شرح پرسش: در آیه 120 سوره شعراء پس از بیان نجات حضرت نوح می‌فرماید: "ثمّ اغرقنا بعدُ الباقین". با توجّه به این ‌که "ثمّ" به معنای سپس و متضمّن معنای "بعد" است؛ چرا باز کلمه بعد تکرار شده است؟ مخصوصاً این‌ که در ترجمه ها و تفسیرها نیز طوری تفسیر شده است که با "ثمّ اغرقنا الباقین" هیچ فرقی ندارد، در نتیجه به نظر می‌رسد کلمه "بعد" را زائد حساب کرده ‌اند. پاسخ : در ابتدای پاسخ، توجه شما را به این نکته مهم جلب می کنیم که عقیده ما مبنی بر نبودن کلمات و جملات زائد در قرآن، بدین معنا نیست که هیچ گاه نمی توانیم به جمله و یا کلمه ای در این کتاب مقدس برخورد کنیم که سابقاً با همان لفظ و یا با عبارت دیگری با همان معنا و مفهوم، در جای دیگری تکرار شده باشد. شما، یک عبارت کاملاً مشابهی، چون: "وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها" را در دو سوره مختلف قرآن می یابید،[1] بلکه آیه: "فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان‌" 31 بار تنها در سوره رحمن و آیه: " وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبین‌" ده بار تنها در سوره مرسلات تکرار شده است. در ضمن، استفاده از دو واژه "ثم" و "بعد" نیز اختصاصی به آیه مورد پرسشتان نداشته و در بسیاری دیگر از آیات قرآن نیز می توانیم این دو واژه را در پی هم مشاهده کنیم.[2] به این نکته نیز دقت فرمایید که اگرچه زیاده گویی به دور از بلاغت بوده و مطلوب نیست، اما اختصار بیش از حد نیز به زیبایی و شیوایی کلام، لطمه وارد می سازد و به تعبیر دانشمندان علم بلاغت، کلامی نیکو است که در آن نه "اطناب ممل"[3] باشد و نه "ایجاز مخل".[4] براین اساس، تکرار یک عبارت، اگر با هدف هایی؛ چون تأکید، زیبایی، آهنگین کردن و ... انجام شود، هیچ ایرادی نداشته و در انتقال بهتر مطالب نیز کمک خواهد کرد. به تعبیر یکی از مفسران: "تکرار آیه فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ، آن هم در مقطع های کوتاه، آهنگ جالب و زیبایی به سوره داده، و چون با محتوای زیبایش آمیخته می‌شود، جاذبه خیره کننده‌ای پیدا می‌کند.[5] با این وجود، می توان توجیهات دیگری را نیز برای آوردن واژه "بعد" به دنبال واژه "ثم" بیان کرد، از جمله: در دو آیه مذکور ("فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقینَ") "فاء" و "واو" عاطفه هستند، "من" اسم موصول در محلّ نصب معطوف بر ضمیر غائب، مفعول أنجینا "فی الفلک" جار و مجرور متعلّق به صله محذوف است. جمله "أنجیناه ..." محلّش اعراب ندارد و عطف بر جمله قبل است.[6] "ثمّ" حرف عطف برای تراخی و "أغرقنا" فعل و فاعل و "بعد" ظرف زمان مبنی بر ضمّ است؛ زیرا لفظاً مضاف نیست (گرچه در معنا مضاف است).[7] پس "ثمّ" حرف عطف است برای تراخی و مهلت؛ زیرا گفته اند: کلمه "ثمّ" به معنای تراخی در زمان و تراخی در رتبه و مقام است.[8] در نتیجه از کلمه "ثمّ" بعدیّت فهمیده نمی شود؛ زیرا چه بسا گفته شود این عطف بر اساس تقدم رتبی است نه زمانی، اما پس از بیان کلمه "بعد" که ظرف (و در آیه ظرف زمان) است به دنبال هم و پی در پی بودن از آن استفاده می شود. ظاهراً این گونه استعمالات در تمام زبان ها وجود دارد؛ مثلاً در زبان فارسی تاجری که به عربستان سفر کرده می گوید: در عربستان به زیارت خانه خدا مشرف شدم آن گاه بعد از آن، قبر پیامبر را زیارت کردم. بنابر این در این صورت عبارت "بعد از آن" قید توضیحی برای کلمه "سپس" به حساب می آید. بر این اساس معنای آیه شریفه چنین است: ما، او (نوح) و کسانی را که با او بودند، در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایی بخشیدیم آن گاه باقی آن قوم سرکش را پس از نجات نوح و مؤمنان به دریا غرق کردیم. پی نوشت: [1] ابراهیم، 34؛ نحل، 16. [2] بقره، 52،56، 64، 74؛ آل عمران، 154 و ... . [3] زیاده گویی که موجب ملالت شود. [4] کم گویی که عبارت را نازیبا کند. [5] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 92، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ه ش. [6] صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‌19، ص 102، ‌ناشر: دار الرشید مؤسسة الإیمان، دمشق بیروت، 1418 ق‌. [7] درویش، محیی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‌7، ص 101، دار الارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415 ق‌. [8] حسینی جرجانی، سید امیر ابوالفتوح، آیات الأحکام (الجرجانی)، ج ‌2، ص 705، انتشارات نوید، تهران، چاپ اول‌، 1404 ق، با اندکی تصرف. منبع:islamquest.net
با توجّه به این که "ثمّ" به معنای سپس و متضمّن معنای "بعد" است؛ چرا باز کلمه بعد در آیه "ثمّ أغرقنا بعدُ الباقین" تکرار شده است؟
شرح پرسش:
در آیه 120 سوره شعراء پس از بیان نجات حضرت نوح میفرماید: "ثمّ اغرقنا بعدُ الباقین". با توجّه به این که "ثمّ" به معنای سپس و متضمّن معنای "بعد" است؛ چرا باز کلمه بعد تکرار شده است؟ مخصوصاً این که در ترجمه ها و تفسیرها نیز طوری تفسیر شده است که با "ثمّ اغرقنا الباقین" هیچ فرقی ندارد، در نتیجه به نظر میرسد کلمه "بعد" را زائد حساب کرده اند.
پاسخ :
در ابتدای پاسخ، توجه شما را به این نکته مهم جلب می کنیم که عقیده ما مبنی بر نبودن کلمات و جملات زائد در قرآن، بدین معنا نیست که هیچ گاه نمی توانیم به جمله و یا کلمه ای در این کتاب مقدس برخورد کنیم که سابقاً با همان لفظ و یا با عبارت دیگری با همان معنا و مفهوم، در جای دیگری تکرار شده باشد.
شما، یک عبارت کاملاً مشابهی، چون: "وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها" را در دو سوره مختلف قرآن می یابید،[1] بلکه آیه: "فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان" 31 بار تنها در سوره رحمن و آیه: " وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبین" ده بار تنها در سوره مرسلات تکرار شده است. در ضمن، استفاده از دو واژه "ثم" و "بعد" نیز اختصاصی به آیه مورد پرسشتان نداشته و در بسیاری دیگر از آیات قرآن نیز می توانیم این دو واژه را در پی هم مشاهده کنیم.[2]
به این نکته نیز دقت فرمایید که اگرچه زیاده گویی به دور از بلاغت بوده و مطلوب نیست، اما اختصار بیش از حد نیز به زیبایی و شیوایی کلام، لطمه وارد می سازد و به تعبیر دانشمندان علم بلاغت، کلامی نیکو است که در آن نه "اطناب ممل"[3] باشد و نه "ایجاز مخل".[4] براین اساس، تکرار یک عبارت، اگر با هدف هایی؛ چون تأکید، زیبایی، آهنگین کردن و ... انجام شود، هیچ ایرادی نداشته و در انتقال بهتر مطالب نیز کمک خواهد کرد. به تعبیر یکی از مفسران: "تکرار آیه فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ، آن هم در مقطع های کوتاه، آهنگ جالب و زیبایی به سوره داده، و چون با محتوای زیبایش آمیخته میشود، جاذبه خیره کنندهای پیدا میکند.[5]
با این وجود، می توان توجیهات دیگری را نیز برای آوردن واژه "بعد" به دنبال واژه "ثم" بیان کرد، از جمله:
در دو آیه مذکور ("فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقینَ") "فاء" و "واو" عاطفه هستند، "من" اسم موصول در محلّ نصب معطوف بر ضمیر غائب، مفعول أنجینا "فی الفلک" جار و مجرور متعلّق به صله محذوف است. جمله "أنجیناه ..." محلّش اعراب ندارد و عطف بر جمله قبل است.[6] "ثمّ" حرف عطف برای تراخی و "أغرقنا" فعل و فاعل و "بعد" ظرف زمان مبنی بر ضمّ است؛ زیرا لفظاً مضاف نیست (گرچه در معنا مضاف است).[7]
پس "ثمّ" حرف عطف است برای تراخی و مهلت؛ زیرا گفته اند: کلمه "ثمّ" به معنای تراخی در زمان و تراخی در رتبه و مقام است.[8]
در نتیجه از کلمه "ثمّ" بعدیّت فهمیده نمی شود؛ زیرا چه بسا گفته شود این عطف بر اساس تقدم رتبی است نه زمانی، اما پس از بیان کلمه "بعد" که ظرف (و در آیه ظرف زمان) است به دنبال هم و پی در پی بودن از آن استفاده می شود.
ظاهراً این گونه استعمالات در تمام زبان ها وجود دارد؛ مثلاً در زبان فارسی تاجری که به عربستان سفر کرده می گوید: در عربستان به زیارت خانه خدا مشرف شدم آن گاه بعد از آن، قبر پیامبر را زیارت کردم.
بنابر این در این صورت عبارت "بعد از آن" قید توضیحی برای کلمه "سپس" به حساب می آید.
بر این اساس معنای آیه شریفه چنین است:
ما، او (نوح) و کسانی را که با او بودند، در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایی بخشیدیم آن گاه باقی آن قوم سرکش را پس از نجات نوح و مؤمنان به دریا غرق کردیم.
پی نوشت:
[1] ابراهیم، 34؛ نحل، 16.
[2] بقره، 52،56، 64، 74؛ آل عمران، 154 و ... .
[3] زیاده گویی که موجب ملالت شود.
[4] کم گویی که عبارت را نازیبا کند.
[5] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 92، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ه ش.
[6] صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج 19، ص 102، ناشر: دار الرشید مؤسسة الإیمان، دمشق بیروت، 1418 ق.
[7] درویش، محیی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج 7، ص 101، دار الارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415 ق.
[8] حسینی جرجانی، سید امیر ابوالفتوح، آیات الأحکام (الجرجانی)، ج 2، ص 705، انتشارات نوید، تهران، چاپ اول، 1404 ق، با اندکی تصرف.
منبع:islamquest.net
- [سایر] در آیه 120 سوره شعراء پس از بیان نجات حضرت نوح میفرماید: "ثمّ اغرقنا بعدُ الباقین". با توجّه به این که "ثمّ" به معنای سپس و متضمّن معنای "بعد" است؛ چرا باز کلمه بعد تکرار شده است؟ مخصوصاً این که در ترجمه ها و تفسیرها نیز طوری تفسیر شده است که با "ثمّ اغرقنا الباقین" هیچ فرقی ندارد، در نتیجه به نظر میرسد کلمه "بعد" را زائد حساب کردهاند.
- [سایر] چگونه کلمه "انفسنا " در آیه مباهله بر امیر مؤمنان (ع) دلالت می کند ؟
- [سایر] چرا در آیه 10 سوره فتح "بما عاهدوا علیه الله "کلمه علیه مضموم شده است ؟
- [سایر] با توجه به ریشه عربی و معنای دقیق کلمه "ابتغی" آیا این کلمه برای یک نفر به کار برده میشود؟
- [سایر] کلمه اشراق به چه معنا و مفهومی است.چند بار در قرآن تکرار شده است.در کدام سوره و آیه قرآن ذکر شده است .تفسیر این آیه چیست. ارتباط این آیه که کلمه اشراق دارد با آیات قبل و بعد آن چیست؟
- [سایر] با توجه به آیه شریف: "ربنا ما خلقت هذا باطلا"، مفهوم باطل نبودن آفرینش آسمانها چیست؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: (قل الله ثمّ ذرهم)، اگر کلمه (الله) مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: «قل الله ثمّ ذرهم»، اگر کلمه «الله» مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] معنای لغوی کلمه "الله" چیست؟
- [آیت الله بهجت] اگر کلمه ای در نماز غلط گفته شود، یا در هنگام گفتن آن بدن حرکت کند، آیا تکرار همان کلمه کافی است یا باید از اوّل کلمه آیه یا از اوّل جمله خوانده شود؟
- [آیت الله سیستانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه ، مثلاً شک کند که (قل هو اللّه احد) را درست گفته یا نه ، میتواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را دوباره به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، میتواند چند بار بگوید . امّا اگر به وسواس برسد بهتر است تکرار نکند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه ، اگر به چیز ی که بعد از آن است مشغول نشده ، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده ، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ، واگر رکن نباشد ، مثلاً موقع گفتن ( الله الصمد ) شک کند که ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه، اگر به خواندن چیزی که بعد از آن است مشغول نشده باشد، باید آن آیه یا کلمه را به نحو صحیح بخواند و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده باشد، چنانچه آن چیز رکن باشد، مثل آن که در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند و اگر رکن نباشد، مثلاً هنگام گفتن (اَللّهُ الصَّمَد) شک کند که (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد) را درست گفته یا نه، لازم نیست به شک خود اعتنا کند، ولی اگر برای مراعات احتیاط برگردد و آن را به نحو صحیح بگوید، اشکال ندارد و اگر چند مرتبه نیز شک کند، میتواند چند بار بگوید، اما اگر به حدّ وسواس برسد، دیگر نباید تکرار کند و چنانچه باز هم بگوید، بنابر احتیاط واجب باید نماز خود را دوباره بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه، اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول نشده، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر در رکوع یا بعد از آن شک کند که فلان کلمه از حمد را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند؛ و اگر پیش از رکوع باشد ولی به چیزی که بعد از آن است مشغول شده؛ مثلاً موقع خواندن سوره شک کند که حمد را صحیح خوانده یا نه، یا موقع خواندن (اهْدنا الصِّراطَ المُسْتَقیم) شک کند که (إیّاک نَعْبُدُ وإیاک نَسْتَعین) را صحیح خوانده، بنا بر احتیاط واجب باید قسمت خوانده شده را به طور صحیح به قصد قربت مطلقه تکرار کند و اگر چند مرتبه هم شک کند، وظیفهاش همین است؛ اما اگر به حد وسواس برسد نباید به شک خود اعتنا کند و چنانچه بتواند به وسواس خود عمل نکند و با این حال با علم به مسأله یا شک در آن، باز هم آن قسمت را تکرار کند نمازش را باید دوباره بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه (آیة الکرسی) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (إنّا أنزلناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: (اللّهمّ صَلِّ علی محمَّدٍ و آلِ محمّدٍ، وابْعَثْ ثوابَها إلی قَبْرِ فُلانٍ) و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور ان این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه ایه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللهم صل علی محمد و ال محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْنا بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلَی قَبْرِ فُلانَ و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله سیستانی] سزاوار است در شب اول قبر ، دو رکعت نماز وحشت برای میّت بخوانند ، و دستور آن این است که : در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی ، و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (إنّا أنزلناه) را بخوانند ، و بعد از سلام نماز بگویند : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ فُلانٍ) وبجای کلمه فلان اسم میّت را بگویند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگوید: (أَعُوذُ باللَّه من الشَّیطانِ الرّجیم) و بر مردها مستحب است در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) را بلند بگویند و مستحب است نمازگزار حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند؛ یعنی آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: (الحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمین) و بعد از خواندن سوره (قُلْ هو اللَّهُ أَحَد) یک یا دو یا سه مرتبه (کذلِکَ اللَّهُ ربّی)، یا سه مرتبه (کذلک اللَّهُ رَبُّنا) بگوید و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند