آیۀ شریفه به این نظر ندارد که مردم در آن شک می کنند یا خیر، بلکه این نبود شک و تردید برگشت به خود قرآن می نماید. به این بیان که هیچ گونه شک و تردیدی در قرآن کریم وجود ندارد که از سوی خداست، و آن چنان آثار صدق، عظمت، انسجام، استحکام، عمق معانی و شیرینی و فصاحت لغات و تعبیرات در آن نمایان است که هر گونه وسوسه و شک را از خود دور می ‌کند، و قرآن کریم یک نوع بیان و راهنما و حق و معجزۀ مخصوصی است. بنابراین، (لا ریب فیه) مربوط به حقانیّت خود قرآن کریم از سوی پروردگار جهانیان است. همان طور که در قرآن کریم می خوانیم: (و هنگامی که گفته می ‌شد: وعدۀ خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّی نیست، شما می ‌گفتید: ما نمی‌ دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانی در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین نداریم!)؛[1] با این که شکی در رسیدن قیامت نیست و وعدۀ حقی از سوی خدای متعال است، باز انسان هایی در آن شک می کنند و این نقض حقانیّت قیامت را نمی کند. در طول تاریخ، همواره پیامبران مردم را به سمت خدا دعوت کرده و از ارائۀ هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات مدّعای خود دریغ نکرده اند، امّا همیشه افرادی بوده اند که با این دعوت ها و معارف الاهی مخالفت، و سعی در ردّ یا دشمنی با آنها می کردند. در چگونگی برخورد با کتاب های آسمانی از جمله قرآن نیز، بعضی به ایجاد شکّ و شبهه و در نهایت به ردّ آن روی می آوردند؛ قرآن کریم در این رابطه می فرماید: (آیا آنها می‌گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر کس را می ‌توانید (به یاری) طلبید!)[2] و (اگر دربارۀ آنچه بر بندۀ خود [پیامبر] نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را - غیر خدا- برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌گویید!).[3] در همین راستا قرآن حکیم در آیه ای به شناسایی علّت این امر پرداخته و نبود علم در این افراد را به عنوان مشخّصۀ اصلی معرّفی می کند: ((ولی آنها از روی علم و دانش قرآن را انکار نکردند) بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود).[4] بنابراین، خداوند متعال، علّت این انکارها و شکّ و شبهه ها را نداشتن علم و آگاهی می داند؛ یعنی چون آنها احاطۀ علمی بر گفته های پیامبران نداشته اند در نتیجه یقین به آن مطالب هم پیدا نمی کردند، و تا یقین نباشد از تصدیق هم خبری نیست؛ لذا جهل این افراد به حقیقت آنچه به آن دعوت می شدند، آنان را به تکذیب مدّعای پیامبران وادار می کرد.[5] در این رابطه امام علی(ع) می فرماید: (مردم دشمن جهل و ناآگاهی های خود هستند).[6] مردم پیش از اسلام نیز این گونه، پیامبران خود را تکذیب می کردند، و بدون این که به معارف ابلاغ شده از سوی پیامبر خویش در هر دین پرداخته شود، آن معارف توسط ستمکاران آن قوم، مورد هجمۀ شبهات واقع شده و از پذیرفتن آن خودداری می کردند، و این روند به خاطر نبود علم و آگاهی در افراد بوده است. [7] لذا خداوند متعال می فرماید وقتی که این افراد در قیامت به حقیقت قرآن پی می برند آن را تأیید کرده و بر خطا و جهل خود اعتراف می کنند: (آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد و) کسانی که قبلًا آن را فراموش کرده بودند می گویند: فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام می‌دادیم، انجام دهیم؟!...).[8] بنابراین، برای تقویت باورهای دینی، باید از جهت علمی این باورها را مستدل کرده و ساحت اعتقادات را از مسائل خرافاتی مبرا ساخته و برای کلیه شبهات عقیدتی احتمالی پاسخ مناسب تهیه کرد. در عرصۀ عملی نیز باید انجام عبادات شرعی و تهذیب نفس از اهمیت خاص برخوردار باشند؛ زیرا کردار پاک ایمان را تقویت می کند همانطور که کردار بد و ناپاک انسان را سست ایمان می کند، همچنین از بُعد عاطفی نیز، باید عواطف و محبت بر پایۀ شناخت را در خود تقویت کرد؛ زیرا از نظر آموزه های دینی، دین مساوی محبت قرار داده شده است. این عرصه های سه گانه باید هماهنگ و متوازن جلو بروند تا به تقویت پایه های ایمانی صحیح منجر شوند.[9] پی نوشت: [1]. جاثیه، 32. [2]. یونس، 38. [3]. بقره، 23. [4]. یونس، 39. [5]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 66 و 67، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش. [6]. مفید، محمد، الاختصاص، ص 245، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ و ر.ک: صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، ج 2، ص 143، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1383ش. [7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 66 و 67. [8]. اعراف، 53. [9]. http://islamquest.net/fa/archive/question/fa3243. منبع:islamquest.net
با وجود بعضی از تعابیر در قرآن مثل «لَا رَیبَ فِیهِ»؛ چرا بعضی از انسان ها در قرآن شکّ می کنند؟
آیۀ شریفه به این نظر ندارد که مردم در آن شک می کنند یا خیر، بلکه این نبود شک و تردید برگشت به خود قرآن می نماید. به این بیان که هیچ گونه شک و تردیدی در قرآن کریم وجود ندارد که از سوی خداست، و آن چنان آثار صدق، عظمت، انسجام، استحکام، عمق معانی و شیرینی و فصاحت لغات و تعبیرات در آن نمایان است که هر گونه وسوسه و شک را از خود دور می کند، و قرآن کریم یک نوع بیان و راهنما و حق و معجزۀ مخصوصی است. بنابراین، (لا ریب فیه) مربوط به حقانیّت خود قرآن کریم از سوی پروردگار جهانیان است. همان طور که در قرآن کریم می خوانیم: (و هنگامی که گفته می شد: وعدۀ خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّی نیست، شما می گفتید: ما نمی دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانی در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین نداریم!)؛[1] با این که شکی در رسیدن قیامت نیست و وعدۀ حقی از سوی خدای متعال است، باز انسان هایی در آن شک می کنند و این نقض حقانیّت قیامت را نمی کند.
در طول تاریخ، همواره پیامبران مردم را به سمت خدا دعوت کرده و از ارائۀ هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات مدّعای خود دریغ نکرده اند، امّا همیشه افرادی بوده اند که با این دعوت ها و معارف الاهی مخالفت، و سعی در ردّ یا دشمنی با آنها می کردند.
در چگونگی برخورد با کتاب های آسمانی از جمله قرآن نیز، بعضی به ایجاد شکّ و شبهه و در نهایت به ردّ آن روی می آوردند؛ قرآن کریم در این رابطه می فرماید: (آیا آنها میگویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر کس را می توانید (به یاری) طلبید!)[2] و (اگر دربارۀ آنچه بر بندۀ خود [پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را - غیر خدا- برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید!).[3]
در همین راستا قرآن حکیم در آیه ای به شناسایی علّت این امر پرداخته و نبود علم در این افراد را به عنوان مشخّصۀ اصلی معرّفی می کند: ((ولی آنها از روی علم و دانش قرآن را انکار نکردند) بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود).[4]
بنابراین، خداوند متعال، علّت این انکارها و شکّ و شبهه ها را نداشتن علم و آگاهی می داند؛ یعنی چون آنها احاطۀ علمی بر گفته های پیامبران نداشته اند در نتیجه یقین به آن مطالب هم پیدا نمی کردند، و تا یقین نباشد از تصدیق هم خبری نیست؛ لذا جهل این افراد به حقیقت آنچه به آن دعوت می شدند، آنان را به تکذیب مدّعای پیامبران وادار می کرد.[5] در این رابطه امام علی(ع) می فرماید: (مردم دشمن جهل و ناآگاهی های خود هستند).[6]
مردم پیش از اسلام نیز این گونه، پیامبران خود را تکذیب می کردند، و بدون این که به معارف ابلاغ شده از سوی پیامبر خویش در هر دین پرداخته شود، آن معارف توسط ستمکاران آن قوم، مورد هجمۀ شبهات واقع شده و از پذیرفتن آن خودداری می کردند، و این روند به خاطر نبود علم و آگاهی در افراد بوده است. [7] لذا خداوند متعال می فرماید وقتی که این افراد در قیامت به حقیقت قرآن پی می برند آن را تأیید کرده و بر خطا و جهل خود اعتراف می کنند: (آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد و) کسانی که قبلًا آن را فراموش کرده بودند می گویند: فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟!...).[8]
بنابراین، برای تقویت باورهای دینی، باید از جهت علمی این باورها را مستدل کرده و ساحت اعتقادات را از مسائل خرافاتی مبرا ساخته و برای کلیه شبهات عقیدتی احتمالی پاسخ مناسب تهیه کرد. در عرصۀ عملی نیز باید انجام عبادات شرعی و تهذیب نفس از اهمیت خاص برخوردار باشند؛ زیرا کردار پاک ایمان را تقویت می کند همانطور که کردار بد و ناپاک انسان را سست ایمان می کند، همچنین از بُعد عاطفی نیز، باید عواطف و محبت بر پایۀ شناخت را در خود تقویت کرد؛ زیرا از نظر آموزه های دینی، دین مساوی محبت قرار داده شده است. این عرصه های سه گانه باید هماهنگ و متوازن جلو بروند تا به تقویت پایه های ایمانی صحیح منجر شوند.[9]
پی نوشت:
[1]. جاثیه، 32.
[2]. یونس، 38.
[3]. بقره، 23.
[4]. یونس، 39.
[5]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 66 و 67، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش.
[6]. مفید، محمد، الاختصاص، ص 245، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ و ر.ک: صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، ج 2، ص 143، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1383ش.
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 66 و 67.
[8]. اعراف، 53.
[9]. http://islamquest.net/fa/archive/question/fa3243.
منبع:islamquest.net
- [سایر] با وجود بعضی از تعابیر در قرآن مثل (لَا رَیبَ فِیهِ)؛ چرا بعضی از انسان ها در قرآن شکّ می کنند؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] چگونه انسان با گفتن یک جمله « لا اله الا الله » رستگار می شود ؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [سایر] این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
- [سایر] قرآن که شاخصه اخلاق است، چرا در متن آن کلماتی مانند «لعنت» و خطاباتی تند مانند «بمیرید»! و «دور شوید»! برای گروهی از انسان ها آمده است؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] معنای «رشد»، «غی»، «هدایت» و «ضلالت» در قرآن چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟
- [سایر] چرا تعابیر قرآن درباره ماده اولیه خلق انسان متفاوت است؟
- [سایر] ذکر شریف «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» چه فایده ای دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إیمانا وَتَصْدیقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْکِفا وَلا مُسْتَکْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ).
- [آیت الله سبحانی] کسی که وضو می گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می افتد بگوید: بِسمِ اللهِ و بِاللهِ و الْحَمْدُ للهِ الّذِی جَعَلَ الماءَ طَهوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً و موقعی که پیش از وضو دست خود را می شوید بگوید: اللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التّوّابینَ و اجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ و در وقت مضمضه کردن یعنی آب در دهان گردانیدن بگوید: اَللَّهُمَّ لَقِّنّی حُجَّتی یَوْمَ ألْقاکَ و أطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید: اَللَّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلیَّ رِیحَ الجَنَّةِ و اجْعَلْنی مِمَّنْ یَشُمُّ رِیحَها و رَوْحَها و طِیبَها و موقع شستن صورت بگوید: اَللَّهُمَّ بَیَّضْ وَجْهی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الوُجُوهُ و لا تُسَوِّدْ وَجْهی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الوُجُوهُ و در وقت شستن دست راست بخواند: اللَّهُمَّ أعْطِنی کِتابِی بِیَمِینی و الْخُلْدَ فی الجِنانِ بِیَساری و حاسِبْنی حِساباً یَسیراً و موقع شستن دست چپ بگوید: اللَّهُمَّ لا تُعْطِنی کِتابی بِشِمالی و لا مِنْ وَرَاءِ ظَهْری و لا تَجْعَلْها مَغْلولَةً إلی عُنُقی و أعوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النِّیرانِ و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: اللَّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ و بَرَکاتِکَ و عَفْوِکَ و در وقت مسح پا بگوید: اللَّهُمَّ ثَبِّتْنی عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الأقْدامُ و اجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضِیکَ عَنّی یا ذَا الجَلالِ و الإکْرام
- [امام خمینی] 264 کسی که وضو می گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می افتد بگوید:"بسم الله و بالله و الحمد لله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا" و موقعی که پیش از وضو ست خود را می شوید بگوید: "اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین" و در وقت مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گرداندن بگوید: "اللهم لقنی حجتی یوم القاک و اطلق لسانی بذکرک" و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید: "اللهم لا تحرم علی ریح الجنة و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها و طیبها" و موقع شستن رو بگوید: "اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه" و در وقت شستن دست راست بخواند: "اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسیرا" و موقع شستن دست چپ بگوید: "اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی و لا من وراء ظهری و لا تجعلها مغلولة الی عنقی و اعوذ بک من مقطعات النیران" و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: "اللهم غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک" و در وقت مسح پا بخواند: "اللهم ثبتنی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعل سعیی فی ما یرضیک عنی یا ذا الجلال و الاکرام".
- [آیت الله بروجردی] کسی که وضو میگیرد مستحّب است موقعی که نگاهش به آب میافتد بگوید:(بِسْمِ اللهِ و بِاللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الّذی جَعَلَ الْماءَ طَهوُراً وَ لَم یجْعَلْهُ نَجِساً)و موقعی که پیش از وضو دست خود را میشوید بگوید:(اللّهمَّ اجْعَلنی مِنَ التّوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهِّرینَ)و در وقت مضمضه کردن یعنی آب در دهان گرداندن بگوید:(اَللّهُمَّ لَقِّنِی حُجَّتِی یوْمَ اَلْقاکَ وَ اَطْلِقْ لِسانِی بِذِکْرِکَ)و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید:(اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَی رِیحَ الْجَنَّة وَ اجْعَلْنِی مِمَّن یشُمُّ رِیحَها وَ رَوْحَها وَ طِیبَها)و موقع شستن رو صورت بگوید:(اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهی یوْمَ تَبْیضُّ فیهِ الْوُجوُهُ)و در وقت شستن دست راست بخواند:(اللّهُمَّ اَعْطِنِی کِتابِی بِیمینی وَ الْخُلْدَ فِی الجَنانِ بِیساری وَ حاسِبْنی حِساباً یسیراً)و موقع شستن دست چپ بگوید:(اللّهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتابی بِشِمالِی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْها مَغْلولَة اِلی عُنُقِی وَ اَعوذُ بِکَ مِنْ مُقَطِّعاتِ النِّیران)و موقعی که سر را مسح میکند بگوید:(اللّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ عَفْوِکَ)و در وقت مسح پا بخواند:(اللّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّراطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاَقْدام وَ اجْعَلْ سَعْیی فی ما یرْضیکَ عَنِّی یا ذاَالْجَلالِ وَ الاِْکْرام).شرایط وضو
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است کسی که وضو می گیرد، موقعی که نگاهش به آب می افتد بگوید: (بسْم الله و بالله و الْحمْد لله الذی جعل الْماء طهوراً و لمْ یجْعلْه نجساً) و موقعی که پیش از وضو دست خود را می شوید بگوید: (اللهم اجْعلْنی من التوابین واجْعلْنی من الْمتطهرین) و در وقت مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گرداندن بگوید: (اللهم لقنیْ حجتی یوْم الْقاک و اطْلقْ لسانیْ بذکْرک) و در وقت استنشاق، یعنی آب در بینی کردن بگوید: (اللهم لا تحرمْ علی ریح الْجنة واجْعلْنی ممنْ یشم ریحها و روحها و طیبها) و موقع شستن صورت بگوید: (اللهم بیضْ وجْهی یوْم تسْود فیه الْوجوه و لا تسودْ وجْهی یوْم تبْیض فیه الْوجوه) و در وقت شستن دست راست بخواند: (اللهم اعْطنی کتابی بیمینی و الْخلْد فی الْجنان بیساری و حاسبْنی حساباً یسیراً) و موقع شستن دست چپ بگوید: (اللهم لا تعْطنی کتابی بشمالی و لا منْ وراء ظهْری و لا تجْعلْها مغْلولةً الی عنقی و اعوذ بک منْ مقطعات النیْران) و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: (اللهم غشنی برحْمتک و برکاتک و عفْوک) و در وقت مسح پا بخواند: (اللهم ثبتْنی علی الصراط یوْم تزل فیه الاْقْدام و اجْعلْ سعْیی فی ما یرضیک عنی یا ذا الْجلال والاْکْرام).
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [امام خمینی] کسی که وضو می گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می افتد بگوید:"بسم الله و بالله و الحمد لله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا" و موقعی که پیش از وضو ست خود را می شوید بگوید: "اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین" و در وقت مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گرداندن بگوید: "اللهم لقنی حجتی یوم القاک و اطلق لسانی بذکرک" و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید: "اللهم لا تحرم علی ریح الجنة و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها و طیبها" و موقع شستن رو بگوید: "اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه" و در وقت شستن دست راست بخواند: "اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسیرا" و موقع شستن دست چپ بگوید: "اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی و لا من وراء ظهری و لا تجعلها مغلولة الی عنقی و اعوذ بک من مقطعات النیران" و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: "اللهم غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک" و در وقت مسح پا بخواند: "اللهم ثبتنی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعل سعیی فی ما یرضیک عنی یا ذا الجلال و الاکرام".
- [آیت الله بهجت] کسی که وضو میگیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب میافتد بگوید:(بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ یجْعَلْهُ نَجِساً)؛ و موقعی که پیش از وضو دست خود را میشوید بگوید: (اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التّوّابینَ وَ اجْعَلْنی مِنَ الْمُتَطهِّرین)؛ و در وقت مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گردانیدن، بگوید: (اللّهُمَّ لَقِّنّی حُجَّتی یوْمَ اَلْقاک وَ أَطْلِقْ لِسانی بِذِکرِک)؛ و در وقت استنشاق، یعنی آب در بینی کردن، بگوید: (اللّهُمّ لا تُحَرِّمْ عَلَیَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ یشُمُّ ریحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَها)؛ و موقع شستن صورت بگوید: (اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهی یوْمَ تَبْیضُّ فیهِ الْوُجوه)؛ و در وقت شستن دست راست بگوید: (اللّهُمّ أَعْطِنی کتابی بِیَمِینِی وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنان بِیَسَارِی وَ حَاسِبْنِی حِسَاباً یَسِیراً)؛ و موقع شستن دست چپ بگوید: (اللّهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتَابِی بِشِمَالِی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلوُلَةً إلَی عُنُقِی وَ اَعُوذُ بِکَ مِن مُقَطَّعَاتِ النِّیرَان)؛ و موقعی که سر را مسح میکند، بگوید: (اللّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک وَ عَفْوِک)؛ و در وقت مسح پا بگوید: (اللّهُمّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّراطِ یومَ تَزِلُّ فِیهِ الاَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْیِی فِیمَا یُرْضِیکَ عَنّی یَا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرام).
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [امام خمینی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافی است، و گفتن ذکر مستحب است. و بهتر است بگوید: (لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا لا اله الا الله عبودیة و رقا سجدت لک یا رب تعبدا و رقا لا مستنکفا و لا مستکبرا بل انا عبد ذلیل ضعیف خائف مستجیر).