پاسخ اجمالی: رزق و روزی و یا ثروت در کلیت آن، لطف عامی از جانب پروردگار است و به دست آوردن آن نیز هیچ منافاتی با کوشش و تلاش ندارد، اما خداوند به بندگان با ایمان خود عنایت خاص داشته و با روشهای مختلفی؛ که در اختیار قرار دادن ثروت مشروع هم یکی از آنهاست؛ چنین بندگانی را مورد لطف خود قرار میدهد. البته باید دانست که هر ثروتی دلیل لطف نیست، بلکه شاید نشانهای از عذاب باشد و الزاما تمام بندگان خوب خدا نیز در این دنیا، از مزایای مادی مناسبی برخوردار نیستند. پاسخ تفصیلی: بطور مختصر، به نکات ذیل دقت فرمایید: 1 – خداوند؛ طبق حکمت خود؛ مقرر فرموده که افراد بشر؛ بدون در نظر داشتن اینکه آیا مؤمنند و یا کافر؛ در مقدار روزی با هم متفاوت بوده و چنین تفاوتی، وسیلهای برای آزمایش آنها باشد. 2 – بر همین اساس، خداوند، رزق و به عبارتی ثروت را میان همه افراد بشر؛ چه شکرگزار و چه ناسپاس؛ تقسیم نموده و تمام آنها از این لطف عام الهی برخوردارند، بگونهای که قرآن کریم خطاب به پیامبر (ص)فرموده:(رزق خداوند تو محدودیت و منعی نداشته و به مؤمنان و کافران خواهد رسید [1] ) و به عبارتی، اصل ثروت و در کلیت آن، جدا از مقدار و نیز کیفیت به دست آوردن و هزینه نمودن آن، به عنوان لطف عامی از جانب خداوند به حساب میآید که همگان از آن؛ در اندازههای مختلف؛ برخوردار میباشند. 3 – مقدر بودن روزی و باز بودن در لطف خداوند، هیچ منافاتی با تلاش انسان ها برای کسب ثروت نداشته و در منابع دینی هم توصیه شده که به دعا بسنده ننموده و تلاش و فعالیت در راه کسب ثروت مشروع را از یاد نبریم! 4 – ثروت برخی افراد باایمان؛ با لطف خاص خداوند؛ افزایش خواهد یافت و در بسیاری از موارد، چنین افزایشی از راههایی خواهد بود که حتی خود آن فرد باتقوی، تصور آن را نیز نمینموده است! آیات 2 و 3 سوره طلاق و روایاتی که در تفسیر آن آمده است، بیانگر این موضوع میباشند. 5 – اینکه برخی افراد باایمان، از ثروت و امکانات مادی بیشتری برخوردار شدهاند، دلیل بر آن نیست که مؤمنان فقیر از لطف خاص خداوند محروماند، بلکه خدای متعال؛ بر حسب حکمت خود؛ همواره به تمام مؤمنان نظر لطف دارد که گاه این لطف میتواند در قالب ثروت بوده و همانند سلیمان(ع) و یوسف(ع)، مقامات ظاهری دنیا را به آنها عطا فرماید و گاه میتواند در قالب فقر و تحمل مشکلات متجلی شود که پیامبری همچون ایوب(ع) نمونه بارز آن است و فرد باایمان باید به اندازهای تسلیم باشد که هم ثروت و هم فقر را نشانهای از لطف پروردگار و آزمایشی از جانب او بداند [2] !(پسندم آنچه را جانان پسندد) و یا به تعبیر امام راحل(از تو جانا جفا وفا باشد). 6 – البته باید به این نکته توجه نماییم که هر افزایش ثروتی را نمیتوان لطف خاص خداوند دانست، بلکه تنها ثروتی از این خصوصیت برخوردار است که از راه مشروع به فرد با ایمان عطا شده و او نیز این ثروت را در راههایی که مورد پسند خداوند است، هزینه نماید. در غیر این صورت، سرمایه و ثروت، نه تنها لطف خاص نیست، بلکه شاید نشانهای از عذاب الهی باشد که قرآن کریم، تعبیر "استدراج" را برای آن به کار برده [3] و بیان نموده که اگر اشخاصی، آیات و نشانههای الاهی را که برایشان قرار دادیم، به فراموشی بسپرند، ما نیز در مقابل، درهای رسیدن به تمام مقاصد دنیوی را برای آنان باز مینماییم، تا آنکه از ثروت ها و موقعیت های به دست آمده برای خود شادمان شوند، سپس آنها را در حالی که امر برایشان مشتبه شده، به عذاب ناگهانی دچار خواهیم نمود [4] . مطمئنا چنین ثروتی را نباید نشانه لطف خاص خدا بدانیم، بلکه باید از گرفتار شدن در چنین دامی به او پناه ببریم. پی نوشتها: [1] - اسراء، 20. [2] - اعراف، 168. [3] - اعراف، 182؛ قلم، 44. [4] - انعام، 44. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
رزق و روزی و یا ثروت در کلیت آن، لطف عامی از جانب پروردگار است و به دست آوردن آن نیز هیچ منافاتی با کوشش و تلاش ندارد، اما خداوند به بندگان با ایمان خود عنایت خاص داشته و با روشهای مختلفی؛ که در اختیار قرار دادن ثروت مشروع هم یکی از آنهاست؛ چنین بندگانی را مورد لطف خود قرار میدهد. البته باید دانست که هر ثروتی دلیل لطف نیست، بلکه شاید نشانهای از عذاب باشد و الزاما تمام بندگان خوب خدا نیز در این دنیا، از مزایای مادی مناسبی برخوردار نیستند.
پاسخ تفصیلی:
بطور مختصر، به نکات ذیل دقت فرمایید:
1 – خداوند؛ طبق حکمت خود؛ مقرر فرموده که افراد بشر؛ بدون در نظر داشتن اینکه آیا مؤمنند و یا کافر؛ در مقدار روزی با هم متفاوت بوده و چنین تفاوتی، وسیلهای برای آزمایش آنها باشد.
2 – بر همین اساس، خداوند، رزق و به عبارتی ثروت را میان همه افراد بشر؛ چه شکرگزار و چه ناسپاس؛ تقسیم نموده و تمام آنها از این لطف عام الهی برخوردارند، بگونهای که قرآن کریم خطاب به پیامبر (ص)فرموده:(رزق خداوند تو محدودیت و منعی نداشته و به مؤمنان و کافران خواهد رسید [1] ) و به عبارتی، اصل ثروت و در کلیت آن، جدا از مقدار و نیز کیفیت به دست آوردن و هزینه نمودن آن، به عنوان لطف عامی از جانب خداوند به حساب میآید که همگان از آن؛ در اندازههای مختلف؛ برخوردار میباشند.
3 – مقدر بودن روزی و باز بودن در لطف خداوند، هیچ منافاتی با تلاش انسان ها برای کسب ثروت نداشته و در منابع دینی هم توصیه شده که به دعا بسنده ننموده و تلاش و فعالیت در راه کسب ثروت مشروع را از یاد نبریم!
4 – ثروت برخی افراد باایمان؛ با لطف خاص خداوند؛ افزایش خواهد یافت و در بسیاری از موارد، چنین افزایشی از راههایی خواهد بود که حتی خود آن فرد باتقوی، تصور آن را نیز نمینموده است! آیات 2 و 3 سوره طلاق و روایاتی که در تفسیر آن آمده است، بیانگر این موضوع میباشند.
5 – اینکه برخی افراد باایمان، از ثروت و امکانات مادی بیشتری برخوردار شدهاند، دلیل بر آن نیست که مؤمنان فقیر از لطف خاص خداوند محروماند، بلکه خدای متعال؛ بر حسب حکمت خود؛ همواره به تمام مؤمنان نظر لطف دارد که گاه این لطف میتواند در قالب ثروت بوده و همانند سلیمان(ع) و یوسف(ع)، مقامات ظاهری دنیا را به آنها عطا فرماید و گاه میتواند در قالب فقر و تحمل مشکلات متجلی شود که پیامبری همچون ایوب(ع) نمونه بارز آن است و فرد باایمان باید به اندازهای تسلیم باشد که هم ثروت و هم فقر را نشانهای از لطف پروردگار و آزمایشی از جانب او بداند [2] !(پسندم آنچه را جانان پسندد) و یا به تعبیر امام راحل(از تو جانا جفا وفا باشد).
6 – البته باید به این نکته توجه نماییم که هر افزایش ثروتی را نمیتوان لطف خاص خداوند دانست، بلکه تنها ثروتی از این خصوصیت برخوردار است که از راه مشروع به فرد با ایمان عطا شده و او نیز این ثروت را در راههایی که مورد پسند خداوند است، هزینه نماید. در غیر این صورت، سرمایه و ثروت، نه تنها لطف خاص نیست، بلکه شاید نشانهای از عذاب الهی باشد که قرآن کریم، تعبیر "استدراج" را برای آن به کار برده [3] و بیان نموده که اگر اشخاصی، آیات و نشانههای الاهی را که برایشان قرار دادیم، به فراموشی بسپرند، ما نیز در مقابل، درهای رسیدن به تمام مقاصد دنیوی را برای آنان باز مینماییم، تا آنکه از ثروت ها و موقعیت های به دست آمده برای خود شادمان شوند، سپس آنها را در حالی که امر برایشان مشتبه شده، به عذاب ناگهانی دچار خواهیم نمود [4] . مطمئنا چنین ثروتی را نباید نشانه لطف خاص خدا بدانیم، بلکه باید از گرفتار شدن در چنین دامی به او پناه ببریم.
پی نوشتها:
[1] - اسراء، 20.
[2] - اعراف، 168.
[3] - اعراف، 182؛ قلم، 44.
[4] - انعام، 44.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا افراد ثروتمند، از تلاش و کوشش خود به ثروت می رسند یا از لطف و عنایت خداوند و بالعکس(فقرا)؟
- [سایر] آیا افراد ثروتمند، از تلاش و کوشش خود به ثروت می رسند یا از لطف و عنایت خداوند و بالعکس(فقرا)؟
- [سایر] چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟
- [سایر] افراد ثروتمند می توانند با خرید حج و حتی نماز و ... برای خود بهشت را مهیا کنند، فقرا چه گناهی کرده اند؟
- [سایر] چرا اسلام، پول و ثروت اندوزی را نکوهش کرده است، حال آن که یکی از آرمان های هر انسانی، ثروتمند شدن و زیستن در آسایش به شمار می رود؟
- [سایر] آیا رفتارهای نیک و بد به ظاهر مساوی افراد ثروتمند و سالم و اشخاص تنگدست و بیمار، پاداش برابری دارند؟
- [سایر] خداوند متعال در نجوا با حضرت موسی علیه السلام درباره ی فقر و ثروت چه فرمود؟
- [سایر] آیا توکل انسان مؤمن و یا جامعهی ایمانی به خداوند، مانع تلاش و کوشش برای رسیدن به وضعیّت بهترنیست؟
- [سایر] اگر خدا عادل است، پس چرا بین بندگان فرق گذاشته و مثلا ائمه بدون کوشش دارای علم هستند؟
- [سایر] در حالی که ثروت و فرزند از بهترین چیزهاست چگونه است که خداوند متعال در قرآن آنها را موجب بلا و ناراحتی می داند ؟
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله مظاهری] در کسب و کار ده مورد مستحب است: 1 - برای تقرب به خدا باشد، زیرا کار و کوشش در اسلام از بهترین عبادات است. 2 - داعی و محرّک او در کار رفاه جامعه خصوصاً عیالات خود و فقرا باشد. 3 - به اندازه متعارف سود کند و گرانفروشی نکند. 4 - وقتی به اندازه مخارج روزانهاش منفعت برد، جنس را به همان قیمتی که خریده است بفروشد. 5 - با اخلاق اسلامی و خوشرویی با مشتری برخورد کند و در قیمت جنس سختگیری نکند. 6 - بیش از متعارف بازار، در بازار نماند. 7 - در وقت نماز کسب و کار را تعطیل کند. 8 - در قیمت جنس بین مشتریهای مسلمان فرق نگذارد، مگر اینکه مشتری اهل صلاح یا اهل علم یا مستضعف و مانند اینها باشد که مراعات آنها افضل اعمال است. 9 - چیزی را که میفروشد زیادتر بدهد و آنچه را که میخرد کمتر بگیرد. 10 - کسی که با او معامله کرده، اگر پشیمان شود و از او تقاضا کند که معامله را به هم بزند، برای به هم زدن معامله حاضر شود. معاملات مکروه:
- [آیت الله مظاهری] از گناهان در اسلام فحش دادن به مسلمان است و چون فحش دادن اهانت به مسلمان است، باید گفت از این جهت از گناهان کبیره در اسلام است و آن اقسامی دارد: الف) فحش دادن و استهزاء و توهین و تعریض و لعن و مانند اینها- نعوذ باللَّه- به خداوند متعال یا پیامبر گرامی خاتم الانبیا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) علاوه بر اینکه فحشدهنده را نجس و کافر میکند، او را واجب القتل مینماید. ب) فحش دادن به انبیای عظام و علمای دین، بلکه همه افرادی که منتسب به اسلام میباشند، و گناه این قسم فحش در حدّ کفر است که در روایات آمده است جنگ با خدای متعال است. ج) فحش دادن به افراد معمولی و بچهها و دیوانههایی که متوجّه فحش میشوند، نیز حرام، بلکه چون ظلم و اهانت است از گناهان کبیره است. د) فحش دادن به غیر مسلمان یا به حیوانات، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند، مثلاً رنگش سرخ شود، نمازش صحیح است. هشتم: آنکه برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند، ولی اگر برای کار دنیا بیصدا گریه کند اشکال ندارد؛ و اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است. نهم: از مبطلات نماز کار زیادی است که نزد افراد متشرعه صورت نماز را بههم بزند، مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها، کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی. ولی کاری که صورت نماز را بههم نزند، مثل کشتن عقرب، حفظ کردن مال، ساکت کردن و بغل کردن و شیر دادن بچه، و اشاره کردن با دست، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده گرچه بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، وضوی او صحیح است. ______ 1) به نام خداوند و به وسیله او، و حمد برای خداوندی است که آب را پاکیزه قرار داد و آن را نجس قرار نداد. 2) خداوندا مرا از توبه کنندگان و پاکیزهگان قرار ده. 3) پروردگارا در روزی که به حضور تو نائل میشوم مرا با حجّت و دلیل خویش مواجه گردان و زبانم را به ذکر خودت گویا فرما. 4) بار الها رایحه بهشت را بر من حرام مگردان و مرا از کسانی قرار ده که رایحه بهشت و دلفزایی و عطر آن را درک میکند. 5) خداوندا سفید گردان روی مرا در روزی که بسیاری از صورتها سیاه میشود و سیاه مگردان روی مرا در روزی که بسیاری از وجوه سفید میگردد. 6) خداوندا نامه عمل مرا به دست راستم عطا فرما و جاودانگی در بهشت را به دست چپم عطا فرما و محاسبه مرا محاسبهای آسان مقرر فرما. 7) پروردگارا نامه عمل مرا در دست چپم و از پشت سرم قرار مده و آن را همچون بار گرانی بر گردانم مگذار و من به تو پناه میبرم از تکّه پارههای آتش. 8) بار الها مرا به مهربانی خود و به فزونیهای خود و به بخشش خود، آغشته فرما. 9) خداوندا در روزی که در آن روز، قدمها میلغزد، مرا بر صراط ثابت قدم بدار و کوشش مرا در آن راهی قرار ده که موجب رضایت تو از من میباشد ای صاحب بزرگی و بزرگواری.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات را در یکی از هشت مورد زیر باید صرف کرد: 1 و 2 (فقرا) و (مساکین) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسکین در این است که فقیر روی سؤال از کسی ندارد، اما مسکین نیازمندی است که روی سؤال دارد، کسانی که صنعت و ملک و سرمایه و کسبی دارند که زندگی آنها را اداره نمی کند فقیر محسوب می شوند و کمبود زندگی خود را می توانند از زکات بگیرند. 3 کسی که از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زکات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی که می کشند از زکات استفاده کنند. 4 افراد ضعیف الایمانی که با گرفتن زکات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می کنند. 5 خریدن برده ها و آزاد کردن آنها. 6 اشخاص بدهکاری که نمی توانند قرض خود را ادا کنند. 7 (سبیل الله) یعنی کارهایی مانند ساختن مسجد که منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراکز تبلیغاتی، اعزام مبلغین، نشر کتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا. 8 (ابن السبیل) یعنی مسافری که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نیازش می تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محل خود غنی و بی نیاز باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.