تدبّر در قرآن چه اهمیتی دارد؟ و به واسطه تدبر، قرآن به چه زبانی با مردم سخن می‌گوید؟
پاسخ اجمالی: اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است. یک. پی‌بردن انسان به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی و به دست آوردن معارف، باورها و منش‌های لازم برای رسیدن به مقصد واقعی. دو. آگاهی کسب کردن به عظمت قرآن. آدمی هنگامی که در قرآن تدبّر می‌کند، با دو زبان از قرآن آشنا می‌شود: 1. زبان منطق و استدلال؛ 2. زبان احساس که از طریق دل است. پاسخ تفصیلی: پیش از آن‌که دیدگاه استاد مطهری(ره) بیان شود، توجه به مقدمه‌ای برای فهمیدن آن لازم به نظر می‌رسد. یکی از گام‌های مهم در بهره‌مندی از قرآن مجید، تدبر و اندیشه در آموزه‌های قرآن است. تدبر در قرآن، اندیشیدن در آیات خدا برای ورود به عمق پیام‌ها و پیامدهای آن است که با باور به حقانیت آنها در می‌آمیزد. در واقع تلاوت قرآن با شرایط و آداب آن، مقدمه‌ای برای تدبر در مفاهیم و درک حقائق قرآن است؛ قرآن در این‌باره می‌فرماید: (اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، آن‌را [با همه صلابت و عظمتش‌] در برابر خدا خاشع و از ترس او از هم پاشیده می‌دیدی. ما این مَثَل‌ها را برای مردم می‌زنیم. باشد که [در قرآن‌] بیندیشند).[1] این آیه شریفه در مقام مَثَلی برای مردم است تا عظمت و جلالت قرآن را دریابند؛ به این‌که این قرآن، کلام خداست و کتابی است که دربردارنده حقایق از معارف، اصول شریعت، عبرت‌ها، پندها، وعده‌ها و وعیدها است، شاید که در آن بیندیشند و قرآن را آن‌گونه که سزاوار آن است دریابند و حقایق آن‌را به‌کار بندند و سپس با هدایت قرآن، راه عبودیت را بپیمایند چرا که جز این، راهی برای کمال و سعادت آنان، نیست.[2] قرآن کریم درباره کسانی که در آیات خدا تدبر نمی‌کنند با لحنی تند می‌فرماید: (آیا در قرآن نمی‌اندیشند [تا حقایق را بفهمند] یا بر دل‌هایشان قفل‌هایی قرار دارد؟).[3] امام صادق(ع) هنگام به دست گرفتن قرآن و پیش از خواندن آن، می‌فرمود: (خدایا! پیمان‌نامه و کتابت را گشودم، خدایا نگریستنم را در آن، عبادت قرار ده و خواندم را اندیشیدن و اندیشیدنم را مایه عبرت کن و چنان نما که از پندهای تو در آن، پند گیرم و از گناهانت دوری جویم و هنگام خواندن آن، بر دل و گوشم مُهر نزن و بر چشمم پرده میفکن؛ خواندنم را خواندنی بدون تدبر قرار مده، بلکه چنان کن که در آیات و احکام آن بیاندیشم و دستورات دین تو را از آن برگیرم. نگریستن مرا در آن، توأم با غفلت و خواندنم را خواندنی تند و شتابزده مگردان، که تو مهربان و بخشنده‌ای).[4] تدبر در آیات وحی تناسب مستقیم با حالت‌های دل دارد؛ اگر بر دل، قفل‌های آلودگی اعتقادی و رفتاری خورده باشد، درک پیام و تسلیم و نرمش در برابر آن دشوار و یا غیر ممکن خواهد شد و در این صورت، تلاوت قرآن، تأثیر مطلوب نخواهد داشت. امام علی(ع) در این‌ باره می‌فرماید: (آگاه باشید قرائتی که همراه با تدبر و اندیشه نباشد در آن خیری نیست).[5] اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است: یک. انسان به وسیله آن به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی پی می‌برد و از قرآن؛ معارف، باورها و منش‌های لازم را برای رسیدن به مقصد واقعی فرامی‌گیرد. دو. با تدبر، به عظمت خودِ قرآن واقف شده و باور می‌کند قرآن با این وسعت و گستردگی معارف، اسلوب و تنوّع بیان و همچنین هماهنگی و پیوستگی معانی نمی‌‌تواند از غیر خدا صادر شده باشد.[6] آدمی در فرایند تدبر با دو زبان از قرآن آشنا می‌شود،[7] شهید مطهری در این‌ باره می‌گوید: یک وظیفه قرآن، یاد دادن و تعلیم کردن است. در این جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن می‌گوید. اما بجز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه دل است و این زبان دوم (احساس) نام دارد. آن‌که می‌خواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد می‌باید با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفکیک این‌ دو از هم مایه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زیان خواهد بود. یکی از متعالی‌ترین غرایز و احساسات هر انسان، حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست. سر و کار قرآن با این حس شریف و برتر است.‌ قرآن در توصیف خویش، برای خود دو زبان قائل می‌شود. گاهی خود را کتاب تفکر و منطق و استدلال معرفی می‌کند و گاهی کتاب احساس و عشق. به عبارت دیگر؛ قرآن تنها غذای عقل و اندیشه نیست، غذای روح هم هست.[8] پی نوشتها: [1]. (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَتِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛ حشر، 21. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌19، ص 221، اسماعیلیان‌، قم، چاپ دوم، 1371ش. [3]. (أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القرآنَ أمْ عَلی قلوب أقْفالُها)؛ محمد، 24. [4]. (اللَّهُمَّ إِنِّی نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَ کِتَابَکَ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ عِبَادَةً وَ قِرَاءَتِی فِیهِ فِکْراً وَ فِکْرِی اعْتِبَاراً وَ اجْعَلْنِی مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیَانِ مَوَاعِظِکَ فِیهِ وَ اجْتَنَبَ مَعَاصِیَکَ وَ لَا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرَاءَتِی کِتَابَکَ عَلَی قَلْبِی وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا تَجْعَلْ عَلَی بَصَرِی غِشَاوَةً وَ لَا تَجْعَلْ قِرَاءَتِی قِرَاءَةً لَا تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجْعَلْنِی أَتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَ أَحْکَامَهُ آخِذاً بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَ لَا تَجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ غَفْلَةً وَ لَا قِرَاءَتِی مِنْهُ هَذَراً إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیم‌)؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 141، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [5]. (أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّر)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌1، ص 36 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [6]. نجارزادگان، فتح الله، به سمت خدا، ص 77، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1391ش. [7]. همان. [8]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 26، ص 47 – 48، صدرا، تهران، چاپ اول، 1378ش(با تلخیص). منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

تدبّر در قرآن چه اهمیتی دارد؟ و به واسطه تدبر، قرآن به چه زبانی با مردم سخن می‌گوید؟


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است. یک. پی‌بردن انسان به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی و به دست آوردن معارف، باورها و منش‌های لازم برای رسیدن به مقصد واقعی. دو. آگاهی کسب کردن به عظمت قرآن.
آدمی هنگامی که در قرآن تدبّر می‌کند، با دو زبان از قرآن آشنا می‌شود: 1. زبان منطق و استدلال؛ 2. زبان احساس که از طریق دل است.

پاسخ تفصیلی:
پیش از آن‌که دیدگاه استاد مطهری(ره) بیان شود، توجه به مقدمه‌ای برای فهمیدن آن لازم به نظر می‌رسد.
یکی از گام‌های مهم در بهره‌مندی از قرآن مجید، تدبر و اندیشه در آموزه‌های قرآن است. تدبر در قرآن، اندیشیدن در آیات خدا برای ورود به عمق پیام‌ها و پیامدهای آن است که با باور به حقانیت آنها در می‌آمیزد. در واقع تلاوت قرآن با شرایط و آداب آن، مقدمه‌ای برای تدبر در مفاهیم و درک حقائق قرآن است؛ قرآن در این‌باره می‌فرماید: (اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، آن‌را [با همه صلابت و عظمتش‌] در برابر خدا خاشع و از ترس او از هم پاشیده می‌دیدی. ما این مَثَل‌ها را برای مردم می‌زنیم. باشد که [در قرآن‌] بیندیشند).[1] این آیه شریفه در مقام مَثَلی برای مردم است تا عظمت و جلالت قرآن را دریابند؛ به این‌که این قرآن، کلام خداست و کتابی است که دربردارنده حقایق از معارف، اصول شریعت، عبرت‌ها، پندها، وعده‌ها و وعیدها است، شاید که در آن بیندیشند و قرآن را آن‌گونه که سزاوار آن است دریابند و حقایق آن‌را به‌کار بندند و سپس با هدایت قرآن، راه عبودیت را بپیمایند چرا که جز این، راهی برای کمال و سعادت آنان، نیست.[2]
قرآن کریم درباره کسانی که در آیات خدا تدبر نمی‌کنند با لحنی تند می‌فرماید: (آیا در قرآن نمی‌اندیشند [تا حقایق را بفهمند] یا بر دل‌هایشان قفل‌هایی قرار دارد؟).[3]
امام صادق(ع) هنگام به دست گرفتن قرآن و پیش از خواندن آن، می‌فرمود: (خدایا! پیمان‌نامه و کتابت را گشودم، خدایا نگریستنم را در آن، عبادت قرار ده و خواندم را اندیشیدن و اندیشیدنم را مایه عبرت کن و چنان نما که از پندهای تو در آن، پند گیرم و از گناهانت دوری جویم و هنگام خواندن آن، بر دل و گوشم مُهر نزن و بر چشمم پرده میفکن؛ خواندنم را خواندنی بدون تدبر قرار مده، بلکه چنان کن که در آیات و احکام آن بیاندیشم و دستورات دین تو را از آن برگیرم. نگریستن مرا در آن، توأم با غفلت و خواندنم را خواندنی تند و شتابزده مگردان، که تو مهربان و بخشنده‌ای).[4]
تدبر در آیات وحی تناسب مستقیم با حالت‌های دل دارد؛ اگر بر دل، قفل‌های آلودگی اعتقادی و رفتاری خورده باشد، درک پیام و تسلیم و نرمش در برابر آن دشوار و یا غیر ممکن خواهد شد و در این صورت، تلاوت قرآن، تأثیر مطلوب نخواهد داشت. امام علی(ع) در این‌ باره می‌فرماید: (آگاه باشید قرائتی که همراه با تدبر و اندیشه نباشد در آن خیری نیست).[5]
اهمیت تدبر در قرآن از دو ناحیه است:
یک. انسان به وسیله آن به جایگاه و موقعیت خویش در جهان هستی پی می‌برد و از قرآن؛ معارف، باورها و منش‌های لازم را برای رسیدن به مقصد واقعی فرامی‌گیرد.
دو. با تدبر، به عظمت خودِ قرآن واقف شده و باور می‌کند قرآن با این وسعت و گستردگی معارف، اسلوب و تنوّع بیان و همچنین هماهنگی و پیوستگی معانی نمی‌‌تواند از غیر خدا صادر شده باشد.[6]
آدمی در فرایند تدبر با دو زبان از قرآن آشنا می‌شود،[7] شهید مطهری در این‌ باره می‌گوید:
یک وظیفه قرآن، یاد دادن و تعلیم کردن است. در این جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن می‌گوید. اما بجز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه دل است و این زبان دوم (احساس) نام دارد. آن‌که می‌خواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد می‌باید با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفکیک این‌ دو از هم مایه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زیان خواهد بود.
یکی از متعالی‌ترین غرایز و احساسات هر انسان، حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست. سر و کار قرآن با این حس شریف و برتر است.‌
قرآن در توصیف خویش، برای خود دو زبان قائل می‌شود. گاهی خود را کتاب تفکر و منطق و استدلال معرفی می‌کند و گاهی کتاب احساس و عشق. به عبارت دیگر؛ قرآن تنها غذای عقل و اندیشه نیست، غذای روح هم هست.[8]

پی نوشتها:
[1]. (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَتِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛ حشر، 21.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌19، ص 221، اسماعیلیان‌، قم، چاپ دوم، 1371ش.
[3]. (أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القرآنَ أمْ عَلی قلوب أقْفالُها)؛ محمد، 24.
[4]. (اللَّهُمَّ إِنِّی نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَ کِتَابَکَ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ عِبَادَةً وَ قِرَاءَتِی فِیهِ فِکْراً وَ فِکْرِی اعْتِبَاراً وَ اجْعَلْنِی مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیَانِ مَوَاعِظِکَ فِیهِ وَ اجْتَنَبَ مَعَاصِیَکَ وَ لَا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرَاءَتِی کِتَابَکَ عَلَی قَلْبِی وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا تَجْعَلْ عَلَی بَصَرِی غِشَاوَةً وَ لَا تَجْعَلْ قِرَاءَتِی قِرَاءَةً لَا تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجْعَلْنِی أَتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَ أَحْکَامَهُ آخِذاً بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَ لَا تَجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ غَفْلَةً وَ لَا قِرَاءَتِی مِنْهُ هَذَراً إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیم‌)؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 141، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[5]. (أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّر)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌1، ص 36 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. نجارزادگان، فتح الله، به سمت خدا، ص 77، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1391ش.
[7]. همان.
[8]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 26، ص 47 – 48، صدرا، تهران، چاپ اول، 1378ش(با تلخیص).
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین