اردستانی، درآمدی برالهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، (قم : طه، 1382، چاپ اول). نیز جهت آشنایی بیشتر با تفاوتهای ادیان بنگرید: حسین توفیقی ، آشنایی با ادیان بزرگ .
می توانید اختلاف ادیان را با منبع توضیح دهید؟
باید توجه داشته باشید که هرگز نمی توان اختلافات ادیان مختلف را در این حجم مختصر بیان کرد . از این رو ما فقط به بیان پاره ای کلیات و برخی از علل آنها بسنده کرده و منابعی را برای مطالعه معرفی می کنیم .
وقتی سخن از ادیان گفته میشود در یک تقسیمبندی میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: ادیان بشری و ادیان آسمانی.
یک. ادیان بشری
پارهای از ادیان اساساً بنیاد الهی نداشته و ادعای آسمانی بودن هم ندارند، مانند ادیان ابتدایی همچون آنیمیسم Animism.
} (جانپنداری)، پری آنیمیسم VPre Animism. (پیش جانپنداری)، توتمیسم Totemism.، فتیشیسم VFetichism. و... و نیز ادیان فلسفی همچون آیین بودا، آیین کنفوسیوس و... تفاوت در این ادیان کاملاً طبیعی و روشن است؛ زیرا این ادیان اساساً زاییده فکر، فرهنگ و تاریخ بشری است و وجود اختلاف در آنها به سبب تفاوت مبدأ پیدایش و پدیدآورنده آنهاست.
دو. ادیان وحیانی
مراد از این دسته ادیان، آنهاست که از سوی خدا با انگیزش پیامبران و انزال وحی، به بشر ابلاغ شده است.
از دیدگاه قرآن دین خدا از حضرت آدم(ع) تا حضرت محمد(ص) یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت کردهاند. نگا: آل عمران(3 )، آیات 19 و 67. بر این اساس، همه پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنتهای ثابت و واحدی پیروی کردهاند؛ اصولی چون: دعوت به توحید، رعایت تقوا، نفی شخصیتپرستی، دعوت به وحدت، تبشیر و انذار، تحمل دشمنی و استهزای جاهلان، دعوت به تعالی و... در این باره نگا: عبداللَّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، (قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376 ش )، ج 6، صص 41 - 123. در عین حال به جهاتی شریعت پیامبران با یکدیگر متفاوت شدهاند از جمله:
2-1. تفاوت محیط، سطح احتیاج و استعداد مردم ؛ این جهت غیر قابل انکار است که پیامبران برای هدایت مردم آمدهاند؛ از این رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف، باید در حدود رشد و درک جامعه و نیازهای محیط باشد. طبعاً بشر در قرون اولیه روابط اجتماعی بسیار محدودی داشت و نظام اجتماعی وی، گسترش و تفصیل زیادی نداشت. از این رو، قوانین محدودی، زندگی او را اداره و رهبری میکرد. همین طور آرا، افکار و عقاید مختلفی در جامعه ابراز نشده بود، تا برای اصلاح، نیاز به تذکّرات فراوان باشد. گسترش افکار، روابط، شناخت و برخورد با عوامل طبیعی و نیازمندیها رفته رفته موجبات پیدایش دعوت، رسالت و پیامبر جدیدی را فراهم میکرد تا سرانجام محیط دعوت اسلامی و شرایط آن، ابلاغ دعوت نهایی و کامل الهی را ایجاب کرد.
2-2. وقوع تحریف ؛ بدون شک در طی زمان، تحریف و انحرافاتی در ادیان گذشته از سوی گروهی پیروان نادان، یا رهبران مذهبی و یا مقامات خودخواه و سود پرست جامعه، به وجود میآمد. در این صورت لازم بود تا پیامبر دیگری، بیاید و جهات انحراف و تحریف را خاطرنشان ساخته و دین گذشته را از آلودگیها پیراسته سازد و یا آئین ناب الهی را با شریعت جدید عرضه دارد.
امّا از آنجا که دوران خود اسلام، شروع زمان تسلّط بشر به ضبط، تدوین و حفظ آثار خود بود، قرآن بدون هیچ کم و کاست و تغییری حفظ شد و بسیاری از آثار رسول اکرم(ص) و ائمه هدی به خوبی برای آیندگان محفوظ ماند، بر این اساس دیگر تجدید دعوت و آمدن پیامبری جدید ضرورت ندارد. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: مرتضی مطهری، ختم نبوت، تهران: صدرا.
چرایی تکثر عقایدرضی الله عنهقدس سرهمقدس سرهعلیه السلام
سنجه های حقانیت دین
در این باره میتوان گفت دینی بر حق است که:
3-1. عقاید و آموزههای آن، نه تنها خردستیز نباشد؛ بلکه به وسیله عقل و برهان مورد تأیید قرار گیرد.
3-2. دارای خاستگاه الهی باشد.
3-3. آموزههای آن تحریف نشده باشد.
3-4. از سوی پیامبران بعدی الهی نسخ نشده باشد.
3-5. از دیگر ادیان موجود، جامعتر و کاملتر باشد.
بررسی تطبیقی ادیان براساس این موارد، تحقیقی گسترده و فراخ دامن میطلبد. در عین حال به طور فشرده و کوتاه، اشاراتی در مقایسه چند دین بزرگ خواهیم داشت:
الف. مهمترین رکن اساسی یک دین، (خداشناسی) آن است. در این راستا گفتنی است آموزه خداشناسی و توحید جهت آگاهی بیشتر ر.ک:
الف. سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، (قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374 ) ؛
ب. مرتضی مطهری، توحید، (قم: صدرا، چاپ سوم، 1374 ).در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی میدهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطالکننده آموزه (تثلیث) و (ثنویت) است. بنابراین همین مسأله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر الهی (مانند بوداییگری ) و هر دین مشتمل بر شرک (مانند مسیحیت و زرتشتیگری ) کافی است.
ب. بسیاری از ادیان، به رغم دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ دچار تحریفات چشمگیری شده و اصالت خود را از دست دادهاند. همین مسأله باعث شده که آموزههای خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید. اکنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحریفات عهدین اشاره میشود:
تحریفات عهدین
1. تناقضات ؛ ارنست رنان VErnest Renan. درباره کتاب مقدس مینویسد: (... اکنون با توجه به مطالعه دقیقی که در کتاب مقدس انجام دادهام، در عین حال که گنجینههایی تاریخی و زیباشناختی بر من نمایان شد، این نکته نیز برای من اثبات شد که این کتاب همچون دیگر کتب قدیمی از تناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نیست. در این کتاب داستانهای دروغین، افسانهها و آثاری که کاملاً نگارش یافته انسان است، وجود دارد). رابرت م. گرنت، دیوید تویسی، تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبیق: ابوالفضل ساجدی، ص 298، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385.
2. اتهامات ناروا به پیامبران ؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پارهای از اتهامات ناروا و غیراخلاقی به برخی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد!! ر.ک: انجیل یوحنا، 1: 112، سفر تکوین، 30: 3819.
برای آشنایی بیشتر ر.ک:
الف. انیس الاعلام، ج 3 ؛
ب. محمد، صادقی، بشارات عهدین، ص 73 و 177.
این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات میکند.
در عهد قدیم درباره حضرت لوط(ع) آمده است که دخترانش وی را شراب نوشانده، مست کردند و با او همبستر شدند. سفر پیدایش (30 :19 - 38).همچنین داستان شرمآوری درباره حضرت داوود(ع) در عهد قدیم (کتاب دوم سموئیل) آمده است. براساس این داستان وی از پشت بام زن زیبای (اوریا) را دید که در حال شست و شوی خود بود. حضرت داوود(ع) به آن زن علاقهمند شد و به گونهای، اسباب فرستادن اوریا به جنگ و کشته شدن وی را فراهم ساخت و پس از گذشت مدت ماتم فقدان اوریا، همسر او را به خانه خود برد. کتاب دوم سموئیل (3 :11 - 31).
نیز در عهد عتیق آمده است که حضرت سلیمان(ع) بر اثر وسوسه همسران خویش در آخر عمر بتپرست شد. کتاب اول پادشاهان 11
3. وجود افسانهها ؛ وجود افسانههای بیپایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبههای تحریف آن است؛ از جمله میتوان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد!! سفر پیدایش، 43 : 2330.
(اوریگن) برجستهترین عضو مکتب تفسیری اسکندریه در رابطه با وجود افسانههای غیرعقلانی در عهدین مینویسد: (حتی اناجیل مملو از چنین عباراتی است؛ مانند این جمله که (وقتی که شیطان عیسی را بالای کوهی بلند میبرد تا از آنجا قلمرو کل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد) متی (8 :4).... خواننده دقیق صدها عبارت مشابه دیگر در اناجیل مییابد؛ مطالبی که او را متقاعد خواهند ساخت که حوادثی که اصلاً رخ ندادهاند داخل گزارش حوادثی شدهاند که به راستی رخ دادهاند) تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ص 297.
. گناه جبلی ؛ مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنی، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا میآید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهی مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل او در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی، کفّاره گناه ذاتی و جبلی انسان است! پس انسان نه با اختیار خویش گنهکار و پلید گشته و نه با گزینش اختیاری خود پاک میشود!
5. تقویت ظلم ؛ یکی دیگر از آموزههای نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمیناند!! انجیل متی، 38:5 و اکثر نامههای پولس به رومیان.
وجود آموزههای غیرعقلانی، در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضهای متعدد در متن کتاب مقدس در جلد دوم کتاب (انیس الاعلام)، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس، مورد بررسی قرار گرفته است.
نیز نگا:
الف. حقیقت مسیحیت، (قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361 )، صص 127 - 133
ب. مصطفی زمانی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346 )، دلیل روشنی بر عدم حقانیت یهودیت و مسیحیت امروزی در برابر اسلام است.
افزون بر آن تحقیقات علمی و زبان شناختی، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهی داده است. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتابهای مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمیباشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی را در متن کتاب باقی گذاشتهاند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27.
امتیازات اسلام
دین مبین اسلام از جهات مختلفی بر شریعتهای پیامبران پیشین و آنچه امروزه به نام ادیان مختلف خوانده میشود، امتیاز دارد. بسیاری از این امتیازات از سوی اندیشمندان و متفکران غیرمسلمان، مورد تأکید قرار گرفته است.
بررسی جامع و تفصیلی این مسأله، کاوشی ژرف میطلبد و از حوصله این نوشتار خارج است؛ از این رو به اختصار نکاتی چند بیان میشود:
یک. خردپذیری و خردپروری
از جمله امتیازات مهم اسلام، عقلانیت و خردپذیری آموزههای آن است. این مسأله در امور مختلفی نمودار است؛ از جمله:
1-1. نظام فکری و عقیدتی اسلام: (مانند خداشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، راهنماشناسی و فرجامشناسی)؛
1-2. نظام اخلاقی اسلام؛
1-3. نظام رفتاری و قوانین و دستورات عملی؛
1-4. دعوت به تحقیق و پرسش گری در انتخاب دین.
خردپذیری آموزههای اسلام، از چنان وضوح و روشنی برخوردار است که قرآن مجید، آدمیان را به بررسی هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دین دعوت کرده و هر گونه تحمیل و اجبار و پذیرش کورکورانه دین را نهی میکند:
(فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)زمر (39)، آیه 17و18. (پس بشارت ده بندگانم را، آنان که به سخنان (مختلف) گوش فراداده و برترین را بر میگزینند)
و(لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ)بقره(2)، آیه 256.؛ (هیچگونه تحمیل و اجبار در امر دین روا نیست (زیرا )به خوبی راه هدایت از ضلالت روشن شد).
اما مسیحیت کنونی به علت قرار گرفتن در تنگناهای شدید معرفتی و ناتوانی در حل رابطه تثلیث و توحید و تجسد و خدا انگاری مسیح، به جداسازی و گسست ایمان از معرفت فتوا داده و دین و ایمان را با عقل و خرد بیگانه ساخته است! جهت آگاهی بیشتر نگا :
الف. محمد تقی، فعالی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، (تهران : مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول 1378)؛
ب. حمیدرضا، شاکرین، پرسمان سکولاریسم، (مشکلات کلامی مسیحیت)، (تهران : مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1384).
پروفسور لگنهاوزن میگوید: (چیزی که در اسلام بیش از همه، برای من جاذبه داشت، این بود که چقدر این دین از پرسشهای انسان استقبال میکند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم دین میکند). محمد، لگنهاوزن، (با پرسش زندهام)، پرسمان (ماهنامه)، پیش شماره اول، خرداد 80، ص 5.
همو میگوید: (وقتی از کشیشها میپرسیدم که من نمیفهمم چه طور خدا یکی است و سه شخص است؟ در اکثر موارد جواب میگفتند که ما نمیتوانیم به درک این آموزه برسیم. تنها خدا میداند که حقیقت این امر چیست. این رمزی است که فقط خدا آن را میداند و عقل در اینجا بهبن بست میرسد! از جمله چیزهایی که برای بنده خیلی جالب بود، این بود که در اسلام نگفتهاند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلکه دعوت کردهاند که بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است) همان، ص 6.
خانم مارگریت مارکوس (مریم جمیله) نیز در این زمینه مینویسد: (پس از آنکه عقاید همه کیشهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که به طور کلی مذهبهای بزرگ یکی بودند؛ ولی به مرور زمان فاسد شدهاند. بتپرستی، فکر تناسخ و اصول طبقه بندی در کیش هندویی سرایت کرد. صلحجویی مطلق و انزوا از مشخصات کیش بودایی شد.
پرستش آبا و اجداد جزء عقاید کنفسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و در نتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصار طلبی ملت برگزیده یهود و... نتیجه این انحرافات است. هیچ یک از این اندیشههایی که مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمیشد؛ بلکه به صورت روزافزونی احساس میکردم که تنها اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است. سایر مذهبها فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است که تمام حقیقت را حفظ کرده است) مارگریت، مارکوس، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدی، (تهران : شرکت سهامی انتشار، 1348)، ص 9.
دو. اسلام و علم
به رغم آنچه در تعارض و ناسازگاری مسیحیت با علم و معرفت بیان شد، دین اسلام با دانش و معرفت پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارد. وفاق و آشتی دین و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگیر و در خور توجه است:
5-1. تشویق به فراگیری دانش
در این عرصه اسلام گوی سبقت از هر مکتب و آئینی ربوده است و از این هم فراتر رفته و کسب دانشهای لازم در جهت تأمین نیازمندیهای دنیوی و اخروی را فرض و لازم دانسته است.
چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: (ان طلب العلم فریضة علی کل مسلم)الشیخ المفید : الامالی، ص 292. (همانا علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است).
و نیز آمده است: (عالمی که از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتر است) بصائر الدرجات، باب فضل العالم علی العابد، ص 6.
در کتابهای روایی و نصوص دینی ابواب مفصلی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه ر.ک : اصول کافی، ج 1، کتاب فضل العلم.
2-5 تقویت روحیه علمی
اسلام روحیه پژوهشگری را ارج مینهد و در مسیر حقیقتیابی و معرفتاندوزی هیچ مانعی نمینهد.
قرآن مجید آوای تحقیق و جست و جوی آزاد و گزینش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: (بشارت ده بندگانی را که به سخنان گوش فرا داده و برترین آنها را برمیگزینند) (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)، (زمر ،39)..
5-3. دارا بودن مضامین علمی
نصوص دینی اسلام آکنده از مضامین و مطالب علمی است. در این عرصه اسلام هم در بردارنده مبانی و پیش فرضهای عام و متافیزیکی علوم است و هم دارنده بسیاری از گزارههای علمی، به گونهای که یکی از وجوه اعجاز کتاب آسمانی اسلام اعجاز علمی آن شناخته شده تا آن جا که در این زمینه دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان صدها کتاب در باب رهاوردهای علمی قرآن به نگارش درآوردهاند.
از جهت سازگاری با علم و دانش بشری نیز اسلام کارنامه درخشانی دارد. موریس بوکای دانشمند فرانسوی به دو امتیاز اساسی در این رابطه اشاره میکند:
2-1. غنای فراوان قرآن در حوزه مسائل علمی؛ در حالی که عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نسبت به بسیاری از آنها ساکت و فاقد اطلاعات و دادههای مشخصی هستند. موریس، بوکای، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی، (تهران : حسینیه ارشاد) بیتا، ص 12.
2-2. استواری و توافق دادههای قرآن با دستاوردهای متقن و معتبر علوم روز؛ در حالی که عهد عتیق و اناجیل به تعارضات آشتی ناپذیری در این زمینه مبتلا هستند.
بوکای مینویسد: (من بدون سبق ذهن و با عینیت کامل، ابتدا به قرآن توجه کردم و خواستم درجه سازگاری این متن را با معلومات علمی امروز بسنجم... در پایان کار بر من مسلّم شد که قرآن، به ایجاب و اثبات هیچ مطلبی نمیپردازد که در این دوره معاصر، بتوان آن را از نظر گاه علمی محل انتقاد و تردید قرار داد. براساس همین روش عینی، عهد عتیق و اناجیل را نیز مطالعه کردم. در مورد عهد عتیق به هیچ وجه نیازی نبود که پا را از کتاب نخست آن؛ یعنی، سفر تکوین (پیدایش) فراتر بگذارم، تا به تأکیداتی آشتیناپذیر، با معلومات متقن علمی این روزگار برخورد کنم! در همان صفحه اول انجیل نیز، شجره و نسب عیسی(ع) ما را دچار اشکال میکند؛ زیرا در این باب متن انجیل متی با متن انجیل لوقا آشکارا در تناقض است. درباره تاریخ ظهور بشر بر روی زمین نیز مطالب انجیل لوقا با معارف امروزی کاملاً ناسازگار است). همان، صص 13-12.
5-4. پیوند علم، ایمان و رستگاری
اسلام در این باره، امتیاز اساسی دیگری بر مسیحیت دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است. اسلام به گسست ناپذیری علم و عقل و ایمان و معرفت و رستگاری فتوا میدهد.جهت آگاهی بیشتر نگا : اصول کافی، ج 1، کتاب (نفس العلم) و کتاب (العقل و الجهل). اما به اعتقاد رسمی مسیحیت، شجره ممنوعه - که آدم و حوا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند و به تبع آن همه انسانها مورد خشم الهی قرار گرفته و گنهکار شدند - چیزی جز خوردن از شجره معرفت و دانش نیک و بد نبوده است: (پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد و آدم را امر نموده، چنین گفت: آنچه از درختان خواهی بخور؛ اما مبادا که از درخت معرفت نیک و بد بخوری که هر گاه از آن بخوری خواهی مرد). تورات، سفر پیدایش 2، 17-15.
در باب سوم میگوید: خداوند پس از تخلف آدم چنین گفت:
(اکنون انسان مانند یکی از ما شده که نیک و بد را تمیز میدهد و اکنون است که دست دراز کند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بیرون کرد...). تورات، سفر پیدایش 3، 22.
بر اساس این آموزه، جست و جوی دانش و معرفت در تعارض با رستگاری و خلود انسان در بهشت است. به عبارت دیگر چنین وانمود میکند که یا باید رستگاری در بهشت را برگزید و یا در جست و جوی دانش و معرفت برآمد. پس آنکه بهشت و رستگاری میخواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد و آنکه دانش و معرفت میجوید، باید بهای سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را تحمل کند!
استاد مطهری در این باره مینویسد: (بر اساس این برداشت همه وسوسهها، وسوسه آگهی است؛ پس شیطان وسوسهگر همان عقل است) مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، (قم : صدرا، چاپ هفتم، 1377)، ج 2، ص 30.
سه. کتاب معصوم الهی
یکی از مهمترین امتیازات اسلام بر دیگر ادیان، (کتاب آسمانی) آن است. قرآنمجید، از چند جهت بر کتابهای آنان امتیاز دارد. برخی از این جهات عبارت است از:
3-1. کلام الهی؛ قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(ص) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است.
به عبارت دیگر اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار میدهد و انسان را با سخن او آشنا میسازد؛ در حالی که دیگر ادیان موجود، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.
دکتر موریس بوکای مینویسد: (فرق اساسی دیگر میان مسیحیت و اسلام - در مورد کتابهای مقدس - این است که مسیحیت متنی ندارد که از طریق وحی نازل شده و تثبیت گردیده باشد؛ اما اسلام قرآن را دارد که با ضابطه بالا میخواند.
قرآن بیان و گزاره وحیانی است که از طریق جبرئیل به محمد(ص) رسیده است. بر خلاف اسلام، اصول مذهبی مبتنی بر وحی در مسیحیت، بر پایه گواهیهای متعدد و غیر مستقیم افراد انسانی استوار است و بر خلاف تصور بسیاری از مسیحیان، هیچ گونه قولی در دست نیست که واسطه نقل آن، یک شاهد عینی زندگانی عیسی(ع) باشد) نگا : توماس، میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1377)، صص 23 و 24.
توماس میشل - استاد الهیات و کشیش مسیحی - مینویسد: بر خلاف قرآن، کتاب مقدس مجموعهای بین 66 تا 73 کتاب است که در طول 1500 سال تألیف شده و شمار بزرگی از مؤلفان - که تاریخ نام بسیاری از آنها را فراموش کرده - برای تهیه آن به عملیات پیچیدهای پرداختهاند.
او همچنین میگوید: (اصولاً مسیحیان نمیگویند خدا کتابهای مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده است؛ بلکه معتقدند او به ایشان برای بیان پیام الهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک، توفیق داده است). همان، ص 26.
میشل اشاره میکند که نویسندگان کتابهای مقدس، معصوم نبوده و دچار محدودیتهای علمی و تنگناهای زبانی بوده و به رنگ زمان خود در آمده بودند و لاجرم خطاهایی نیز در کتاب مقدس به یادگار نهادهاند: (گاهی این نویسنده بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی دارد که اثر آن در متن کتاب باقی میماند) همان، ص 27.
رابرت ا. هیوم نیز مینویسد: (اسلام، از این جهت که متن مقدس آن صریحاً وحی خداوندی به یک فرد خاص - بنیانگذار این دین - است، در میان همه ادیان جهان منحصر به فرد است. در قرآن سخنگوی اصلی خدا است...) رابرت، ا. هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1377)، ص 309.
3-2. تحریف ناپذیری؛ قرآن کتابی است تحریفناپذیر که همواره اصالت و عصمت خود را در طی قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحریف کوتاه کرده است؛ در حالی که هیچ یک از ادیان موجود، از این ویژگی برخوردار نیست. (عصمت) امری افزون بر اصل الهی بودن پیام قرآن است و برای آن میتوان مراحل زیر را ذکر کرد:
3-2-1. عصمت از ناحیه نازلکننده (خداوند) نگا : بقره(2)، آیه 176؛ نساء(4)، آیه 122 و....؛
3-2-2. عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده به پیامبر(ص) نگا : شعراء (26) آیه 193.؛
3-2-3. عصمت در دریافت وحی از سوی پیامبر(ص)نجم (53)، آیه 3 و 4؛ تکویر (81)، آیه 23-19، بینه (98)، آیه 2.؛
3-2-4. عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پیامبر(ص)همان ؛
3-2-5. عصمت در بقا و استمرار تاریخی وحی در میان بشر تا پایان تاریخ فصلت(41)، آیه 42؛ حجر(15)، آیه 9، واقعه(56) آیه 77.
به اعتقاد مسلمانان، کتابهای آسمانی نازل شده بر پیامبران پیشین نیز از نظر عصمت در چهار مرحله نخست با قرآن مجید همتا و همپایاند این مسأله نشان میدهد که اعتبار کتب آسمانی و ادیان پیشین نزد مسلمانان بسیار بالاتر از آن است که مدعیان پیروی از آن ادیان ادعا میکنند. بهترین گواه این مطلب سخنانی است که از توماس میشل درباره عهدین بیان شد.؛ لیکن مرحله پنجم عصمت (تحریفناپذیری ابدی در میان مردم) از اختصاصات قرآن است.
3-3. معجزه جاوید و سند رسالت؛ پیامبران برای اثبات رسالت خود، معجزه آوردهاند؛ لیکن کتاب آسمانی آنها، غیر از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ یعنی، هم کتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف دیگر این کتاب معجزهای جاودان و باقی و سندی زنده بر رسالت است که قرنها و عصرها را در مینوردد و همگان را به تحدّی میطلبد. در حالی که معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثری از آن باقی نیست و جوامع بشری از مشاهده آن محروماند.
افزون بر آن کتاب آسمانی اسلام، امتیازات بیشماری از جهت محتوایی دارد که بررسی آنها مجالی فراختر میطلبد.
چهار. جامع بودن
از دیگر ویژگیهای اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تکاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است.
جان دیون پورت مینویسد: (... قرآن مطابق تحقیقات کومب با انجیل فرق دارد؛ زیرا انجیل دارای مکتب و روش فقاهتی نیست؛ بلکه به طور کلی محتویات آن مرکب است از قصص و روایات و بیانات تحریض و ترغیب بشر در نشر عواطف و احساسات عالی و فداکاری و... ولی هیچ نوع عامل و رابطه منطقی جالب و جاذبی که این معانی را با یکدیگر ربط دهد، در انجیل وجود ندارد. از این گذشته قرآن مانند اناجیل نیست که فقط به عنوان میزان و شاخصی درباره عقاید دینی و عبادت و عمل درباره آن شناخته شده است؛ بلکه دارای مکتب و روش سیاسی نیز هست؛ زیرا تخت و تاج یا به تعبیر دیگر اساس دستگاه و سازمان سیاسی، روی این شالوده ریخته شده و هر نوع قانونی برای اداره امور کشور، از این منبع گرفته میشود. و بالاخره کلیه مسائل حیاتی و مالی با اجازه همین منبع و مصدر قانونگذاری، حل میشود جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمدصلی الله علیه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی، (قم : دارالتبلیغ اسلامی، بیتا)، ص 99. مترجم کتاب در پاورقی آورده است : (مردم بیخبری که حتی در همین کشور اسلامی تصور میکنند دین از سیاست جداست، بخوانند و متنبه شوند که دستگاه تبلیغات اسلامی غیر از ادیان منسوخ است و چقدر تأسفآور است که یک نفر محقق خارجی این معنی را کاملاً درک کرده و توضیح دهد؛ ولی کسانی که خود را مسلمان معرفی میکنند به تقلید کورکورانه از خارجیان مغرض، چه یاوه سراییهایی میکنند)(همان، صص 99 - 100)
پنج. نظام حقوقی اسلام
از جمله امتیازات انحصاری اسلام بر دیگر ادیان، نظام حقوقی اصیل آن است. این مسأله بسیاری از اندیشمندان غرب را به تحسین و اعجاب وا داشته است. اگر چه این مسأله در ذیل نظام رفتاری و بحث از (جامعیت اسلام) قابل بررسی است؛ لیکن به جهت اهمیت ویژهای که دارد به طور مستقل مورد بررسی قرار میگیرد. اولین نکته قابل توجه، نقش بیبدیل اسلام در بنیانگذاری و توسعه حقوق بین الملل است.
مارسل بوازار پژوهشگر انستیتوی تحقیقات عالی حقوق بینالملل در ژنو، مینویسد: (در قرون وسطی هر وقت رکودی در قوانین مسیحیت روی میداد صاحب نظران از حقوق اسلامی استفاده میکردند. در قرن سیزده میلادی در چند دانشگاه اروپا، مبانی فقه اسلامی مورد پژوهش قرار گرفت. اگر فلسفه تأسیس دانش حقوق بینالملل را دگرگونی در روابط ملتها و جلوگیری از تجاوز زورمندان و توانگران و برابری و برادری انسانها بدانیم؛ باید اذعان کنیم که پیغمبر اسلام(ص) بنیانگذار حقوق بینالملل بوده است). مارسل، بوازار، اسلام در جهان امروز، ترجمه د.م.ی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361)، ص 270.
اصول حقوق بشر در اسلام
حقوق بشر و یا حقوق بین الملل اسلامی دارای اصولی چند است؛ از جمله:
1. اصل حرمت و کرامت انسان؛
2. اصل عدالت، برابری و نفی تبعیض؛
3. اصل صلح و همزیستی مسالمتآمیز؛
4. اصل وفای به عهد؛
5. اصل تفاهم و رواداری؛
6. اصل مشارکت و همکاریهای بینالمللی؛
7. اصل حمایت از ملل تحت ستم و... برای آگاهی بیشتر نگا :
الف. عبدالکریم، سلیمی، نقش اسلام در توسعه حقوق بین الملل، (قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382)؛
ب. زین العابدین، قربانی، اسلام و حقوق بشر، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم 1375)؛
ج. مارسل، بوازار، انسان دوستی در اسلام، ترجمه محمد حسین مهدوی، (تهران : توس، 1362).
اصول یاد شده در نگاه اندیشمندان غربی، مورد توجه قرار گرفته است.
مارسل بوازار در مورد اصول همزیستی مسالمتآمیز و تفاهم مینویسد: (در مورد پیروان ادیان الهی باید گفت اصولاً اسلام آنها را مورد حمایت خود قرار داده و امنیت کاملی در جامعه اسلامی دارند. آنان میتوانند طبق دستورات دینی خود آزادانه عمل کنند، به خصوص که در قرآن نیز رعایت حقوق آنان توصیه شده است. این تساهل دینی در مسیحیت و یهود، مطلقاً وجود نداشته و به ویژه پیروان دین یهود، ناگزیر از انجام فریضههای بسیار سخت و توان فرسا بودهاند) همان، ص 107
همو مینویسد: (در دیانت یهود برتری نژادی وجود دارد و در برادری مسیحیت، رابطه الهی بر جنبههای عملی آن در زندگی اجتماعی غلبه یافته و در شرایط امروز قابل اجرا نیست. اما در دیانت اسلام این افراط و تفریط به چشم نمیخورد... این تفکر که از قرآن نشأت مییابد، به دیانت اسلام سودای جهان شمولی میبخشد. اسلام به دنبال ساختن جهانی است که همه مردم - حتی آنان که به دین سابق خویش وفادار ماندهاند - با تفاهم، همکاری، برادری و برابری کامل زندگی کنند). مارسل، بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1358)، ص 106
شش. خاتمیت
اسلام دین خاتم است و این خاتمیت، ارکان و لوازمی دارد؛ از جمله:
6-1. نسخ شرایع پیشین؛ هر پیامبری که شریعتی به ارمغان آوَرْد، شریعت پیشین را نسخ کرد و اسلام - به عنوان آخرین شریعت و برنامه کامل سعادت بشر از سوی خداوند - ناسخ همه شریعتهای پیشین است.
6-2. نسخ ناپذیری؛ دین و شریعت اسلامی به لحاظ خاتم بودنش، از پایایی و ماندگاری برخوردار است. این دین هرگز نسخ نخواهد شد و شریعت دیگری جایگزین آن نمیشود.
5-3. همگانی بودن؛ لازمه ناسخ بودن و پویایی اسلام، آن است که این دین، بدیلناپذیر، همگانی و یگانه پرچمدار دعوت به سوی توحید و وحدت بخش همه آدمیان تحت لوای توحید و یگانه شریعت و قانون سعادتآفرینِ خداوند باشد.
ویژگیهای دیگری نیز در باب جاذبههای اسلام و امتیازات معارف آن وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود.
هفت. نفی نیست انگاری
این قسمت عمدتاً از مقاله (فرهنگ شرقی - اسلامی و نیست انگاری غربی) نوشته پروفسور (عبدالجواد فلاطوری) استفاده شده است که توسط آقای خسرو ناقد، از زبان آلمانی به فارسی ترجمه گردیده و در روزنامه شرق (فرهنگی)، شماره 3 - 262 به تاریخ 21 و 22، مرداد 1383، ص 6 چاپ شده است.
نام اصل مقاله عبارت است از :
kultur zu einem dem abendlaen dischen nihilismus aehnelnden nihilismus fuehrer? konnte die islamisch- morenlaendische
یکی از امتیازات اساسی اسلام، در برابر برخی از دیگر ادیان به ویژه مسیحیت، پیراستگی آن از درونمایههای نیست انگارانه و نفی زمینه گرایش به نیهیلیسم (نیست انگاری) است. به تعبیر پروفسور فلاطوری، در اسلام عنصری یافت نمیشود که بهانه به دست نیستانگاری چون نیچه دهد تا در این حوزه فرهنگی، حکم به نیست انگاری کند.
توضیح اینکه نیچه؛ نیهیلیسم را مفهومی دو پهلو میداند که یکی از وجوه آن نیست انگاری به معنای قدرت روح و به تعبیر وی (نیهیلیسم فعال) است و دیگری نیست انگاری به معنای سقوط و زوال قدرت روح (نیهیلیسم منفعل) ارجاعات این قسمت به (مجموعه آثار) نیچه به زبان آلمانی از سوی نویسنده مقاله است. همه ارجاعات با ذکر شماره مجلد و شماره صفحه آمده است.
نام و مشخصات اصلی مجموعه آثار نیچه عبارت است از :
نیست انگاری منفعل، از تباه شدن قوه خلاّقه و از بیهدفی و آنچه معنای حیات و ارزشهای واقعی را تشکیل میدهد، ناشی میشودهمان، ج 15، صص 651
نیهیلیسم فعال، برملا کننده بیهودگی مطلق و به تعبیر دیگر افشاگر نیهیلیسم منفعل است. نیست انگاری منفعل، به گذشته فرهنگ مغرب زمین تعلق دارد و بنیاد آن از نظر نیچه، تصور متافیزیکی افلاطونی و باور دینی مسیحیت است.
عمدهترین عنصر مسیحی - افلاطونی مورد توجه وی، نگاه منفی به جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم. باور افلاطونی و ایمان مسیحی، این جهان را که ما در آن زندگی میکنیم، جهانی خیالی و ساختگی، غیر واقعی و دروغین و همان، ج 16، صص 7، 47، 563 و نیز : ج 5، ص او مسیحیت را مذهبی نیستانگارانه میخواندهمان، ج 15، ص 852. و میگوید: آری، نیستانگاری و مسیحیت هم قافیهاند و نه تنها هم قافیه که برازنده هم بد و زشت میپندارد هستند.کنایه نیچه به هم قافیه بودن واژههای آلمانی christوnihilist است.
در مقابل، دو عنصر اساسی در تعالیم اسلامی وجود دارد که راه را بر بسیاری از انتقادات وارد بر مسیحیت و یهودیت - از جمله این نگرش نیچه - میبندد. آن دو عنصر عبارت است از:
1. یکتا پرستی مطلق که مضمون و محتوای اصلی ایمان دینی اسلام را تشکیل میدهد.
2. نگرش مثبت به جهان به عنوان اصل و مبنای حیات.
این جمله ناظر به تفکیک قلمرو مسیح از حکومت این جهان در آیات انجیل است که نخستین بذر سکولاریسم و جدا انگاری دین از دنیا را در جهان مسیحی افشانده است. نگا : انجیل متی، باب 22، آیه 21 ؛ لوقا، باب 20، آیه 25، یوحنا، باب 19، آیه نمیباشد. در این نگرش، پیامبر، دارای ذات و قلمروی الهی - به معنای قلمروی حقیقی و واقعی که در برابر جهان غیر واقعی و در مقابل جهان ظاهر قرار گرفته است. در دین اسلام بین جهان بود و نُمود، انفصال نیست و جهان نمود، به اندازه جهان بود، واقعی است. بنابراین تعالیم اسلام بهانه به دست کسی نمیدهد تا بر آن انگ نیست انگاری زند و همین مسأله باعث میشود که نیچه نیز در ضمن نفی مسیحیت - به عنوان مذهبی نیستانگارانه که حیات را نابود میسازد و علم و فرهنگ را به تباهی میکشاند - از اسلام تعریف و تمجید کند.
او مینویسد: (مسیحیت، ما را از ثمرات تمدن عهد باستان و بعدها از دستاوردهای تمدن اسلامی محروم کرد. فرهنگ و تمدن اسلامی در دوران حکمرانان مسلمان اندلس - که در اساس با ما خویشاوندتر از یونان و روم بوده و در معنا و مفهوم و ذوق و سلیقه گویاتر از آنها است -، لگدمال شد؛ چرا این تمدن لگدمال شد؟ برای آنکه اصالت داشت... برای آنکه به زندگی آریهمان، ج 8، ص 703 میگفت...)
هشت. عدم حاجت به عصری کردن دین
نبود نص الهی در ادیان دیگر و تعارض آموزههای کتب مقدس، با رهآوردهای علمی و حاجات عصری، اندیشمندان و متألهان غرب را بر آن داشت که به عصری کردن دین، روی آورند؛ زیرا نه چشمپوشی از دستاوردهای نوین علمی و نیازهای عصری امکانپذیر مینمود و نه با تعارض میتوان زیست و نه متون مقدس از چنان اعتبار و وثاقت و درونمایهای برخوردار بود که بر علم پیشی گیرد. از این رو یا باید با دین معارض عقل و علم، خداحافظی کرد و یا برای جمع بین دینداری و زیستن در زمان حال، دین را به رنگ زمانه درآورد و این گزینه مقبول اندیشمندان غربی شد.
منظور از عصری کردن دین، جایگزین ساختن دین یا کتابهای آسمانی جدید و تغییر پیاپی آنها، همگام با تحولات عصری نیست؛ بلکه تغییر فهم و ارائه قرائتهای گوناگون از دین به تناسب تحولات فکری، فرهنگی و تاریخی است.
به عبارت دیگر، اگر کتاب مقدس سخن خدا نباشد و نویسندگان آن برداشت خود از پیام الهی را نگاشته باشند، - برداشتی که تابع فرهنگ زمان و علوم و دانستههای آن زمان بوده و عاری از خطا و اشتباه نمیباشد - هیچ دلیل منطقی بر تعبّد در برابر نص نخواهد ماند و هر کس میتواند دین را مطابق پسند و فرهنگ حاکم بر زمان خود - بدون داوری و سنجش کتاب مقدس - فهم و تفسیر کند؛ زیرا آنچه در کتاب مقدس است، کلام مستقیم الهی نیست؛ بلکه فهمی از آن است، بدون آنکه نویسنده آن و فهم او از پیام خدا، برتر از فهم انسان امروزی باشد.
چنین چیزی در خواهد انجامید و راه هرگونه در باب بسیاری از برداشتهای گوناگون را مسدود خواهد ساخت؛ زیرا در اینجا نه بود و نه نهایت به آنارشیسم معرفتی ارزش داوری میتوان (نص) ، زیرا نصی الهی وجود ندارد و آنچه هست تفاسیر و تجربههای مؤلفان بشری است، و چون نص الهی در میان نیست، محور) (مؤلف محور) راهی به سوی فهم مراد شارع نیز وجود ندارد. پس تنها یک راه میماند و آن (مفسّر محوری) است. بنابراین دین، امری کاملاً شخصی و عصری میشود؛ زیرا چنین دینی، چیزی جز معرفت دینی و برداشت مفسر نیست و هیچ نص و متن نهایی وجود ندارد که بتوان معرفت دینی را با آن موزون کرد و مورد سنجش قرار داد.
اما در اسلام مسأله کاملاً برعکس است. در دسترس بودن متن وحی، جامعیت دین، هماهنگی اسلام با علم و عقل، اجتهاد زنده و پویا، هماهنگی دین با فطرت ثابت بشری، وجود قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و قوانین متغیر برای نیازهای متغیر و بسیاری از عوامل دیگر، حاجت به عصری شدن و لجام گسیختگی در تفسیر دین را مسدود میسازد. آنچه در اینجا لازم است تنها شناخت نیازهای نوشونده در طول زمان و عرضه آنها بر منابع دینی و گرفتن پاسخ از دین بر اساس متدلوژی فهم دین است. اگر چه در این عرصه نیز گاه برداشتهای متفاوتی رخ مینماید؛ اما چند تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد؛ از جمله:
1. وجود برداشتهای متفاوت، تنها در پارهای از آموزههای دینی؛ یعنی، جهت آگاهی بیشتر نگا : .
الف. محمد، حسین زاده، مبانی معرفت دینی، (قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم 1380)، صص 87 - 120؛
برخی از امور ظنی و نه همه آنها است و شامل امور یقینی و ضروری نمیشودب. احمد، واعظی، تحول فهم دین، (تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر).
2 نص معتبر و خدشه ناپذیری وجود دارد که ملاک و معیار سنجش است و لاجرم هرگز به آنارشیسم معرفتی نمیانجامد.
افزون بر آنچه گذشت امتیازات دیگری برای اسلام قابل شمارش است؛ جهت آگاهی بیشتر در این زمینه به منابع زیر رجوع کنید : .
الف. میرمصطفی، تامر، بشارتهای کتب مقدس، ترجمه بزرگ کیا، (قم : دلیل، چاپ اول 1379)؛
ب. جعفر، سبحانی، احمد موعود انجیل ؛ نیز : منشور جاوید، ج 6 (تفسیر موضوعی)، (قم : توحید، چاپ اول، 1375)، صص 13 - 22؛
پ. انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش (سردار کابلی)، (بیجا، بیچا، دفتر نشر الکتاب، 1362)؛
ت. داود، عبدالاحد، محمد فی کتاب المقدس، (قطر : دارالضیاء، للنشر و التوبیع، 1985م)؛
ث. محمد صادق، فخر الاسلام، انیس الاعلام فی نصرة الاسلام، (تهران : مرتضوی، 1351)؛
ج. موریس، بوکای، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی : (تهران : حسینیه ارشاد، بیچا، بیتا)، صص 145 - 151؛
از جمله: مورد بشارت انبیای پیشین بودن و اعتبار پذیری ادیان الهی و پیامبران پیشین از اسلام و... که به جهت اختصار از بررسی آنها خودداری میشودد. عبدالرحیم، سلیمانی اردستانی، درآمدی برالهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، (قم : طه، 1382، چاپ اول).
نیز جهت آشنایی بیشتر با تفاوتهای ادیان بنگرید: حسین توفیقی ، آشنایی با ادیان بزرگ .
- [سایر] علل تعدد ادیان و اختلاف بین آنها چیست؟
- [سایر] اختلاف در ادیان الهی به چه شکلی می باشد؟
- [سایر] آیا اختلاف بین ادیان به ظرفیت شخصی و محیطی افراد بستگی دارد؟
- [سایر] هر یک از صاحبان ادیان، منجی را از دین خود میداند. راه حل این اختلاف چیست؟
- [سایر] آیا دین صابئی و زردشتی بعنوان ادیان الهی پذیرفته شده یا نه؟ علت اختلاف نظر چیست؟
- [سایر] اگر همه ادیان ابراهیمی از جانب خدا هستند، چرا بین آنها اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] چرا دین اسلام از همان ابتدا بر آدم(ع) نازل نشد؟ و چرا خداوند متعال ادیان مختلف و گوناگونی را نازل نمود تا منشاء این همه اختلاف شود؟
- [سایر] شبهه: دین صابئی به عنوان یکی از ادیان الهی پذیرفته شده است پس چرا در این باره اختلاف نظر وجود دارد؟
- [سایر] به نظر شما علل موضع گیری ملحدان در مقابل دین اسلام و ادیان دیگر چه می تواند باشد؟ دلیل و اسباب این پدیده چیست و از چه نشأت می گیرد و یا منبع آن، چه می تواند باشد؟
- [سایر] در ادیان و فرهنگهای دیگر تمامی ادیان و فرهنگها بهجز اسلام؛ چه دیدگاهی در مورد مسئله زنا وجود دارد؟
- [آیت الله مظاهری] اختلاف در قرائت که قرّاء گفتهاند صحیح نیست و نماز باید بر طبق قرآن خوانده شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر نجاستی به آب جاری برسد، مقداری از آن که بو، رنگ یا مزه آن به سبب ملاقات با نجاست تغییر کرده، نجس است و با از بین رفتن تغییر پاک میشود و آب طرف منبع اگر چه کمتر از کر باشد، پاک است و آب طرف دیگر اگر به اندازه کر باشد یا به واسطه آبی که تغییر نکرده به آب طرف منبع یا آب کر متّصل باشد، پاک وگرنه، نجس است.
- [آیت الله اردبیلی] اختلاف بین اقرار کننده و کسی که برای او اقرار شده در سبب اقرار، مانع از صحّت اقرار نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در مقدار سرمایه یا سود و خسارت وارده، بین مالک و عامل اختلاف پیدا شود و مدرکی در بین نباشد، گفته عامل مقدّم است؛ ولی اگر در مقدار سهم عامل از سود حاصله اختلاف شود و دلیل و مدرکی در بین نباشد، گفته مالک مقدّم خواهد بود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر در اصل وکالت اختلاف پیدا کنند، ادّعای کسی که منکر آن است با قسم مقدّم میباشد و اگر در ضایع شدن مال مورد وکالت یا در کوتاهی وکیل در حفظ آن اختلاف نمایند، ادّعای وکیل با قسم مقدّم است.
- [آیت الله سیستانی] آب قلیلی که با آن مخرج بول و غائط را میشویند با پنج شرط چیزی را که با آن ملاقات کند نجس نمیکند : أول : آنکه بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد . دوم : نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد . سوم : نجاست دیگری مثل خون با بول یا غائط بیرون نیامده باشد . چهارم : ذرّههای غائط در آب پیدا نباشد . پنجم : بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد . 3 آب جاری آب جاری به آبی گفته میشود که : 1 منبع طبیعی داشته باشد . 2 جاری باشد هر چند به وسیلهای آن را جاری سازند . 3 فی الجمله استمرار داشته باشد ، و لازم نیست به منبع طبیعی متصل باشد، پس اگر به طور طبیعی از آن جدا شود مانند ریزش آب از بالا به صورت قطره با فرض جریان در زمین جاری به حساب میآید ، ولی اگر چیزی مانع اتصال آن به منبع شود مثلاً اگر مانع ریزش با جوشش آب شود ، یا ارتباط آن را با منبع قطع کند ، آب باقی مانده حکم جاری را ندارد هر چند جریان داشته باشد .
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه بین کسانی که مالی را برای آنان وقف کردهاند به گونهای اختلاف پیدا شود که اگر مال وقفی را نفروشند، گمان آن برود که مال یا جانی تلف شود، میتوانند آن مال را بفروشند و بین موقوفعلیهم تقسیم نمایند، ولی چنانچه اختلاف تنها با فروختن و تهیّه مال دیگر برطرف شود، لازم است آن موقوفه به مال دیگری تبدیل و یا با پول فروش آن، مال دیگری خریداری شود و به جای مال اوّل و در همان منظور وقف اوّل وقف گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالک و عامل در مقدار سرمایه اختلاف و نزاع نمایند و مالک بیّنه ای بر ادّعای خود نداشته باشد قول عامل با قسم مقدم است و در این مسأله فرقی نیست که سرمایه موجود باشد یا تلف شده باشد.