قرآن کریم در آیات متعددی جزاء، را عین عمل میداند. به عنوان نمونه میتوان به این آیات اشاره کرد: (وَ لَا تجُزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ)؛[1] و جز آنچه را عمل می‌کردید جزا داده نمی‌شوید. (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً)؛[2] روزی که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می‌بیند و آرزو می‌کند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانیِ زیادی باشد. دانشمندان اسلامی از این موضوع، تعبیر به تجسیم یا تجسّم اعمال کردهاند.[3] به همین دلیل است که روز قیامت کوچکترین ظلمی نسبت به کسی نمیشود.[4] طبق این عقیده، هر کدام از اعمال انسانها، چه خوب و چه بد، یک صورت دنیوی دارد، که برای ما قابل دیدن است و یک صورت اخروی، که هم اکنون در دل آن عمل نهفته است.[5] روایات متعددی نیز وجود دارد که به این معنا اشاره میکند. برای نمونه؛ از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: (مَنْ أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ خَلْقاً فَیَلْقَاهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَیَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ بِکَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ مِنْهُ ثُمَّ لَایَزَالُ مَعَهُ حَتَّی یَدْخُلَ قَبْرَهُ فَیَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَإِذَا بُعِثَ تَلَقَّاهُ فَیَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَلَا یَزَالُ مَعَهُ فِی کُلِّ هَوْلٍ یُبَشِّرُهُ وَ یَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی أَدْخَلْتَ عَلَی فُلَان‌)؛[6] هر کس که مؤمنی را خوشحال کند، خداوند از آن خوشحالی مخلوقی را میآفریند که آن شخص هنگام مرگ با آن مخلوق ملاقات میکند و آن مخلوق به او میگوید: ای ولیّ خدا به کرامت الهی و رضوانش تو را بشارت میدهم. آن مخلوق او را همچنان همراهی میکند تا اینکه او را وارد قبر کنند. وقتی که او را وارد قبر کردند نیز همین سخنان را به او میگوید. وقتی که مبعوث شد نیز همین جملات را برای بار چندم به او خواهد گفت. او در همه مراحل و اهوال قیامت همراهش خواهد بود و او را بشارت خواهد داد. مؤمن از او میپرسد: خدا تو را رحمت کند، تو که هستی؟ او هم جواب میدهد: من آن خوشحالی هستم که به قلب فلان مؤمن وارد ساختی. اینکه ما در حال حیات و زندگی دنیایی نمیتوانیم این مطلب را احساس کنیم، به این دلیل است که درک این دست مسائل به دلیل وجود حجابهایی که بر قلب و دل ما وجود دارد، ممکن نیست. یکی از حکمتهای این موضوع این است که دنیا محل آزمایش و امتحان است و درک جزا و اثر عمل، با آن منافات دارد؛ زیرا اگر به مجرد انجام عمل، ثواب و عقاب آن حاصل شود، به دلیل عذاب گناه، کسی گناه نخواهد کرد و به طمع به دست آوردن ثواب کار خیر، همه نسبت به آن رغبت خواهند داشت؛ از اینرو، خداوند حقیقت گناهان و اعمال خیر را از مردم پوشیده نگهداشته، تا زمینه امتحان تحقق پیدا کند. اگرچه درک حقیقت اعمال در دنیا برای عموم مردم امکان پذیر نیست، ولی آثار آن قابل درک است. آثاری؛ مانند طول عمر برای کسی که صله رحم انجام میدهد، یا ازدیاد روزی و برخورداری از توفیقات و عنایات الهی در امور مختلف، و از طرف دیگر کوتاهی عمر و کاهش روزی و زیاد شدن بلاها و مصیبتها در قبال انجام برخی از گناهان، از این نمونه به شمار میرود. پی نوشتها: [1]. یس، 54. [2]. آل عمران، 30. [3]. ر.ک: طالقانی‌، محمد نعیم‌، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، محقق: استادی، رضا، ج 3، ص 140 – 147، آستان قدس رضوی‌، مشهد، چاپ اول، 1411ق‌؛ سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،‌ ج ‌4، ص 262، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق؛‌ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 507، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 100، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [5]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 509. [6]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن‌، ص 51، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، قم، ‌1404ق. منبع: www.islamquest.net
قرآن کریم در آیات متعددی جزاء، را عین عمل میداند. به عنوان نمونه میتوان به این آیات اشاره کرد: (وَ لَا تجُزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ)؛[1] و جز آنچه را عمل میکردید جزا داده نمیشوید. (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً)؛[2] روزی که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر میبیند و آرزو میکند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانیِ زیادی باشد.
دانشمندان اسلامی از این موضوع، تعبیر به تجسیم یا تجسّم اعمال کردهاند.[3] به همین دلیل است که روز قیامت کوچکترین ظلمی نسبت به کسی نمیشود.[4] طبق این عقیده، هر کدام از اعمال انسانها، چه خوب و چه بد، یک صورت دنیوی دارد، که برای ما قابل دیدن است و یک صورت اخروی، که هم اکنون در دل آن عمل نهفته است.[5] روایات متعددی نیز وجود دارد که به این معنا اشاره میکند. برای نمونه؛ از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: (مَنْ أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ خَلْقاً فَیَلْقَاهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَیَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ بِکَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ مِنْهُ ثُمَّ لَایَزَالُ مَعَهُ حَتَّی یَدْخُلَ قَبْرَهُ فَیَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَإِذَا بُعِثَ تَلَقَّاهُ فَیَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَلَا یَزَالُ مَعَهُ فِی کُلِّ هَوْلٍ یُبَشِّرُهُ وَ یَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی أَدْخَلْتَ عَلَی فُلَان)؛[6] هر کس که مؤمنی را خوشحال کند، خداوند از آن خوشحالی مخلوقی را میآفریند که آن شخص هنگام مرگ با آن مخلوق ملاقات میکند و آن مخلوق به او میگوید: ای ولیّ خدا به کرامت الهی و رضوانش تو را بشارت میدهم. آن مخلوق او را همچنان همراهی میکند تا اینکه او را وارد قبر کنند. وقتی که او را وارد قبر کردند نیز همین سخنان را به او میگوید. وقتی که مبعوث شد نیز همین جملات را برای بار چندم به او خواهد گفت. او در همه مراحل و اهوال قیامت همراهش خواهد بود و او را بشارت خواهد داد. مؤمن از او میپرسد: خدا تو را رحمت کند، تو که هستی؟ او هم جواب میدهد: من آن خوشحالی هستم که به قلب فلان مؤمن وارد ساختی.
اینکه ما در حال حیات و زندگی دنیایی نمیتوانیم این مطلب را احساس کنیم، به این دلیل است که درک این دست مسائل به دلیل وجود حجابهایی که بر قلب و دل ما وجود دارد، ممکن نیست. یکی از حکمتهای این موضوع این است که دنیا محل آزمایش و امتحان است و درک جزا و اثر عمل، با آن منافات دارد؛ زیرا اگر به مجرد انجام عمل، ثواب و عقاب آن حاصل شود، به دلیل عذاب گناه، کسی گناه نخواهد کرد و به طمع به دست آوردن ثواب کار خیر، همه نسبت به آن رغبت خواهند داشت؛ از اینرو، خداوند حقیقت گناهان و اعمال خیر را از مردم پوشیده نگهداشته، تا زمینه امتحان تحقق پیدا کند.
اگرچه درک حقیقت اعمال در دنیا برای عموم مردم امکان پذیر نیست، ولی آثار آن قابل درک است. آثاری؛ مانند طول عمر برای کسی که صله رحم انجام میدهد، یا ازدیاد روزی و برخورداری از توفیقات و عنایات الهی در امور مختلف، و از طرف دیگر کوتاهی عمر و کاهش روزی و زیاد شدن بلاها و مصیبتها در قبال انجام برخی از گناهان، از این نمونه به شمار میرود.
پی نوشتها:
[1]. یس، 54.
[2]. آل عمران، 30.
[3]. ر.ک: طالقانی، محمد نعیم، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، محقق: استادی، رضا، ج 3، ص 140 – 147، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1411ق؛ سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 262، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 507، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 100، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 509.
[6]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن، ص 51، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، قم، 1404ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر جزا عین عمل است و جدا نشدنی، چرا انسان همان موقع آنرا درک نمیکند؟
- [سایر] انسان طبعاً لذتگرا است آیا هدفی که برای او در نظر گرفته شده لذتی دارد؟ و آیا از لذتهای دنیوی زیباتر است؟ پس چرا نمیتوان آنرا درک کرد؟ و چگونه میتوان به سوی هدفی که نمیتوان آنرا درک نمود، حرکت کرد؟
- [سایر] انسان چند نوع درک و درک کننده دارد؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] آیا انسان عارف همه علوم را درک می کند؟
- [سایر] آیا فطرت الهی در انسان جبر ایجاد نمیکند؟
- [سایر] آیا انسان توانایی درک نعمتها و عذابهای برزخ و قیامت را دارد؟
- [سایر] آیا انسان توانایی درک نعمت ها و عذاب های برزخ و قیامت را دارد؟
- [سایر] آیا صرع خفیف (تشنج آبسانس) موجب نقض وضو میشود؟ توضیح اینکه در این هنگام، فرد برای دقایقی کوتاه دچار زوال شعور شده و برخی از امور پیرامون خود را درک نمیکند، در عین حال عقل او زائل نمیگردد. مثلاً اگر در حال رانندگی و هر امر روزمره دیگری عارض شود، فرد کار خود را به درستی انجام میدهد، اما اگر از او در مورد موضوعات جدیدی پرسش شود، قدرت تحلیل نداشته و در هر دو صورت، آنچه رخ داده را از یاد میبرد.
- [سایر] آیا ممکن است که انسان بعد از صلوات و سلام بر پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)، پاسخ آنرا بشنود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدنِ چیز نجس یقین پیدا نمیکند، میتواند به گمان اکتفا نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] چشم انسان جزء اعضای باطنی به شمار آمده و با برطرف شدن عین نجاست پاک میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن برطرف کرده یا نه ؟ چنان چه موقع آب کشیدن، متوجه برطرف کردن عین نجاست بوده، آن چیز پاک است. و اگر متوجه برطرف کردن عین نجاست نبوده، باید دوباره آن را آب بکشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن برطرف کرده یا نه، چنانچه موقع آب کشیدن متوجه برطرف کردن عین نجاست بوده، آن چیز پاک است و اگر متوجه برطرف کردن عین نجاست نبوده، باید دوباره آن را آب بکشد.
- [امام خمینی] اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن بر طرف کرده یا نه، چنانچه موقع آب کشیدن متوجه برطرف کردن عین نجاست بوده آن چیز پاک است، و اگر متوجه بر طرف کردن عین نجاست نبوده، بنابر احتیاط مستحب باید دوباره آن را آب بکشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن بر طرف کرده یا نه ، چنانچه موقع آب کشیدن ، متوجه برطرف کردن عین نجاست بوده آن چیز پاک است و اگر متوجه برطرف کردن عین نجاست نبوده بنابراحتیاط واجب باید دوباره آن را آب بکشد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] کر بودن آب به دو راه ثابت میشود: اوّل: آن که خود انسان یا نوع مردم یقین یا اطمینان کنند و چنانچه در موردی، نوع مردم اطمینان ندارند و انسان برخلاف متعارف، اطمینان داشته باشد کفایت نمیکند. دوّم: آن که دو مرد عادل به آن خبر دهند و بنا بر احتیاط واجب قول یک نفر عادل کفایت نمیکند.
- [آیت الله بهجت] اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن برطرف کرده یا نه، چنانچه موقع آب کشیدن متوجه برطرف کردن عین نجاست بوده، آن چیز پاک است ؛ و اگر متوجه برطرف کردن عین نجاست نبوده بنا بر احتیاط واجب باید دوباره آن را آب بکشد، مگر آن که احتمال بدهد که بعد از علم به نجاست متوجه بوده که باید عین را برطرف نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمیکند، میتواند به گمان اکتفا نماید اگر تطهیر او به نحو متعارف باشد.
- [آیت الله سیستانی] انسان وسواس که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمیکند ، اگر به همان نحوی که افراد متعارف آب میکشند رفتار نماید کفایت میکند . 12 رفتن خون متعارف :