پاسخ اجمالی: اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است. یک. پیبردن انسان به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی و به دست آوردن معارف، باورها و منشهای لازم برای رسیدن به مقصد واقعی. دو. آگاهی کسب کردن به عظمت قرآن. آدمی هنگامی که در قرآن تدبّر میکند، با دو زبان از قرآن آشنا میشود: 1. زبان منطق و استدلال؛ 2. زبان احساس که از طریق دل است. پاسخ تفصیلی: پیش از آنکه دیدگاه استاد مطهری(ره) بیان شود، توجه به مقدمهای برای فهمیدن آن لازم به نظر میرسد. یکی از گامهای مهم در بهرهمندی از قرآن مجید، تدبر و اندیشه در آموزههای قرآن است. تدبر در قرآن، اندیشیدن در آیات خدا برای ورود به عمق پیامها و پیامدهای آن است که با باور به حقانیت آنها در میآمیزد. در واقع تلاوت قرآن با شرایط و آداب آن، مقدمهای برای تدبر در مفاهیم و درک حقائق قرآن است؛ قرآن در اینباره میفرماید: (اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، آنرا [با همه صلابت و عظمتش‌] در برابر خدا خاشع و از ترس او از هم پاشیده میدیدی. ما این مَثَلها را برای مردم میزنیم. باشد که [در قرآن‌] بیندیشند).[1] این آیه شریفه در مقام مَثَلی برای مردم است تا عظمت و جلالت قرآن را دریابند؛ به اینکه این قرآن، کلام خداست و کتابی است که دربردارنده حقایق از معارف، اصول شریعت، عبرتها، پندها، وعدهها و وعیدها است، شاید که در آن بیندیشند و قرآن را آنگونه که سزاوار آن است دریابند و حقایق آنرا بهکار بندند و سپس با هدایت قرآن، راه عبودیت را بپیمایند چرا که جز این، راهی برای کمال و سعادت آنان، نیست.[2] قرآن کریم درباره کسانی که در آیات خدا تدبر نمیکنند با لحنی تند میفرماید: (آیا در قرآن نمیاندیشند [تا حقایق را بفهمند] یا بر دلهایشان قفلهایی قرار دارد؟).[3] امام صادق(ع) هنگام به دست گرفتن قرآن و پیش از خواندن آن، میفرمود: (خدایا! پیماننامه و کتابت را گشودم، خدایا نگریستنم را در آن، عبادت قرار ده و خواندم را اندیشیدن و اندیشیدنم را مایه عبرت کن و چنان نما که از پندهای تو در آن، پند گیرم و از گناهانت دوری جویم و هنگام خواندن آن، بر دل و گوشم مُهر نزن و بر چشمم پرده میفکن؛ خواندنم را خواندنی بدون تدبر قرار مده، بلکه چنان کن که در آیات و احکام آن بیاندیشم و دستورات دین تو را از آن برگیرم. نگریستن مرا در آن، توأم با غفلت و خواندنم را خواندنی تند و شتابزده مگردان، که تو مهربان و بخشندهای).[4] تدبر در آیات وحی تناسب مستقیم با حالتهای دل دارد؛ اگر بر دل، قفلهای آلودگی اعتقادی و رفتاری خورده باشد، درک پیام و تسلیم و نرمش در برابر آن دشوار و یا غیر ممکن خواهد شد و در این صورت، تلاوت قرآن، تأثیر مطلوب نخواهد داشت. امام علی(ع) در این باره میفرماید: (آگاه باشید قرائتی که همراه با تدبر و اندیشه نباشد در آن خیری نیست).[5] اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است: یک. انسان به وسیله آن به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی پی میبرد و از قرآن؛ معارف، باورها و منشهای لازم را برای رسیدن به مقصد واقعی فرامی‌گیرد. دو. با تدبر، به عظمت خودِ قرآن واقف شده و باور میکند قرآن با این وسعت و گستردگی معارف، اسلوب و تنوّع بیان و همچنین هماهنگی و پیوستگی معانی نمی‌تواند از غیر خدا صادر شده باشد.[6] آدمی در فرایند تدبر با دو زبان از قرآن آشنا میشود،[7] شهید مطهری در این باره میگوید: یک وظیفه قرآن، یاد دادن و تعلیم کردن است. در این جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن میگوید. اما بجز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه دل است و این زبان دوم (احساس) نام دارد. آنکه میخواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد میباید با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفکیک این دو از هم مایه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زیان خواهد بود. یکی از متعالیترین غرایز و احساسات هر انسان، حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست. سر و کار قرآن با این حس شریف و برتر است.‌ قرآن در توصیف خویش، برای خود دو زبان قائل میشود. گاهی خود را کتاب تفکر و منطق و استدلال معرفی میکند و گاهی کتاب احساس و عشق. به عبارت دیگر؛ قرآن تنها غذای عقل و اندیشه نیست، غذای روح هم هست.[8] پی نوشتها: [1]. (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَتِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛ حشر، 21. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌19، ص 221، اسماعیلیان‌، قم، چاپ دوم، 1371ش. [3]. (أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القرآنَ أمْ عَلی قلوب أقْفالُها)؛ محمد، 24. [4]. (اللَّهُمَّ إِنِّی نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَ کِتَابَکَ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ عِبَادَةً وَ قِرَاءَتِی فِیهِ فِکْراً وَ فِکْرِی اعْتِبَاراً وَ اجْعَلْنِی مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیَانِ مَوَاعِظِکَ فِیهِ وَ اجْتَنَبَ مَعَاصِیَکَ وَ لَا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرَاءَتِی کِتَابَکَ عَلَی قَلْبِی وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا تَجْعَلْ عَلَی بَصَرِی غِشَاوَةً وَ لَا تَجْعَلْ قِرَاءَتِی قِرَاءَةً لَا تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجْعَلْنِی أَتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَ أَحْکَامَهُ آخِذاً بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَ لَا تَجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ غَفْلَةً وَ لَا قِرَاءَتِی مِنْهُ هَذَراً إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیم‌)؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 141، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [5]. (أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّر)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌1، ص 36 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [6]. نجارزادگان، فتح الله، به سمت خدا، ص 77، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1391ش. [7]. همان. [8]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 26، ص 47 – 48، صدرا، تهران، چاپ اول، 1378ش(با تلخیص). منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است. یک. پیبردن انسان به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی و به دست آوردن معارف، باورها و منشهای لازم برای رسیدن به مقصد واقعی. دو. آگاهی کسب کردن به عظمت قرآن.
آدمی هنگامی که در قرآن تدبّر میکند، با دو زبان از قرآن آشنا میشود: 1. زبان منطق و استدلال؛ 2. زبان احساس که از طریق دل است.
پاسخ تفصیلی:
پیش از آنکه دیدگاه استاد مطهری(ره) بیان شود، توجه به مقدمهای برای فهمیدن آن لازم به نظر میرسد.
یکی از گامهای مهم در بهرهمندی از قرآن مجید، تدبر و اندیشه در آموزههای قرآن است. تدبر در قرآن، اندیشیدن در آیات خدا برای ورود به عمق پیامها و پیامدهای آن است که با باور به حقانیت آنها در میآمیزد. در واقع تلاوت قرآن با شرایط و آداب آن، مقدمهای برای تدبر در مفاهیم و درک حقائق قرآن است؛ قرآن در اینباره میفرماید: (اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، آنرا [با همه صلابت و عظمتش] در برابر خدا خاشع و از ترس او از هم پاشیده میدیدی. ما این مَثَلها را برای مردم میزنیم. باشد که [در قرآن] بیندیشند).[1] این آیه شریفه در مقام مَثَلی برای مردم است تا عظمت و جلالت قرآن را دریابند؛ به اینکه این قرآن، کلام خداست و کتابی است که دربردارنده حقایق از معارف، اصول شریعت، عبرتها، پندها، وعدهها و وعیدها است، شاید که در آن بیندیشند و قرآن را آنگونه که سزاوار آن است دریابند و حقایق آنرا بهکار بندند و سپس با هدایت قرآن، راه عبودیت را بپیمایند چرا که جز این، راهی برای کمال و سعادت آنان، نیست.[2]
قرآن کریم درباره کسانی که در آیات خدا تدبر نمیکنند با لحنی تند میفرماید: (آیا در قرآن نمیاندیشند [تا حقایق را بفهمند] یا بر دلهایشان قفلهایی قرار دارد؟).[3]
امام صادق(ع) هنگام به دست گرفتن قرآن و پیش از خواندن آن، میفرمود: (خدایا! پیماننامه و کتابت را گشودم، خدایا نگریستنم را در آن، عبادت قرار ده و خواندم را اندیشیدن و اندیشیدنم را مایه عبرت کن و چنان نما که از پندهای تو در آن، پند گیرم و از گناهانت دوری جویم و هنگام خواندن آن، بر دل و گوشم مُهر نزن و بر چشمم پرده میفکن؛ خواندنم را خواندنی بدون تدبر قرار مده، بلکه چنان کن که در آیات و احکام آن بیاندیشم و دستورات دین تو را از آن برگیرم. نگریستن مرا در آن، توأم با غفلت و خواندنم را خواندنی تند و شتابزده مگردان، که تو مهربان و بخشندهای).[4]
تدبر در آیات وحی تناسب مستقیم با حالتهای دل دارد؛ اگر بر دل، قفلهای آلودگی اعتقادی و رفتاری خورده باشد، درک پیام و تسلیم و نرمش در برابر آن دشوار و یا غیر ممکن خواهد شد و در این صورت، تلاوت قرآن، تأثیر مطلوب نخواهد داشت. امام علی(ع) در این باره میفرماید: (آگاه باشید قرائتی که همراه با تدبر و اندیشه نباشد در آن خیری نیست).[5]
اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است:
یک. انسان به وسیله آن به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی پی میبرد و از قرآن؛ معارف، باورها و منشهای لازم را برای رسیدن به مقصد واقعی فرامیگیرد.
دو. با تدبر، به عظمت خودِ قرآن واقف شده و باور میکند قرآن با این وسعت و گستردگی معارف، اسلوب و تنوّع بیان و همچنین هماهنگی و پیوستگی معانی نمیتواند از غیر خدا صادر شده باشد.[6]
آدمی در فرایند تدبر با دو زبان از قرآن آشنا میشود،[7] شهید مطهری در این باره میگوید:
یک وظیفه قرآن، یاد دادن و تعلیم کردن است. در این جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن میگوید. اما بجز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه دل است و این زبان دوم (احساس) نام دارد. آنکه میخواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد میباید با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفکیک این دو از هم مایه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زیان خواهد بود.
یکی از متعالیترین غرایز و احساسات هر انسان، حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست. سر و کار قرآن با این حس شریف و برتر است.
قرآن در توصیف خویش، برای خود دو زبان قائل میشود. گاهی خود را کتاب تفکر و منطق و استدلال معرفی میکند و گاهی کتاب احساس و عشق. به عبارت دیگر؛ قرآن تنها غذای عقل و اندیشه نیست، غذای روح هم هست.[8]
پی نوشتها:
[1]. (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَتِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛ حشر، 21.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 221، اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، 1371ش.
[3]. (أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القرآنَ أمْ عَلی قلوب أقْفالُها)؛ محمد، 24.
[4]. (اللَّهُمَّ إِنِّی نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَ کِتَابَکَ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ عِبَادَةً وَ قِرَاءَتِی فِیهِ فِکْراً وَ فِکْرِی اعْتِبَاراً وَ اجْعَلْنِی مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیَانِ مَوَاعِظِکَ فِیهِ وَ اجْتَنَبَ مَعَاصِیَکَ وَ لَا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرَاءَتِی کِتَابَکَ عَلَی قَلْبِی وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا تَجْعَلْ عَلَی بَصَرِی غِشَاوَةً وَ لَا تَجْعَلْ قِرَاءَتِی قِرَاءَةً لَا تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجْعَلْنِی أَتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَ أَحْکَامَهُ آخِذاً بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَ لَا تَجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ غَفْلَةً وَ لَا قِرَاءَتِی مِنْهُ هَذَراً إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیم)؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 141، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[5]. (أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّر)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 36 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. نجارزادگان، فتح الله، به سمت خدا، ص 77، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1391ش.
[7]. همان.
[8]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 26، ص 47 – 48، صدرا، تهران، چاپ اول، 1378ش(با تلخیص).
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] تفاوت تفسیر و تدبر چیست؟
- [سایر] اگر قرآن به زبان فطرت با مردم سخن میگوید ، چرا همگان از معارف آن بهره مند نمیشویم؟
- [سایر] آیا تفسیر و تدبر در قرآن مختص به ائمه است؟
- [سایر] روش تدبر و اندیشه در آیات قرآن چیست؟
- [سایر] از نظر امام خمینی تفاوت بین حوزه تفسیر قرآن با حوزه تدبّر در قرآن چیست؟
- [سایر] تفکّر و تدبّر در قرآن، چه میزان اهمیت دارد؟
- [سایر] اگر فهم قرآن منحصراً در اختیار اهل بیت علیهمالسلام است چرا قرآن همگان را به تدبر در آیات دعوت میکند؟
- [سایر] با چه زبانی با قرآن انس بگیرم؟
- [سایر] نماز در قرآن از چه اهمیتی برخوردار است؟
- [سایر] آیا این خداوند است که در بدن ما با ما سخن میگوید. من یکبار گفتم خدایا دلم گرفته، بعد از یک ثانیه دیدم زبانم به سخن آمد و گفت برای چه دلت گرفته، آیا این واقعاً خدا است که با ما سخن میگوید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان از روی فراموشی یا ناچاری به سوگند عمل نکند، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است اگر او را مجبور کنند که به سوگند عمل ننماید و قسمی که آدم وسواسی میخورد، مثل این که میگوید: (وَاللّه الآن مشغول نماز میشوم) و به واسطه وسواس مشغول نمیشود، اگر وسواس او به گونهای باشد که بیاختیار به سوگند عمل نکند، کفاره ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان از روی فراموشی یا ناچاری به قسم عمل نکند، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است اگر مجبورش کنند که به قسم عمل ننماید، وقسمی که آدم وسواسی میخورد، مثل این که میگوید وا& الاَّن مشغول نماز میشوم و به واسطه وسواس مشغول نمیشود، اگر وسواس او طوری باشد که بیاختیار به قسم عمل نکند، کفّاره ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان از روی فراموشی یا ناچاری به قسم عمل نکند، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است اگر مجبورش کنند که به قسم عمل ننماید و قسمی که آدم وسواسی میخورد، مثل این که میگوید واللَّه الآن مشغول نماز میشوم و به واسطه وسواس مشغول نمیشود، اگر وسواس او طوری باشد که بیاختیار به قسم عمل نکند کفّاره ندارد.
- [آیت الله بهجت] جواب سلام کسی که مسلمان نیست، در نماز، واجب نیست، بلکه جایز هم نیست، ولی در غیر نماز ممکن است جواب به لفظ سلام فقط یا علیک فقط، جایز باشد، مگر اینکه مصلحتی در کار باشد که در این صورت با قصد قرآن خواندن، (سلامٌ علیک) یا (سلامٌ علیکم) میگوید که در این صورت جایز و گاهی خوب و گاهی واجب میشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] نوشتن قرآن با مرکّب نجس اگرچه یک حرف آن باشد حرام است، و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند، یا به واسطه تراشیدن ومانند آن کاری کنند که از بین برود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نوشتن قرآن با مرکب نجس اگر چه یک حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند، و اگر ممکن نشود به واسطه تراشیدن و مانند آن کاری کنند که از بین برود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نوشتن قرآن با مرکب نجس اگرچه یک حرف آن باشد حکم نجس کردن آن را دارد و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند؛ یا به واسطه تراشیدن و مانند آن کاری کنند که از بین برود.
- [امام خمینی] نوشتن قرآن با مرکب نجس اگر چه یک حرف آن باشد حرام است، و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند یا به واسطه تراشیدن و مانند آن کاری کنند که از بین برود.
- [آیت الله اردبیلی] نوشتن قرآن با مُرکب نجس اگرچه یک حرف آن باشد حرام است و اگر نوشته شود، باید به واسطه تراشیدن و مانند آن، کاری کنند که نوشته از بین برود.
- [آیت الله نوری همدانی] نوشتن قرآن با مرکب نجس ، اگر چه یک حرف آن باشد حرام است و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند ، یا به واسطه تراشیدن و مانند آن کاری کنند که از بین برود .