آیا این‌که در برخی آیات قرآن؛ محافظت بندگان به فرشتگان نسبت داده شده و در برخی دیگر به خدای تعالی، منافاتی با هم ندارند؟
شرح پرسش: در قرآن کریم می‌خوانیم: (هیچ حافظی به جز الله وجود ندارد)؛ (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما در سوره 41 آیه 31 فرشتگان خود می‌گویند (ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم). همچنین در سوره‌های دیگر نقش آنها به عنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17- 18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام می‌شود. آیا فرشتگان محافظ هستند یا خدا؟ پاسخ: این‌که فرشتگان اولیای مؤمنان بوده و حفاظت از آنها را بر عهده داشته باشند، منافات با این موضوع ندارد که خدا هم ولیّ و یاور ایشان باشد؛ چون فرشتگان واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه این‌که از پیش خود اختیاری داشته باشند. همان‌طور که در آیه‌ای از قرآن کریم می‌خوانیم: (برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‌ها] حفظ می‌‌کنند)، که نشانگر آن است که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است. پاسخ تفصیلی با توجه و دقت در ترجمه و تفسیر آیات مورد پرسش روشن می‌شود که هیچ تناقضی میان این آیات نیست. 1. (آیا ندانسته‌ای که ملکیت حقیقی و سلطه و حاکمیت آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است [زیرا آفرینش و حفظ و تدبیر و فانی کردن همه در تحت اراده اوست] و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نیست؟).[1] این آیه شریفه و آیه قبل از آن[2] مربوط به مسئله نسخ است، و معلوم است که نسخ به آن معنایی که در اصطلاح فقها معروف است؛ یعنی به معنای (کشف از پایان حکمی از احکام)، اصطلاحی است که از این آیه گرفته شده، و یکی از مصادیق نسخ در این آیه است. و همین معنا نیز از اطلاق آیه استفاده می‌شود.[3] این آیه شریفه اشاره به حاکمیت خدا در احکام، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است؛ یعنی: خدایی که حکومت آسمان‌ها و زمین دست او است، عاجز نیست از این‌که برای مصلحت جامعه حکمی را نسخ و حکم دیگری را جای آن بگذارد. همچنین هشداری است به آنها که تکیه گاهی غیر از خدا برای خود انتخاب می‌کنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعی جز خدای تعالی نیست.[4] 2. (شما هرگز نمی‌توانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید و برای شما جز خدا، ولی و یاوری نیست!).[5] عذاب و رحمت به دست خدا است، و بازگشت همه به سوی او است، اگر کسی تصور کند که می‌توانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون رود و چنگال مجازات گریبان او را نگیرد، سخت در اشتباه است. پس آرزوی فرار از کیفر را، بدان گونه که گناه‌کار آرزوی فرار می‌کند، از سرهای خود دور کند و چون آدمی از آغاز بداند که گریز از عقوبت و مجازات غیر ممکن است، ناگزیر از آنچه سبب رسیدن به این عقوبت می‌شود خودداری خواهد کرد. 3. (به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و آخرت هستیم و برای شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده می‌شود!).[6] این آیات بشارتی به مؤمنان است و ظهور آیه در آن است که نزول ملائکه به وقت مرگ[7] یا هنگام مرگ و قبر و قیامت خواهد بود.[8] همان‌طور که امام رضا(ع) می‌فرماید: (نزول ملائکه به هنگام مرگ خواهد بود).[9] اما می‌توان گفت؛ این بشارت‌ها دائمی و مستمر است که با الهام‌های معنوی این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته می‌خوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صدای فرشتگان رساتر و روشن‌تر می‌شود. به خصوص این‌که فرشتگان در چهارمین بشارت می‌گویند: (ما اولیاء و دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم) و این دلیل بر آن است که این مژده‌ها را هنگامی که آنها در دنیا زنده‌اند از فرشتگان می‌شنوند، اما نه بشارتی با زبان و الفاظ، بلکه بشارت‌هایی که مؤمنان با گوش جان می‌شنوند، و در مشکلات و گرفتاری‌ها در اعماق دل احساس می‌کنند و آرامش می‌یابند. و ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است. به هر حال این بشارت‌های فرشتگان الهی است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتوافکن می‌شود، در طوفان‌های سخت زندگی به آنها نیرو و توان می‌بخشد، و در پرتگاه‌ها و لغزشگاه‌ها به آنها ثبات قدم می‌دهد.[10] درباره این‌که مراد از اینکه ملائکه اولیاء مؤمنان هستند چیست، چند تفسیر بیان شده است، از جمله: الف. یاران و دوستان مؤمنان.[11] ب. تأیید مؤمنان از جانب خدا.[12] ج. یاوران شما در حفظ از شرّ شیاطین.[13] اولیاء بودن ملائکه (به هر کدام از معانی که باشد) برای مؤمنان منافات با این ندارد که خدا هم ولیّ ایشان باشد؛ چون ملائکه واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه این‌که از پیش خود اختیاری داشته باشند. و این‌که در آیه شریفه ولایت ملائکه را ذکر کرده نه ولایت خدا را، برای این بوده باشد که بین اولیای خدا و دشمنان او مقابله و مقایسه کند، چون در حق دشمنانش فرموده بود: (وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناء)؛[14] و ما برای آنها [در دنیا در اثر کفر و عنادشان] رفقا و همنشینانی [از شیاطین و اجنّه] تعیین کردیم، و در آیه مورد بحث در مقابل آن قرین‌ها، از قول ملائکه‌اش می‌فرماید: (ما اولیای شما هستیم).[15] همان‌طور که در آیه دیگری می‌خوانیم: (برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‌ها] حفظ می‌کنند)،[16] که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است. و آیات دیگری که محافظت و نگهبانی فرشتگان نسبت به انسان‌ها را بیان می‌کنند. پی نوشتها: [1]. (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ)؛ بقره، 107. [2]. بقره، 106: (هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن‌را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن‌را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟). [3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌1، ص 249، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [4]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ‌1، ص 211 – 212، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌1، ص 389، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [5]. (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ)؛ عنکبوت، 22. [6]. فصلت، 30 – 31. [7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‌ ج ‌2، ص 265، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ‌4، ص 32، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ‌4، ص 17، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش. [8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج ‌9، ص 123، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 485، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛ [9]. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‌، بحار الانوار، محقق و مصحح: علوی، عبد الزهراء، ج ‌6، ص 148، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1404ق. [10]. تفسیر نمونه، ج‌20، ص 273 – 274. [11]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‌، محمد جواد، ج ‌9، ص 19، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی‌، عبدالرزاق، ج ‌4، ص 132، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1420ق. [12]. تفسیر أحسن الحدیث، ج ‌9، ص 431. [13]. تفسیر القمی، ج‌2، ص: 265؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ‌4، ص 359، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق. [14]. فصلت، 25. [15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌17، ص 390. [16]. (لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ)؛ رعد، 11. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا این‌که در برخی آیات قرآن؛ محافظت بندگان به فرشتگان نسبت داده شده و در برخی دیگر به خدای تعالی، منافاتی با هم ندارند؟


پاسخ:

شرح پرسش:
در قرآن کریم می‌خوانیم: (هیچ حافظی به جز الله وجود ندارد)؛ (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما در سوره 41 آیه 31 فرشتگان خود می‌گویند (ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم). همچنین در سوره‌های دیگر نقش آنها به عنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17- 18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام می‌شود. آیا فرشتگان محافظ هستند یا خدا؟

پاسخ:
این‌که فرشتگان اولیای مؤمنان بوده و حفاظت از آنها را بر عهده داشته باشند، منافات با این موضوع ندارد که خدا هم ولیّ و یاور ایشان باشد؛ چون فرشتگان واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه این‌که از پیش خود اختیاری داشته باشند. همان‌طور که در آیه‌ای از قرآن کریم می‌خوانیم: (برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‌ها] حفظ می‌‌کنند)، که نشانگر آن است که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است.
پاسخ تفصیلی
با توجه و دقت در ترجمه و تفسیر آیات مورد پرسش روشن می‌شود که هیچ تناقضی میان این آیات نیست.
1. (آیا ندانسته‌ای که ملکیت حقیقی و سلطه و حاکمیت آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است [زیرا آفرینش و حفظ و تدبیر و فانی کردن همه در تحت اراده اوست] و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نیست؟).[1]
این آیه شریفه و آیه قبل از آن[2] مربوط به مسئله نسخ است، و معلوم است که نسخ به آن معنایی که در اصطلاح فقها معروف است؛ یعنی به معنای (کشف از پایان حکمی از احکام)، اصطلاحی است که از این آیه گرفته شده، و یکی از مصادیق نسخ در این آیه است. و همین معنا نیز از اطلاق آیه استفاده می‌شود.[3]
این آیه شریفه اشاره به حاکمیت خدا در احکام، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است؛ یعنی: خدایی که حکومت آسمان‌ها و زمین دست او است، عاجز نیست از این‌که برای مصلحت جامعه حکمی را نسخ و حکم دیگری را جای آن بگذارد. همچنین هشداری است به آنها که تکیه گاهی غیر از خدا برای خود انتخاب می‌کنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعی جز خدای تعالی نیست.[4]
2. (شما هرگز نمی‌توانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید و برای شما جز خدا، ولی و یاوری نیست!).[5]
عذاب و رحمت به دست خدا است، و بازگشت همه به سوی او است، اگر کسی تصور کند که می‌توانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون رود و چنگال مجازات گریبان او را نگیرد، سخت در اشتباه است. پس آرزوی فرار از کیفر را، بدان گونه که گناه‌کار آرزوی فرار می‌کند، از سرهای خود دور کند و چون آدمی از آغاز بداند که گریز از عقوبت و مجازات غیر ممکن است، ناگزیر از آنچه سبب رسیدن به این عقوبت می‌شود خودداری خواهد کرد.
3. (به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و آخرت هستیم و برای شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده می‌شود!).[6]
این آیات بشارتی به مؤمنان است و ظهور آیه در آن است که نزول ملائکه به وقت مرگ[7] یا هنگام مرگ و قبر و قیامت خواهد بود.[8] همان‌طور که امام رضا(ع) می‌فرماید: (نزول ملائکه به هنگام مرگ خواهد بود).[9]
اما می‌توان گفت؛ این بشارت‌ها دائمی و مستمر است که با الهام‌های معنوی این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته می‌خوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صدای فرشتگان رساتر و روشن‌تر می‌شود. به خصوص این‌که فرشتگان در چهارمین بشارت می‌گویند: (ما اولیاء و دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم) و این دلیل بر آن است که این مژده‌ها را هنگامی که آنها در دنیا زنده‌اند از فرشتگان می‌شنوند، اما نه بشارتی با زبان و الفاظ، بلکه بشارت‌هایی که مؤمنان با گوش جان می‌شنوند، و در مشکلات و گرفتاری‌ها در اعماق دل احساس می‌کنند و آرامش می‌یابند. و ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است. به هر حال این بشارت‌های فرشتگان الهی است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتوافکن می‌شود، در طوفان‌های سخت زندگی به آنها نیرو و توان می‌بخشد، و در پرتگاه‌ها و لغزشگاه‌ها به آنها ثبات قدم می‌دهد.[10]
درباره این‌که مراد از اینکه ملائکه اولیاء مؤمنان هستند چیست، چند تفسیر بیان شده است، از جمله:
الف. یاران و دوستان مؤمنان.[11]
ب. تأیید مؤمنان از جانب خدا.[12]
ج. یاوران شما در حفظ از شرّ شیاطین.[13]
اولیاء بودن ملائکه (به هر کدام از معانی که باشد) برای مؤمنان منافات با این ندارد که خدا هم ولیّ ایشان باشد؛ چون ملائکه واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه این‌که از پیش خود اختیاری داشته باشند. و این‌که در آیه شریفه ولایت ملائکه را ذکر کرده نه ولایت خدا را، برای این بوده باشد که بین اولیای خدا و دشمنان او مقابله و مقایسه کند، چون در حق دشمنانش فرموده بود: (وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناء)؛[14] و ما برای آنها [در دنیا در اثر کفر و عنادشان] رفقا و همنشینانی [از شیاطین و اجنّه] تعیین کردیم، و در آیه مورد بحث در مقابل آن قرین‌ها، از قول ملائکه‌اش می‌فرماید: (ما اولیای شما هستیم).[15] همان‌طور که در آیه دیگری می‌خوانیم: (برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‌ها] حفظ می‌کنند)،[16] که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است. و آیات دیگری که محافظت و نگهبانی فرشتگان نسبت به انسان‌ها را بیان می‌کنند.

پی نوشتها:
[1]. (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ)؛ بقره، 107.
[2]. بقره، 106: (هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن‌را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن‌را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟).
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌1، ص 249، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ‌1، ص 211 – 212، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌1، ص 389، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5]. (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ)؛ عنکبوت، 22.
[6]. فصلت، 30 – 31.
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‌ ج ‌2، ص 265، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ‌4، ص 32، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ‌4، ص 17، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج ‌9، ص 123، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 485، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛
[9]. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‌، بحار الانوار، محقق و مصحح: علوی، عبد الزهراء، ج ‌6، ص 148، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. تفسیر نمونه، ج‌20، ص 273 – 274.
[11]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‌، محمد جواد، ج ‌9، ص 19، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی‌، عبدالرزاق، ج ‌4، ص 132، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1420ق.
[12]. تفسیر أحسن الحدیث، ج ‌9، ص 431.
[13]. تفسیر القمی، ج‌2، ص: 265؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ‌4، ص 359، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.
[14]. فصلت، 25.
[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌17، ص 390.
[16]. (لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ)؛ رعد، 11.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین