پاسخ اجمالی: خداوند در قرآن چهار کتاب آسمانی به نامهای قرآن(کتاب مسلمانان)، تورات(کتاب یهودیان)، انجیل(کتاب مسیحیان) و زبور(کتاب حضرت داود) نام میبرد و در جایی دیگر، اشاره میکند که صحیفههایی نیز بر حضرت ابراهیم و موسی(ع) نازل شده است. در روایات نیز به برخی از پیامبران دیگر و نزول کتاب بر آنها اشاره شده است. بنابر این نمیتوان کتابهای آسمانی را منحصر به همان چهار کتاب یا پنج کتابی که در قرآن به آن اشاره شده است کرد. بلکه کتابهای زیادی از جانب خدا بر پیامبران نازل شده است که حتی در روایات نیز به همه آنها اشاره نشده است. پاسخ تفصیلی: معنای صحیفه و صُحُف: معنای لغوی و ریشهای این دو کلمه، گسترده شدن و مسطح شدن است. این واژه، هم در امور مادی و هم در امور معنوی کاربرد دارد و مختص به جنس خاصی از اشیاء نیست. (صحیفه)، به معنای چیزی است که برای نوشتن، گسترده میشود. جمع آن (صحف) و (صحائف) است. و مقصود از آن در اینجا، الواحی است که معارف الهی و احکام و آیاتی که بر پیامبران نازل شده، در آن نگاشته شده است. جنس این صحف با توجه به زمانهای مختلف، متفاوت بوده است در برخی زمانها از جنس چوب، گاهی پوست دباغی شده، و گاهی کاغذ بوده است.[1] به عبارت دیگر؛ صُحُف الهی همان کتابهایی است که بر پیامبران نازل شده و در برخی از آیات از آنها با نام الواح یاد شده است.[2] مثلاً منظور از الواحی که بر موسی نازل شده، همان تورات است که قرآن کریم در چند جا از آن تعبیر به الواح کرده است.[3] از همین باب است که به قرآن، نام (مُصحَف) نیز اطلاق شده است. تعداد کتب و صحف و نام پیامبران در قرآن کریم، از چهار کتاب آسمانی، با نام خاص خود؛ یعنی قرآن، تورات، انجیل و زبور که به ترتیب بر حضرت محمد(ص)،[4] حضرت موسی(ع)،[5] حضرت عیسی(ع)[6] و حضرت داود(ع)[7] نازل شده نام برده است و بدون ذکر نام خاصی برای کتابی که بر حضرت ابراهیم(ع) نازل شده، با نام صحف به آن اشاره شده است. ولی این بدین معنا نیست که فقط همین چند کتاب نازل شده و فقط پیامبران مذکور صاحب کتاب بودهاند؛ بلکه با مراجعه به روایات، نام پیامبران دیگری نیز دیده میشود که دارای صحیفه و کتاب بودهاند؛ هر چند که نام خاصی برای کتاب آنها ذکر نشده است. ابوذر از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند: (خداوند صد و چهار کتاب نازل کرده است. پنجاه صحیفه آنرا بر حضرت شیث(ع) و سی صحیفه آن بر حضرت ادریس(ع) و بیست صحیفه آن بر حضرت ابراهیم(ع) نازل کرده است).[8] در روایت دیگری، برای حضرت آدم(ع) و حضرت ابراهیم(ع) ده صحیفه ذکر شده است.[9] در منابع اهل سنت نیز این روایت ذکر شده است با این فرق که نامی از حضرت آدم به میان نیامده، و عوض آن، ده صحیفه برای حضرت موسی ذکر شده و زمان نزول آنرا قبل از نزول تورات بیان شده است.[10] اما امام صادق(ع) در روایتی، پرده از وجود کتابی به نام (اسم اکبر) برمیدارد که نزد همه پیامبران و حتی اوصیاء آنان وجود داشته است. در آن کتاب علم همه چیز وجود دارد. در این حدیث، از پیامبرانی همچون حضرت صالح(ع)، شعیب(ع) و دیگر پیامبران نام برده شده است.[11] علاوه بر این، میتوان پیامبران صاحب کتابی را نام بُرد که نه در قرآن و نه در روایات، از آنان نامی برده نشده ولی با مراجعه به تاریخ و شواهدی در منابع اسلامی، میتوان این مطلب را اثبات کرد. مثلاً در تعریف پیامبران اولوالعزم گفته شده؛ پیامبران اولوالعزم کسانی هستند که صاحب کتابند در حالی که نه در قرآن و نه در آن روایتی که تعداد کتب نازل شده را صد و چهار کتاب دانسته، نامی از کتاب حضرت نوح سخنی به میان نیامده است. اما در روایاتی دیگر، سخن از صحف حضرت نوح(ع) به میان آمده است.[12] در نهایت چنین میتوان نتیجه گرفت که؛ اوّلاً: همه پیامبران و حتی اوصیاء آنان دسترسی به کتابی به نام (اسم اکبر) داشتهاند. ثانیاً: نمیتوان پیامبران صاحب کتاب را منحصر به آنهایی کرد که در قرآن و روایات از آنان یاد شده است. زمان نزول در منابع دینی، درباره زمان نزول کتابهای آسمانی، روایاتی وارد شده است. طبق این احادیث، قرآن کریم در ماه مبارک رمضان و در شب قدر، به صورت کامل و یکجا در بیتالمعمور نازل شده و در طول بیست و سه سال بهطور تدریجی بر قلب پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شده است.[13] البته زمان نزول قرآن در خود قرآن نیز بیان شده است. اما در احادیثی از امام صادق(ع) آمده است که صحف حضرت ابراهیم(ع) در شب اول ماه مبارک رمضان، و کتاب تورات، در ششم ماه مبارک رمضان بر حضرت موسی(ع) نازل شده است. کتاب انجیل نیز در شب دوازدهم ماه مبارک رمضان و زبور در شب هجدهم ماه مبارک رمضان بر حضرت داود نازل شده است.[14] در نهایت توجه به این نکته ضروری است که پیامبران الهی یا از خود کتابی داشتهاند و یا آنکه مسلط بر دانشهای موجود در کتابهای پیامبران گذشته بوده و آنها را برای عموم مردم تبیین و تفسیر میکردند. پی نوشتها: [1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‌6، ص 197، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش. [2]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 638، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش. [3]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌20، ص 273، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم، 1417ق. [4]. اسراء، 9. [5]. اعراف، 145. [6]. حدید، 27. [7]. نساء، 163. [8]. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [9]. عروسی حویزی، عبد علی، نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 5، ص 562، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق. [10]. ابن حبان تمیمی، الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 77، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1408ق. [11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌1، ص 293، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق. [12]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، ج 1، ص 269، دار الکتب الإسلامیة،‌ قم ، چاپ دوم، 1371ق. [13]. ر.ک: islamquest.net/fa/archive/question/fa1017 ؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa3240. [14]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 80، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ کافی، ج 4، ص 157. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
خداوند در قرآن چهار کتاب آسمانی به نامهای قرآن(کتاب مسلمانان)، تورات(کتاب یهودیان)، انجیل(کتاب مسیحیان) و زبور(کتاب حضرت داود) نام میبرد و در جایی دیگر، اشاره میکند که صحیفههایی نیز بر حضرت ابراهیم و موسی(ع) نازل شده است. در روایات نیز به برخی از پیامبران دیگر و نزول کتاب بر آنها اشاره شده است. بنابر این نمیتوان کتابهای آسمانی را منحصر به همان چهار کتاب یا پنج کتابی که در قرآن به آن اشاره شده است کرد. بلکه کتابهای زیادی از جانب خدا بر پیامبران نازل شده است که حتی در روایات نیز به همه آنها اشاره نشده است.
پاسخ تفصیلی:
معنای صحیفه و صُحُف:
معنای لغوی و ریشهای این دو کلمه، گسترده شدن و مسطح شدن است. این واژه، هم در امور مادی و هم در امور معنوی کاربرد دارد و مختص به جنس خاصی از اشیاء نیست. (صحیفه)، به معنای چیزی است که برای نوشتن، گسترده میشود. جمع آن (صحف) و (صحائف) است. و مقصود از آن در اینجا، الواحی است که معارف الهی و احکام و آیاتی که بر پیامبران نازل شده، در آن نگاشته شده است. جنس این صحف با توجه به زمانهای مختلف، متفاوت بوده است در برخی زمانها از جنس چوب، گاهی پوست دباغی شده، و گاهی کاغذ بوده است.[1] به عبارت دیگر؛ صُحُف الهی همان کتابهایی است که بر پیامبران نازل شده و در برخی از آیات از آنها با نام الواح یاد شده است.[2] مثلاً منظور از الواحی که بر موسی نازل شده، همان تورات است که قرآن کریم در چند جا از آن تعبیر به الواح کرده است.[3] از همین باب است که به قرآن، نام (مُصحَف) نیز اطلاق شده است.
تعداد کتب و صحف و نام پیامبران
در قرآن کریم، از چهار کتاب آسمانی، با نام خاص خود؛ یعنی قرآن، تورات، انجیل و زبور که به ترتیب بر حضرت محمد(ص)،[4] حضرت موسی(ع)،[5] حضرت عیسی(ع)[6] و حضرت داود(ع)[7] نازل شده نام برده است و بدون ذکر نام خاصی برای کتابی که بر حضرت ابراهیم(ع) نازل شده، با نام صحف به آن اشاره شده است. ولی این بدین معنا نیست که فقط همین چند کتاب نازل شده و فقط پیامبران مذکور صاحب کتاب بودهاند؛ بلکه با مراجعه به روایات، نام پیامبران دیگری نیز دیده میشود که دارای صحیفه و کتاب بودهاند؛ هر چند که نام خاصی برای کتاب آنها ذکر نشده است.
ابوذر از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند: (خداوند صد و چهار کتاب نازل کرده است. پنجاه صحیفه آنرا بر حضرت شیث(ع) و سی صحیفه آن بر حضرت ادریس(ع) و بیست صحیفه آن بر حضرت ابراهیم(ع) نازل کرده است).[8] در روایت دیگری، برای حضرت آدم(ع) و حضرت ابراهیم(ع) ده صحیفه ذکر شده است.[9]
در منابع اهل سنت نیز این روایت ذکر شده است با این فرق که نامی از حضرت آدم به میان نیامده، و عوض آن، ده صحیفه برای حضرت موسی ذکر شده و زمان نزول آنرا قبل از نزول تورات بیان شده است.[10]
اما امام صادق(ع) در روایتی، پرده از وجود کتابی به نام (اسم اکبر) برمیدارد که نزد همه پیامبران و حتی اوصیاء آنان وجود داشته است. در آن کتاب علم همه چیز وجود دارد. در این حدیث، از پیامبرانی همچون حضرت صالح(ع)، شعیب(ع) و دیگر پیامبران نام برده شده است.[11]
علاوه بر این، میتوان پیامبران صاحب کتابی را نام بُرد که نه در قرآن و نه در روایات، از آنان نامی برده نشده ولی با مراجعه به تاریخ و شواهدی در منابع اسلامی، میتوان این مطلب را اثبات کرد. مثلاً در تعریف پیامبران اولوالعزم گفته شده؛ پیامبران اولوالعزم کسانی هستند که صاحب کتابند در حالی که نه در قرآن و نه در آن روایتی که تعداد کتب نازل شده را صد و چهار کتاب دانسته، نامی از کتاب حضرت نوح سخنی به میان نیامده است. اما در روایاتی دیگر، سخن از صحف حضرت نوح(ع) به میان آمده است.[12]
در نهایت چنین میتوان نتیجه گرفت که؛ اوّلاً: همه پیامبران و حتی اوصیاء آنان دسترسی به کتابی به نام (اسم اکبر) داشتهاند. ثانیاً: نمیتوان پیامبران صاحب کتاب را منحصر به آنهایی کرد که در قرآن و روایات از آنان یاد شده است.
زمان نزول
در منابع دینی، درباره زمان نزول کتابهای آسمانی، روایاتی وارد شده است. طبق این احادیث، قرآن کریم در ماه مبارک رمضان و در شب قدر، به صورت کامل و یکجا در بیتالمعمور نازل شده و در طول بیست و سه سال بهطور تدریجی بر قلب پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شده است.[13] البته زمان نزول قرآن در خود قرآن نیز بیان شده است.
اما در احادیثی از امام صادق(ع) آمده است که صحف حضرت ابراهیم(ع) در شب اول ماه مبارک رمضان، و کتاب تورات، در ششم ماه مبارک رمضان بر حضرت موسی(ع) نازل شده است. کتاب انجیل نیز در شب دوازدهم ماه مبارک رمضان و زبور در شب هجدهم ماه مبارک رمضان بر حضرت داود نازل شده است.[14]
در نهایت توجه به این نکته ضروری است که پیامبران الهی یا از خود کتابی داشتهاند و یا آنکه مسلط بر دانشهای موجود در کتابهای پیامبران گذشته بوده و آنها را برای عموم مردم تبیین و تفسیر میکردند.
پی نوشتها:
[1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 197، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[2]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 638، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش.
[3]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 273، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. اسراء، 9.
[5]. اعراف، 145.
[6]. حدید، 27.
[7]. نساء، 163.
[8]. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[9]. عروسی حویزی، عبد علی، نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 5، ص 562، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[10]. ابن حبان تمیمی، الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 77، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1408ق.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 293، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.
[12]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، ج 1، ص 269، دار الکتب الإسلامیة، قم ، چاپ دوم، 1371ق.
[13]. ر.ک: islamquest.net/fa/archive/question/fa1017
؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa3240.
[14]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 80، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ کافی، ج 4، ص 157.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] مراد از آیه« اقرأ بسم ربک » چیست ؟ مگر چیزی نازل شده بود تا پیامبر -صلی الله علیه وآله- آن را بخواند
- [سایر] مراد از فراز شریف «اللهَ مَوْلَی الَّذِینَ آَمَنُوا» چیست؟
- [سایر] مراد از «سلام علی آل یاسین» در زیارت امام زمان چه کسانی است؟
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] مراد از جملة «و العدل تنسیقاً للقلوب» که در خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها آمده چیست؟
- [سایر] مراد از جملة «و العدل تنسیقاً للقلوب» که در خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها آمده چیست؟
- [سایر] مراد از «خیط أبیض» و «خیط أسود»(نخ سفید و سیاه) در مسئله روزه چیست؟
- [سایر] در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟
- [سایر] مراد از «مؤمنین» کدام گروه از مسلمانان هستند؟
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] بعد از تشهّد رکعت آخر نماز واجب است سلام بگوید و سلام دارای سه جمله است: (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّه الصَّالِحین، اَلسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ). و سلام واجب، سلام سوّم است که میتواند به آن اکتفا کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله مظاهری] نماز در حرم مطهر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم و حرم و رواق و صحن امامانعلیهم السلام مستحب بلکه بهتر از مسجد است و برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.