پاسخ اجمالی: گاهی بخشی از پیش آمد های آینده که قابل تغییر هم هستند در شرایطی مثل رؤیا و غیره برای فرد آشکار می شود که این امر فقط به خواست الهی بوده و حکمتی در آن نهفته است، اما اگر کسی به جای پرداختن به عمل و شناخت خویشتن سعی در کنجکاوی برای اطلاع از این آینده داشته باشد و خصوصا این علاقه صرفا برخاسته از ترس و امید نسبت به موفقیت های مادی و دنیوی باشد، در واقع خود را فریب داده و آن چیزی که در پی آن است هیچ سودی به حال او نخواهد داشت؛ چرا که از طرفی با تاکید بر مسئله سرنوشت، هر چه بیشتر به انحراف جبر گرایی مبتلا شده و اراده اش به کمترین حد تقلیل خواهد یافت و از طرفی خود این علاقه به خودی خود، در تعارض با روحیه تسلیم و تلاشِ هماهنگ با تکامل معنوی انسان است. پاسخ تفصیلی: به طور کلی قضا و قدر الهی هرچند منشأی الهی دارد، اما متأثر از اختیار و سوء اختیار خود فرد بوده و به عنوان بستری محسوب می شود که فرصت و شرایط لازم را برای انسان فراهم می کند تا با خودشناسی به تکامل نهایی خود نزدیک شود. در واقع ابتلائات و موهبت ها و امور مختلفی که در زندگی هر فردی رخ می دهد همگی، بُعدی از لطف و رحمت خداوند هستند که به منظور پاکسازی و تربیت انسان برای نیل به سعادت نهایی برنامه ریزی شده اند. و از طرفی همان بازتاب اعمال خوب و بد انسان هستند که به سوی او می آیند تا با تأملی بیشتر، هر انسانی خود با آنها مواجه شود. آینده انسان نتیجه افکار و کردار گذشته و حال او است، هر چند این امر به دلیل دخیل بودن هزاران سبب اعم از مراتب مختلفی از اعمال و افکار و خواسته ها، بسیار پیچیده بوده و به سادگی قابل پیش بینی نیست. اما از طرفی هر فکر و عملی می تواند در این طرحی که ایجاد شده تغییراتی را ایجاد کند. "لوح محفوظ" و "لوح محو و اثبات" که در معارف دینی مورد تأکید قرار گرفته، مربوط به همین واقعیت است که هر آن، انسان می تواند سرنوشت جدیدی برای خود رقم زند. و فضل و کرم الهی، راه را برای نیل انسان به مقصد اعلا باز گذاشته است. در این میان سعی برای اطلاع از آینده و به اصطلاح سرنوشت چه سودی به حال یک انسان می تواند داشته باشد. حال آن که امتحان اصلی وقتی محقق می شود که انسان به طور طبیعی از نتایج اعمال خود مطلع شود نه از طریق پیشگویی و... از طرفی می دانیم که اطلاع از سرنوشت محتوم جزو علم الهی بوده و هرکسی از آن اطلاع ندارد، ولی آن بخشی از پیش آمد های آینده که در واقع فرد با شرایط فعلی برای خود رقم زده است، در شرایطی مثل رؤیا و غیره برای برخی از افراد حاصل شده، ولی این فقط به خواست الاهی بوده و حکمتی خاص در آن نهفته است. اما اگر کسی به جای پرداختن به عمل و شناخت خویشتن و هماهنگ نمودن خود با عالی ترین سرنوشتی که خداوند برای هر کسی مجاز دانسته است، سعی در کنجکاوی برای اطلاع از این امور داشته باشد و خصوصا این علاقه ناشی از امید و ترس نسبت به موفقیت های صرفا مادی و دنیوی باشد، چنین فردی در واقع خود را فریب داده و آنچه در پی آن است هیچ سودی به حال او نخواهد داشت. در مواردی خاص در اثر الهام یا از طریق علم اولیای الهی، فرد به گوشه ای از وقایع زندگی خود اطلاع می یابد که برای هدایت و سازندگی او مفید است. و در واقع این، مثل ارائه یک طرح پیش بینی شده ای است که فرد با اختیار خود و تأیید الهی آن را به مرحله اجرا خواهد گذاشت و در مسیر حرکت اختیاری خود با یقین و اطمینان بیشتری حرکت خواهد کرد. این امر فقط اگر در مسیری الاهی اتفاق افتد، می تواند به صلاح فرد باشد، اما وقتیِ فرد نسبت به این مسیر، خود را هماهنگ ننموده و تنها تحت تأثیر خواهش های درونی خود بوده و می خواهد از وقوع یا عدم وقوع آنها اطلاع حاصل کند، در عمل خود را دچار گرفتاری های بیشتری خواهد نمود و تلاش برای اطلاع از آینده جز دروغ و کهانت و فال بینی و غیره نصیب او نخواهد کرد. ضمن این که به تدریج روحیه اختیار و اراده و همت و تلاش را در او، (ضمن گرایش به جبر گرایی)، تضعیف خواهد کرد و در نهایت به دلیل بی ارادگی اسیر امواجی خواهد شد که او را به هرطرفی که بخواند سوق می دهند. فرد مؤمن به خدا، که اراده خود را تسلیم خداوند نموده و تمامی تلاش های او در مسیر اطاعت از خداوند است، تنها چیزی که اطلاع از آن برایش مهم است رضایت و عدم رضایت پروردگار خویش است که آن هم به رابطه او با خدا و مقام انس و رضا و تسلیم و صبر و سایر مقامات معنوی بستگی دارد، ولی گرایش به اطلاع از سرنوشت از راه هایی مختلف (از جمله کهانت، پیشگویی و فال بینی و ...)، معمولا دامن گیر کسانی می شود که تأکید بیشتری نسبت به وابستگی های دنیوی دارند، حال آن که بود و نبود آنها برای بندگان واقعی خدا یکسان است. انحرافاتی هم که دامن گیر این افراد خواهد شد معمولا به گونه ای است که فرد را دچار دور معیوبی می کند که در جریان آن به کلی از اراده و اختیار و معرفت ساقط شده و اسیر دست مدعیان کذابی خواهد شد که این گونه افراد را بازیچه تمایلات شخصی خود قرار داده اند. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
گاهی بخشی از پیش آمد های آینده که قابل تغییر هم هستند در شرایطی مثل رؤیا و غیره برای فرد آشکار می شود که این امر فقط به خواست الهی بوده و حکمتی در آن نهفته است، اما اگر کسی به جای پرداختن به عمل و شناخت خویشتن سعی در کنجکاوی برای اطلاع از این آینده داشته باشد و خصوصا این علاقه صرفا برخاسته از ترس و امید نسبت به موفقیت های مادی و دنیوی باشد، در واقع خود را فریب داده و آن چیزی که در پی آن است هیچ سودی به حال او نخواهد داشت؛ چرا که از طرفی با تاکید بر مسئله سرنوشت، هر چه بیشتر به انحراف جبر گرایی مبتلا شده و اراده اش به کمترین حد تقلیل خواهد یافت و از طرفی خود این علاقه به خودی خود، در تعارض با روحیه تسلیم و تلاشِ هماهنگ با تکامل معنوی انسان است.
پاسخ تفصیلی:
به طور کلی قضا و قدر الهی هرچند منشأی الهی دارد، اما متأثر از اختیار و سوء اختیار خود فرد بوده و به عنوان بستری محسوب می شود که فرصت و شرایط لازم را برای انسان فراهم می کند تا با خودشناسی به تکامل نهایی خود نزدیک شود.
در واقع ابتلائات و موهبت ها و امور مختلفی که در زندگی هر فردی رخ می دهد همگی، بُعدی از لطف و رحمت خداوند هستند که به منظور پاکسازی و تربیت انسان برای نیل به سعادت نهایی برنامه ریزی شده اند. و از طرفی همان بازتاب اعمال خوب و بد انسان هستند که به سوی او می آیند تا با تأملی بیشتر، هر انسانی خود با آنها مواجه شود.
آینده انسان نتیجه افکار و کردار گذشته و حال او است، هر چند این امر به دلیل دخیل بودن هزاران سبب اعم از مراتب مختلفی از اعمال و افکار و خواسته ها، بسیار پیچیده بوده و به سادگی قابل پیش بینی نیست. اما از طرفی هر فکر و عملی می تواند در این طرحی که ایجاد شده تغییراتی را ایجاد کند.
"لوح محفوظ" و "لوح محو و اثبات" که در معارف دینی مورد تأکید قرار گرفته، مربوط به همین واقعیت است که هر آن، انسان می تواند سرنوشت جدیدی برای خود رقم زند. و فضل و کرم الهی، راه را برای نیل انسان به مقصد اعلا باز گذاشته است.
در این میان سعی برای اطلاع از آینده و به اصطلاح سرنوشت چه سودی به حال یک انسان می تواند داشته باشد. حال آن که امتحان اصلی وقتی محقق می شود که انسان به طور طبیعی از نتایج اعمال خود مطلع شود نه از طریق پیشگویی و... از طرفی می دانیم که اطلاع از سرنوشت محتوم جزو علم الهی بوده و هرکسی از آن اطلاع ندارد، ولی آن بخشی از پیش آمد های آینده که در واقع فرد با شرایط فعلی برای خود رقم زده است، در شرایطی مثل رؤیا و غیره برای برخی از افراد حاصل شده، ولی این فقط به خواست الاهی بوده و حکمتی خاص در آن نهفته است. اما اگر کسی به جای پرداختن به عمل و شناخت خویشتن و هماهنگ نمودن خود با عالی ترین سرنوشتی که خداوند برای هر کسی مجاز دانسته است، سعی در کنجکاوی برای اطلاع از این امور داشته باشد و خصوصا این علاقه ناشی از امید و ترس نسبت به موفقیت های صرفا مادی و دنیوی باشد، چنین فردی در واقع خود را فریب داده و آنچه در پی آن است هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.
در مواردی خاص در اثر الهام یا از طریق علم اولیای الهی، فرد به گوشه ای از وقایع زندگی خود اطلاع می یابد که برای هدایت و سازندگی او مفید است. و در واقع این، مثل ارائه یک طرح پیش بینی شده ای است که فرد با اختیار خود و تأیید الهی آن را به مرحله اجرا خواهد گذاشت و در مسیر حرکت اختیاری خود با یقین و اطمینان بیشتری حرکت خواهد کرد. این امر فقط اگر در مسیری الاهی اتفاق افتد، می تواند به صلاح فرد باشد، اما وقتیِ فرد نسبت به این مسیر، خود را هماهنگ ننموده و تنها تحت تأثیر خواهش های درونی خود بوده و می خواهد از وقوع یا عدم وقوع آنها اطلاع حاصل کند، در عمل خود را دچار گرفتاری های بیشتری خواهد نمود و تلاش برای اطلاع از آینده جز دروغ و کهانت و فال بینی و غیره نصیب او نخواهد کرد. ضمن این که به تدریج روحیه اختیار و اراده و همت و تلاش را در او، (ضمن گرایش به جبر گرایی)، تضعیف خواهد کرد و در نهایت به دلیل بی ارادگی اسیر امواجی خواهد شد که او را به هرطرفی که بخواند سوق می دهند.
فرد مؤمن به خدا، که اراده خود را تسلیم خداوند نموده و تمامی تلاش های او در مسیر اطاعت از خداوند است، تنها چیزی که اطلاع از آن برایش مهم است رضایت و عدم رضایت پروردگار خویش است که آن هم به رابطه او با خدا و مقام انس و رضا و تسلیم و صبر و سایر مقامات معنوی بستگی دارد، ولی گرایش به اطلاع از سرنوشت از راه هایی مختلف (از جمله کهانت، پیشگویی و فال بینی و ...)، معمولا دامن گیر کسانی می شود که تأکید بیشتری نسبت به وابستگی های دنیوی دارند، حال آن که بود و نبود آنها برای بندگان واقعی خدا یکسان است. انحرافاتی هم که دامن گیر این افراد خواهد شد معمولا به گونه ای است که فرد را دچار دور معیوبی می کند که در جریان آن به کلی از اراده و اختیار و معرفت ساقط شده و اسیر دست مدعیان کذابی خواهد شد که این گونه افراد را بازیچه تمایلات شخصی خود قرار داده اند.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر انسان ها از سرنوشت خود به نحوی مطلع شوند به نفع آنها است یا به ضرر؟
- [سایر] منظور از (ضرر) در قرآن که میگوید (کسی قدرت رساندن نفع یا ضرر به انسان را ندارد) چیست؟
- [سایر] تقدیر و سرنوشت انسان بدست کیست؟
- [سایر] آیا دعا قادر به تغییر سرنوشت انسان است؟
- [سایر] آیا اشغال لانة جاسوسی به ضرر ملّت ایران بود یا به نفع ملّت ایران؟
- [سایر] آیا ازدواج موقت حکمی به نفع آقایان و به ضرر خانمهاست؟
- [سایر] اگر خداوند به سرنوشت انسان از روز ازل تا ابد آگاه است، با اختیار انسان چگونه سازگار است؟
- [سایر] سرنوشت انسان، بعد از مرگ تا پیش از قیامت، چگونه است؟
- [سایر] سرنوشت انسان با دست او رقم می خورد یا از قبل نوشته شده است؟
- [سایر] چگونه با اعتقاد به معلوم بودن سرنوشت انسان در نزد خدا، جبر نداریم؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک می گیرد و خرید و فروش و زراعت هم می کند باید خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زیاد می آید بدهد، و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشته دیگر ضرر کند، می تواند ضرر یکی را با نفع دیگری جبران نماید گرچه احتیاط در ترک آن است و نیز اگر دو تجارت داشته باشد می تواند ضرر یکی را با نفع دیگری جبران نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک می گیرد و خرید و فروش و زراعت هم می کند؛ باید خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زیاد می آید بدهد و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشته دیگر ضرر کند؛ بنا بر اظهر نفع و ضرر روی هم حساب می شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که چند رشته کسب دارد، مثلاً اجاره ملک میگیرد، و خرید و فروش و زراعت هم میکند، باید خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زیاد میآید بدهد، و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشته دیگر ضرر کند، بنابر احتیاط واجب باید خمس نفعی را که برده بدهد، ولی اگر دو تجارت داشته باشد، میتواند ضرر یکی را با نفع دیگری جبران نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که چند رشته کسب دارد، مثلًا اجارة ملک میگیرد و خرید و فروش هم میکند، باید خمس آنچه را که در آخر سال از مخارج او زیاد میآید بدهد. و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشتة دیگر ضرر کند، بنابر احتیاط مستحب باید خمس نفعی را که برده بدهد ولی اگر دو رشتة مختلف دارد مثلًا تجارت و زراعت میکند در این صورت بنابر احتیاط وجوبی نمیشود ضرر یک رشته را به نفع رشتة دیگر تدارک نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر قرار بگذارند که همه استفاده را یک نفر ببرد یا تمام ضرر یا بیشتر آن را یکی از آنان بدهد باطل است. ولی اصل شرکت صحیح است، و نفع و ضرر به نسبت مال، بین آنها تقسیم می شود مگر در صورتی که در مسأله پیش گفته شد.
- [آیت الله علوی گرگانی] خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد، حرام است.
- [آیت الله بروجردی] خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است.
- [امام خمینی] خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است.
- [آیت الله سیستانی] کسی که چند رشته تجارت دارد مثلاً با سرمایه خود مقداری شکر و مقداری برنج خریده است ، چنانچه همه آن رشتهها در شئون تجارت مانند خرج و دخل ، و حساب صندوق و سود و زیان ، یکی باشند ، باید خمس آنچه را که در آخر سال از مخارج او زیاد میآید بدهد ، و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشته دیگر ضرر کند ، میتواند ضرر یک رشته را به نفع رشته دیگر تدارک نماید . ولی اگر دو رشته مختلف کسب دارد ، مثلاً تجارت و زراعت میکند ، یا یک رشته است ، و حساب دخل و خرج آنها از هم جدا است ، در این دو صورت بنابر احتیاط وجوبی نمیشود ضرر یک رشته را به نفع رشته دیگر تدارک نمود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خوردن چیزی که موجب مرگ می شود یا برای انسان ضرر کلّی دارد حرام است.